عصر فَترَت و خالی بودن زمین از پیامبر!

در برخی از روایات بیان شده است که زمین هیچگاه خالی از حجت الهی نمی گردد، در حالی که آیه 19 سوره مائده بیانگر عصر فَترَت(عصری خالی از حجّت الهی) است! در این صورت، اگر زمين هيچگاه خالى از حجت نمي شود، بعد از حضرت عیسی و قبل از حضرت محمد(ص) چه کسی بر روی زمین حجت و پیامبر الهی بوده است؟

دوران فَترَت به معنای انقطاع آثار وحى و اخبار رسالت، با وجود کسانی که راه پیامبران قبلی را ادامه می دادند و حجت خدا بر روی زمین بودند، هیچ گاه محقق نشده و معنا ندارد. پس از عيسي(ع) علاوه بر 3 یا 4 پیامبر که در منابع آمده و پیامبرانی که ممکن است بوده اند و ما اطلاع نداریم، 12 تا 13 نفر حواريون و نيز پس از آنان كشيشاني كه شايستگي ابلاغ پيام مسيح را داشته اند، بوده اند و از اين جهت مردم بدون حجت نبوده اند.

وجود نقیب های دوازده گانه بنی اسرائیل بعداز موسی و نیز انبیای فراوانی که بعداز آنها تا صدها سال بودند، به این امر دلالت می کند که زمین هیچ گاه خالی از حجت نبوده است. ضمن اینکه حضور حجت الهی در زمین، نه لزوما با وجود رسل که با حضور اوصیای انبیا نیز محقق می شود. برای مثال می بینیم که وجود امامان معصوم بعد از پیامبر اسلام، خود دلیل روشنی بر وجود حجج الهی در زمین می باشد که در آیه انذار نیز به آن اشاره شده است.

ضرورت تجدید شرایع؟

چرا پيامبران بزرگ الهي هر يک با شريعت جديدی مبعوث مي شدند؟ آیا بهتر نبود بجای تجديد شرایع، شریعت سابق تکمیل می گشت؟

شاید تعبیر «تجدید شرایع» در اینجا درست نباشد و به جای آن شایسته تر است که از ترکیب «تجدید رسالت» استفاده کنیم؛ زیرا همه پیامبران از سوی یک خدا مبعوث شده اند و هر شریعتی تکمیل کننده شریعت سابق می باشد و اگر اختلافی وجود داشته مربوط به روش ها و امور فرعی و جزئیات هست.

مهمترین عوامل تجدید رسالت یکی تحريفهايى است كه در تعليمات و كتب مقدّس پيامبران رخ مى داده است و دیگری تغيير و تكامل شرايط زندگى انسانها و نيازمندى بشر به رهنمايى نوين می باشد تا اینکه خاتم پيامبران گذارنده آخرين آجر كاخ مستحكم رسالت باشد.

مطالعه چگونگی پیدایش جوامع و حرکت آنها از اجتماعات ساده و بسیط به جوامع پیچیده، و نیاز به قانون گذاری های متناسب با آن پیچیدگی، می تواند ما را برای درک ضرورت چنین تشریع های جدیدی یاری کند.

بعثت انبياء(ع) لازمه شناخت بهتر «عالَم»

بعثت انبياء چه نقشي در تعليم و آموزش مردم در جهت شناخت بهتر «عالَم» دارد؟

مي دانيم كه آسمان ها و زمين و موجودات بى هدف آفريده نشده است و از طرف ديگر مي دانيم كه هدف آفرينش نه به ذات مقدس خدا كه به ما مخلوقات بازگشت مى كند. حال ما چگونه مى توانيم در پيمودن اين راه، تنها به علم و دانش بشر تكيه كنيم؛ در حالى كه هنوز بعد از آن همه پيشرفت هاى شگرف علمى، بسيارى از مسائل ابتدايى بر ما مجهول است؟ اينجاست كه بايد صريحاً گفت: براى رسيدن به هدف آفرينش (پرورش و تكاملِ وجود ما در جهات مختلف) نيازمند وحى و تعليم پيامبران الهى هستيم.

لزوم «بعثت» از نظر تربيت و اخلاق جامعه بشري

«بعثت» انبياء چه نقشي در تربيت و اخلاق جامعه بشري دارد؟

گرچه فلاسفه يونان قديم قائل به تأثير علم در اخلاق بوده اند؛ اما امروزه اين عقيده رد شده است؛ چراكه افراد بسياري ديده شده اند كه از روي علم و عمد كارهاي خلاف كرده و با علم به عواقب اعمال خود، مرتكب آنها شده اند. بنابراين مشكل اساسي، تعديل غرائز و بهره برداري صحيح از آنها در راه هاي مفيد و سودمند است و اين كار نيازمند مربّي كامل و مورد اطمينان و علاقه مي باشد و اين ممكن نيست مگر از ناحيه مبدأ مطمئن و او كسي جز پيامبر معصوم نيست؛ پيامبري كه از جنس بشر است.

واجدین صلاحیّت «قانون گذاري»؟!

چه كسانی صلاحيت لازم را براي «قانون گذاري» در جامعه بشري دارا می باشند؟

قوانين و مقرّرات مربوط به زندگى انسان ها آن قدر پيچيده و اسرارآميز است كه دانشمندان را سرگردان و حيران ساخته و آشكارترين دليل آن، تحوّلاتى است كه هميشه در قوانين كشورهاى جهان صورت مى گيرد و هر روز مشكل تازه اى را مقابل حقوقدان ها قرار مى دهد؛ چراكه نمي توانند قانوني وضع كنند كه بي نياز از تغيير باشد. اگر تمام دنيا را بگرديم فردى كه داراى تمام شرايط يا بعضي از شرايط باشد پيدا نمي كنيم؛ جز آفريدگار بشر و يا كسى كه مستقيماً با او ارتباط دارد، صلاحيت چنين مقامى را دارد. پس اصول قوانين صحيح اجتماعى را تنها بايد از مكتب انبياء و از مجراى وحى آموخت.

لزوم بعثت انبياء بر اساس «قاعده لطف»

چگونه می توان لزوم بعثت انبياء را بر اساس «قاعده لطف» اثبات نمود؟

با مطالعه اسرار جهان هستى مى فهميم كه سازنده اين جهان براى رساندن هر موجودى به كمالِ ممكن خود، همه گونه وسايل لازم را در اختيار آنها گذارده و در اين راه، كوچك ترين مضايقه اى نكرده؛ حال چگونه مي شود چنين آفريدگارى، موضوع بعثت پيامبران را ـ كه نقش بسيار مؤثرى در تكامل نوع بشر از نظر مادّى و معنوى دارد ـ ناديده بگيرد و جامعه انسانيّت را از اين موهبت بزرگ محروم كند؟! خداوندي كه ساده ترين وسايل تكاملِ تكويني را در اختيار نوع انسان گذارده؛ آيا مي شود در عالَم تشريع، اساسى ترين ركن آن را ـ كه فرستادن پيامبران براى رهبرى بشر است ـ فراموش كند؟!

هدف آفرينش، مستلزم بعثت انبياء

چگونه از هدف آفرينش انسان، به لزوم بعثت انبياء پی می بريم؟

بعثت انبياء رابطه بسيار نزديك و روشنى با مسأله هدف آفرينش انسان دارد که آن چیزی جز پرورش يك مخلوق كامل كه پرتوى از صفات جمال و جلالِ حق در او باشد و لايق قرب او گردد، نیست. مسلّماً تربيت چنين موجودى بدون يك برنامه ريزى دقيق و حساب شده در تمام جنبه هاى زندگى امكان پذير نيست و اين برنامه ها چيزى نيست كه انسان با عقل محدود خود بتواند تمام جوانب آن را دريابد و از طرفى همه انسان ها نمى توانند مستقيماً با وحى الهى ارتباط داشته باشند لذا بعثت انبیاء برای رسیدن به این هدف لازم است.

درك ضرورت «بعثت» از طريق مطالعه جهان آفرينش

چگونه می توان از مطالعه جهان آفرينش و تكوين، ضرورت بعثت انبياء را درك كرد؟

آفريدگار جهان براى رساندن هر موجودى به كمال ممكن خود، هرگونه وسائل لازم را در اختيار او گذارده و در اين زمينه كوچك ترين مضايقه اى نداشته و حتی از كمك هايى كه ضرورت چندانى ندارد، ولى به هر حال مفيد است، مضايقه ننموده است. حال آيا آفريدگارى كه در عالم تكوين (آفرينش) اين اندازه وسائل پيشرفت و تكامل را در اختيار هر موجودى نهاده، ممكن است موضوع فرستادن انبياء را كه مهم ترين نقش را در تكامل نوع بشر و نیل به اهداف مادى و معنوى او دارد ناديده گرفته باشد و جامعه انسانى را از اين موهبت بزرگ محروم سازد؟!

توجيهات پيروان مذهب برهمائی برای انكار «بعثت انبياء»

پيروان مذهب برهمائی براي انكار بعثت انبياء چه توجيهاتی دارند؟

برهمائیان درباره انكار بعثت انبياء توجيهاتی دارند؛ از جمله: 1- آنچه پيامبران آوردند، اگر با عقل قابل درک بوده که نیازی به آنان نیست و اگر عقل نمي تواند درك كند، قابل قبول نيست. 2- عقل وجود پروردگار و وجوب شکر او را درک می کند، پس لازم نیست از بشري مانند خود پيروي كنيم. 3- چرا انسان باید به تمام معنا تسلیم كسى باشد که مانند او است. 4- دستورات پيامبران مخالف حكم عقل است. البته اين اشكالات از آنجاست كه برهمائى ها، قدرت علمی و معنوی انبياء و جایگاه آنها به عنوان معلم بشر و قدرت عقل را به درستى نشناخته اند.

«برهمائي ها» مخالفان سرسخت «نبوّت عامّه»

نظر «برهمائي ها» در مورد لزوم بعثت انبياء(ع) چيست و با چه دلايلي «نبوّت عامّه» را انكار مي كنند؟ و چه پاسخي به ادلّه آنها داده شده است؟

برهمائي ها، بعثت پيامبران را بيهوده و غير معقول دانسته اند؛ چون: 1. پيامبران آنچه را كه مي آورند يا عقل دركش مي كند يا نمي كند. اگر عقل دركش كند ديگر نيازي به آنان نيست و اگر عقل درك نكند انسان زير بار امر غير معقول نمي رود. 2. چرا انسان بايد خود را بدون دليل در اختيار ديگري قرار دهد؟ و ... ؛ اما در پاسخ بايد گفت: 1. قسمت عمده تعليمات انبياء مربوط به خارج از قلمرو درك عقل است. 2. پيروى از انبياء بدون قيد و شرط نيست و آنها با احكام عقلى هماهنگ هستند و اگر قدمى برخلاف احكام مُسلّمِ عقلى بردارند، نشانه عدم صداقت آنها در دعوى نبوّت است و ... .

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

قال الرّضا عليه السّلام :

انَ اَبى اِذا دَخَلَ شَهْرُ الْمُحَرَّمِ لا يُرى ضاحِکاً وَ کانَتِ الْکِاَّبَةُ تَغْلِبُ عَلَيْهِ حَتّى يَمْضِىَ مِنْهُ عَشْرَةُ اَيّامٍ، فَاِذا کانَ الْيَوْمُ العْاشِرُ کانَ ذلِکَ الْيَوْمُ يَوْمَ مُصيبَتِهِ وَ حُزْنِهِ وَ بُکائِهِ ... .

امالى صدوق ، ص 111