تثلیث موهوم است
فهرست موضوعات
جستجو 


در این آیه، و آیه بعد به تناسب بحث هائى که درباره اهل کتاب و کفار بود، به یکى از مهمترین انحرافات جامعه مسیحیت یعنى «مسأله تثلیث و خدایان سه گانه» اشاره کرده و با جمله هاى کوتاه و مستدل آنها را از این انحراف بزرگ بر حذر مى دارد.
نخست به آنان اخطار مى کند که در دین خود راه غلوّ را نپویند و جز حق درباره خدا نگویند، مى فرماید: «اى اهل کتاب! در دین خود غلوّ نکنید و درباره خدا جز حق نگوئید» (یا أَهْلَ الْکِتابِ لا تَغْلُوا فی دینِکُمْ وَ لا تَقُولُوا عَلَى اللّهِ إِلاَّ الْحَقَّ).
مسأله «غلوّ» درباره پیشوایان، یکى از مهمترین سرچشمه هاى انحراف در ادیان آسمانى بوده است.
از آنجا که انسان به خود علاقه دارد، میل دارد که رهبران و پیشوایان خویش را هم بیش از آنچه هستند بزرگ نشان دهد تا بر عظمت خود افزوده باشد.
گاهى نیز این تصور، که غلوّ درباره پیشوایان، نشانه ایمان به آنان و عشق و علاقه به آنها است، سبب گام نهادن در این ورطه هولناک مى شود.
«غلوّ» همواره یک عیب بزرگ را همراه دارد و آن این که: ریشه اصلى مذهب یعنى خداپرستى و توحید را خراب مى کند.
به همین جهت، اسلام درباره غلات سختگیرى شدیدى کرده و در کتب «عقائد» و «فقه» غلات از بدترین کفار معرفى شده اند.
پس از آن، به چند نکته که هر کدام در حکم دلیلى بر ابطال تثلیث و الوهیت مسیح(علیه السلام) است اشاره مى کند:
در آغاز مى گوید: «عیسى(علیه السلام) فقط فرزند مریم(علیها السلام) بود» (إِنَّمَا الْمَسیحُ عیسَى ابْنُ مَرْیَمَ).
این تعبیر (ذکر نام مادر عیسى در کنار نام او) که در شانزده مورد از قرآن مجید آمده است،(1) خاطر نشان مى سازد که مسیح(علیه السلام) همچون سایر افراد انسان در رحم مادر قرار داشت، دوران جنینى را گذراند و همانند سایر افراد بشر متولد شد، شیر خورد و در آغوش مادر پرورش یافت، یعنى تمام صفات بشرى در او بود.
چگونه ممکن است چنین کسى که مشمول و محکوم قوانین طبیعت و تغییرات جهان مادّه است خداوند ازلى و ابدى باشد.
مخصوصاً کلمه «اِنَّما» که در آیه مورد بحث آمده است، به این توهّم نیز پاسخ مى گوید که: اگر عیسى(علیه السلام) پدر نداشت، مفهومش این نیست که فرزند خدا بود، بلکه فقط فرزند مریم بود!
در دومین نکته مى فرماید: «عیسى(علیه السلام) فرستاده خدا بود» (رَسُولُ اللّهِ).
این موقعیت نیز، تناسبى با الوهیت او ندارد، قابل توجه این که قسمتى از سخنان مختلف مسیح(علیه السلام) که در «اناجیل» کنونى موجود است، همگى حاکى از نبوت و رسالت او براى هدایت انسان ها است، نه الوهیت و خدائى او.
در سومین نکته مى فرماید: «عیسى(علیه السلام) کلمه خدا بود که به مریم القاء شد» (وَ کَلِمَتُهُ أَلْقاها إِلى مَرْیَمَ).
در چند آیه قرآن از عیسى(علیه السلام) تعبیر به «کلمه» شده است و این تعبیر، به خاطر آن است که اشاره به مخلوق بودن مسیح(علیه السلام) کند.
همان طور که کلمات، مخلوق ما است، موجودات عالم آفرینش هم، مخلوق خدا هستند.
و نیز همان طور که «کلمات» اسرار درون ما را بیان مى کند و نشانه اى از صفات و روحیات ما است، مخلوقات این عالم نیز، روشنگر صفات جمال و جلال خدایند.
به همین جهت، در چند مورد از آیات قرآن به تمام مخلوقات «کلمه» اطلاق شده است (مانند آیات 109 کهف و 27 لقمان).
منتها این کلمات با هم تفاوت دارند، بعضى بسیار برجسته و بعضى نسبتاً ساده و کوچکند، و عیسى(علیه السلام) مخصوصاً از نظر آفرینش (علاوه بر مقام رسالت) برجستگى خاصى داشت; چرا که بدون پدر آفریده شد.
در چهارمین نکته مى گوید: «عیسى(علیه السلام) روحى است که از طرف خدا آفریده شد» (وَ رُوحٌ مِنْهُ).
این تعبیر که در مورد آفرینش آدم(علیه السلام) و به یک معنى آفرینش تمام بشر، نیز در قرآن آمده است اشاره به عظمت آن روحى است که خدا آفرید و در وجود انسان ها عموماً و مسیح و پیامبران خصوصاً قرار داد.
گر چه بعضى خواسته اند از این تعبیر سوء استفاده کنند که: عیسى(علیه السلام) جزئى از خداوند بود و تعبیر «مِنْهُ» را گواه بر این پنداشته اند.
ولى مى دانیم: «مِنْ» در این گونه موارد براى تبعیض نیست، بلکه به اصطلاح «مِنْ» نشویه است که بیان سرچشمه و منشأ پیدایش چیزى مى باشد.
جالب توجه این که: در تواریخ مى خوانیم: «هارون الرشید» طبیبى نصرانى داشت که روزى با «على بن حسین واقدى» ـ که از دانشمندان اسلام بود ـ مناظره کرده، گفت:
در کتاب آسمانى شما آیه اى وجود دارد که مسیح(علیه السلام) را جزئى از خداوند معرفى کرده، سپس آیه فوق را تلاوت کرد.
«واقدى» بلافاصله در پاسخ او این آیه از قرآن را تلاوت نمود: وَ سَخَّرَ لَکُمْ ما فِى السَّماواتِ وَ ما فِى الْأَرْضِ جَمِیْعاً مِنْهُ:
«آنچه در آسمان ها و آنچه در زمین است مسخّر شما کرده و همه از ناحیه اوست».(2)
و اضافه کرد: اگر کلمه «مِنْ» جزئیت را برساند، باید تمام موجودات زمین و آسمان طبق این آیه جزئى از خدا باشند.
طبیب نصرانى با شنیدن این سخن، مسلمان شد.
«هارون الرشید» از این جریان خوشحال گشت و به «واقدى» جایزه قابل ملاحظه اى داد.(3)
به علاوه، شگفت انگیز است که مسیحیان تولد عیسى(علیه السلام) را از مادر بدون وجود پدر دلیلى بر الوهیت او مى گیرند، در حالى که فراموش کرده اند آدم(علیه السلام)بدون پدر و مادر وجود یافت و این خلقت خاص را هیچ کس دلیل بر الوهیت او نمى داند!
سپس قرآن به دنبال این بیان مى فرماید:
«اکنون که چنین است به خداى یگانه و پیامبران او ایمان بیاورید و نگوئید خدایان سه گانه اند، و اگر از این سخن بپرهیزید، به سود شما است» (فَآمِنُوا بِاللّهِ وَ رُسُلِهِ وَ لا تَقُولُوا ثَلاثَةٌ انْتَهُوا خَیْراً لَکُمْ).
بار دیگر تأکید مى کند که: «تنها خداوند معبود یگانه است» (إِنَّمَا اللّهُ إِلهٌ واحِدٌ).
یعنى شما قبول دارید که در عین تثلیث، خدا یگانه است در حالى که اگر فرزندى داشته باشد، شبیه او خواهد بود و با این حال یگانگى معنى ندارد.
چگونه ممکن است خداوند فرزندى داشته باشد در حالى که او از نقیصه احتیاج به همسر و فرزند و نقیصه جسمانیت و عوارض جسم بودن مبرّا است؟ لذا مى فرماید: «او منزّه است از این که فرزند داشته باشد» (سُبْحانَهُ أَنْ یَکُونَ لَهُ وَلَدٌ).
به علاوه، او مالک آنچه در آسمان ها و زمین است مى باشد، همگى مخلوق اویند و او خالق آنها است، و مسیح(علیه السلام) نیز یکى از این مخلوقات او است، چگونه مى توان یک حالت استثنائى براى وى قائل شد، آیا مملوک و مخلوق مى تواند فرزند مالک و خالق خود باشد، مى فرماید: «آنچه در آسمان ها و آنچه در زمین است از آنِ او است» (لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ).
بنابراین، چه نیازى به همسر و فرزند دارد.
و در پایان اعلام مى دارد: خداوند نه تنها خالق و مالک آنها است «بلکه مدبّر و حافظ و رازق و سرپرست آنها نیز مى باشد» (وَ کَفى بِاللّهِ وَکیلاً).
اصولاً خدائى که ازلى و ابدى است، و سرپرستى همه موجودات را از ازل تا ابد بر عهده دارد، چه نیازى به فرزند دارد؟
مگر او همانند ما است که فرزندى براى جانشینى بعد از مرگ خود بخواهد؟!

* * *

 


1 ـ بقره، آیات 87 و 253 ـ آل عمران، آیه 45 ـ نساء، آیات 157 و 171 ـ مائده، آیات 46، 78، 110، 112، 114 و 116 ـ مریم، آیه 34 ـ احزاب، آیه 7 ـ حدید، آیه 27 ـ صف، آیات 6 و 14.
2 ـ جاثیه، آیه 13.
3 ـ تفسیر «المنار»، جلد 6، صفحه 84.
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma
آبی
سبز تیره
سبز روشن
قهوه ای