136 ـ فلسفه تحریم ازدواج با محارم چیست؟
فهرست موضوعات
جستجو 

در سوره نساء آیه 23 مى خوانیم

حُرِّمَتْ عَلَیْکُمْ امَّهاتُکُمْ وَ بَنَاتُکُمْ وَ اَخَواتُکُمْ وَ عَمّاتُکُمْ وَ خالاتُکُمْ وَ بَنَاتُ الاْخِ وَ بَناتُ الأُخْتِ وَاُمَّهاتُکُمْ اللاّتى اَرْضَعْنَکُمْ وَ اَخَواتُکُمْ مِنَ الرَّضاعَةِ وَ اُمَّهاتُ نِسآئِکُمْ وَ رَبآئِبُکُمُ اللاّتى فى حُجُورِکُمْ مِنْ نِسآئِکُمُ اللاّتى دَخَلْتُمْ بِهِنَّ فَاِنْ لَمْ تَکُونُوا دَخَلْتُمْ بِهِنَّ فَلاجُناحَ عَلَیْکُمْ وَحَلائِل اَبْنائِکُمْ الَّذینَ مِنْ اَصْلابِکُمْ وَ اَنْ تَجْمَعُوا بَیْنَ الأُخْتَیْنِ اِلاّ ما قَدْ سَلَفَ اِنَّ اللهَ کانَ غَفُوراً رَحیما.

ترجمه:

حرام شده است بر شما مادرانتان و دختران و خواهران و عمه ها و خاله ها و دختران برادر و دختران خواهر شما و مادرانى که شما را شیر داده اند و خواهران رضاعى شما و مادران همسر و دختران همسرتان که در دامان شما پرورش یافته اند از همسرانى که با آنها آمیزش جنسى داشته اید و چنانچه آمیزش جنسى با آنها نداشته اید (دختران آنها) براى شما مانعى ندارد و (همچنین) همسرهاى پسرانتان که از نسل شما هستند (نه پسر خوانده ها) و (نیز حرام است بر شما) اینکه جمع میان دو خواهر کنید مگر آنچه در گذشته واقع شده خداوند آمرزنده و مهربان است.

در اینجا این سؤال مطرح مى شود که فلسفه تحریم ازدواج با محارم چیست؟

در این آیه به محارم یعنى زنانى که ازدواج با آنها ممنوع است اشاره شده است و بر اساس آن محرمیت از سه راه ممکن است پیدا شود:

1 ـ ولادت که از آن تعبیر به «ارتباط نسبى» مى شود.

2 ـ از طریق ازدواج که به آن «ارتباط سببى» مى گویند.

3 ـ از طریق شیرخوارگى که به آن «ارتباط رضاعى» گفته مى شود.

نخست اشاره به محارم نسبى که هفت دسته هستند کرده و مى فرماید: حرمت علیکم امهاتکم و بناتکم و اخواتکم و عماتکم و خالاتکم و بنات الاخ و بنات الاخت: «مادران شما و دخترانتان و خواهرانتان و عمه ها و خاله هایتان و دختران برادر و دختران خواهرانتان بر شما حرام شده اند».

باید توجه داشت که منظور از مادر فقط آن زنى که انسان بلاواسطه از او تولد شده، نیست بلکه جده و مادر جده و مادر پدر و مانند آنها را شامل مى شود، همانطور که منظور از دختر، تنها دختر بلاواسطه نیست بلکه دختر و دختر پسر و دختر دختر و فرزندان آنها را نیز در برمى گیرد و همچنین در مورد پنج دسته دیگر.

ناگفته پیدا است که همه افراد طبعاً از این گونه ازدواج ها تنفر دارند و به همین دلیل همه اقوام و ملل (جز افراد کمى) ازدواج با محارم را ممنوع مى دانند و حتى مجوسى ها که در منابع اصلى خود قائل به جواز این گونه ازدواج ها بوده اند، امروز آن را انکار مى کنند.

گرچه بعضى کوشش دارند که این موضوع را ناشى از یک عادت و رسم کهن بدانند ولى مى دانیم عمومیت یک قانون در میان تمام افراد بشر، در قرون و اعصار طولانى، معمولاً حکایت از فطرى بودن آن مى کند، زیرا رسم و عادت نمى تواند عمومى و دائمى گردد.

از این گذشته امروز این حقیقت ثابت شده که ازدواج افراد همخون با یکدیگر خطرات فراوانى دارد یعنى بیمارى نهفته و ارثى را آشکار و تشدید مى کند (نه این که خود آن تولید بیمارى کند) حتى بعضى، گذشته از محارم، ازدواج با اقوام نسبتاً دورتر را مانند عموزاده ها را با یکدیگر خوب نمى دانند و معتقدند خطرات بیمارى هاى ارثى را تشدید مى نماید(1) ولى این مسئله اگر در خویشاوندان دور مشکلى ایجاد نکند (همانطور که غالباً نمى کند) در خویشان نزدیک که «همخونى» شدیدتر است مسلماً تولید اشکال خواهد کرد.

بعلاوه در میان محارم جاذبه و کشش جنسى معمولاً وجود ندارد زیرا محارم غالباً باهم بزرگ مى شوند و براى یکدیگر یک موجود عادى و معمولى هستند و موارد نادر و استثنائى نمى تواند مقیاس قوانین عمومى و کلى گردد و مى دانیم که جاذبه جنسى، شرط استحکام پیوند زناشوئى است، بنابراین اگر ازدواجى در میان محارم صورت گیرد، ناپایدار و سست خواهد بود.

سپس به محارم رضاعى اشاره کرده و مى فرماید: و امهاتکم اللاتى ارضعنکم و اخواتکم من الرضاعه: «و مادرانى که شما را شیر مى دهند و خواهران رضاعى شما بر شما حرامند».

گرچه قرآن در این قسمت از آیه، تنها به دو دسته یعنى خواهران و مادران رضاعى اشاره کرده ولى طبق روایات فراوانى که در دست است، محارم رضاعى منحصر به اینها نیستند، بلکه طبق حدیث معروف که از پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) نقل شده «یحرم من الرضاع ما یحرم من النسب»: «تمام کسانى که از نظر ارتباط نسبى حرامند از نظر شیرخوارگى نیز حرام مى شوند».

البته مقدار شیرخوارگى که تأثیر در محرمیت مى کند و همچنین شرائط و کیفیت آن، ریزه کاریهاى فراوانى دارد که در کتابهاى فقهى آمده است.

فلسفه تحریم محارم رضاعى این است که پرورش گوشت و استخوان آنها با شیر شخص معینى شباهت به فرزندان او پیدا مى کند، مثلاً زنیکه کودکى را به اندازه اى شیر مى دهد که بدن او با آن شیر نمو مخصوصى مى کند یک نوع شباهت در میان آن کودک و سایر فرزندان آن زن پیدا مى شود و در حقیقت هر کدام جزئى از بدن آن مادر محسوب مى گردند و همانند دو برادر نسبى هستند.

و در آخرین مرحله اشاره به دسته سوم از محارم کرده و آنها را تحت چند عنوان بیان مى کند:

1 ـ وامهات نسائکم: «و مادران همسرانتان» یعنى به مجرد اینکه زنى به ازدواج مردى درآمد وصیغه عقد جارى گشت مادر او و مادر مادر او و... بر او حرام ابدى مى شوند.

2 ـ و ربائبکم اللاتى فى حجورکم من نسائکم اللاتى دخلتم بهن: «و دختران همسرانتان که در دامان شما قرار دارند به شرط اینکه با آن همسر آمیزش جنسى پیدا کرده باشید» یعنى تنها با عقد شرعى یک زن «دختران او» که از شوهر دیگرى بوده اند بر شوهر حرام نمى شوند، بلکه مشروط بر این است که علاوه بر عقد شرعى با آن زن همبستر هم شده باشد. وجود این قید در این مورد تأیید مى کند که حکم مادر همسر که در جمله سابق گذشت مشروط به چنین شرطى نیست، و به اصطلاح اطلاق حکم را تقویت مى کند.

گرچه ظاهر قید «فى حجورکم»: «در دامان شما باشند» چنین مى فهماند که اگر دختر همسر از شوهر دیگر در دامان انسان پرورش نیابد بر او حرام نیست ولى به قرینه روایات و مسلم بودن حکم، این قید به اصطلاح قید احترازى نیست بلکه در واقع اشاره به نکته تحریم است زیرا اینگونه دختران که مادرانشان اقدام به ازدواج مجدد مى کنند معمولاً در سنین پائین هستند و غالباً در دامان شوهر جدید همانند دختر او پرورش مى یابند، آیه مى گوید اینها در واقع همچون دختران خود شما هستند، آیا کسى با دختر خود ازدواج مى کند؟ و انتخاب عنوان «ربائب» که جمع «ربیبه» به معنى تربیت شده است نیز به همین جهت مى باشد.

به دنبال این قسمت براى تأکید مطلب اضافه مى کند که اگر با آنها آمیزش جنسى نداشتید دخترانشان بر شما حرام نیستند (فان لم تکونوا دخلتم بهن فلا جناح علیکم).

3 ـ وحلائل(2) ابنائکم الذین من اصلابکم. «و همسران فرزندانتان که از نسل شما هستند». در حقیقت تعبیر «من اصلابکم» (فرزندانى که از نسل شما باشد) براى این است که روى یکى از رسوم غلط دوران جاهلیّت خط بطلان کشیده شود، زیرا در آن زمان معمول بود افرادى را به عنوان فرزند خود انتخاب مى کردند، یعنى کسى که فرزند شخص دیگرى بود به نام فرزند خود مى خواندند و فرزند خوانده مشمول تمام احکام فرزند حقیقى بود، و به همین دلیل با همسران فرزند خوانده خود ازدواج نمى کردند. فرزند خواندگى و احکام آن، در اسلام به کلّى بى اساس شمرده شده است.

4 ـ و ان تجمعوا بین الاختین: «و براى شما جمع در میان دو خواهر ممنوع است» یعنى ازدواج با دو خواهر در زمان واحد مجاز نیست، بنابراین اگر ازدواج با دو خواهر یا بیشتر در زمانهاى مختلف و بعد از جدائى از خواهر قبلى انجام گیرد، مانعى ندارد.

و از آنجا که در زمان جاهلیّت جمع میان دو خواهر رائج بود، و افرادى مرتکب چنین ازدواجهائى شده بودند قرآن بعد از جمله فوق مى گوید: «الا ما قد سلف» یعنى این حکم (همانند احکام دیگر) عطف به گذشته نمى شود، و کسانى که قبل از نزول این قانون، چنین ازدواجى انجام داده اند کیفر و مجازاتى ندارند، اگر چه اکنون باید یکى از آن دو را انتخاب کرده، و دیگرى را رها کنند.

رمز اینکه اسلام از چنین ازدواجى جلوگیرى کرده شاید این باشد، که دو خواهر به حکم نسب و پیوند طبیعى نسبت به یکدیگر علاقه شدید دارند، ولى به هنگامى که رقیب هم شوند طبعاً نمى توانند آن علاقه سابق را حفظ کنند، و به این ترتیب یک نوع تضاد عاطفى در وجود آنها پیدا مى شود، که براى زندگى آنها زیان بار است، زیرا دائماً انگیزه «محبّت» و انگیزه «رقابت» در وجود آنها در حال کشمکش و مبارزه اند.(3)


1 ـ البته در اسلام ازدواج عموزاده ها و مانند آن با یکدیگر تحریم نشده زیرا همانند ازدواج با محارم نیست و احتمال بروز حوادثى در این گونه ازدواجها کمتر است و ما خود شاهد موارد زیادى از این گونه ازدواج ها بوده ایم و فرزندانى که ثمرات این ازدواجها بوده اند سالم و از نظر فکرى پر استعداد بوده اند.

2 ـ «حلائل» جمع «حلیله» از مادّه «حل» به معنى زنى است که بر انسان حلال است، و یا از ماده «حلول» به معنى زنى است که با مردى در یک محل زندگى و آمیزش جنسى دارد.

3 ـ تفسیر نمونه 3/326

12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma
آبی
سبز تیره
سبز روشن
قهوه ای