نقش امام زینالعابدین(علیه السلام) درگسترش حقوق و فقه عبادی
حجتالاسلام والمسلمین دکتر محمدموسی حمیدی؛ جامعةالمصطفی العالمیة.(hamidimohammadmosa@gmail.com)
مقدمه
ابومحمد، ابوالحسن، زینالعابدین، سیدالساجدین و ذوالثفنات، علیبن الحسین(علیه السلام)، چهارمین امام شیعیان است(1) که در احاطه به مسائل فقهى در تمام ابعاد و بیان فروع و جزئیات نظیر جدش امیرالمؤمنین(علیه السلام) است.(2) شیخ مفید(ره) گوید: «آنچه را كه از مواعظ و ادعیه و فضایل قرآن كریم و حلال و حرام و درباره حوادث و ایام و دیگر علوم مختلف كه بین علما و دانشمندان مشهور است، اغلب از كسانى بهدست آورده اند كه در مكتب امام زینالعابدین(علیه السلام) آموخته و از چشمه علوم آن حضرت سیراب گشته اند».(3) امام صادق(علیه السلام) میفرماید: «پس از شهادت امام حسین(علیه السلام) همه مردم مرتد شدند، به جز سه نفر: ابوخالد كابلى، یحیىبن امّالطویل، و جبیربن مطعم. بعد از این بود كه دیگران به آنها پیوستند و تعدادشان فزونى یافتند».(4) امام زینالعابدین(علیه السلام) در آن محیط ناآرام و مضطرب و شرایط بسیار تاریک و دشوار كه مردم به پیروى از حاکمان جائر، تسلیم شهوات و هواهاى نفسانی خود بودند، به سه کار اصلی پرداخت: تدوین اندیشه اسلامی؛ اثبات حقانیت اهلبیت(علیهم السلام)؛ ایجاد تشکیلات منسجم برای پیروان آلمحمد(صلی الله علیه واله وسلم).(5)
فقه و حقوق اسلامی که تمام ابعاد زندگی فردی و اجتماعی انسان را دربرمیگیرد و به فرموده حضرت امام خمینی(ره): «تئورى واقعى و كامل اداره انسان از گهواره تا گور است»،(6) از سرچشمه زلال و جوشان وحى و دریاى علم پیامبرخدا(صلی الله علیه واله وسلم) و امامان معصوم(علیهم السلام)، بهویژه امام زینالعابدین(علیه السلام) نشأت گرفته و گسترش یافته است. حضرت امام زینالعابدین(علیه السلام) که خط سیر نظام حقوقی و فقهی امت اسلامی را با روش جدید، ترسیم کرد، در گسترش دانش حقوق و احکام عبادات نقش اساسی دارند. پرسش اصلیِ این پژوهش این است که نقش امام زینالعابدین(علیه السلام) در گسترش حقوق و فقه عبادی چیست؟ بررسی و تبیین مسئله یادشده، راهكاری است برای قداستبخشیدن و ارجنهادن به همه حقوق و احکام عبادات در دوران معاصر تا هرچه بهتر و بیشتر، زمینه رعایت آنها و تحقق اهداف منظور از آنها فراهم آید.
الف) مفهومشناسی
برای ایجاد بستر مناسب در ذهن و تصور درست از نقش امام زینالعابدین(علیه السلام) در گسترش فقه و حقوق عبادی، نخست لازم است معانى لغوى و اصطلاحى قصد شده از کلمات و مفاهیم اساسی آن روشن گردد.
1. فقه عبادی
واژه فقه در لغت بهمعناى دانستن و فهمیدن،(7) زیرکی و تیزفهمی،(8) از معلومات حاضر به معلومات غایب رسیدن،(9) و علم با دقت و تأمل در مقتضای کلام است.(10) كلمه فقه در قرآن و روایات و تا عصر امام صادق(علیه السلام)، بهمعناى تدبّر و فهم عمیق دین و شریعت؛ یعنی علم کلام، اخلاق و احکام بهكار رفته است.(11) فقه در اصطلاح فقیهان، عبارت است از: «علم به احكام شرعیِ فرعى از روى دلایل تفصیلى آن».(12) احكام شرعی به لحاظ نحوه ارتباط آن با فعل مکلف، به تکلیفی و وضعی تقسیم میشود. احکام تکلیفی، مستقیم به فعل مكلّف تعلّق میگیرد و به وجوب، استحباب، حرمت، كراهت و اباحه تقسیم مىشود.(13) احکام وضعی بهصورت مستقیم به فعل مكلّف تعلّق نمیگیرد. این احکام، بعضى بهشکل مستقل جعلپذیرند؛ مانند زوجیت و ملكیت و بعضى به تبع حكم تكلیفى، مانند شرطیت و مانعیت.(14)
تكلیف در لغت بهمعنای طلب امرى مشقتآمیز(15) و در اصطلاح، خطاب شارع به انجامدادن یا ترك كارى یا تخییر بین آن دو است.(16) تکلیف که ناظر به مقام شارع مقدس است و در مورد حکم شرعی بهکار میرود، وظیفهاى است كه بدون ملاحظه نسبت و طرف دیگر، براى مکلفان وضع و جعل شده است. واژه عبادت در لغت بهمعناى طاعت،(17) و نهایت خضوع و تذلّل(18) است و در اصطلاح، عملی است که به قصد تعظیم(19)، قربت و امتثال فرمان خداوند،(20) انجام میشود. ملاك تحقق عبادت، اعتقاد به ربوبیت و الوهیت خداوند است.(21)
ربوبیت الهی دو بُعد دارد: ربوبیت تكوینی که سراسر هستی، از گردش ستارگان و چرخش منظومه ها و كهكشان ها تا وزش باد و رویش گیاه و جنبش ذرات اتم، همه با تدبیر و مشیت ربّالعالمین انجام میپذیرد،(22) ربوبیت تشریعى؛ یعنى تدبیر اعمال انسان ها، با جعل و وضع قوانین و احكام كه اگر انسان رفتار خود را در طول زندگى با آن قوانین تطبیق دهد، او را به كمال سعادت برساند.(23) «إله» در لغت بهمعنای معبود است(24) و در اصطلاح، بهمعناى خدا، آفریدگار و مدبّر جهان و صاحب نعمتهایى است كه جز او كسى دیگر بر آن توانایى ندارد.(25) بیشترین كاربرد واژه إله در ضمن كلمه اخلاص: «لااله الاّ اللّه» است كه محور بنیادین پیام قرآن و اسلام، یعنی توحید در عبادت است.(26) با توجه به ارتباط چهارگانه انسان با خداوند و خود و دیگران و طبیعت و تقسیمبندیِ ابواب فقه، به عبادات، عقود، ایقاعات و احکام(27)، فقه عبادى بخشی از فقه است و مراد از آن، علم اجتهادی به احکام عبادات، مانند صلاة، زكات، خمس، صوم، اعتكاف، حج، عمره، و جهاد خواهد بود.
2. حقوق عبادی
واژه حق در لغت بهمعناى وجوب و ثبوت،(28) مطابقت و موافقت با واقع است.(29) برای تعریف اصطلاحی حق، تحدید ماهوی ممكن نیست؛ حق از مفاهیم اعتباری است.(30) حق در علم حقوق، عبارت از قدرتى است كه از طرف قانون به شخصى داده شده است.(31) حق در اصلاح فقه، مرتبهاى ضعیفتر از سلطنت موجود در ملكیت است كه شارع مقدس آن را براى انسان بهعنوان انسان یا براى فردى معین بر چیزى قرار داده است؛ مانند حق تحجیر نسبت به زمین موات. كسى كه زمین موات را تحجیر مىنماید، نسبت به آن فقط حق اولویت پیدامىكند، اما مالك آن نمىگردد.(32) حق و ملک هر دو از مقوله سلطنت هستند؛ با این تفاوت كه ملك، سلطنتى قوى و حق سلطنتى ضعیف است. پس ملاک اعتبار حق، سلطنت است. واژه سلطنت بهمعناى پادشاهى و قدرت برتر است و پادشاه را بهسبب توان برتر و قدرت غلبه او بر دیگران، سلطان میگویند.(33) چنانکه روشن است، سلطنت و فرمانروایی مطلق جهان از شئون ربوبیت الهی است؛ چون تنها خداوند متعال، خالق، مالك و معبود حقیقى است: «وَمَا مِن إِلهٍ إِلاَّ اللّه الْوَاحِدُ القَهّارُ»؛(34) (و هیچ معبودى جز خداوند یگانه قهار نیست). بهاینترتیب، حق، یك مفهوم اعتباری و اضافى و ملازم با تكلیف است؛ یعنی نظر به یک امر وضعى است كه طىّ آن، حقى براى كسى ثابت و علیه دیگرى اعتبار مىشود. انسان به حكم عقل و فطرتش موظف است كه فقط عبد خداوند باشد و بداند که خدای سبحان ذاتاً و اصالتاً بر همه بندگان، حق طاعت و بندگى دارد و حق او، سرچشمه حقوق و تکالیفی است که همه شئون زندگى انسان را دربرگرفته است.
اكنون پس از روشنشدن معانی اصطلاحات، زمان آن رسیده است که نقش امام زینالعابدین(علیه السلام) را در گسترش حقوق و فقه عبادی، بررسی کنیم.
ب) زمینهها و محورها
نقش امام سجاد(علیه السلام)، در گسترش دانش حقوق و احکام عبادات، در این محورها بررسی میشود: مدرسه؛ آثار و سیره.
1. مدرسه
امام سجّاد(علیه السلام)، در مسجد پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم)، به تدریس معارف و شریعت اسلام پرداخت. فقیهان و قاریان بسیاری نظریات و فتواهاى آن حضرت و آنچه از علوم و حكمت و آداب را كه برایشان القاء میفرمود، ثبت میكردند و هرگاه قصد سفر به بیتاللّه الحرام میکرد، بیش از هزار دانشمند و قارى، امام(علیه السلام) را همراهى میكردند.(35)
شهید محمدباقر صدر(ره) گوید: این کلاس درس، بنیاد فکری مهمی برای مکاتب فقهی اسلامی و حرکت فعال فقه در بین مسلمانان گردید. این امام بزرگ با قدرت بلاغت بیمانند، توانست از ظریفترین و دقیقترین مفاهیمی که رابطه انسان را با خدا نشان می دهد و نشاط و وجد خدایابی او را برمی انگیزد و وابستگی و تعلق انسان به مبدأ و معاد را تجلی می بخشد، تعبیر بسازد و ارزشهای اخلاقی و حق و تکلیف ناشی از آن را در قالب تعبیر و کلمات مجسم نماید.(36)
مدرسه امام سجاد(علیه السلام) نقش اساسی در گسترش علوم گوناگون داشته است و راویان بهقدرى از مسائل و علوم مختلف از حضرت نقل كرده اند كه قابلشمارش نیست.(37) از برخی شاگردان و ثقات امام زینالعابدین(علیه السلام) ازجمله سعیدبن مسیب، قاسمبن محمّدبن أبىبكر و ابوخالد كابلى، بهعنوان پایهگذاران علم فقه نام برده شده است.(38) امام سجاد(علیه السلام) آغازکننده جهاد بیدارگرانه فرهنگی و بنیانگذار جنبش احیاگرانه علمی در دوران پربرکت حیات امامان شیعه(علیهم السلام) است.(39) حضرت باقرالعلوم(علیه السلام)، زیدبن علیبن الحسین(علیه السلام)،(40) حسینبن علیبن الحسین(علیه السلام)،(41) ابانبن تغلب،(42) اسماعیلبن عبدالخالق،(43) ثابتبن ابیصفیه،(44) جابربن عبداللّه انصاری،(45) رُشید هجری،(46) سعیدبن جُبیر،(47) سعیدبن مسیب،(48) و طاووسبن کیسان،(49)نمونههایی از شاگردان و فقیهان و راویان و سرآمدان آن دوران هستند که در مدرسه امام سجاد(علیه السلام) پرورش یافتند.
زیدبن علىبن الحسین(علیهم السلام) بعد از امام باقر(علیه السلام) شریفترین و بزرگوارترین و افضل از برادرانش بود. او مردى عابد و پرهیزگار و فقیهى دانشمند و با سخاوت و شجاع بود. قیام مسلحانه او براى امر به معروف و نهى از منكر و خونخواهى امام شهید حسینبن على(علیهما اسلام) بود.(50) زید شهید(علیه السلام) در بیان احكام الهى و مسائل فقهى چنان ریزبین و دقیق بود كه هرگونه پرسشى را با بیان روایات و احادیثی كه از پدر و برادر و برادرزادهاش شنیده بود، پاسخ میگفت و پرسشکننده را قانع مىکرد. امام هشتم(علیه السلام) در مقام تجلیل و ستایش از او مى فرمود: «انّه كان من علماء آلمحمّد؛ او از علماى آلمحمّد(صلی الله علیه واله وسلم) بود».(51)
ابانبن تغلببن رباح بكرى جریرى، از امام زینالعابدین(علیه السلام)، امام باقر(علیه السلام) و امام صادق(علیه السلام) روایت كرده است.(52) امام باقر(علیه السلام) به او فرمود: «در مسجد مدینه بنشین، و در مسائل دینى مردم فتوا بده كه من دوست دارم نظیر تو را در میان شیعیانم ببینم».(53) ثابتبن ابىصفیه که مشهور به ابوحمزه ثمالى است به فرموده امام رضا(علیه السلام) همچون سلمان فارسى در زمان خود بود.(54) او در علم حدیث، فقه و علوم لغت، از برجستهترین علماى زمان خود بود و شیعیان در كوفه بهخاطر احاطه وى به فقه اهلبیت(علیهم السلام)، به او مراجعه میكردند.(55) ابوحمزه ثمالی تعداد زیادى از احادیث، رساله حقوق و دعاى سحر را از امام سجاد(علیه السلام) نقل کرده است.
2. آثار
در دورهای که سیطره بنیامیه بر امّت اسلامی، چنان فضای تاریکی را پدید آورده بود که رهایی از سلطه ظالمانه فکری و فرهنگی آنها، تنها با یک حرکت اجتهادی و تأسیس و ایجاد مدرسه علمی، فرهنگی و دینی امکان داشت،(56) امام زینالعابدین(علیه السلام)، به تدوین شریعت و اندیشه ناب اسلامی پرداخت كه به نمونههای آن اشاره میشود:
یکم. رساله حقوق
رساله حقوق میراث ارزشمند امام زینالعابدین(علیه السلام) است که در آن، نگاه جامع حقوقی به رابطه انسان با خدا و خودش و اعضا و جوارح انسان و اعمالش و دیگران، صورت گرفته است. هریك از فرازهای رساله حقوق، خطاب حقوقی بهظاهر مستقل است؛ ولی در واقع تعامل بسیار ژرف و هماهنگی بنیادینی میان آنها وجود دارد؛ بهگونهای که رعایت حق در یكی، نشانه وجود تكلیف در دیگری است و به انجام آن، انگیزه و نیرو میدهد. رساله حقوق از حیث سند معتبر است. بهترتیب تاریخی، منابعی كه آن را نقل کردهاند عبارتند از: تحفالعقول، از حسنبن علىبن حسینبن شعبه حرّانى (متوفاى 381ق)؛(57) خصال، از ابوجعفر محمدبن علىبن حسین بابویه قمى (متوفاى 382ق)؛(58) من لایحضره الفقیه، از ابوجعفر محمدبن علىبن حسین بابویه قمى (متوفاى 382ق)؛(59) الامالی، از ابوجعفر محمدبن علىبن حسین بابویه قمى (متوفاى 382ق)؛(60) مکارمالاخلاق، از حسنبن فضلبن حسن طبرسی در قرن 6ق.(61) نجاشى (متوفاى 450ق)، درباره سند رسالةالحقوق گوید: «...عن ابیحمزة به و له رسالةالحقوق عن علیبن الحسین(علیه السلام) أخبرنا احمدبن على قال: حدثنا الحسنبن حمزة قال: حدثنا علیبن ابراهیم عن ابیه عن محمد الفضیل عن ابیحمزة عن علیبن الحسین(علیه السلام)»(62) بهنظر نجاشی همه راویان این زنجیره توثیق دارند.(63)
از دیدگاه امام سجاد(علیه السلام)، انسان حالات و ویژگیهایی دارد، که میتوان به این موارد اشاره کرد: هدفمندی، علم و آگاهی، اختیار و آزادی، تحولپذیری و دو بُعدیبودن.(64) بدینجهت وظیفه دارد، به خویش و جهان هستى نگاهى درست بیفكند و هماهنگ و متناسب با تکوین و فطرت، از طریق هدایت تشریعی، به حقوق و تکالیف خود آشنا گردد. حقوق و تکالیف، دو روى یك سكه اند؛ یعنی بندگان در قبال انجام تكالیف خداوند مانند نماز، روزه، حج، زکات و جهاد، از حقوق و امتیازاتی مانند کفایت امر دنیا و آخرت بهرهمند میشوند. كفایت بهمعناى بىنیازى و چیزى است كه در آن پركردن جاى خالى و رسیدن به مقصود كافى است و نیازى به دیگرى نداشته باشد.(65) کلمه كافى، از اسما و صفاتالهى است که در قرآن کریم بهصورت فعلى، بیست و شش بار و بهصورت اسمى، یكبار ذکر شده(66) است: «أَلَیسَ اللّه بِكافٍ عَبْدَهُ»؛(67) (آیا خداوند براى بنده اش كافى نیست؟!). توحید در عبادت و کفایت را امام سجاد(علیه السلام)، بدینصورت بیان کرده است: «بندگان، پیوسته به عطایای الهی نیاز دارند و از فضل خدای خود بینیاز نیستند؛ هرکس عزت و ثروت و برتری را از غیرخدا خواست، به ذلت و فقر و فرومایگی رسید؛ بنده ای که گاه مورد رحمت، گاه مورد غلبه و گاه مورد قهر قرار می گیرد و حالات مختلف دارد، شایسته نیست که او را شریک خداوند بدانیم؛ زیرا او از هرگونه مانند و ضد و مثل و مانند، متعالی و منزه است».(68) در رساله حقوق، امام سجاد(علیه السلام)، پنجاه و یک حق برشمرده است كه از حق خدای سبحان، سرچشمه میگیرد و تمام ابعاد زندگی فردی و اجتماعی انسان را دربرمیگیرد.
امام سجاد(علیه السلام)، میفرماید: «اِعْلَمْ رَحِمَكَ اللّه اَنَّ لِلّهِ عَلَیكَ حُقُوقاً مُحیطَةً بِكَ فِی كُلِّ حَرَكَةٍ تَحَرَّكْتَهَا أَوْ سَكِنَةٍ سَكَنْتَهَا... أَوْ آلَةٍ تَصَرَّفْتَ فِیهَا فَأَكْبَرُ حُقُوقِ اللّه تَبَارَكَ وَتَعَالَى عَلَیكَ مَا أَوْجَبَ عَلَیكَ لِنَفْسِهِ مِنْ حَقِّهِ الَّذِی هُوَ اَصْلُ الحُقوقِ وَمِنهُ تَتَفَرّعُ سائرُ الحقُوقُ ...»؛ (همانا خداوند برعهده تو حقوقی دارد كه تو را محاصره كرده است؛ در هر حركتی كه انجام میدهی، هر درنگی كه مینمایی ... و هر ابزارى كه بهكار میبرى. بزرگترین حقوقى را كه خداوند بر تو واجب كرده است، حقى است كه نسبت به خود بر تو واجب گردانیده كه اساس همه حقوق است و تمام حقوق از آن نشأت میگیرد...).(69) امام زینالعابدین(علیه السلام)، بزرگترین حق خداوند را حق پرستش بااخلاص برشمرده و میفرماید: «... فَأَمَّا حَقُّ اللّه الْأَكْبَرُ عَلَیكَ فَأَنْ تَعْبُدَهُ لَا تُشْرِكَ بِهِ شَیئاً فَإِذَا فَعَلْتَ بِالْإِخْلَاصِ جَعَلَ لَكَ عَلَى نَفْسِهِ أَنْ یكْفِیكَ أَمْرَ الدُّنْیا وَالآخِرَة»؛ (اما حق بزرگ خدا بر تو، آن است كه او را بپرستى و چیزى را شریك او نسازى. چون از روى اخلاص چنین كردى براى تو بر خود قرار دهد، كه كار دنیا و آخرتت را کفایت نماید).(70) اخلاص، در لغت بهمعناى پاكگردانیدن، پیراستن،(71) برگزیدن چیزی(72) و خالصکردن عمل براى خداوند است.(73) حقیقت اخلاص، تبرّی از غیرخداوند(74) و توحید خالص برای خداوند(75) است. اخلاص در دین، یعنی قراردادن انسان، ذات و صفات و افعال خویش را براى خداوند واحد قهّار.(76)
امام سجاد(علیه السلام)، پس از بیان حقوق هفت اندام انسان، مانند زبان، گوش، چشم، دستها و پاها كه كارها با آنها انجام میشود، حقوق عبادات مانند نماز، روزه، حج و صدقه را بهصورت زیر بیان کرده است:
حق نماز
«حَقُّ الصَّلَاةِ أَنْ تَعْلَمَ أَنَّهَا وِفَادَةٌ إِلَى اللّه عَزَّوَجَلَّ وَأَنْتَ فِیهَا قَائِماً بَینَ یدَی اللّه عَزَّوَجَلَّ فَإِذَا عَلِمْتَ ذَلِكَ قُمْتَ مَقَامَ الْعَبْدِ الذَّلِیلِ الْحَقِیرِ الرَّاغِبِ الرَّاهِبِ الرَّاجِی الْخَائِفِ الْمُسْتَكِینِ الْمُتَضَرِّعِ الْمُعَظِّمِ لِمَنْ كَانَ بَینَ یدَیهِ بِالسُّكُونِ وَالْوَقَارِ وَتُقْبِلَ عَلَیهَا بِقَلْبِكَ وَتُقِیمَهَا بِحُدُودِهَا وَحُقُوقِهَا»؛ (حق نماز این است كه بدانى بهوسیله آن میتوانى بهسوى پروردگارت روى آورى و در نماز پیش خداى – عزّوجلّ - ایستاده اى و چون این دانستى، مانند بنده خوار حقیر با خضوع و خشوع و خوف و ترس و امید و تضرع به تعظیم او، و با آرامش و وقار و به دل به نیایش و راز و نیاز با او، میپردازی و حدود و حقوق نماز را میگذارى).(77)
حق روزه
«حَقُّ الصَّوْمِ أَنْ تَعْلَمَ أَنَّهُ حِجَابٌ ضَرَبَهُ اللّه عَلَى لِسَانِكَ وَسَمْعِكَ وَبَصَرِكَ وَبَطْنِكَ وَفَرْجِكَ لِیسْتُرَكَ بِهِ مِنَ النَّارِ فَإِنْ تَرَكْتَ الصَّوْمَ خَرَقْتَ سِتْرَ اللّه عَلَیكَ»؛ (حق روزه این است كه بدانى آن پرده اى است كه خدا بر زبان و گوش و چشم و شكم و عورت تو نهاده تا تو را بدان از آتش بپوشاند. اگر روزه را واگذاشتى پرده خدا را برخودت پاره كرده اى).(78)
حق حج
«حَقُّ الْحَجِّ أَنْ تَعْلَمَ أَنَّهُ وِفَادَةٌ إِلَى رَبِّكَ وَفِرَارٌ إِلَیهِ مِنْ ذُنُوبِكَ وَبِهِ قَبُولُ تَوْبَتِكَ وَقَضَاءُ الْفَرْضِ الَّذِی أَوْجَبَهُ اللّه عَلَیكَ»؛ (حق حج این است كه بدانى بهوسیله آن میتوانى بهسوى پروردگارت روى آورى و از گناهان خود بهسوى او بگریزی. توبه تو با آن پذیرفته است و واجبى كه خدا برعهده تو نهاده با آن انجام یافته است).(79)
حق قربانی
«حَقُّ الْهَدْی أَنْ تُرِیدَ بِهِ وَجْهَ اللّه عَزَّوَجَلَّ وَلَاتُرِیدَ بِهِ خَلْقَهُ وَلَاتُرِیدَ بِهِ إِلَّا التَّعَرُّضَ لِرَحْمَةِ اللّه وَنَجَاةَ رُوحِكَ یوْمَ تَلْقَاهُ»؛ (حق قربانى این است كه بدانى خداى – عزّوجلّ - را با آن میخواهى نه آفریدگان او را. و جز رحمت پروردگار و نجات روح خود از او در روز دیدار، نمیخواهى).(80)
حق صدقه
«حَقُّ الصَّدَقَةِ أَنْ تَعْلَمَ أَنَّهَا ذُخْرُكَ عِنْدَ رَبِّكَ عَزَّوَجَلَّ وَ وَدِیعَتُكَ الَّتِی لَاتَحْتَاجُ إِلَى الْإِشْهَادِ عَلَیهَا فَإِذَا عَلِمْتَ ذَلِكَ كُنْتَ بِمَا تَسْتَوْدِعُهُ سِرّاً أَوْثَقَ مِنْكَ بِمَا تَسْتَوْدِعُهُ عَلَانِیةً وَتَعْلَمَ أَنَّهَا تَدْفَعُ الْبَلَایا وَالْأَسْقَامَ عَنْكَ فِی الدُّنْیا وَتَدْفَعُ عَنْكَ النَّارَ فِی الآخِرَةِ»؛ (حق صدقه این است كه بدانى آن ذخیره تو نزد پروردگار تو است – عزّوجلّ - و سپرده اى كه نیازى به گواهگرفتن بر آن ندارى. اگر این را دانستى، اطمینانت بدانچه در نهان بهامانت میسپارى بیشتر است تا آنچه در آشكارا میدهى و میدانى كه صدقه در این جهان، بلاها و بیمارىها را از تو بازمی دارد و در آن جهان از آتشت میرهاند).(81)
دوم. صحیفه سجّادیه
کتاب شریف صحیفه سجادیه پس از قرآن و نهجالبلاغه، بزرگترین و غنیترین گنجینه حقایق و معارف الهی است که دربردارنده برخی دعاهای امام زینالعابدین(علیه السلام) است. با توجه به اهمیت فراوان این كتاب مقدس، اندیشمندان بزرگ و بزرگان از رجال علم و دانش آن را اُختالقرآن و انجیل اهلبیت(علیهم السلام) و زبور آلمحمد(صلی الله علیه واله وسلم) نامیده اند.(82) صحیفه سجادیه دربردارنده پنجاه و چهار دعاست که بعد از صحیفه امیرالمؤمنین(علیه السلام) و صحیفه سلمان فارسی و صحیفه ابوذرغفاری و صحیفه اصبغبن نباته و صحیفه عبداللّهبنابیرافع، ششمین تصنیفی است که در اسلام صورت گرفته است.(83) این صحیفه مبارکه از حضرت باقرالعلوم(علیه السلام) و زید شهید(علیه السلام)، از پدر بزرگوارشان، حضرت امام سجّاد(علیه السلام) روایت شده است که به جهت تواتر لفظی و معنوی، هیچ تردیدی وجود ندارد.(84) علاّمه مجلسی(ره)درباره سند و متن صحیفه سجادیه میفرماید: «طریق روایت صحیفه افزونبر هزاران طریق است... هیچ شکّی نیست که صحیفه کامله از حضرت سیدالسّاجدین(علیه السلام) بوده؛ زیرا اتیان به آن از نظر متن، فصاحت، بلاغت و شمول بر علوم الهی، از غیرمعصوم، غیرممکن است».(85) شیخ جوهری، مفتی بزرگ اهلسنت در مصر درباره صحیفه سجادیه گوید:«من هرچه در آن مینگرم آن را فوق کلام مخلوق و دون کلام خالق می یابم».(86) شهید محمدباقر صدر(ره)گوید: «این کتاب، صحیفه سجادیه، یگانه میراث فرهنگی الهی و یک منبع بزرگ مکتبی، یک مشعل هدایت ربانی و یک مدرسه اخلاقی و تربیت اسلامی است که با گذشت روزگاران پایدار میماند؛ انسانیت پیوسته به آن نیازمند است و هرچه گمراهی های شیطانی و فریبندگی دنیا فزونتر گردد، نیاز به آن بیشتر می شود».(87)
دعاهای صحیفه سجادیه، دارای ظریفترین مباحث اعتقادی، جایگاه پیامبراکرم(صلی الله علیه واله وسلم) و اهلبیت(علیهم السلام) و مسائل مختلف مربوط به اخلاق، حقوق و فقه اسلامی است. قالب، قالب دعا و نیایش است، ولی مضمون، تبیین اندیشه ناب اسلامی، مانند حقوق و تکالیف بندگان و آداب بندگی است. حضرت امام سجّاد(علیه السلام) درباره احکام و حقوق نماز، روزه، حج و زیارت و جهاد در این کتاب شریف، میفرماید:
نمازهای یومیه
«اللّهمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ، وَقِفْنَا فِیهِ عَلَى مَوَاقِیتِ الصَّلَوَاتِ الْخَمْسِ بِحُدُودِهَا الَّتِی حَدَّدْتَ، وَفُرُوضِهَا الَّتِی فَرَضْتَ، وَوَظَائِفِهَا الَّتِی وَظَّفْتَ، وَأَوْقَاتِهَا الَّتِی وَقَّتَّ»؛ (خداوندا بر محمّد و خاندانش درود فرست و ما را در آن بر اوقات نمازهاى پنجگانه، با حدودش كه مشخص نمودى و واجباتش كه واجب كردى و وظایف آنكه معین نمودى و اوقاتش كه تعیین گرداندى، آگاه فرما).(88)
روزه ماه رمضان
«اللّهمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِهِ، وَأَلْهِمْنَا مَعْرِفَةَ فَضْلِهِ وَإِجْلَالَ حُرْمَتِهِ، وَالتَّحَفُّظَ مِمَّا حَظَرْتَ فِیهِ، وَأَعِنَّا عَلَى صِیامِهِ بِكَفِّ الْجَوَارِحِ عَنْ مَعَاصِیكَ، وَاسْتِعْمَالِهَا فِیهِ بِمَا یرْضِیكَ حَتَّى لَا نُصْغِی بِأَسْمَاعِنَا إِلَى لَغْوٍ، وَلَا نُسْرِعَ بِأَبْصَارِنَا إِلَی لَهْوٍ»؛ (خدایا بر محمد و آلش رحمت فرست و ما را به شناسایى فضل این ماه و بزرگداشتن حرمت آن و خوددارى از آنچه در آن منع كرده اى ملهم ساز و بر روزهداشتن آن بهوسیله نگهداشتن اعضا از گناهانت، و بهكار بردن آنها - در آن ماه - به آنچه تو را خشنود سازد، یارى ده تا با گوشهاى خود سخن لغوى نشنویم و با چشمهامان به طرف لهوى نشتابیم).(89)
حج و زیارت
«اللّهمَّ وَامْنُنْ عَلَیّ بِالْحَجِّ وَالْعُمْرَةِ، وَزِیارَةِ قَبْرِ رَسُولِكَ، صَلَوَاتُكَ عَلَیهِ وَرَحْمَتُكَ وَبَرَكَاتُكَ عَلَیهِ وَعَلَى آلِهِ، وَآلِ رَسُولِكَ(علیهم السلام) أَبَداً مَا أَبْقَیتَنِی فِی عَامِی هَذَا وَفِی كُلِّ عَامٍ، وَاجْعَلْ ذَلِكَ مَقْبُولًا مَشْكُوراً، مَذْكُوراً لَدَیكَ، مَذْخُوراً عِنْدَكَ»؛ (بارالها، بر من احسان نماى به اداى حج و عمره و زیارت قبر پیامبرت، صلوات و بركات تو بر او و آلش باد، و زیارت خاندان پیامبرت، برایشان سلام باد، همواره تا هرگاه كه مرا زندگى بخشیده اى در این سال و هر سال دیگر، زیارتى كه مقبول و مشكور تو افتد و تو را درنظر آید و در نزد تو ذخیره ى روز بازپسین باشد).(90)
جهاد
«اللّهمَّ وَأَیمَا غَازٍ غَزَاهُمْ مِنْ أَهْلِ مِلَّتِكَ، أَوْ مُجَاهِدٍ جَاهَدَهُمْ مِنْ أَتْبَاعِ سُنَّتِكَ لِیكُونَ دِینُكَ الْأَعْلَى وَحِزْبُكَ الْأَقْوَى ... عَلِّمْهُ السِّیرَ وَالسُّنَنَ ... وَاجْعَلْ فِكْرَهُ وَذِکْرَهُ وَظَعْنَهُ وَاِقَامَتَهُ، فِیكَ وَلَكَ»؛ (بار خدایا و هر جنگجویى از اهل دین تو كه بجنگد یا هر مجاهد و جنگ كننده اى از پیروان طریقه و راه تو كه با آنها جنگ نماید تا دین تو بلندتر و حزب تو تواناتر گردد...، راهها [احكام جهاد با دشمنان] و روشها را به او بیاموز ... و اندیشه و یاد و سفركردن و ماندش را در راه خود و براى خود قرارده)!(91)
سوم. کتاب علىبن الحسین(علیه السلام)
امام محمدباقر(علیه السلام) از این کتاب چنین نقل نموده است: در كتاب علىبن الحسین(علیهما السلام) چنین یافتم: «أَلا إِنَّ أَوْلِيَاءَ اللَّهِ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلا هُمْ يَحْزَنُونَ»؛ (بدانید كه اولیاى خدا را هراسى نیست و آنان اندوهگین نمی شوند).(92) این در صورتى است كه واجبات را بهجا آورند و به سنّتهاى رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم) عمل كنند و از محرمات الهى بپرهیزند و از شكوه زندگانى دنیا دورى كنند و بدانچه در نزد خداست علاقه مند باشند و رزق الهى را از راه حلال بجویند.(93)
چهارم. سیره
سیره بهمعناى شیوه و چگونگى رفتار انسان در زندگى است.(94) درباره سیره امام سجاد(علیه السلام) شهید مطهری(ره) میگوید: وجود مقدس زینالعابدین(علیه السلام) قهرمان معنویت است ... وقتى انسان علىبن الحسین(علیه السلام) را میبیند كأنّه پیغمبر(صلی الله علیه واله وسلم) را در محراب عبادتش در ثلث آخر شب یا در كوه حرا میبیند. یك شب امام(علیه السلام) مشغول نیایش و دعا بود، یكى از بچه هاى امام(علیه السلام) از جایى افتاد و استخوانش شكست اهل خانه شكستهبند آوردند و دست بچه را بستند، درحالى كه او از درد فریاد میكشید هنگام صبح امام(علیه السلام) دید دست بچه را بسته اند. فرمود: چرا چنین است؟... آنچنان امام(علیه السلام) در حال جذبه بسر میبرده است و آنچنان این روح بهسوى خدا پرواز كرده بود كه هیچیك از آن صداها اصلاً به گوش امام نرسیده بود.(95)
حضرت باقرالعلوم(علیه السلام) درباره سیره پدر بزرگوارش میفرماید: در هر شبانهروز همچون امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) هزار رکعت نماز بهجا میآورد. ایشان پانصد درخت خرما داشت که کنار هر درختی دو رکعت نماز میخواند. چون آماده نماز میگردید، رنگ چهرهاش دگرگون میگشت و به هنگام ایستادن به نماز، همچون عبدی ذلیل و فروتن که در برابر پادشاهی عظیم و جلیل قرار گرفته و تمام اعضای بدنش از ترس و خوف الهی میلرزید. نمازش همانند کسی بود که در حال وداع و آخرین ملاقات و دیدار با پروردگارش باشد. هنگام نماز به هیچکسی و هیچ سمتی توجّه نداشت و تمام توجّهش به خدای متعال بود؛ بهطوریکه گاهی عبایش از روی شانههایش میافتاد و اهمیتی نمیداد. وقتی به حضرتش گفته میشد، در پاسخ میفرمود: آیا نمیدانید در مقابل چه قدرتی ایستاده و با چه کسی سخن میگویم؟(96)
امام صادق(علیه السلام) فرمود: «امام علیبن الحسین(علیهما السلام) هنگامیکه نمازهای مستحب شبانه از او فوت میشد، آن را روز قضا میکرد و اگر از نمازهای مستحبی روز فوت میشد فردای آن روز یا جمعه آینده یا ماه بعد آن را قضا میکرد و اگر نمازهای مستحبی فوت شده جمع میشد در ماه شعبان قضا میکرد تا اینکه تمام نمازهای مستحبی سال کامل شود».(97) امام صادق(علیه السلام) فرمود: «امام چهارم(علیه السلام) قبل از اینکه صدقه را به فقیر بدهد میبوسید، از امام(علیه السلام) سؤال شد، حکمت این کار شما چیست؟ فرمود: من دست پروردگارم را میبوسم نه دست فقیر را، زیرا صدقه قبل از اینکه بهدست فقیر برسد در دست خدا قرار میگیرد».(98)
عبداللّهبن حسنبن حسن گوید: مادرم فاطمه دختر حسین(علیه السلام) همیشه به من می گفت: با دایى بزرگوارت بنشین. سخنانش را بشنو، و من هر وقت فرمان مادرم را اطاعت میكردم و به حضور علىبن الحسین(علیه السلام) شرفیاب می شدم، محال بود كه بى خیر و فیض از حضورش برخیزم. این در اثر خوف و خشیت او بود كه از پروردگار خود داشت و جذبه و روحانیت و كثرت علم و دانش وى بود كه مرا نیز به شدّت تحتتأثیر قرار میداد.(99)
نتیجهگیری
نتایج بهدست آمده از آنچه گذشت، به شرح زیر است:
الف) حقوق و فقه عبادی بهمعنای علم اجتهادی به احکام و حقوق عبادات، بخشی از فقه و حقوق اسلامی است؛
ب) حق مفهوم اعتباری و ملازم با حکم است که با ملاحظه نسبت وضع میشود و حکم از سوی شارع مقدس بدون ملاحظه طرف دیگر، اعتبار میشود؛
ج) ملاک اعتبار حق، سلطنت است و سرچشمه حقوق، حق طاعت خدای سبحان است که مالک و سلطان حقیقی عالم است؛
د) امام زینالعابدین(علیه السلام) در سه زمینه در گسترش فقه و حقوق عبادی نقش اساسی دارد:
1. مدرسه و تربیت راویان و فقیهان بزرگی همچون امام باقر(علیه السلام)، زید شهید، سعیدبن مسیب، ابانبن تغلب و ابوحمزة ثمالی که زمینه گسترش علم به احکام و حقوق عبادات را فراهم کردند؛
2. آثار ارزشمندی مانند چون صحیفه سجادیه و رساله حقوق که در آنها، آداب نیایش و بندگی و حقوق و احکام عبادات ازجمله نماز، روزه، حج، قربانی، صدقه و جهاد، ضمن یک نظام دقیق فقهی و حقوقی بیان گردیده است؛
3. سیره امام زینالعابدین(علیه السلام) که در گسترش دانش احکام و حقوق عبادات، الگوی جامع آموزشی و عملی بوده و نقش کلیدی داشته است.(100)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.