احمد الحسن و علم رجال
نیاز به علم رجال
پاسخ به ادله مخالفین علم رجال
نویسنده: حجّة الاسلام علی محمدی هوشیار
احمد بصری، از جمله کسانی است که با بهرهگیری از نظریات اخباری ها(1)، دیدگاه آنان را دستاویزی برای نیل به اغراض فرقه ای خود قرار داده است. اخباریون، احادیث را به دو قسم «صحیح و ضعیف» تقسیم کرده و بیش از آن را قبول ندارند، چراکه در صورت پذیرش سایر اقسام(اصول اربعه)(2)، برخی از روایات از درجه اعتبار ساقط می گردد و حال آنکه اخباریون ردّ روایات منسوب به اهل بیت(علیهم السلام) را نوعی توهین به ایشان تلقی می نمایند.(3) این دیدگاه در جریان احمد بصری نیز به وضوح مشهود است، چنانچه تمامی روایات را صحیح دانسته و برخی از روایاتی که برخلاف باورشان است را ضعیف معرفی می کنند. البته جای بسی تعجب و تأمل است که احمد بصری با وجود آیه «إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ»(4) قائل به تحریف قرآن کریم است اما درباره روایاتی که در ادوار مختلف تاریخی مورد هجوم قرار گرفته چنین اعتماد بی اساسی داشته و همه آنان را بدون بررسی می پذیرد!
تقسیم بندی چهارگانه حدیث که بر اساس رجال سلسله سند حدیث به وجود آمده، حاکی از آن است که تمامی روایات منصوب به معصومین(علیهم السلام) مورد اعتماد نمی باشند. لذا برای تشخیص اقسام و انواع روایات، نیاز به علمی داریم تا با استفاده از آن از خطر سود جویان و معاندین در امان باشیم. بر اساس این نیاز، علمای شیعه، با توجه به روایات و دستورات معصومین(علیهم السلام) علم رجال را مدون کرده و در اختیار پژوهشگران قرار دادند.
هرچند که احمد بصری، علم رجال را ساخته و پرداخته علمای معاصر دانسته و آن را یکی از بدعتهای دینی برشمرده است(5)، اما بایستی جهت اطلاع وی خاطر نشان نمود که این علم از زمان معصومین(علیهم السلام) تاکنون جریان داشته و از آن استفاده می شده است. پس از آن، بر اثر شیوع کتب حدیث و رواج اصول و مصنفات این علم، فن رجال نیز رونق گرفت و کتاب های نسبتاً زیادی در این فن تدوین و تالیف شد که برخی از آنها تاکنون موجود است.
بعضی از کتاب های رجالی تدوین شده در زمان اهل بیت(علیهم السلام) عبارتند از:
1. کتاب ابو محمد عبد الله بن جبلة بن حیان بن ابجر الکنانی، (م219هـ) که شیخ طوسی در کتاب رجال، او را از اصحاب امام کاظم(علیه السلام) شمرده و نجاشی کتب متعددی از جمله کتابی در رجال را به او نسبت داده است.
2. کتاب طبقات الرجال؛ تالیف احمد بن ابی عبد الله برقی(م274هـ) که از اصحاب امام جواد و امام هادی(علیه السلام) بوده و صاحب کتاب المحاسن است.
3. رجال حسن بن علی بن فضال، (م224هـ) که از اصحاب خاص امام رضا(علیه السلام) بوده است.
4. کتاب معرفة رواة الاخبار؛ تألیف حسن بن محبوب، (م224هـ) که از اصحاب امام کاظم، امام رضا و امام جواد(علیهما السلام) و یکی از ارکان چهارگانه شیعه در فقه و حدیث است.
5. کتاب رجال ابراهیم بن محمد بن سعید ثقفی(م283هـ) که از فقهای بزرگ امامیه به حساب می آید.
6. کتاب رجال حافظ ابو محمد عبدالرحمن بن یوسف بن خراش المروزی البغدادی (م283هـ).
بر اساس توصیه قرآن کریم، بایستی در خصوص خبری که از جانب فردی فاسق رسیده است، تحقیق شود و به گفته وی بدون تحقیق و تبیین اعتنا نگردد: «إِنْ جاءَکُمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَیَّنُوا».(6)
این آیه در برگیرنده نکاتی است که در یک تقسیم بندی کلی به آن اشاره می شود:
الف). عبارت فاسقٌ در آیه؛ دلالت بر بررسی سندی دارد. چنان چه برخی تبین در آیه را ناظر به حالات فاسق دانسته و برخی آن را ناظر بر متن خبر دانسته اند که البته در هر دو صورت دلالت بر بررسی حالات راوی دارد. بدین معنا که اولین وظیفه هر شخصی در مواجهه با خبر، بررسی حالات راوی است. که از آن با عنوان «رجال الحدیث» یاد می شود.
ب). پس از بررسی حالات راوی، نوبت به مرحله بعدی «فَتَبَیَّنُوا»، یعنی بررسی متن خبر رسیده و بدون تبیین حقیقت مجاز به اعتماد نخواهیم بود. که از آن با عنوان «درایة الحدیث» یاد می شود.
بر اساس این دسته بندی که بر گرفته از قرآن کریم است، وظیفه ما در مواجهه با روایات و اخبار ائمه معصومین(علیهم السلام) مشخص شده و بدون بررسی حالات راوی و بدون تحقیق درباره گفته راویان، محتوای خبر مورد پذیرش نخواهد بود.
جهت تأیید برداشت ابتدایی از آیه فوق، به نکاتی اشاره می شود که مثبِت نیاز به علم رجال(بررسی حالات راوی) میباشند که عبارتند از:
نکته اول: وجود دروغگویان و دشمنان اهل بیت(علیهم السلام) در میان راویان حدیث:
این باور در حالی است که هیچ سندی مبنی بر مصون ماندن روایات معصومین(علیهم السلام) از شرّ تحریفات، دستبردها و فراموشی های برخی از راویان در دست نبوده و اعتماد کورکورانه به تمامی روایات، عقلاً مورد قبول نمی باشد. مضاف بر آن، روایاتی در دست است که حاکی از جعل جاعلان حدیث می باشد که به دو نمونه اشاره می گردد:
روایت اول:
«قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام) إِنَّا أَهْلُ بَیْتٍ صَادِقُونَ لَا نَخْلُو مِنْ کَذَّابٍ یَکْذِبُ عَلَیْنَا وَ یُسْقِطُ صِدْقَنَا بِکَذِبِهِ عَلَیْنَا عِنْدَ النَّاس»(7) امام صادق(علیه السلام) فرمود: ما خاندانی راستگو هستیم ولی همواره دورغگویانی هستند که بر ما افتراء می بندند تا سخن راست ما به وسیله دروغ آنان نزد مردم بی اعتبار شود.
روایت دوم:
«حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَکَمِ قَالَ حَدَّثَنِی زِیَادُ بْنُ أَبِی الْحَلَّالِ قَالَ: اخْتَلَفَ النَّاسُ فِی جَابِرِ بْنِ یَزِیدَ وَ أَحَادِیثِهِ وَ أَعَاجِیبِهِ قَالَ فَدَخَلْتُ عَلَى أَبِی عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام) وَ أَنَا أُرِیدُ أَنْ أَسْأَلَهُ عَنْهُ فَابْتَدَأَنِی مِنْ غَیْرِ أَنْ أَسْأَلَهُ رَحِمَ اللَّهُ جَابِرَ بْنَ یَزِیدَ الْجُعْفِیَّ کَانَ یُصَدِّقُ عَلَیْنَا وَ لَعَنَ اللَّهُ الْمُغِیرَةَ بْنَ شُعْبَةَ کَانَ یَکْذِبُ عَلَیْنَا»(8)؛ ز(یاد بن ابى حلال گفت: مردم درباره روایت ها و کارهاى عجیب جابر بن یزید اختلاف کردند. من خدمت حضرت صادق(علیه السلام) رسیدم میخواستم در این مورد از او سؤالى بکنم. قبل از اینکه من چیزى بپرسم فرمود خدا رحمت کند جابر بن یزید جعفى را که احادیث ما را درست نقل میکرد ولى خدا لعنت کند مغیرة بن سعید را که بر ما دروغ مى بندد).
نکته دوم: وجود راویان اهل سنت در سند روایات اهل بیت(علیهم السلام):
وجود دستهای از راویان سنی مذهب در سلسله راویان که اولاً بسیاری از پاسخ های معصومین(علیهم السلام) به سئوال آنها با تکیه بر تقیه صادر شده است در حالیکه حکم واقعی الهی نبوده است. ثانیاً هیچ تضمینی وجود ندارد که راویان اهل سنت، روایات معصومین(علیهم السلام) را به نفع مذهب خود تغییر نداده و بر خلاف واقع ثبت نکرده باشند.
نکته سوم: توصیه به مراجعه در خصوص صفات راوی در اخبار علاجیه:
در باب تعادل و تراجیح(تعارض دو خبر)، احادیثی با عنوان اخبار علاجیه صادر شده که ما را به رجوع به صفات راوی در انتخاب روایات توصیه می کند.(9) همانند مقبوله حنظله که فرمود: «الْحُکْمُ مَا حَکَمَ بِهِ أَعْدَلُهُمَا وَ أَفْقَهُهُمَا وَ أَصْدَقُهُمَا فِی الْحَدِیثِ وَ أَوْرَعُهُمَا وَ لَا یَلْتَفِتْ إِلَى مَا یَحْکُمُ بِهِ الْآخَر».(10)
انصار احمد بصری جهت رد علم رجال به ادلهای متمسک شدهاند که به برخی از موارد مهم آن اشاره شده و پاسخ داده می شود:
1. عدم امکان اثبات عدالت راوی:
با توجه به اینکه تنها مدارک موجود در خصوص راویان حدیث، کاغذ نوشته های رجالی است که امکان تحریف آنها بیش از پیش قوت دارد، لذا هیچ راهی برای اثبات عدالت راوی وجود ندارد. به عبارت دیگر؛ شهادت صامت لازم القبول نبوده و بایستی شهادت به عدالت یا فسق راوی بر اساس حس(عن حسٍ) باشد و بر اساس حدس(عن حدسٍ) پذیرفته نیست.
پاسخ: اولاً پس از ثبوت وثاقت مؤلف یک کتاب رجالی، به تبع به حجیت آن کتاب نیز یقین پیدا می شود و در این خصوص، بین گفتار و نوشتار مؤلفِ ثقه تفاوتی نیست. کما اینکه تمامی وصیتهای مکتوب اموات و موقوفات، پس از یقین به انتساب آن به وصیت کننده و واقف، مورد پذیرش بوده و نیازی به شهادت حضوری ندارند. لذا اعتماد ما بر کتب رجالی به خاطر اطمینان عقلایی نسبت به ثبوت و صحت آنها یا تواتر و شهرت انتساب به مؤلف است.
ثانیاً؛ بنا به گفته علامه مامقانی(ره)(11): تزکیه و بیان عدالت و وثاقت یا تضعیف و بیان فسق آن، از باب شهادت نیست تا شرایط شهادت (شفاهی بودن، حسی بودن) را داشته باشد، بلکه با مراجعه به علم رجال، شواهد و قرائنی تحصیل می شود که ما را به اطمینان می رساند.
2. اختلاف در معنای عدالت و فسق:
در بین بزرگان و علمای شیعه، در معنای عدالت و فسق اختلاف نظر است. برخی همچون شیخ طوسی(رحمه الله علیه) در معنای عدالت به اسلام ظاهری کفایت کرده است در حالی که برخی دیگر؛ عدالت را ملکه نفسانی و برخی هم عدالت را به حسن ظاهر تعبیر کردهاند. لذا این تشتت تعابیر در خصوص معنای عدالت برای ما درد سر ساز شده و هنگامی که گفته میشود فلان راوی عادل است، ما نمی دانیم منظور از آن کدام معنای عدالت است. لذا مراجعه به علم رجال نیز برایمان مفید نخواهد بود.
پاسخ: اولاً مبنای علماء مبتنی بر اصالة العدالة نبوده و در بسیاری از موارد، در پی روایتی که نقل شده است، عبارت عادلٌ یا ثقةٌ نیاورده اند.
ثانیاً؛ بر اساس نظر علامه مامقانی که گذشت، رجوع به کتب رجال، با هدف گردآوری قرائن و شواهدی بر عدالت و وثاقت راویان است تا از این طریق به اطمینان عدالت برسیم، ولو اینکه در معنای عدالت و فسق اختلاف نظر داشته باشیم.
3. حرام بودن محتوای علم رجال:
در باور آنان، علم رجال علمی است که دسته ای از راویان را تفسیق یا تکفیر کرده و این عمل مصداق تفضیح الناس بوده و حرام است. بنابر این علم رجال که به این عمل پرداخته است حرام می باشد.
پاسخ: اولاً تکفیر و تفسیق برخی از روات بر اساس حدس و گمان نبوده و مصداق عمل به ظن نمی باشد. بلکه این عمل بر اساس یافتههای روایی یا اخبار متواتر از ثقات شیعی می باشد.
ثانیاً؛ چنانچه بگویند این عمل مصداق غیبت برشمرده می شود، خاطر نشان خواهد شد که غیبت دارای استثناهایی است که فاسقان علنی و باب مشورت و باب شهادت را از این مساله خارج می کند.
ثالثاً؛ حفظ احکام و شریعت اسلامی از حفظ اسرار شخصی برخی راویان(غیر عادل) مهمتر است.(12)
4. وجود بیشمار راویان مجهول:
برخی از اتباع احمد بصری بر این باورند که تعداد راویان مجهول و ناشناخته در سلسله سند روایات، بیش از راویان شناخته شده است، لذا این امر بیانگر ناقص بودن علم رجال بوده و این امر همانند خط کش پنج سانتی است که بنا دارد زمینی هزار متری را متر کند. بنابراین علم رجال نمیتواند معیار خوبی برای تفکیک روایات به صحیح و غیره باشد.
پاسخ: اولاً این مسأله نشانگر دقت و ظرافت و حساسیت علم رجال در خصوص روایات بوده و این امر نه تنها از درجه علم رجال نکاسته، بلکه بر درجه اعتماد و اعتبار آن علم خواهد افزود.
ثانیاً؛ راویان ناشناخته، أغلب کسانی هستند که دارای دو یا سه روایت انگشت شمار بوده و از کثرت روایت برخوردار نمی باشند تا از رهگذر کنار گذاشتن آنان، بر مُعظم روایات خللی وارد شود.
ثالثاً؛ در صورت مطابقت متن و محتوای روایت با اصول و مسلمات تشیع، وجود یک راوی ناشناخته مُخل سند نبوده و اعتبار روایت را مخدوش نمی کند.
رابعاً؛ در صورتی که روایت مشهور بوده و در طول تاریخ اسلام به مضمون آن اعتماد شده و یا مورد عمل قرار گرفته است، وجود یک یا چند راوی ناشناخته و مجهول بر اعتبار حدیث خدشه وارد نکرده و این شهرت، جبران کننده ضعف روایت خواهد بود.
مقالات مرتبط:
جریـان شناسی فتنه احمدالحسن البصری(نقد جریان دروغین مدعی وصایت و یمانی گری)
تأویل و تفسیر دروغین احمد الحسن از قانون شناخت حجّت های الهی
ودایع و نشانه های الهی برای اثبات وصایت (نقدی بر ادعاهای دروغ احمد الحسن)
ودایع و نشانه های رسول خدا(ص) بر اثبات وصایت، بخش اوّل (نقدی بر ادعاهای دروغ احمد الحسن)
ودایع و نشانه های رسول خدا(ص) بر اثبات وصایت، بخش دوّم (نقدی بر ادعاهای دروغ احمد الحسن)
تمسّک مدعی وصایت «احمد الحسن» به حدیث وصیت نبوی (بررسی حدیث وصیت مذکور در الغیبه طوسی)
تطبیق یمانی با احمد بصری مدعی یمانی گری! آیا احمد الحسن همان یمانی است؟
تعارض روایات رجعت و خلافت ائمه معصومین(ع) با ادعاهای احمد الحسن
احمد الحسن و ادعای سفارت و «نیابت خاصه» از جانب امام دوازدهم(ع) در عصر غیبت کبری!
احمد الحسن و تمسک به رؤیا و استخاره برای اثبات ادعاهای اعتقادی!
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.