مشکل دنیاى امروز
فهرست موضوعات
جستجو 


دنیاى امروز شعارهاى جذّاب و فریبنده اى نظیر «حقوق بشر»، «دموکراسى»، «حمایت از کارگران»، «روز مادر» و حتّى «حمایت از حیوانات» مى دهد، امّا به هنگام عمل رابطه ها و منافع شخصى بر ضوابط و منافع ملّى مقدّم مى شود.
آمریکایى ها مى گویند: «اسرائیل در خاور میانه حافظ منافع ماست و لذا، اگر در غزّه جنایت کند او را محکوم نمى کنیم، زیرا محکومیّت اسرائیل به مصلحت منافع ما نیست!» اخیراً هیأتى از سازمان ملل به سرپرستى یک یهودى صهیونیست مأمور مطالعه و تحقیق در مورد جنایات جنگى اسرائیل در غزه شد، و گزارش مفصّلى در بیش از 500 صفحه به سازمان ملل ارائه کرده و خواستار محاکمه عوامل جنگى شده، امّا آمریکایى ها هر گونه اقدامى بر علیه اسرائیل را در سازمان ملل وتو کردند، چون اسرائیل حافظ منافع آنها در خاورمیانه است!
آرى! مشکل اساسى دنیاى امروز مقدّم داشتن روابط بر ضوابط است. دنیایى که امام زمان(علیه السلام) ان شاء الله بر آن حکومت خواهد کرد دنیاى تقدّم ضوابط بر روابط خواهد بود، و ارزش ها حکومت خواهد کرد.
مبارزه با بت پرستى هدف اصلى پیامبران
طبق آنچه از تاریخ استفاده مى شود و قرآن مجید نیز به آن گواهى مى دهد، پیامبران الهى مردم را به خداپرستى دعوت نمى کردند بلکه دعوت به توحید و یکتاپرستى مى کردند; زیرا همه مردم، حتّى مشرکان، اصل وجود خدا را قبول داشتند. و لذا پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) 13 سال در مکّه زحمات طاقت فرسایى متحمّل شد تا مردم به توحید و یکتاپرستى روى آورند، و از شرک و بت پرستى رویگردان شوند، و خدایى جز «الله» را نپرستند. و شعار پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) «قولوا لا اله الا الله تفلحوا»(1) در همین راستا بود. و علّت این که همه انسان ها، حتّى مشرکان و بت پرستان، اصل وجود خدا را قبول دارند دو مطلب است:
1. خداپرستى جزء فطرت انسان است، و هر انسانى بالفطره در درون دل به خداوند ایمان دارد.
2. هر کس کمترین بهره اى از عقل داشته باشد و به صفحه عالم آفرینش نگاهى بیندازد و این همه آثار خداوند را ببیند، بى شک پى به وجود او مى برد.
اگر انسان وارد موزه اى شود و یک تابلوى نقاشى بسیار زیبایى را مشاهده کند، که در کنار آن نام نقّاش و زمان زندگى او را که مثلاً مربوط به 300 سال قبل است، نوشته باشند انسان به هنر و مهارت نقاش نادیده آفرین مى گوید، و هرگز احتمال نمى دهد که آن اثر بدیع و زیبا توسّط کودک غیر ممیزى که با قلموى نقّاشى مشغول بازى بر روى بوم بوده به وجود آمده باشد. حال اگر انسانى تابلوهاى فراوان و نامحدودى از خالق هستى در گوشه و کنار عالم ببیند که قابل مقایسه با تابلوهاى نقاشى بشر نیست، به وجود خداوند متعال پى نمى برد؟!
این همه نقش عجب بر در و دیوار وجود *** هر که فکرت نکند نقش بود بر دیوار
بنابراین، وجود این همه آثار پروردگار در صفحه جهان آفرینش انسان را به سوى او هدایت مى کند. حتّى طبیعى مسلک ها، که اسم خدا را قبول ندارند، در عمل خداوند را قبول دارند. کسانى که قلبشان را جرّاحى مى کنند و ناچارند چند رگ مسدود قلب را تعویض نمایند، رگى از پشت ران تا ساق پایشان وجود دارد که آن را درآورده و قطعه قطعه کرده، و جایگزین رگ هاى فاسد شده قلب مى کنند و بدین وسیله مشکل قلب برطرف مى شود. اگر از طبیب طبیعى مسلک پرسیده شود: «چه کسى این رگ را در بدن انسان براى چنین روزى ذخیره کرده است؟» مى گوید: «طبیعت پیش بینى چنین مشکلاتى را براى بشر کرده، و لذا این رگ را براى حل این مشکل احتمالى در پایش به ودیعت نهاده است» معناى این سخن این است که طبیعت موجودى است داراى شعور، علم و فهم بسیار بالا، که مشکلات آینده بشر، و راه حل آن را پیش بینى کرده است! او نام این موجود را طبیعت نهاده و ما آن را خدا مى نامیم. بنابراین، همه خدا را قبول دارند و در نامش اختلاف کرده اند.
از منکران خدا و معتقدان به طبیعت مى پرسیم: «مگر انسان داراى دو کلیه نمى تواند با یک کلیه زندگى کند؟ پس چرا دو کلیه در بدن وى نهاده شده است؟» مى گویند: «طبیعت پیش بینى کرده که اگر یک کلیه فاسد شد زندگى انسان دستخوش مشکلاتى نشود و بتواند به حیات خود ادامه دهد، یا اگر هر دو کلیه انسانى فاسد شد و از کار افتاد شما بتوانید یک کلیه خود را در اختیار وى قرار داده و او را از مرگ نجات دهید؟
ما این موجود باشعور حکیم آینده نگر را خدا نامیده و آنها طبیعتش مى گویند، پس اختلاف در نام است. کسانى که زخم معده مى گیرند و با این بیمارى دست به گریبان مى شوند، بخشى و گاه نصف معده آنها را برمى دارند و چنین شخصى با نصف باقیمانده معده به زندگى خود ادامه مى دهد. اگر پرسیده شود: «انسانى که با نصف معده مى تواند زندگى کند چرا معده کامل در نهادش گذاشته شده است؟» جواب مى دهند: «طبیعت پیش بینى بیمارى ها و مشکلاتى که براى معده حاصل مى شود را کرده و بیش از حدّ نیازش قرار داده است» بنابراین، طبیعى مسلک ها نیز خدا را قبول دارند، هر چند نام آن را طبیعت گذاشته اند.
نتیجه این که پیامبران آمده اند تا با بت پرستى مبارزه کرده و مردم را به یکتاپرستى دعوت کنند، وگرنه اصل وجود خدا را همه، حتّى بت پرستان و مشرکان و طبیعى مسلک ها قبول دارند».


(1). بحارالانوار، ج 18، ص 202، ح 32.

 

12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma
آبی
سبز تیره
سبز روشن
قهوه ای