عالیترین مفاهیم «توحید»
حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛ مجله مکتب اسلام، تیر 1341، سال چهارم، شماره 6.
خداشناسی / عالیترین مفاهیم «توحید»
- کوبندهترین مبارزه اسلام، مبارزه با شرک بود
- ننگ «تثلیث» داشتن تا چند؟
- دوگانهپرستی در ایران قدیم
درباره «توحید» و یگانگی ذات خدا در شمارههای گذشته سخن بسیار گفتیم و از طریق استدلالات گوناگون عقلی، و علوم تجربی و فطرت، به یکتایی ذات او آشنا شدیم؛ اکنون میخواهیم از دلایل عقلی صرف نظر کرده راه دلایل نقلی را بپوییم. ولی توجه داشته باشید که نظر ما این است که «با یک کرشمه دو کار» انجام دهیم. هم نظر اسلام را درباره توحید و یگانگی ذات خدا دریابیم، و با تایید دلایل عقلی و علمی و فطری با «دلایل نقلی» ایمان صریحتر و قاطعتری به این مسئله پیدا کنیم؛ و هم از مقایسه کردن توحید خالص و بی شائبه اسلام با سایر مذاهب، به عظمت و عمق تعلیمات این آیین مقدس آشناتر شویم.
یک مطالعه مختصر در اصول و فروع تعلیمات اسلام این حقیقت را به طور وضوح بر ما ثابت میکند که مساله «توحید» و احتراز از هر گونه شرک، اساسیترین پایه اسلام است؛ و توحیدی که اسلام به عالم انسانیت عرضه داشت با این عمق و دقت در جهان سابقه نداشت. اسلام از میان سرزمین مشرکان و بت پرستان سر برآورد و این حقیقت بزرگ را آن چنان که شایسته بود برملا ساخت، وبا هر گونه شرک و دو گانه پرستی که در دنیای آن روز کاملا رواج داشت به مبارزه آشتی ناپذیری برخاست.
پیغمبران بزرگ گذشته، یا آن چنان استعداد و لیاقتی را در مردم عصر خود ندیدند که تمام جزئیات مساله توحید را تشریح کنند و لذا این حقیقت را به طور خلاصه برای آنها بیان کردند؛ و یا آنها بیان کردند ولی افکار کوچک، ظرفیت و قدرت حفظ و ضبط آن را نداشت و تعلیمات آنها به دست فراموشی سپرده شد؛ در هر صورت این امتیاز برای اسلام باقی ماند که معلم عالیترین مفاهیم توحید شود.
در اسلام روی مساله «یگانگی خدا» به قدری تکیه شده که گفتن «لا اله الا الله»؛ (شهادت به یگانگی خدا) یکی از نشانههای اسلام آوردن است، و به ضمیمه گواهی به رسالت پیغمبر اسلام(صل الله علیه و آله و سلم) یک دلیل کامل بر قبول اسلام خواهد بود. در قرآن و کلمات پیشوایان دین با صراحت هر چه تمامتر در این باره صحبت شده و هر گونه «شبیه» و «شریک» و «کفو» و «ند» و «مثل» و «مانند» و همچنین هر گونه «اجزاء» از ذات مقدس خداوند نفی شده و خداوند به عنوان یک حقیقت واحد و بسیط از جمیع جهات و بینظیر و بیمانند و خالی از هر گونه تعدد، معرفی شده است. اسلام به قدری در این زمینه صریح و قاطع سخن گفته که جای کوچکترین ابهامی باقی نگذاشته است و قسمت زیادی از آیات قرآن فقط در این باره بحث میکند.
ضمنا برای این که مسلمانان کوچکترین انحرافی از اصل توحید پیدا نکنند و این حقیقت بزرگ را فراموش ننمایند و هرگز به شرک نگرایند و حقیقت توحید را آلوده نسازند و جز خداوند یگانه کسی را پرستش نکنند، تمام عبادات روزانه و غیر روزانه را آنچنان با روح توحید آمیخته که تفکیک میان آن دو امکان پذیر نیست.
- اذان نمازهای پنجگانه روزانه که هر روز چندین مرتبه با صدای رسا گفته میشود، با توحید شروع و با توحید پایان مییابد.
- در اثناء نماز کرارا به یگانگی خداوند گواهی میدهیم و او را از هر گونه شریک منزه میشماریم.
- اعمال حج را حتما باید با شهادت به یگانگی خدا شروع کنیم: «لبیک لا شریک لک».
- از آغاز تولد در گوش نوزاد باید نغمه توحید و «لا اله الا الله» بخوانیم و هنگام مرگ هم سعی کنیم این جمله پر معنی بر زبان محتضر جاری شود. یعنی آغاز و پایان زندگی یک مسلمان باید توام با توحید و اعتراف به یگانگی خدا باشد.
اسلام برای این که آخرین آثار شرک و بت پرستی را از سرزمینهای اسلامی محو کند از کلیه اموری که ممکن است یک روز بهانهای برای شرک شود جلوگیری به عمل آورده است. ساختن مجسمه را تحریم کرده و از نماز خواندن در برابر شعله آتش، مجسمه، تصویر، و در هنگام طلوع و غروب آفتاب و خلاصه آن چه کمترین شباهتی به کارهای مشرکین و بت پرستان و آفتاب و ماه پرستان و آتش پرستان دارد نهی کرده است، اگر چه نمازگزار ابدا چنان قصدی را نداشته باشد.
قرآن بتپرستی و شرک را نشانه سفاهت و جهالت و بیخبری؛ و توحید را دلیل عقل و علم میشمرد، و کسانی را که به خدایان دوگانه و سهگانه یا بیشتر معتقد بودند جداً سرزنش میکند. ما چون با این گونه تعلیمات خو گرفتهایم نمیتوانیم درک کنیم که اعلام توحید به این صورت در آن روزی که تاریکی شرک سراسر جهان را فرا گرفته بود چقدر جالب و در عین حال چقدر دشوار و پرمشقت بود!؟
ره به وحدت نیافتن تا کی؟ ننگ تثلیث داشتن تا چند؟
امروز بر کسی پوشیده نیست که مسیحیان در مساله توحید و شرک در بن بست سختی قرار گرفتهاند؛ از یک طرف کتب مذهبی ساختگی آنها مسأله تثلیث و خدایان سه گانه (اب ـ ابن ـ روح القدس) را عنوان میکند و انجیلها حضرت «عیسی» را یک خداوند تمام عیار معرفی میکنند! مثلا در انجیل «مرقس» از قول عیسی(علیه السّلام) چنین نقل میکند: «چگونه نویسندگان میگویند که مسیح فرزند داود است با وجود آن که خود داود به وساطت روح القدس گفته است به درستی که خداوند به من گفته است که بنشین بر دست راست من تا دشمنان تو را در محل اقدامتاندازم. و چون خود داود، خود او (عیسی) را خداوند خوانده است چه سان او فرزند وی باشد».(1) در اناجیل دیگر نیز تصریح شده که عیسی فرزند داود نیست به دلیل این که خود داود او را خدا خوانده و معنی ندارد فرزند او باشد (باب اول انجیل «لوقا» آیه 41) و در انجیل «متی» نیز آیاتی راجع به خدایی عیسی دیده میشود. در هر حال مسیحیان طبق کتب مذهبی ساختگی خود ناچارند روی مساله تثلیث پافشاری کنند.
از طرف دیگر چون خرافاتی بودن اعتقاد به خدایی عیسی یا مریم یا روح القدس و خلاصه خدایان متعدد به قدری روشن است که هر آدم با اطلاعی بر آن میخندد ناچار شدهاند مسأله «وحدث در تثلیث» را به میان بیاورند و بگویند: «خداوند در عین اینکه متعدد است یکی است و در عین یکی بودن سه تاست»! حالا اگر بپرسید این معنی ابدا معقول نیست که یکی در عین یکی بودن سه تا باشد و بالعکس، میگویند: «این مطلبی است که باید آن را پذیرفت» و میل ندارند درباره آن زیاد بحث و گفتگو شود!
وقتی این منطق نامعقول را با منطق نیرومند قرآن که با صراحت تمام مسیحیان را مخاطب ساخته و میگوید: «یَا اَهلَ الکِتاب لَا تَغلُوا فِی دینِکُم وَ لَا تَقُولوا عَلَی الله اِلَّا الحَقّ اِنَّما المَسیحُ عیسیَ بن مَریَمَ رَسُولُ الله وَ کَلِمَتِهِ اَلقَاهَا الی مَریَمَ وَ روحٌ مِنه فَآمَنوا بِالله وَ رُسُلِهِ وَ لَا تَقولوا ثَلَثةً اِنتَهَوا خَیرٌا لَکُم اِنَّما الله اِلَهٌ وَاحِدٌ سُبحَانَهُ اَن یَکونَ لَه وَلد؛ لَه مَا فِی السَّمَواتِ وَ مَا فِی الارض وَ کَفَی بِاللهِ وَکیلاً لَن یَستَنکِفَ المَسیحُ اَن یَکونَ عَبداً للهِ وَ لَا المَلائِکَةِ المُقَرَّبونَ»(2)؛ (ای اهل کتاب! در دین خود افراط و غلو نکنید و درباره خدا جز سخن حق مگویید؛ عیسی بن مریم تنها فرستاده خداست و به فرمان خدا در (رحم) مریم قرار داده شد و روحی است از طرف خداوند، ایمان به خدا و فرستادگان او بیاورید، و نگویید خداوند سه است! از این سخن خودداری کنید به نفع شماست؛ خداوند یکی بیش نیست، منزه است از این که فرزندی داشته باشد! آن چه در زمین و آسمان است مال اوست، و او برای حل تمام مشکلات کافی است. عیسی [خودش] هرگز از بندگی و عبودیت خدا استنکاف نداشت؛ و فرشتگان مقرب او هم استنفکاف ندارند). اینجاست که ارزش تعلیمات اسلام در زمینه توحید و یگانگی خدا به خوبی آشکار میگردد.
«دوگانه پرستی» در ایران قدیم
این حقیقت را نیز باید اعتراف کرد (اگر چه برای ملت پرستان و کسانی که تعصب خشک و افراطی ملیت حس قضاوت صیحیح را از آنها سلب کرده گران است!) که اسلام با منطق نیرومند توحیدی خود بزرگترین خدمت را به ایرانیان نمود و آنها را از شرک و تثنیث (دو گانه پرستی) نجات داد. اگر این آیین پاک ظهور نمیکرد به احتمال قوی هنوز سایه شوم شرک بر بالای سر ما بود. این حقیقتی است که هر ایرانی منصفی به آن اعتراف میکند و خدا را برای این نعمت بزرگ شکر میگوید.
جالب توجه این که بعضی از همین ملت پرستان خشک و متعصب امروز برای تبرئه نیاکان بزرگ ما و پردهانداختن به روی این حقیقت اصرار دارند که ثابت کنند در ایران قدیم دو گانه پرستی وجود نداشته و همه موحد بودهاند! یعنی بعد از هزار سال و بیشتر که در کتب تاریخی همگی اعتراف به وجود مذهب ثنویت در ایران قدیم کردهاند، این آقایان به این کشف جدید نائل شدهاند که همه آنها دروغ بوده است. تعصب و ملت پرستی آن هم به این صورت زننده بد است از هر کس که باشد و یکی از نشانههای عقب ماندگی و جمود است، حالا خواه دارنده این طرز فکر استاد دانشگاه تهران باشد یا یک فرد معمولی.
ما اگر علاقه به این آب و خاک داریم باید چشم باز کنیم و ببینیم که ایرانیان پس از اسلام آوردن و پاک کردن آثار شرک از صفحه دل؛ چهاندازه به امپراطوری اسلام و پیشرفت علوم اسلامی کمک کردند. خلفای اسلامی از هوش وعقل ایرانیان استفاده میکردند و به کمک آنها میتوانستند به وضع حکومت خود سر و سامان دهند. قسمت عمده دانشمندان اسلام را ایرانیان تشکیل میدهند و ایرانیان بودند که در انواع علوم اسلامی کتابهای نفیسی نوشتند و به این آیین پاک خدمت کردند. این معنیِ علاقه صحیح به آب و خاک است نه آن طرز تفکر افراطی و نادرست.
پیشنهاد برای مطالعه: «توحید» از دریچههای مختلف
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.