هیچ مجرمى از مجازات او در امان نیست!
فهرست موضوعات
جستجو 


به دنبال بحث هائى که پیرامون دوزخیان و بهشتیان، کافران و مؤمنان، در آیات پیشین گذشت، در آیات مورد بحث، براى ترغیب و تشویق در پیوستن به صفوف بهشتیان، و برحذر بودن از راه و رسم دوزخیان، به ذکر بخشى از نعمت هاى الهى، و سپس به قسمتى از عذاب هاى او، اشاره مى کند.
مى فرماید: «او کسى است که زمین را براى شما رام کرد» (هُوَ الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ ذَلُولاً).
«پس بر شانه ها و صفحه زمین راه بروید، و از روزى هاى پروردگار بخورید، و بدانید بازگشت همه به سوى او است» (فَامْشُوا فِی مَناکِبِها وَ کُلُوا مِنْ رِزْقِهِ وَ إِلَیْهِ النُّشُورُ).
«ذَلُول» به معنى «رام» جامع ترین تعبیرى است که درباره زمین ممکن است بشود.
چرا که: این مرکب راهوار، با حرکات متعدد و بسیار سریعى که دارد، آن چنان آرام به نظر مى رسد که، گوئى مطلقاً ساکن است، بعضى از دانشمندان مى گویند:
زمین چهارده نوع حرکت مختلف دارد، که سه قسمت آن، حرکت به دور خود، حرکت به دور خورشید، و حرکت همراه مجموعه منظومه شمسى در دل کهکشان است، این حرکات که سرعت زیادى دارد، چنان نرم و ملایم است که، تا براهین قطعى بر حرکت زمین اقامه نشده بود، کسى باور نمى کرد حرکتى در کار باشد!
از سوى دیگر، پوسته زمین نه چنان سفت و خشن است که قابل زندگى نباشد، و نه چنان سست و نرم است که قرار و آرام نگیرد، بلکه، کاملاً براى زندگى بشر رام است، اگر فى المثل، غالب سطح زمین باتلاق هائى بود که همه چیز در آن فرو مى رفت، یا ماسه هاى نرمى که پاى انسان تا زانو در آن فرو مى نشست یا سنگ هاى تیز و خشنى که با مختصر راه رفتن، بدن انسان را کوفته و مجروح مى کرد، آن وقت معنى ناآرامى زمین روشن مى شد.
از سوى سوم، فاصله آن از خورشید نه چندان کم است، که همه چیز از شدت گرما بسوزد، و نه چندان دور، که همه چیز از سرما بخشکد.
فشار هوا بر کره زمین آن چنان است که، آرامش انسان را تأمین کند، نه آن قدر زیاد است که، او را خفه کند، و نه آن قدر کم، که از هم متلاشى شود.
جاذبه زمین نه آن قدر زیاد است که، استخوان ها را در هم بشکند، و نه آن قدر کم، که با یک حرکت، انسان از جا کنده شود و در فضا پرتاب شود!
خلاصه، از هر نظر «ذلول»، رام و مسخر فرمان انسان است، جالب این که: بعد از توصیف زمین به ذلول، دستور مى دهد: بر «مناکب» آن راه بروید، و مى دانیم «مناکب» جمع «منکب» (بر وزن مغرب) به معنى شانه است، گوئى انسان پا بر شانه زمین مى گذارد و چنان زمین آرام است که، مى تواند تعادل خود را حفظ کند.
در عین حال، اشاره اى است به این که: تا گامى برندارید و تلاشى نکنید، بهره اى از روزى هاى زمین نخواهید داشت!
تعبیر به «رِزْق» نیز، تعبیر بسیار جامعى است که، تمام مواد غذائى زمین اعم از حیوانى، گیاهى و معدنى را شامل مى شود.
ولى، بدانید: اینها هدف نهائى آفرینش شما نیست، اینها همه وسائلى است در مسیر «نُشُور»، رستاخیز و حیات ابدى شما.

* * *

به دنبال این تشویق و تبشیر، به سراغ تهدید و انذار مى رود، و مى افزاید: «آیا خود را از عذاب کسى که حاکم بر آسمان است در امان مى دانید که دستور دهد زمین بشکافد و شما را در خود فرو برد، و دائماً به لرزش خود ادامه دهد»؟! (أَ أَمِنْتُمْ مَنْ فِی السَّماءِ أَنْ یَخْسِفَ بِکُمُ الْأَرْضَ فَإِذا هِیَ تَمُورُ).
آرى، اگر او دستور دهد، این زمین ذلول و آرام، طغیان مى کند، به صورت حیوان چموشى درمى آید، زلزله ها شروع مى شود، شکاف ها در زمین ظاهر مى گردد، شما، خانه ها و شهرهایتان را در کام خود فرو مى بلعد، و باز هم به لرزه و اضطراب خود ادامه مى دهد.
جمله: فَإِذا هِیَ تَمُورُ: «پیوسته حرکت مى کند و ناآرام است» ممکن است اشاره به این باشد که: خدا مى تواند فرمان دهد، زمین شما را فرو برد، و پیوسته از نقطه اى به نقطه اى دیگر، در درون خود منتقل سازد، حتى قبر شما هم آرام نباشد!
یا این که: زمین آرامش خود را براى همیشه از دست دهد، و زلزال دائمى بر آن حاکم گردد، درک این معنى، براى کسانى که در بعضى از مناطق زلزله خیز زندگى کرده اند و دیده اند گاه، زمین در چند شبانه روز، مطلقاً آرامشى ندارد، و خواب و خوراک و راحت را از همگان سلب مى کند، بسیار آسان است، اما براى غالب ما مردم، که به آرامش زمین عادت کرده ایم، مشکل است.
تعبیر به: مَنْ فِی السَّماءِ: «کسى که در آسمان است» اشاره به ذات پاک خدا است، که حاکمیت او بر کل آسمان ها ـ چه رسد به زمین ـ مسلّم است، بعضى نیز گفته اند: اشاره به فرشتگان خدا است، که در آسمان ها هستند و مأمور اجراى فرمان او مى باشند.

* * *

سپس، مى افزاید: لازم نیست حتماً زلزله ها به سراغ شما آید بلکه مى تواند این فرمان را به تندبادها دهد، «آیا شما خود را در امان مى دانید که خداوند حاکم بر آسمان ها تندبادى مملوّ از سنگریزه بر شما بفرستد و شما را زیر کوهى از آن مدفون سازد»؟! (أَمْ أَمِنْتُمْ مَنْ فِی السَّماءِ أَنْ یُرْسِلَ عَلَیْکُمْ حاصِباً).
«و به زودى خواهید دانست تهدیدهاى من چگونه است»! (فَسَتَعْلَمُونَ کَیْفَ نَذِیرِ).
درک این معنى نیز، براى کسانى که شن هاى روان و بادهاى «حاصِب» (بادهائى که توده هاى ریگ را با خود حرکت داده، از جائى به جاى دیگر منتقل مى کند) را دیده اند، بسیار ساده است، آنها مى دانند ممکن است در چند لحظه، خانه ها یا آبادى هائى زیر توده اى از ریگ ها و شن هاى روان مدفون گردد، و یا کاروان هائى که در وسط بیابان در حرکتند، در زیر آن دفن شوند!

* * *

در حقیقت، آیات فوق، به این معنى اشاره مى کند که: عذاب آنها منحصر به عذاب قیامت نیست، در این دنیا نیز، خداوند با مختصر تکان زمین، یا حرکت بادها، مى تواند به زندگى آنها پایان دهد، و بهترین دلیل این امکان، وقوع آن در امت هاى پیشین است.
لذا، در آخرین آیه مورد بحث، مى گوید: «کسانى که پیش از آنها بودند آیات الهى و رسولان او را تکذیب کردند، اما ببین مجازات من در حق آنها چگونه بود»؟! (وَ لَقَدْ کَذَّبَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَکَیْفَ کانَ نَکِیرِ).(1)
گروهى را با زلزله هاى ویرانگر، اقوامى را با صاعقه ها، و جمعى را با طوفان یا تندباد، مجازات کردیم، و شهرهاى ویران شده و خاموش آنها را به عنوان درس عبرتى باقى گذاردیم.

* * *


1 ـ «نَکِیرِ» به معنى «انکار» است، و در اینجا کنایه از عقوبت مى باشد، زیرا انکار خداوند در برابر افعال این اقوام از طریق مجازات آنها صورت گرفته است.
باید توجه داشت این کلمه در اصل «نکیرى» بوده، همان گونه که «نذیر» در آیه قبل «نذیرى» بوده، یاء متکلم محذوف شده، و کسره که دلالت بر آن مى کند باقى مانده است.
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma
آبی
سبز تیره
سبز روشن
قهوه ای