پیمان هاى الهى
فهرست موضوعات
جستجو 


به تناسب بحثى که در آیه گذشته درباره قسمتى از احکام اسلام و تکمیل نعمت هاى الهى گذشت، در این آیه، بار دیگر مسلمانان را به اهمیت نعمت هاى بى پایان خداوند که مهمترین آنها نعمت ایمان و اسلام و هدایت است، توجه داده مى فرماید: «نعمت هاى خدا را به یاد بیاورید» (وَ اذْکُرُوا نِعْمَةَ اللّهِ عَلَیْکُمْ).
گرچه نعمت در اینجا مفرد است ولى معنى جنس دارد، و جنس در اینجا در معنى عموم استعمال شده و به این ترتیب همه نعمت ها را شامل مى شود.
البته این احتمال نیز در آیه هست که منظور، خصوص نعمت اسلام باشد که در آیه قبل اجمالاً به آن اشاره شده است آنجا که مى گوید: «وَ لِیُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَیْکُمْ».
و چه نعمتى از آن بالاتر که در سایه اسلام، همه گونه مواهب، افتخارات و امکانات نصیب مسلمانان شد و جمعیتى که قبلاً کاملاً پراکنده، جاهل و گمراه، خونخوار، فاسد و مفسد بودند به صورت جمعیتى متشکّل، متّحد و دانا با امکانات مادّى و معنوى فراوان در آمدند.
پس از آن، پیمانى را که با خدا بسته اند، یادآور شده مى گوید: «پیمانى را که به طور محکم خدا با شما بست فراموش نکنید، آن زمان که گفتید شنیدیم و اطاعت کردیم» (وَ میثاقَهُ الَّذی واثَقَکُمْ بِهِ إِذْ قُلْتُمْ سَمِعْنا وَ أَطَعْنا).
در این که منظور از این پیمان کدام پیمان است؟ دو احتمال وجود دارد:
نخست، پیمانى که مسلمانان در آغاز اسلام در «حدیبیه»، یا «حجة الوداع»، یا «عقبه» و یا همه مسلمانان به مجرد قبول اسلام به طور ضمنى با خدا بسته اند.
دیگر، پیمانى که به حکم فطرت و آفرینش، هر کسى با خداى خود بسته و همان است که گاهى از آن به نام «عالم ذر» تعبیر مى شود.
توضیح این که:
خداوند به هنگام آفرینش انسان، استعدادهاى قابل ملاحظه اى به او داد و مواهب بى شمارى در اختیار او گذاشت، از جمله استعداد مطالعه اسرار آفرینش و شناخت پروردگار به وسیله آنها و همچنین عقل و هوش و ادراکى که به وسیله آن پیامبرانش را بشناسد و دستورهاى آنها را به کار بندد، خداوند با دادن این استعدادها «عملاً» از آنها پیمان گرفته که این استعدادها را عاطل و باطل نگذارند و از آن در مسیر صحیح بهره گیرند.
افراد انسان نیز «به زبان حال و استعداد» فریاد بر آورده اند که: سَمِعْنا وَ أَطَعْنا: «شنیدیم و به کار بستیم».
این پیمان وسیع ترین، محکم ترین و عمومى ترین پیمانى است که خداوند از بندگان خود گرفته است و همان است که على(علیه السلام) در خطبه اول «نهج البلاغه» به آن اشاره کرده مى فرماید: لِیَسْتادُوهُمْ مِیْثاقَ فِطْرَتِهِ: «پیامبران براى این برانگیخته شدند که مردم را دعوت به وفا کردن به پیمان فطرت کنند».
بدیهى است، این پیمان وسیع، همه مسائل دینى را نیز در بر مى گیرد.(1)
و هیچ مانعى ندارد که آیه اشاره به تمام پیمان هاى تکوینى و تشریعى (پیمان هائى که خدا به حکم فطرت گرفته و یا پیامبر(صلى الله علیه وآله) در مراحل مختلف از مسلمانان گرفت) باشد.
و از اینجا روشن مى شود حدیثى که مى گوید: منظور از میثاق، همان پیمانى بود که پیامبر(صلى الله علیه وآله) در حجة الوداع در موضوع ولایت على(علیه السلام) گرفت(2) با آنچه در بالا ذکر کردیم سازگار است; زیرا بارها گفته ایم: تفسیرهائى که در ذیل آیات در این گونه موارد مى آید اشاره به یکى از مصداق هاى روشن است، نه به معنى انحصار.
ضمناً باید توجه داشت: «میثاق» در اصل، از ماده «وثاقة» یا «وثوق»، به معنى بستن و محکم کردن چیزى با طناب و مانند آن است، و بعداً به هر کارى که موجب آرامش خاطر مى شود گفته شده و از آنجا که عهد و پیمان، شبیه گرهى است که میان دو نفر یا دو گروه مى خورد، و موجب آرامش فکر آنها است، به آن میثاق مى گویند.
و در پایان آیه براى تأکید این معنى مى فرماید: «پرهیزگارى پیشه کنید خداوند از اسرار درون سینه ها آگاه است» (وَ اتَّقُوا اللّهَ إِنَّ اللّهَ عَلیمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ).
تعبیر به «بِذاتِ الصُّدُورِ» که ترکیبى از «ذات» به معنى «عین و حقیقت» و «صدور» به معنى «سینه ها» است، اشاره به این است که: خداوند از دقیق ترین اسرارى که در اعماق روح آدمى نهفته است و هیچ کس جز خودش از آن آگاهى ندارد با خبر است.
اما این که: چگونه عواطف، احساسات، نیات و تصمیمات به قلب و درون سینه ها نسبت داده شده؟ در جلد اول، ذیل آیه 7 سوره «بقره» بحث کرده ایم و در ذیل آیه 57 سوره «یونس» مشروحاً بحث خواهیم کرد.
 

* * *

 


1 ـ شرح بیشتر درباره این موضوع و این که چرا آن را «عالم ذر» مى گویند، به خواست خدا در تفسیر آیه 172 سوره «اعراف» خواهد آمد.
2 ـ تفسیر «برهان»، جلد 1، صفحه 454 ـ «مجمع البیان»، جلد 3، صفحه 290، ذیل آیه مورد بحث، مؤسسة الاعلمى للمطبوعات بیروت، طبع اول، 1415 هـ ق ـ «بحار الانوار»، جلد 66، صفحه 351 ـ «نور الثقلین»، جلد 1، صفحه 600، مؤسسه اسماعیلیان قم، طبع چهارم، 1412 هـ ق ـ تفسیر «صافى»، جلد 2، صفحه 20، مکتبة الصدر تهران، طبع دوم، 1416 هـ ق.
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma
آبی
سبز تیره
سبز روشن
قهوه ای