ارتباط با ارواح؛ سرگرمی یا بیماری «میزگرد»!
حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛ مجله مکتب اسلام، تیر 1348، سال دهم، شماره 7.
ارتباط با ارواح؛ سرگرمی یا بیماری «میزگرد»!
آیا می توان با ارواح گذشتگان رابطه برقرار ساخت و معلوماتی از آنها دریافت داشت؟ آیا این گفتگوهائی که جمعیت های روحیون و «اسپیری تیست ها» درباره رابطه با ارواح مدعی هستند همه بیهوده است؟ و بیهوده سخن به این درازی! و یا اینکه در میان سخنان آنها واقعیت هائی نیز وجود دارد؟ آیا احضار ارواح -يا صحیح تر ارتباط با ارواح- از طریق میزگرد که اخیرا در همه جا به توصیه نویسنده یکی از مجلات هفتگی تهران «مُد» شده، صحیح است؟ و همه کس می توانند یک میز گرد چرخان بدون میخ تهیه نموده و دور آن بنشینند و دست روی آن بگذارند و نیتی کنند و با روح مورد نظر رابطه برقرار سازند و مطالب لازم را از او بپرسند و پاسخ های او را از مثبت و منفی به وسیله گردش آهسته و غیر اختیاری میز دریافت دارند؟ ... راستی این مطلب به همین سادگی و آسانی است و یک میز گرد بدون میخ «کلید عالم غیب» و «دستگاه فرستنده و گیرنده» عالم ارواح می باشد؟!
اینها سؤالاتی است که همه میل دارند پاسخ آن را بدانند. اجازه بدهید مطلب را از همین سؤال آخر و داستان میز گرد که اخیرا شورَش در آمده است شروع کنیم و سپس به بحث های اصولی تر بپردازیم. نیز اجازه دهید سخن را با نامهء جالب و مستدلی که یکی از کسانی که اخیرا در این باره زیاد کار کرده و فرد روشن ضمیری است آغاز نمائیم:
اینک متن نامه: «این روزها ارتباط با ارواح به وسیله میز گرد به صورت یک «اپیدمی» درآمده و هرکس که چند دقیقه ای در یک جلسه ارتباط بنشیند و ناظر حرکت میز شود، بلا فاصله به فکر می افتد که یک میز بدون میخ با صفحه مدور متحرک تهیه کند و مشغول ارتباط با ارواح شود. اما آنچه که موجب تعجب و باعث تأسف است اینکه افرادی که بنا به توصیه نویسندهء محترم یکی از مجلات تهران پس از خواندن سورهء حمد و استدعای ارتباط با روح موردنظر موفق می شوند، همگی آنچه که خودشان علاقمند هستند بپرسند می پرسند! و جالب تر اینکه آنچه که دوست دارند بشنوند، می شنوند! من هنوز ندیدم که مثلا چند نفر از پیروان یکی از فرق اسلامی دور میز بنشینند و از روح مرتبط بپرسند که راه حق کدام است و به غير از فرقه مورد نظرشان حرف دیگری بشنوند، و اتفاقا مخالفان آنها نیز خلاف آن را می شنوند!
آنچه مسلم است کسی در گردش صفحه میز به طور خود به خود شکی ندارد، اما اینکه آیا عامل گرداننده نیز همان روح است؟ و اگرهمان روح است پس علت چیست که در برابر من که شیعه هستم راه حق را شیعهء اثنی عشری معرفی می کند و به آن دیگری که مسلک دیگری دارد همان مسلک را؟! بارها آزمایش نموده ام مثلا در برابر سؤال اینکه فلان مريض مثلا خوب خواهد شد یا نه؟ از یک روح در دو شب متوالی پرسیده ام هربار جوابی داده که با جواب قبل تناقض داشته! حال باید دید که این حرکت «میز» به وسیله چه نیرو و عاملی انجام می شود؟
من بارها ناظر بوده ام در جلساتی با میزهای آهنی بزرگ ارتباط برقرار شده؛ اگر میز باید بدون میخ باشد و وجود یک میخ این قدر اثر دارد پس چرا میز آهنی به حرکت در می آید؟ (دقت کنید) آنچه من بدست آورده ام این است که: افرادی که دور میز می نشینند بطور ناخودآگاه تحت تأثیر کلمات و موقعیت استثنائی محل که همهء افراد خود را برای ارتباط با ارواح آماده کرده اند قرار می گیرند. یکی از حضار که قدرت كنترل اعصابش کمتر از دیگران است میز را به حرکت در می آورد، این افراد همان «مدیوم های» قوی هستند، شما دقت کنید مدیوم های قوی همه کسانی هستند که قدرت کنترل اعصابشان بسیار ضعیف است و اغلب عصبانی می باشند.
من خود در شهرستان «نیشابور» از اداره کنندگان جلسهء ارتباط هستم و شاید اکثریت قریب به اتفاق کسانی که هم اکنون در نیشابور جلسهء ارتباط دارند در وهله اول در منزل من و از خود من یاد گرفته اند، منظورم خودستائی نیست بلکه می خواهم بگویم من از روی هوی و هوس یا مسموعات، این کلمات را ننوشته ام. در ارتباطی که روح مرتبط، خود را «ابوعلی سینا» معرفی کرد سؤالی درباره بیماری نمودیم، بیمار خانمی بود که زایمانش نزدیک بود، و استاد گفتند ۲۹ همان برج فارغ خواهد شد در صورتی که اصلا چنین نشد. جالب تر از همه اینکه خانمی در نیشابور هست که به محض نشستن دور میز و گذاشتن دست روی میز بدون سؤال و جواب میز شروع به دوران می کند و هر سؤالی که می کند مثبت جواب می شنود حتی یک سؤال را به صورت منفی هم سؤال می کند باز هم مثبت جواب می شنود. باز در مجلسی مشاهده کردم هرچه خواهش و تمنا از «میز» کردند تکانی نخورد و صاحب مجلس بخاطر اینکه خودی نشان بدهد در میز دخل و تصرف کرده، شروع به حرکت دادن نمود.
خلاصه آنچه در مجالس می گذرد ۸۰ درصد دخل و تصرف (عمدی یا ناخود آگاه) و ۲۰ درصد حقیقت است؛ تازه این ۲۰ درصد هم معلوم نیست که به وسیله روح باشد! خلاصه اینکه مشتی مردم در کنار میز شبها گاهی تا ساعت ۱ و ۲ بعد از نیمه شب حیران و سرگردانند و هرکس هم مطابق میل و ذوق و سلیقه خود پیام می گیرد. و باید از آن روزی ترسید که این ارتباط ها نقطه عطفی برای دشمنان و مخالفان باشد و یا سرگرمی سیاسی جدیدی باشد که در پشت پردهء آن خيانت ها خفته باشد.
نتیجه ای که من به آن رسیده ام این است که این مسئله را بازی یا سرگرمی بنامم و سؤالاتی که در این زمینه می شود با گفتهء خداوند متعال در قرآن کریم پاسخ گویم: «يَسْأَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ ۖ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي»».
کاظم سراج انصاری
***
به عقیدهء ما یادآوری یک نکته در اینجا لازم است که نه ما و نه نویسنده محترم این نامه و نه هیچ کس دیگر نمی تواند وجود روح را انکار نماید؛ و منظور هم این نیست زیرا دلائل فلسفی و حسی و تجربی که برای اثبات وجود روح اقامه شده بیش از آن است که بتوان همه را نادیده گرفت. همچنین امکان ارتباط با ارواح را از طرق صحیح علمی برای افراد ورزیده ای که در این راه حقیقتا کار کرده و زحمت کشیده اند -با این همه شواهد فراوانی که دارد- نیز نمی توان انکار نمود، و همان طور که خواهیم دید از سخنان پیشوایان بزرگ اسلام نیز امکان این موضوع مسلم می گردد.
ولی سخن در اینجاست که تنزل دادن مسئله ای به این مهمی تا آنجا که هرکس برای سرگرمی و تفریح میز گرد چرخانی درست کرده و مشتی مرد و زن و کوچک و بزرگ را دور آن جمع نموده، یک شب روح «بوعلی سینا» را حاضر کنند و شب دیگر مزاحم «زکریای رازی»، و شب سوم «اینشتاین» را زحمت افزا شوند، و گل بگویند و گل بشنوند، و از تاریخ زایمان خانم «ایکس» گرفته تا صحت و بطلان مذاهب و ادیان و مکتب های فلسفی را مورد سؤال و بحث قرار دهند، و آن ارواح نیز برای اینکه خاطر خطير سؤال کنندگان مکدر نشود و از آنها نرنجند همانطور که میل و علاقه آنها است به آنها پاسخ دهند، چنین وضعی مسلماً با هیچ منطقی نمی سازد و هیچ عقلی باور نمی کند که مسئله ای به آن اهمیت تا این اندازه تنزل پیدا کند.
از آن مهمتر خطر بزرگی است که از این رهگذر مسائل مذهبی و اخلاقی و اجتماعی را تهدید می کند، و نویسنده نامه فوق نیز اشارهء کوتاهی به آن کرده بود؛ زیرا هنگامی که مسئلهء ارتباط با ارواح به این صورت مبتذل درآید هرکس می تواند برای پیدا کردن اموال مسروقه خود ده ها نفر بی گناه را مورد اتهام قرار دهد، و هر آدم منحرف و فاسد العقیده ای برای اثبات مذهب و مسلک خود به این وسیله متشبث گردد، و هر کاسبکار سَیّاسی برای ایجاد تفرقه و جنگ اعصاب و اغفال مردم ساده لوح از طریق میز گرد وارد شود و نوچه های خود را مأمور سازد که از ارواح گذشتگان مطالب موردنظر او را بشنوند. آری خطر این وضع ناگفته پیدا است.
این بحث ادامه دارد ... در جلسه «ارتباط با ارواح» چه دیدم؟!
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.