نقض عهد سبب سقوط امت های پيشين

خداوند در قرآن چه نوع نقض عهدی را موجب بدبختی اقوام پيشين دانسته است؟

خداوند در آيه 102 سوره «اعراف»، بعد از اشاره به سرگذشت دردناك اقوام پيشين، با اشاره به دو گناه مهم آنها، مى فرمايد: «بیشتر آنها پیمان شکن و فاسق بودند». مفسران می گویند شاید این عهد و پيمان ها، همان پیمان فطرى باشد كه خداوند به هنگام آفرينش از همه بندگان خود گرفته است. و نيز ممكن است اشاره به پيمان هايى باشد كه پيامبران در آغاز دعوت از مردم مى گرفتند. و يا مقصود همه پيمان های بالا اعم از فطرى و تشريعى باشد. در نهايت این آيه، گواه است که پيمان شكنى يكى از عوامل بدبختى امت ها است.

قرآن و توصیه به «وفای به عهد» با خداوند

قرآن ضرورت وفای به عهد و پیمان با خداوند را چگونه یادآوری می کند؟

قرآن در مذمت گروهى از مؤمنان ضعيف الايمان يا منافقانی که در ماجراى جنگ احزاب پیمان شکستند، مى فرمايد: «آنها که با خدا پيمان بستند كه پشت به دشمن نكنند [ولى مخالفت كردند. پس بدانند که] عهد الهى مورد سوال قرار خواهد گرفت»، و نیز می فرماید: «هنگامى كه با خدا عهد بستيد به عهد خود وفا كنيد». بعضى از مفسران اين عهد را به معنى بيعت با پيغمبر و بعضى به معنى جهاد و بعضى به معنى سوگند با خدا و بعضى به معنى هر كارى كه به حكم عقل يا نقل بر او واجب است تفسير كرده اند.

رابطه «پیمان شکنی» و «ایمان»

قرآن پيمان شکنی بنی اسرائیل را ناشی از چه چیزی می داند؟

خداوند در آیه 100 سوره «بقره» بعد از ذكر بخشى از جنايات يهود و عوامل آن مى فرمايد: «آنها هر بار پيمانى با خدا و پيامبر(ص) بستند، اکثرشان آن را زیر پا گذارده و با آن مخالفت كردند، اكثر آنها ايمان نمى آورند [و اين پيمان شكنى نيز بخشى از كفر و بى ايمانى آنها را تشكيل مى دهد]». اين تعبير نشان مى دهد كه پيمان شكنى و عدم ايمان رابطه نزديكى با هم دارند.

آثار فردی و اجتماعی «وفای به عهد»

«وفای به عهد» چه آثار فردی و اجتماعی در پی دارد؟

تمام پيشرفت های انسان، مولود زندگی اجتماعی و پیوند افکار آنان با یکدیگر است، که نخستین راهکار تقویت آن، وفای به عهد است. اگر مسأله وفاى به عهد و ميثاقهاى فردى و بين المللى كنار گذاشته شود شيرازه زندگى بشر از هم گسسته مى شود. امام علی(ع) می فرمايد: «به دوستى كسى كه به عهدش پايبند نيست اعتماد مكن». افزون بر اين، اصل عدالت كه از بديهى ترين اصول اخلاق اجتماعى است بدون وفاى به عهد و پيمان اجرایی نمى شود.

انگیزه های «وفاداری» و «پيمان شکنی»

انگیزه های «وفای به عهد» ویا «پیمان شکنی» چیست؟

شناخت انگيزه های وفای به عهد، تاثير شگرفی در درمان پيمان شکنی دارد. ايمان به قدرت و رازقيّت خداوند، يكى از اسباب وفادارى و پايبندی به عهد است، زیرا پيمان شكنان براى عجله در کسب منفعت به سراغ خیانت می روند. امام علی(ع) می فرمايند: «كسى كه به پيمانش وفادار نيست به خدا ايمان نياورده است». داشتن شخصيت و عزت نفس، انگيزه ديگرى بر وفادارى است، زیرا خیانت نشانه ضعف و فقدان شخصيت مى باشد. جهل و غفلت از آثار خیانت نیز يكى ديگر از عوامل گرفتاری در این رذيله است.

شیوه های درمان «پيمان شکنی»

شیوه های درمان «پيمان شکنی» چيست؟

برای درمان «پيمان شکنی»، پیش از هر چیز باید به تقويت پايه های ايمان به خدا پرداخت. زيرا انسان، با ایمان به قدرت و رازقیت خداوند، گرفتار اين رذيله نمی شود. شیوه دیگر، مطالعه پیامدهای شوم اين رذيله، مانند روسياهی و بي اعتباری در پيشگاه خالق و خلق است، که انسان را به ترک آن تشويق می کند. امام علی(ع) می فرمايند: «پيمان شکنی موجب خشم خدا و خشم مردم می شود». در بسيارى از جوامع غیر دینی، سازمان های اقتصادي برای کسب سود بیشتر، تلاش می کنند با دقت به پیمان های خود عمل کنند، تا اعتماد مراجعین را بدست آورند.

نفرین امام علی(ع) در حق طلحه و زبیر

نفرین امام علی(عليه السلام) در حق طلحه و زبیر چه بود؟

امام علی(ع) در مورد پیمان شکنی طلحه و زبیر می فرماید: «شما همچون مادرانى كه از روى شوق به فرزندان خود روى مى آورند، به سوى من آمديد، دستم را بستم و شما آن را گشوديد». سپس شکایت آنان را به درگاه خدا برده، و آنان را نفرين کرده و می فرماید: «خداوندا! بيعتى را كه از مردم گرفته اند نافرجام كن، و كارهايى را كه تصميم قطعى بر آن گرفته اند استحكام نبخش، و آنها را به آرزوهايى كه به آن دل بسته اند و براى رسيدن به آن تلاش مى كنند ناكام كن». سرانجام با نفرين امام(ع)، در كار خود ناكام شدند، هم طعم تلخ شكست را چشيدند و هم با ذلّت به قتل رسيدند.

ممانعت خداوند از هدايت کافران، منافقان و بعضی از اهل کتاب!

چرا خداوند با زينت دادن اعمال، مهر نهادن بر دل و گوش و چشمها، پرده کشيدن بر دل و چشمها، قفل زدن بر قلبها و لعن کردن، مانع از هدايت کافران، منافقان و بعضی از اهل کتاب مي شود؟! چرا خداوند خير را برای همه مخلوقاتش نمی خواهد؟! آيا اين امور با اختيار انسان منافات ندارد؟!

تأمل در این آیاتی که از این امور سخن گفته اند، نشان می دهد که گمراهی و مهر شدن قلب ها، نتیجه عمل و انتخاب خود انسان است؛ نه حاصل جبر الهی. مثلا هواپرستی، کفر، عناد، غفلت، نفاق و... از مهم ترین عوامل گمراهی و مهر شدن دلها در این آیات است. اگر مى بينيم گمراهی، قفل شدن دلها و زینت اعمال زشت، به خدا نسبت داده شده است، به خاطر آنست كه خداوند این خاصيت را در اعمال و انتخابهای غلط انسانها نهاده است که در صورت ارتکاب و انتخاب آنها دچار گمراهی، لعن و کج فهمی شوند.

عاقبت «دروغ گويی»

خداوند در قرآن چه پيامدهايی برای «دروغ گويی» ذکر می کند؟

خداوند می فرمايد: «دروغ، روح نفاق را در دل انسان زنده نگه مى دارد». چون دروغ گویان نیز مانند منافقان در ظاهر ادعای صداقت می کنند، اما در باطن به سخن شان پايبند نیستند. افرادی که در تنگناها با خدا پيمان می بندند، اما با رسيدن به مقصد، همه را فراموش مى کنند، مصداق بارز پيمان شكنى و دروغ گویی هستند. خداوند دروغ گویی را از صفات منافقان دانسته، مى فرمايد: «آنان در دل نوعى بيمارى دارند؛ خداوند بر بيمارى آنها مى افزايد». این بیماری، بيمارى اخلاقى نفاق است كه ناشى از دوگانگى ظاهر و باطن شخص منافق است.

لزوم وفای به «عهد و پيمان»

چرا پايبندی به «عهد و پيمان» در ميان تمام اقوام و ملل لازم شمرده شده است؟

مهمترين سرمايه يك جامعه، اعتمادى است كه افراد به يكديگر دارند؛ و هر آن چه اين اعتماد و همبستگى را تقويت كند، مايه سعادت و پيشرفت جامعه است و هر چیزی که بر آن لطمه وارد كند، عامل شكست و بدبختى است. وفاي به عهد از فطرياتی است که هر انساني با مراجعه به وجدان آن را درک می کند، از اين رو همه اقوام و ملل، حتي اقوام جاهلی پايبندی به آن را لازم می دانند. خداوند در قرآن می فرماید: «هنگامى كه با خدا عهد بستيد به عهد او وفا كنيد و سوگندها را بعد از محكم ساختن نشكنيد».

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

الإمامُ عليٌّ(عليه السلام)

الأجلُ مَساقُ النَّفْسِ، و الهَرَبُ مِنه مُوافاتُهُ

مدّت زندگانى (اجل) ميدان راندن جان است و گريز از مرگ رسيدن بدان

ميزان الحکمه، جلد 1، ص 44