2 ـ آیا طبیعت انسان ناسپاسى و بخل است؟
فهرست موضوعات
جستجو 



ممکن است کسانى از جمله «اِنَّ الْاِنْسانَ لِرَبِّهِ لَکَنُود» چنین استفاده کنند: حالت «کَنُود» بودن، یعنى ناسپاسى و بخل، جزء طبیعت همه انسان ها است، سپس این سؤال پیش مى آید: این امر با وجدان بیدار و شعور فطرى که انسان را دعوت به شکر منعم و ایثار مى کند، چگونه مى تواند سازگار باشد؟
نظیر این سؤال در آیات زیادى از قرآن مجید که انسان را با نقاط ضعف واضحى توصیف مى کند، مطرح مى شود.
در یک جا انسان «ظلوم و جهول» شمرده شده.(1)
در جاى دیگر، «هلوع» (کم ظرفیت).(2)
و در جاى دیگر، «یَؤُس و کفور» (مأیوس و ناسپاس).(3)
و در جاى دیگر، «طغیانگر»(4) توصیف شده است.
آیا به راستى، همه این نقاط ضعف در طبیعت انسان نهفته است؟ با این که قرآن تصریح مى کند: خدا بنى آدم را گرامى داشته، و بر همه خلایق برترى بخشیده: «وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَنی آدَمَ وَ حَمَلْناهُمْ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ رَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّیِّباتِ وَ فَضَّلْناهُمْ عَلى کَثیر مِمَّنْ خَلَقْنا تَفْضیلاً».(5)
پاسخ این سؤال با توجه به یک نکته روشن مى شود، و آن این که: انسان داراى دو بُعد وجودى است، و به همین دلیل، مى تواند در قوس صعودیش به «اعلى علیین» رسد، و در قوس نزولیش به «اسفل سافلین» کشیده شود.
اگر تحت تربیت مربیان الهى قرار گیرد، و از پیام عقل الهام پذیرد و خودسازى کند، مصداق «وَ فَضَّلْناهُمْ عَلى کَثیر مِمَّنْ خَلَقْنا تَفْضیلاً» مى شود.
و اگر به ایمان و تقوا پشت کند، و از خط اولیاى خدا خارج گردد، به صورت موجودى «ظلوم»، «کفار»، «یؤس»، «کفور»، «هلوع» و «کنود» درمى آید.
و به این ترتیب، هیچگونه تضادى در میان این آیات وجود ندارد، منتها هر کدام به یکى از ابعاد وجود انسان نگاه مى کند.
آرى، در درون فطرت انسان، ریشه تمام خوبى ها، نیکى ها، افتخارات و فضائل نهفته است، همان گونه که انسان آمادگى براى نقطه مقابل این فضائل نیز دارد، و لذا هیچ موجودى در عالم آفرینش در میان قوس صعودى و نزولیش این قدر فاصله نیست (دقت کنید).

* * *

 


1 ـ احزاب، آیه 72.
2 ـ معارج، آیه 19.
3 ـ هود، آیه 9.
4 ـ علق، آیه 6.
5 ـ اسراء، آیه 70.
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma
آبی
سبز تیره
سبز روشن
قهوه ای