پاسخ اجمالی:
عدل الهی به این معناست که خداوند متعال هر چیزی را به جای خود قرار می دهد و حقّ هر صاحب حقّی را به او تسلیم می کند. عدل الهی در سه حوزه مورد بحث قرار می گیرد: 1. عدالت در حوزه آفرینش، 2. عدالت در حوزه قانون گذاری و تشریع، 3. عدالت در حوزه جزا و پاداش. ما معتقدیم از آنجا که زمینه های ظلم از خداوند متعال منتفی است؛ آن وجود مقدّس در هر سه حوزه عادل است.
پاسخ تفصیلی:
«عدل الهی» یکی از صفات خداوند است که به خاطر جایگاه آن در ارتباط با دیگر صفات الهی، اهمیّت ویژه ای در نزد نحله های مختلف کلامی و علمای مسلمان یافته است.
در کتاب های لغت برای واژه «عدل» معانی فراوانی همانند برابرى، یکرنگی، انصاف، دادگری، میانه روی و بی طرفی ذکر شده است.(1) اما به نظر می رسد که همه این معانی به یک معنای اصلی که در «لسان العرب» بدان اشاره شده برمی گردد و آن هم عبارت است از هر چیزی که در ذهن مردم «درست»، «مستقیم» و «راست» باشد و این معنا در مقابل «جور» قرار دارد.(2)
بعداز بیان تعاریف لغوی ای که برای «عدل» گفته شده به سراغ معنای اصطلاحی آن نزد علمای اسلامی می رویم.
«عدل» در نزد خواجه نصیر الدین طوسی نیز، مقابل ظلم دانسته شده و سبب شکل گیری و به وجود آمدن پدیده ها معرّفی گردیده است.(3) همچنین، محمد بن عبدالله اسکافی عدل را به معنای ترک فعل قبیح و عدم تعلّل و اخلال در انجام دادن فعل حسن و نیک می داند.(4) علاوه بر این، علّامه مظفر «عدل» را در مقابل ظلم و جور می داند و می گوید معنای عدل پیوند وثیقی با لزوم انجام فعل حسن و ترک افعال قبیح دارد.(5) برخی نیز معنای عدل را «وضع كل شيء في موضعه و اعطاء كل ذي حقّ حقّه»؛ (هر چیزی را به جای خود نهادن و دادن حقّ هر ذی حقّی به او) دانسته اند؛(6) یعنی درست همان معنایی که فیلسوفی مانند ملاهادی سبزواری از «عدل» اراده کرده است.(7) چنین تعبیری از لحاظ مفهومی، عام تر و کلی تر از تعابیر پیش گفته است و شامل آنها نیز می شود. ذکر این مفهوم برای «عدل»، بسیار شبیه بیانی از امام علی(علیه السلام) است که فرموده اند: «الْعَدْلُ يَضَعُ الْأُمُورَ مَوَاضِعَهَا»(8)؛ (عدل هر چیزی را در جای خود قرار می دهد).
به هر حال اگر ما معنای اصطلاحی عدل را همین معنای گفته شده یعنی «هر چیزی را به جای خود نهادن و دادن حقّ هر ذی حقّی به او» بدانیم، مفهوم وسیعی را برای «عدل» در نظر گرفته ایم که مصادیق زيادى را شامل می شود؛ مانند موزون بودن، نفى هرگونه تبعيض، رعايت حقوق ديگران و رعايت استحقاق ها و لياقت ها.(9)
البته در اینجا باید به این نکته نیز توجه داشت که وقتی ما معنای اصطلاحی «عدل» را «دادن حقّ هر ذی حقّی به او» دانستیم، موجودى را به عنوان «صاحب حقّ» در نظر گرفته ایم و گفته ایم رعايت آن حقّ «عدل»، و تجاوز به آن «ظلم» ناميده می شود. با این حال می بینیم گاهى توسعه اى در مفهوم «عدل» داده مى شود و در معناى «هر كارى را به وجه شايسته انجام دادن» نیز به كار مى رود. طبق اين تعريف، «عدل» مرادف با «حكمت» است و «عمل عادلانه» مساوى با «عمل حكيمانه» مى گردد.(10)
گستره عدل الهی
با توجّه به تعاریفی که در مورد «عدل» بیان شد، بحث درباره «عدل الهی» گستره وسیعی را شامل می گردد. چه رعایت عدالت در آفرینش موجودات و هر موجودی را به وجه شایسته آفریدن، و چه در تشریع قوانین عادلانه و رعایت حقوق همه موجودات، و چه پاداش و جزای عادلانه و بدور از ظلم و جور. بنابراین گستره عدل الهی را در یک طبقه بندی می توان در ذیل سه عنوان بیان نمود:
1. عدالت در حوزه آفرینش
عدل الهی در اینجا به معنای موزون بودن و هماهنگی کامل میان اجزا و مؤلفه های عالم وجود است. همان توازن و تناسبی که هنگام آفرینش پدیده های جهان از طرف خداوند به آنها داده شده است و در حدیث شریف نبوی نیز بدان اشاره شده است: «بِالْعَدْلِ قَامَتِ السَّمَاوَاتُ وَ الْأَرْض»(11)؛ (به وسيله عدالت آسمان ها و زمين برپاست).
عدل الهی بدین معنا از دو طریق برای ما قابل کشف است: ۱. از راه قواعد عقلی: خداوند علیم و قادر و حکیم است و افعال خویش را بر اساس علم، قدرت و حکمت، در نهایت استحکام و اتقان انجام می دهد؛ و هیچ منعی از فیض او نیست. ۲. از راه مطالعه آثار خلق الهی و عالم طبیعت: موزون بودن اجزا و مؤلفه های عالم طبیعت، برای ما به نحو شهودی معلوم و مشهود است.(12)
2. عدالت در حوزه قانون گذاری و تشریع
عدل در این معنا به این معناست که آن وجود مقدس، حق هر ذی حقی را به وی اعطا می کند. بنابراین معیار در این عدالت رعایت حق است و کسی می تواند حقوق انسان و سایر موجودات طبیعی را به خوبی رعایت کند و حق را به ذی حق دهد که بر تمامی جنبه های وجودی انسان احاطه داشته باشد و از مسیر سعادت و انحطاط بندگانش آگاه باشد و بدیهی است که چنین وجود دانایی، کسی جز خداوند متعال نیست. لذا با توجه به این خصوصیات قوانینی وضع می کند؛ هر چند ممکن است در قوانین او در ظاهر اختلافاتی به نظر برسد اما این اختلاف ناظر به تفاوت ظرفیت ها و تفاوت وجودی هر کدام از مخلوقاتش می باشد و هیچ گونه تبعیض و ظلمی در کار نیست.(13)
3. عدالت در حوزه جزا و پاداش
برای توضیح این قسم از معنای عدالت ناگزیر از بیان یک تمثیل هستیم: اگر یک نهاد و یا مقامی مسئول اعلام نماید: «هر کسی در مسابقه مقاله نویسی حائز رتبه شود به او پاداش داده خواهد شد» و بعد چنانچه کسی و یا کسانی واجد شرایط دریافت پاداش شود و مقام و یا نهاد مسئول، پاداش را نپردازد آیا این کار عادلانه است؟ واضح است هیچ کسی این عمل را عادلانه ارزیابی نمی نماید.
مثال دیگری نیز بیان می کنیم: اگر انسان کریمی جمعی را چند روزی میهمان خود قرار دهد و بخشی از اموال خود را در اختیار آنان قرار دهد و از تعدی و تجاوز نسبت به بخشی دیگر آنان را برحذر دارد و در صورت تعدی مجازات خاصی را بر آنان ابلاغ نماید، تردیدی نیست صاحب خانه چنین حقی را دارد و در صورت افراط میهمانان حق دارد آنان را بر اساس اعلام و قراردادی که کرده است مجازات نماید و اگر نکند از روی بزرگواری و تفضل است. با توجه به این مثال ها می گوییم: خداوند نیز در مقام پاداش و کیفر عادل است لذا در مقابل اعمال نیک، نیکوکاران را پاداش می دهد و بدکاران نیز به سبب کارهای زشتشان، مستحق کیفر متناسب با جرمشان خواهند بود.(14)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.