بزرگ ترین اجتماع عبادى سیاسى هفته
فهرست موضوعات
جستجو 



در آیات گذشته، بحث هاى فشرده اى پیرامون توحید، نبوت، معاد، و نیز مذمت «یهود» دنیاپرست آمده بود، آیات مورد بحث، به گفتگو پیرامون یکى از مهم ترین وظائف اسلامى، که در تقویت پایه هاى ایمان تأثیر فوق العاده دارد، و از یک نظر، هدف اصلى سوره را تشکیل مى دهد، یعنى نماز جمعه و بعضى از احکام آن مى پردازد.
نخست، همه مسلمانان را مخاطب قرار داده، مى فرماید: «اى کسانى که ایمان آورده اید! هنگامى که براى نماز روز جمعه اذان گفته مى شود، به سوى ذکر خدا (خطبه و نماز) بشتابید و خرید و فروش را رها کنید، این براى شما بهتر است اگر مى دانستید» (یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذا نُودِیَ لِلصَّلاةِ مِنْ یَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلى ذِکْرِ اللّهِ وَ ذَرُوا الْبَیْعَ ذلِکُمْ خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ).
«نُودِى» از ماده «نداء» به معنى «بانگ برآوردن» است، و در اینجا به معنى «اذان» است; زیرا در اسلام، ندائى براى نماز، جز اذان نداریم، چنان که در آیه 58 سوره «مائده» نیز مى خوانیم: وَ إِذا نادَیْتُمْ إِلَى الصَّلاةِ اتَّخَذُوها هُزُواً وَ لَعِباً ذلِکَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لایَعْقِلُونَ:
«هنگامى که مردم را به سوى نماز مى خوانید (و اذان مى گوئید) آن را به مسخره و بازى مى گیرند، این به خاطر آن است که آنها قومى هستند بى عقل».
به این ترتیب، هنگامى که صداى اذان «نماز جمعه» بلند مى شود، مردم موظفند کسب و کار را رها کرده، به سوى نماز، که مهم ترین یاد خدا است، بشتابند.
جمله «ذلِکُمْ خَیْرٌ لَکُمْ...» اشاره به این است که: اقامه نماز جمعه و ترک کسب و کار در این موقع، منافع مهمى براى مسلمانان در بردارد، اگر درست پیرامون آن بیندیشند، و گرنه، خداوند، از همگان بى نیاز و بر همه مشفق است.
این جمله، یک اشاره اجمالى به فلسفه و منافع نماز جمعه است که، به خواست خدا در بحث نکات از آن بحث خواهیم کرد.
البته، ترک خرید و فروش، مفهوم وسیعى دارد که، هر کار مزاحمى را شامل مى شود.
اما، این که چرا روز «جمعه» را به این نام نامیده اند؟ به خاطر اجتماع مردم در این روز براى نماز است، و این مسأله، تاریخچه اى دارد که در بحث نکات خواهد آمد.
قابل توجه این که: در بعضى از روایات اسلامى، در مورد نمازهاى روزانه آمده است: إِذا أُقِیْمَتِ الصَّلوةُ فَلا تَأْتُوها وَ أَنْتُمْ تَسْعَوْنَ وَ أْتُوْها وَ أَنْتُمْ تَمْشُونَ وَ عَلَیْکُمْ السَّکِیْنَةُ:
«هنگامى که نماز (نمازهاى یومیه) برپا شود براى شرکت در نماز ندوید، و با آرامش گام بردارید».(1)
ولى، در مورد نماز جمعه آیه فوق مى گوید: «فَاسْعَوا» (بشتابید) و این، دلیل بر اهمیت فوق العاده نماز جمعه است.
منظور از «ذِکْرِ اللّهِ» در درجه اول، «نماز» است، ولى، مى دانیم که خطبه هاى نماز جمعه هم که آمیخته با ذکر خدا است، در حقیقت، بخشى از نماز جمعه است، بنابراین، باید براى شرکت در آن نیز تسریع کرد.

* * *

در آیه بعد، مى افزاید: «هنگامى که نماز پایان گیرد شما آزادید در زمین پراکنده شوید و از فضل الهى طلب کنید، و خدا را بسیار یاد نمائید تا رستگار شوید» (فَإِذا قُضِیَتِ الصَّلاةُ فَانْتَشِرُوا فِی الْأَرْضِ وَ ابْتَغُوا مِنْ فَضْلِ اللّهِ وَ اذْکُرُوا اللّهَ کَثِیراً لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ).
گر چه، جمله «وَ ابْتَغُوا مِنْ فَضْلِ اللّهِ» (فضل خدا را طلب کنید) یا تعبیرات مشابه آن، در قرآن مجید، شاید غالباً به معنى طلب روزى و کسب و تجارت آمده است.
ولى، روشن است مفهوم این جمله گسترده است و کسب وکار، یکى از مصادیق آن است، لذا، بعضى آن را به معنى عیادت مریض، و زیارت مؤمن، یا تحصیل علم و دانش تفسیر کرده اند ، هر چند منحصر به اینها نیز نمى باشد.
ناگفته پیدا است، امر به «انتشار در زمین» و «طلب روزى» امر وجوبى نیست، بلکه به اصطلاح «امر بعد از حظر و نهى» است، و دلیل بر جواز مى باشد، اما بعضى از این تعبیر، چنین استفاده کرده اند که، تحصیل روزى بعد از نماز جمعه، مطلوبیت و برکتى دارد، و در حدیثى آمده است که، پیامبر بعد از نماز جمعه سرى به بازار مى زد.
جمله «وَ اذْکُرُوا اللّهَ کَثِیراً» اشاره به یاد خدا است، در برابر آن همه نعمت هائى که به انسان ارزانى داشته.
و بعضى «ذکر» را در اینجا به معنى «فکر» تفسیر کرده اند، آنچنان که در حدیث آمده: تَفَکُّرُ ساعَة خَیْرٌ مِنْ عِبادَةِ سَنَة: «یک ساعت اندیشیدن از یک سال عبادت بهتر است».(2)
بعضى نیز، آن را به مسأله توجه به خدا در بازارها، به هنگام معاملات و عدم انحراف از اصول حق و عدالت تفسیر کرده اند.
ولى، روشن است آیه، مفهوم گسترده اى دارد که، همه اینها را در بر مى گیرد، این نیز مسلّم است که، روح «ذکر»، «فکر» است، و ذکر بى فکر لقلقه زبانى بیش نیست، و آنچه مایه فلاح و رستگارى است، همان ذکر آمیخته با تفکر در جمیع حالات است.
اصولاً، ادامه «ذکر» سبب مى شود که، یاد خدا در اعماق جان انسان رسوخ کند و ریشه هاى غفلت و بى خبرى را که عامل اصلى هرگونه گناه است، بسوزاند، و انسان را در مسیر فلاح و رستگارى قرار دهد و حقیقت «لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ» حاصل گردد.

* * *

در آخرین آیه مورد بحث، کسانى که پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) را به هنگام نماز جمعه رها کردند و براى خرید از قافله تازه وارد به بازار شتافتند، شدیداً مورد ملامت قرار داده، مى گوید: «هنگامى که تجارت یا لهوى را ببینند پراکنده مى شوند و به سوى آن مى روند، و تو را ایستاده (در حالى که خطبه نماز جمعه مى خوانى) رها مى کنند» (وَ إِذا رَأَوْا تِجارَةً أَوْ لَهْواً انْفَضُّوا إِلَیْها وَ تَرَکُوکَ قائِماً).
«به آنها بگو آنچه نزد خدا است از لهو و تجارت بهتر است و خداوند بهترین روزى دهندگان است» (قُلْ ما عِنْدَ اللّهِ خَیْرٌ مِنَ اللَّهْوِ وَ مِنَ التِّجارَةِ وَ اللّهُ خَیْرُ الرّازِقِینَ).
ثواب و پاداش الهى، و برکاتى که از حضور در نماز جمعه، شنیدن مواعظ و اندرزهاى پیامبر (صلى الله علیه وآله) و تربیت معنوى و روحانى عائد شما مى شود، قابل مقایسه با هیچ چیز دیگر نیست، و اگر از این مى ترسید که، روزىِ شما بریده شود، اشتباه مى کنید، خداوند بهترین روزى دهندگان است.
تعبیر به «لَهْو» اشاره به طبل و سایر آلات لهوى است که، به هنگام ورود قافله تازه به «مدینه» مى زدند، که هم نوعى اخبار و اعلام بود، و هم وسیله اى براى سرگرمى و تبلیغ کالا، همان گونه که در دنیاى امروز نیز در فروشگاه هائى که به سبک غرب است نیز، نمونه آن دیده مى شود.
تعبیر به «انْفَضُّوا» به معنى پراکنده شدن و انصراف از نماز جماعت، و روى آوردن به کاروان است که در شأن نزول گفته شد، هنگامى که کاروان «دحیه» وارد «مدینه» شد (او هنوز اسلام را اختیار نکرده بود) با صداى طبل و سایر آلات لهو، مردم را به بازار فراخواند، مردم «مدینه» حتى مسلمانانى که در مسجد مشغول استماع خطبه نماز جمعه پیامبر(صلى الله علیه وآله) بودند، به سوى او شتافتند، و تنها سیزده نفر، و به روایتى کمتر، در مسجد باقى ماندند.
ضمیر «إِلَیْها» به تجارت بازمى گردد، یعنى به سوى «مال التجارة» شتافتند، این، به خاطر آن است که، لهو، هدف اصلى آنها نبود، بلکه، مقدمه اى بود براى اعلام ورود کاروان و یا سرگرمى و تبلیغ کالا در کنار آن.
تعبیر به «قائِماً» نشان مى دهد که، پیامبر(صلى الله علیه وآله) ایستاده، خطبه نماز جمعه را مى خواند، چنان که در حدیثى از «جابر بن سمره» نقل شده: «هرگز رسول خدا(صلى الله علیه وآله) را در حال خطبه، نشسته ندیدم و هر کس بگوید نشسته خطبه مى خواند، تکذیبش کنید».(3)
و نیز روایت شده: از «عبداللّه بن مسعود» پرسیدند: «آیا پیامبر(صلى الله علیه وآله) ایستاده خطبه مى خواند»؟ گفت: مگر نشنیده اى که خداوند مى گوید: وَ تَرَکُوکَ قائِماً: «تو را در حالى که ایستاده بودى رها کردند»؟(4)
در تفسیر «درّ المنثور» آمده است: اولین کسى که نشسته، خطبه نماز جمعه را خواند، «معاویه» بود!(5)

* * *


1 ـ «روح المعانى»، جلد 28، صفحه 90.
2 ـ «مجمع البیان»، جلد 10، صفحه 289.
3 و 4 ـ «مجمع البیان»،، جلد 10، صفحه 286.
5 ـ تفسیر «درّ المنثور»، جلد 6، صفحه 222 ـ این روایت را مفسران دیگر مانند «آلوسى» در «روح المعانى» و «قرطبى» در تفسیرش نقل کرده اند.
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma
آبی
سبز تیره
سبز روشن
قهوه ای