112 ـ فلسفه و اسرار حجّ چیست؟
فهرست موضوعات
جستجو 

این مناسک بزرگ در حقیقت داراى چهار بعد است که هر یک از دیگرى ریشه دارتر و پرسودتر است:

1 ـ بعد اخلاقى حج ـ مهمترین فلسفه حج همان دگرگونى اخلاقى است که در انسانها به وجود مى آورد، مراسم «احرام» انسان را به کلى از تعینات مادى و امتیازات ظاهرى و لباسهاى رنگارنگ وزروزیور بیرون مى برد، و با تحریم لذائذ و پرداختن به خود سازى که از وظائف محرم است او را از جهان ماده جدا کرده و در عالمى از نور و روحانیت و صفا فرو مى برد، و آنها را که در حال عادى بار سنگین امتیازات موهوم و درجه ها و مدالها را بر دوش خود احساس مى کنند یکمرتبه سبکبار و راحت و آسوده مى کند.

سپس مراسم دیگر حج یکى پس از دیگرى انجام مى گیرد، مراسمى که علاقه هاى معنوى انسان را لحظه به لحظه با خدایش محکمتر و رابطه او را نزدیکتر و قویتر مى سازد، او را از گذشته تاریک و گناه آلودش بریده و به آینده اى روشن و پر از صفا و نور پیوند مى دهد.

مخصوصاً توجه به این حقیقت که مراسم حج در هر قدم یادآور خاطرات ابراهیم بت شکن، و اسماعیل ذبیح الله، و مادرش هاجر است، و مجاهدتها و گذشتها و ایثارگرى آنها را لحظه به لحظه در برابر چشمان انسان مجسم مى کند، و نیز توجه به اینکه سرزمین مکه عموماً و مسجدالحرام و خانه کعبه و محل طواف خصوصاً یادآور خاطرات پیامبر اسلام و پیشوایان بزرگ و مجاهدتهاى مسلمانان صدر اول است این انقلاب اخلاقى عمیقتر مى گردد، به گونه اى که در هر گوشه اى از مسجدالحرام و سرزمین مکه، انسان، چهره پیامبر(صلى الله علیه وآله) و على (علیه السلام) و سایر پیشوایان بزرگ را مى بیند، و صداى آواى حماسه هاى آنها را مى شنود.

آرى اینها همه دست به دست هم مى دهند و زمینه یک انقلاب اخلاقى را در دلهاى آماده فراهم مى سازد، به گونه اى توصیف ناشدنى ورق زندگانى انسان را برمى گردانند و صفحه نوینى در حیات او آغاز مى کنند.

بى جهت نیست که در روایات اسلامى مى خوانیم: «کسى که حج را به طور کامل انجام دهد یخرج من ذنوبه کهیئته یوم ولدته امه!»: از گناهان خود بیرون مى آید همانند روزى که از مادر متولد شده»(1).

آرى حج براى مسلمانان یک تولد ثانوى است، تولدى که آغازگر یک زندگى نوین انسانى مى باشد.

البته احتیاج به یادآورى ندارد که این برکات و آثار ـ و آنچه بعداً به آن اشاره خواهیم کرد ـ نه براى کسانى که از حج تنها به پوسته اى از آن قناعت کرده، و مغز آن را بدور افکنده اند و نه براى آنها که حج را وسیله تفریح و سیر و سیاحت و یا تظاهر و ریا و تهیه وسائل مادى شخصى قرار داده و هرگز به روح آن واقف نشده اند سهم آنها همان است که به آن رسیده اند!

2 ـ بعد سیاسى حج ـ: به گفته یکى از بزرگان فقهاى اسلام مراسم حج در عین اینکه خالصترین و عمیقترین عبادات را عرضه مى کند، مؤثرترین وسیله براى پیشبرد اهداف سیاسى اسلام است.

روح عبادت، توجه به خدا، و روح سیاست، توجه به خلق خدا است، این دو در حج آنچنان به هم آمیخته اند که تاروپود یکپارچه!.

حج عامل مؤثرى براى وحدت صفوف مسلمانان است.

حج عامل مبارزه با تعصبات ملى و نژاد پرستى و محدود شدن در حصار مرزهاى جغرافیائى است:

حج وسیله اى است براى شکستن سانسورها و از بین بردن خفقانهاى نظامهاى ظالمانه اى که در کشورهاى اسلامى حکمفرما مى شود.

حج وسیله اى است براى انتقال اخبار سیاسى کشورهاى اسلامى از هر نقطه به نقطه دیگر، و بالاخره حج، عامل مؤثرى است براى شکستن زنجیرهاى اسارت و استعمار و آزاد ساختن مسلمین.

و به همین دلیل در آن ایام که حاکمان جبار همچون بنى امیه و بنى عباس بر سرزمینهاى مقدس اسلامى حکومت مى کردند و هرگونه تماس میان قشرهاى مسلمان را زیر نظر مى گرفتند تا هر حرکت آزادى بخش را سرکوب کنند، فرا رسیدن موسم حج دریچه اى بود به سوى آزادى و تماس قشرهاى جامعه بزرک اسلامى با یکدیگر و طرح مسائل مختلف سیاسى.

روى همین جهت امیرمؤمنان على(علیه السلام) به هنگامى که فلسفه فرائض و عبادات را مى شمرد درباره حج مى گوید: الحج تقویة للدین: «خداوند مراسم حج را براى تقویت آئین اسلام تشریع کرد»(2).

بى جهت نیست که یکى از سیاستمداران معروف بیگانه در گفتار پرمعنى خود مى گوید: «واى به حال مسلمانان اگر معنى حج را نفهمند، و واى به حال دشمنانشان اگر معنى حج را درک کنند»!.

و حتى در روایات اسلامى، حج به عنوان جهاد افراد ضعیف شمرده شده، جهادى که حتى پیرمردان و پیرزنان ناتوان با حضور در صحنه آن مى توانند شکوه و عظمت امت اسلامى را منعکس سازند، و با حلقه هاى تو در توى نمازگزاران گرد خانه خدا و سردادن آواى وحدت و تکبیر، پشت دشمنان اسلام را بلرزانند.

3 ـ بعد فرهنگى: ارتباط قشرهاى مسلمانان در ایام حج مى تواند به عنوان مؤثرترین عامل مبادله فرهنگى و انتقال فکرها درآید.

مخصوصاً با توجه به این نکته که اجتماع شکوهمند حج، نماینده طبیعى و واقعى همه قشرهاى مسلمانان جهان است (چرا که در انتخاب افراد براى رفتن به زیارت خانه خدا هیچ عامل مصنوعى مؤثر نیست و زوار کعبه از میان تمام گروهها، نژادها، زبانهائى که مسلمانان به آن تکلم مى کنند برخاسته و در آنجا جمع مى شوند).

لذا در روایات اسلامى مى خوانیم: یکى از فوائد حج نشر اخبار و آثار رسول الله(صلى الله علیه وآله) به تمام جهان اسلام است.

«هشام بن حکم» که از دوستان دانشمند «امام صادق(علیه السلام)» است مى گوید: از آنحضرت درباره فلسفه حج و طواف کعبه سؤال کردم، فرمود: «خداوند این بندگان را آفرید... وفرمانهائى در طریق مصلحت دین و دنیا به آنها داد، از جمله اجتماع مردم شرق و غرب را (در آئین حج) مقرر داشت تا مسلمانان به خوبى یکدیگر را بشناسند و از حال هم آگاه شوند، و هر گروهى سرمایه هاى تجارى را از شهرى به شهر دیگر منتقل کنند... و براى اینکه آثار پیامبر(صلى الله علیه وآله) و اخبار او شناخته شود، مردم آنها را به خاطر آورند و هرگز فراموش نکنند»(3).

به همین دلیل در دورانهاى خفقان بارى که خلفا و سلاطین جور اجازه نشر این احکام را به مسلمانان نمى دادند آنها با استفاده از این فرصت، مشکلات خود را حل مى کردند و با تماس گرفتن با ائمه هدى(علیهم السلام) و علماى بزرگ دین پرده از چهره قوانین اسلام و سنت پیامبر(صلى الله علیه وآله)برمى داشتند.

از سوى دیگر، حج مى تواند، مبدل به یک کنگره عظیم فرهنگى شود و اندیشمندان جهان اسلام در ایامى که در مکه هستند گرد هم آیند و افکار و ابتکارات خویش را به دیگران عرضه کنند.

اصولا یکى از بدبختیهاى بزرگ این است که مرزهاى کشورهاى اسلامى سبب جدائى فرهنگى آنها شود، مسلمانان هر کشور تنها به خود بیندیشند، که در این صورت جامعه واحد اسلامى پاره پاره و نابود مى گردد، آرى حج مى تواند جلو این سرنوشت شوم را بگیرد.

و چه جالب مى فرماید امام صادق(علیه السلام) در ذیل همان روایت هشام بن حکم: «اگر هر قوم و ملتى تنها از کشور و بلاد خویش سخن بگویند و تنها به مسائلى که در آن است بیندیشند همگى نابود مى گردند و کشورهایشان ویران مى شود، منافع آنها ساقط مى گردد و اخبار واقعى در پشت پرده قرار مى گیرد»(4).

4 ـ بعد اقتصادى حج ـ بر خلاف آنچه بعضى فکر مى کنند، استفاده از کنگره عظیم حج براى تقویت پایه هاى اقتصادى کشورهاى اسلامى نه تنها با روح حج منافات ندارد بلکه طبق روایات اسلامى یکى از فلسفه هاى آن را تشکیل مى دهد

چه مانعى دارد مسلمانان در آن اجتماع بزرگ، پایه یک بازار مشترک اسلامى را بگذارند، و زمینه هاى مبادلاتى و تجارى را در میان خود بگونه اى فراهم سازند که نه منافعشان به جیب دشمنانشان بریزد، ونه اقتصادشان وابسته به اجانب باشد، که این دنیا پرستى نیست، عین عبادت است و جهاد.

و لذا در همان روایت «هشام بن حکم» از «امام صادق»(علیه السلام) ضمن بیان فلسفه هاى حج صریحاً به این موضوع اشاره شده بود که یکى از اهداف حج، تقویت تجارت مسلمانان و تسهیل روابط اقتصادى است.

و در حدیث دیگرى از همان امام (علیه السلام) در تفسیر آیه «لیس علیکم جناح ان تبتغوا فضلا من ربکم» (بقره ـ 198) مى خوانیم که فرمود: منظور از این آیه کسب روزى است فاذا احل الرجل من احرامه وقضى فلیشتر و لیبع فى الموسم: «هنگامى که انسان از احرام بیرون آید و مناسک حج را بجا آورد در همان موسم حج خرید و فروش کند (و این موضوع نه تنها گناه ندارد بلکه داراى ثواب است)(5).

همین معنى در ذیل حدیثى که از «امام على بن موسى الرضا»(علیه السلام)بطور مشروح در بیان فلسفه هاى حج وارد شده است آمده و در پایان آن مى فرماید: لیشهدوا منافع لهم(6).

اشاره به اینکه آیه «لیشهدوا منافع لهم» هم منافع معنوى را شامل مى شود و هم منافع مادى را که از یک نظر همه معنوى است.

کوتاه سخن اینکه این عبادت بزرگ اگر بطور صحیح و کامل مورد بهره بردارى قرارگیرد و زوارخانه خدا در آن ایام که در آن سرزمین مقدس حضور فعال دارند و دلهایشان آماده است از این فرصت بزرگ براى حل مشکلات گوناگون جامعه اسلامى با تشکیل کنگره هاى مختلف سیاسى و فرهنگى و اقتصادى استفاده کنند، این عبادت مى تواند از هر نظر مشکل گشا باشد، و شاید به همین دلیل است که امام صادق(علیه السلام)مى فرماید: لایزال الدین قائماً ما قامت الکعبة: «مادام که خانه کعبه برپا است اسلام هم برپا است»(7).

و نیز على(علیه السلام) فرمود: خانه خدا را فراموش نکنید که اگر فراموش کنید هلاک خواهید شد الله الله فى بیت ربکم لاتخلوه ما بقیتم فانه ان ترک لم تناظروا(8): «خدا را خدا را، در مورد خانه پروردگارتان، هرگز آنرا خالى نگذارید که اگر آنرا ترک گوئید مهلت الهى از شما برداشته مى شود»!.

و نیز به خاطر اهمیت این موضوع است که فصلى در روایات اسلامى تحت این عنوان گشوده شده است که اگر یکسال مسلمانان بخواهند حج را تعطیل کنند بر حکومت اسلامى واجب است که با زور آن ها را به مکه بفرستد(9)(10)


1 ـ بحار الانوار ج 99 ص 26.

2 ـ نهج البلاغه کلمات قصار شماره 252.

3 ـ وسائل الشیعه ج 8 صفحه 9.

4 ـ همان مدرک سابق.

5 ـ تفسیر عیاشى طبق نقل تفسیر المیزان جلد 2 صفحه 86.

6 ـ بحارالانوار جلد 99 صفحه 32.

7 ـ وسائل الشیعه جلد 8 صفحه 14.

8 ـ نهج البلاغه بخش نامه وصیت 47.

9 ـ وسائل الشیعه ج 8 ص 15 «باب وجوب اجبار الو الى الناس على الحج».

10 ـ تفسیر نمونه 14/76

12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma
آبی
سبز تیره
سبز روشن
قهوه ای