در آیات گذشته، به سرنوشت افراد بى ایمان اشاره شد، و این آیه دعوت به سوى ایمان آمیخته با ذکر نتیجه آن مى کند، و با تعبیرات مختلفى که شوق و علاقه انسان را بر مى انگیزد، همه مردم را به این هدف عالى تشویق مى نماید.
نخست مى گوید: «اى مردم! همان پیامبرى که در انتظار او بودید و در کتب آسمانى پیشین به او اشاره شده بود با آئین حق به سوى شما آمده است» (یا أَیُّهَا النّاسُ قَدْ جاءَکُمُ الرَّسُولُ بِالْحَقِّ).(1)-(2)
پس از آن مى فرماید: «این پیامبر از طرف آن کس که پرورش و تربیت شما را بر عهده گرفته آمده است» (مِنْ رَبِّکُمْ).
بعد اضافه مى کند: «اگر ایمان بیاورید به سود شما است به دیگرى خدمت نکرده اید، بلکه به خودتان خدمت نموده اید» (فَآمِنُوا خَیْراً لَکُمْ).
سپس توجه مى دهد: فکر نکنید اگر شما راه کفر پیش گیرید به خدا زیانى مى رسد، چنین نیست; زیرا خداوند مالک آنچه در آسمان ها و زمین است مى باشد، مى فرماید: «و اگر کافر شوید (به خدا زیانى نمى رسد) آنچه در آسمان ها و زمین است ملک خدا است» (وَ إِنْ تَکْفُرُوا فَإِنَّ لِلّهِ ما فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ).
به علاوه، چون خداوند، عالم و حکیم است دستورهائى را که به شما داده و برنامه هائى را که تنظیم کرده همگى روى فلسفه و مصالحى بوده و به سود شما است; زیرا «خداوند همواره دانا و حکیم است» (وَ کانَ اللّهُ عَلیماً حَکیماً).
بنابراین، اگر پیامبران و برنامه هائى فرستاده، نه به خاطر نیاز خود بوده، که به خاطر علم و حکمتش بوده است.
با توجه به تمام این جهات، آیا سزاوار است که راه ایمان را رها کرده و به راه کفر گام نهید؟!