روز تغابن و آشکار شدن غبن ها
فهرست موضوعات
جستجو 


در تعقیب بحث هائى که در آیات قبل، پیرامون هدف دار بودن آفرینش آمده، در این آیات، مسأله معاد و رستاخیز را که تکمیلى است بر بحث هدف آفرینش انسان، مطرح مى کند.
نخست، از ادعاى بى دلیل منکران رستاخیز، شروع کرده، مى فرماید: «کافران پنداشتند هرگز مبعوث نخواهند شد» (زَعَمَ الَّذِینَ کَفَرُوا أَنْ لَنْ یُبْعَثُوا).
«زَعَمَ» از ماده «زعم» (بر وزن طعم) به معنى سخنى است که احتمال یا یقین دروغ در آن است، و گاه به پندار باطل نیز اطلاق مى شود، و در آیه مورد بحث، منظور همان معنى اول است.
از بعضى از کلمات لغویین نیز استفاده مى شود: این ماده به معنى اخبار به طور مطلق نیز آمده است،(1) هر چند از موارد استعمال این لغت و کلمات مفسران، استفاده مى شود: این واژه با مفهوم دروغ آمیخته است، و لذا گفته اند: «هر چیز کنیه اى دارد و «زعم» کنیه دروغ است».
به هر حال، قرآن در تعقیب این سخن، به پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) دستور مى دهد: «بگو: آرى، به پروردگارم سوگند همه شما برانگیخته خواهید شد، سپس آنچه را عمل کردید به شما خبر مى دهند، و این براى خداوند آسان است» (قُلْ بَلى وَ رَبِّی لَتُبْعَثُنَّ ثُمَّ لَتُنَبَّؤُنَّ بِما عَمِلْتُمْ وَ ذلِکَ عَلَى اللّهِ یَسِیرٌ).
در حقیقت، نخست با لحن قاطع، ادعاى بى دلیل منکران قیامت را نفى مى کند، لحنى مؤکد و آمیخته با قسم، که حکایت از اعتقاد راسخ گوینده، یعنى پیامبر دارد، سپس با جمله «وَ ذلِکَ عَلَى اللّهِ یَسِیرٌ» بر آن استدلال مى کند; زیرا مى دانیم مهم ترین شبهه منکران معاد، این بود که چگونه استخوان هاى پوسیده و خاک شده، به حیات مجدد بازمى گردد، آیه فوق مى گوید: وقتى کار دست خداوند قادر متعال است، مشکلى در میان نخواهد بود; چرا که در آغاز، آنها را از عدم به وجود آورد و احیاى مردگان نسبت به آن ساده تر است، بلکه به عقیده بعضى، همان سوگند «وَ رَبِّى» خود اشاره لطیفى به دلیل معاد است; زیرا «ربوبیّت» خداوند، ایجاب مى کند این حرکت تکاملى انسان را در محدوده زندگى بى ارزش دنیا، عقیم نگذارد.
به تعبیر دیگر، تا مسأله معاد را نپذیریم، ربوبیت خداوند در مورد انسان و تربیت و تکامل او، مفهوم نخواهد داشت.
بعضى از مفسران، جمله «وَ ذلِکَ عَلَى اللّهِ یَسِیرٌ» را مربوط به خصوص اخبار خداوند از اعمال انسان ها در قیامت، که در جمله قبل آمده است مى دانند، ولى، ظاهر این است: به کل محتواى آیه برمى گردد (اصل رستاخیز و فرع آن که مسأله اخبار به اعمال است، اخبارى که مقدمه حساب و جزا است).

* * *

در آیه بعد، چنین نتیجه گیرى مى کند: «اکنون که قطعاً معادى در کار است، همه شما به خدا و رسول او و نورى که نازل کرده ایم ایمان بیاورید» (فَآمِنُوا بِاللّهِ وَ رَسُولِهِ وَ النُّورِ الَّذِی أَنْزَلْنا).
و بدانید «خداوند به آنچه انجام مى دهید آگاه است» (وَ اللّهُ بِما تَعْمَلُونَ خَبِیرٌ).
به این ترتیب، دستور مى دهد: خود را براى رستاخیز از طریق ایمان و عمل صالح آماده کنند، ایمان به سه اصل: به «خدا»، «پیامبر» و «قرآن» که اصول دیگر نیز در آن درج است.
تعبیر از قرآن به عنوان «نُور» در آیات متعددى وارد شده، و تعبیر به: أَنْزَلْنا: «نازل کردیم» شاهد دیگرى بر آن است، هر چند در روایات متعددى که از طرق اهلبیت(علیهم السلام) به ما رسیده، «نور» در آیه مورد بحث، به وجود «امام»(علیه السلام) تفسیر شده، این تفسیر، ممکن است از این نظر باشد که، وجود امام(علیه السلام) تجسّم عملى کتاب اللّه محسوب مى شود، و لذا، گاه از پیامبر(صلى الله علیه وآله) و امام(علیه السلام) به قرآن ناطق یاد مى شود، در ذیل یکى از این روایات، از امام باقر(علیه السلام) مى خوانیم که درباره امامان مى گوید: وَ هُمُ الَّذِینَ یُنَوِّرُونَ قُلُوبَ الْمُؤْمِنِینَ: «آنها کسانى هستند که دلهاى مؤمنان را نور و روشنائى مى بخشند».(2)

* * *

سومین آیه، به توصیف روز قیامت پرداخته، چنین مى گوید: «این بعث و نشور، حساب و جزا در روزى خواهد بود که شما را در آن روز اجتماع، گردآورى مى کند» (یَوْمَ یَجْمَعُکُمْ لِیَوْمِ الْجَمْعِ).(3)
آرى، یکى از نام هاى قیامت «یوم الجمع» است که در آیات قرآن با تعبیرهاى مختلف، کراراً به آن اشاره شده است، از جمله در آیات 49 و 50 سوره «واقعه» مى خوانیم: قُلْ إِنَّ الْأَوَّلِینَ وَ الْآ خِرِینَ * لَمَجْمُوعُونَ إِلى مِیقاتِ یَوْم مَعْلُوم: «بگو تمام اولین و آخرین * در میعاد روز معینى جمع مى شوند» و از آن به خوبى استفاده مى شود که: رستاخیز همه انسان ها در یک روز است.
آنگاه مى افزاید: «آن روز، روز تغابن است» (ذلِکَ یَوْمُ التَّغابُنِ).
روزى است که «غابن» (برنده) و «مغبون» (بازنده) شناخته مى شوند، روزى که، روشن مى شود، چه کسانى در تجارت خود در عالم دنیا، گرفتار غبن، زیان و خسران شده اند؟
روزى است که، جهنمیان جایگاه خالى خود را در بهشت مى بینند، و تأسف مى خورند، و بهشتیان جاى خالى خود را در دوزخ مى بینند و خوشحال مى شوند; زیرا در حدیث آمده است: هر انسانى جایگاهى در بهشت، و جایگاهى در دوزخ دارد، هر گاه به بهشت برود، جایگاه دوزخیش به دوزخیان واگذار مى شود، و هر گاه به جهنم برود، جایگاه بهشتیش به بهشتیان(4) و تعبیر به «ارث» در آیات قرآن در این مورد، احتمالاً ناظر به همین مطلب است.
به این ترتیب، یکى دیگر از نام هاى قیامت «یوم التغابن» روز ظهور غبن هاست.(5)
سپس، به بیان حال مؤمنان در آن روز پرداخته، مى افزاید: «کسى که ایمان به خدا آورد و عمل صالح انجام دهد، خداوند سیئات او را مى پوشاند و از بین مى برد، و او را در باغ هائى از بهشت وارد مى کند که از زیر درختانش نهرها جارى است، جاودانه تا ابد در آن مى مانند، و این پیروزى بزرگى است» (وَ مَنْ یُؤْمِنْ بِاللّهِ وَ یَعْمَلْ صالِحاً یُکَفِّرْ عَنْهُ سَیِّئاتِهِ وَ یُدْخِلْهُ جَنّات تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِینَ فِیها أَبَداً ذلِکَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ).
به این ترتیب، هنگامى که دو شرط اصلى، یعنى «ایمان و عمل صالح»، حاصل شود، این مواهب عظیم، پشت سر آن خواهد بود: «بخشودگى گناهان» که بیش از همه چیز فکر انسان را به خود مشغول مى دارد، و بعد از پاک شدن از گناه، «ورود به بهشت جاودان»، و نیل به فوز عظیم، بنابراین، همه چیز، بر محور ایمان و عمل صالح دور مى زند، و سرمایه هاى اصلى همین ها است، اینها کسانى هستند که در آن «یوم التغابن» نه تنها مغبون نیستند، که، به پیروزى بزرگ و فوز عظیم رسیده اند.

* * *

سپس، مى افزاید: «اما کسانى که کافر شدند، و آیات ما را تکذیب کردند اصحاب دوزخند و جاودانه در آن مى مانند، و سرانجام آنها سرانجام بدى است» (وَ الَّذِینَ کَفَرُوا وَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا أُولئِکَ أَصْحابُ النّارِ خالِدِینَ فِیها وَ بِئْسَ الْمَصِیرُ).
در اینجا نیز، عامل بدبختى دو چیز شمرده شده است: «کفر» و «تکذیب آیات الهى» که ضد «ایمان» و «عمل صالح» است، و در نتیجه، در آنجا سخن از بهشت جاویدان است، و در اینجا از دوزخ همیشگى، آنجا فوز عظیم است و اینجا بئس المصیر و سرانجام مرگبار!
تنها تفاوتى که در میان بهشتیان و دوزخیان در این دو آیه دیده مى شود، یکى این است که: در مورد بهشتیان، عفو از گناهان، قبل از هر چیز ذکر شده، که در مورد دوزخیان مطرح نیست.
دیگر این که: در آنجا خلود در بهشت با کلمه «أَبَداً» نیز تأکید شده، ولى، در مورد دوزخیان تنها به مسأله خلود و جاودانگى اکتفا گردیده است.
این تفاوت تعبیر، ممکن است از این جهت باشد که: در میان دوزخیان کافرانى باشند که مسأله ایمان و کفر را به هم آمیخته اند و به خاطر ایمانشان سرانجام از عذاب رهائى یابند (و خلود مربوط به همه نیست)، یا اشاره به غلبه رحمت او بر غضب است.
ولى، بعضى از مفسران معتقدند: «أَبَداً» در جمله دوم حذف شده، به خاطر این که در جمله اول آمده است.

* * *


1 ـ «مجمع البحرین»، ماده «زعم».
2 ـ تفسیر «نور الثقلین»، جلد 5، صفحه 341.
3 ـ «یَوْمَ یَجْمَعُکُمْ» ممکن است متعلق به «لَتُبْعَثُنَّ» یا جمله «لَتُنَبَّؤُنَّ» یا «خَبِیْر» بوده باشد، این احتمال نیز داده شده که متعلق به جمله محذوفى مانند «اذکر» باشد، ولى احتمال اخیر بعید به نظر مى رسد، بلکه مناسب یکى از احتمالات قبل است.
4 ـ «نور الثقلین»، جلد 3، صفحه 532.
5 ـ «تغابن» از باب «تفاعل» است، و معمولاً در مورد کارهائى گفته مى شود که دو جانبه باشد مانند، تعارض و تزاحم و... این معنى در مورد قیامت ممکن است به این ترتیب باشد که تعارض گروه مؤمنان و کافران، نتیجه اش در قیامت ظاهر شود، و در حقیقت روز قیامت، روز ظهور تغابن است.
از بعضى از کلمات اهل لغت نیز استفاده مى شود که باب «تفاعل» همیشه به این معنى نیست و در اینجا به معنى ظهور غبن است (مفردات راغب، ماده غبن).

 

12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma
آبی
سبز تیره
سبز روشن
قهوه ای