42یَوْمَ یُکْشَفُ عَنْ ساق وَ یُدْعَوْنَ إِلَى السُّجُودِ فَلایَسْتَطِیعُونَ
43خاشِعَةً أَبْصارُهُمْ تَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ وَ قَدْ کانُوا یُدْعَوْنَ إِلَى السُّجُودِ وَ هُمْ سالِمُونَ
44فَذَرْنِی وَ مَنْ یُکَذِّبُ بِهذَا الْحَدِیثِ سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَیْثُ لایَعْلَمُونَ
45وَ أُمْلِی لَهُمْ إِنَّ کَیْدِی مَتِینٌ
ترجمه:
42 ـ (به خاطر بیاورید) روزى را که ساق پاها (از وحشت) برهنه مى گردد و دعوت به سجود مى شوند، اما نمى توانند (سجده کنند).
43 ـ در حالى که چشمهایشان به زیر افتاده، و ذلت وجودشان را گرفته; آنها پیش از این دعوت به سجود مى شدند در حالى که سالم بودند.
44 ـ اکنون مرا با آنها که این سخن را تکذیب مى کنند واگذار! ما آنان را از آنجا که نمى دانند به تدریج به سوى عذاب پیش مى بریم.
45 ـ و به آنها مهلت مى دهم; چرا که نقشه هاى من محکم و دقیق است!