مباحث خیارات - جلسه 034 - 97/08/30

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی

صفحه کاربران ویژه - خروج
مرتب سازی بر اساس
 

مباحث خیارات - جلسه 034 - 97/08/30

رسول خدا (ص) در روایتی می فرماید: غفر اللَّه عزّ و جلّ لرجل‌ أماط غصن شوك عن الطّريق ما تقدّم من ذنبه و ما تأخّر

بحث اخلاقی:

رسول خدا (ص) در روایتی می فرماید: غفر اللَّه عزّ و جلّ لرجل‌ أماط غصن شوك عن الطّريق ما تقدّم من ذنبه و ما تأخّر.[1] یعنی خداوند متعال کسی را که خاری از سر راه عابرین بر دارد (چه عابرین مسلمان و یا غیر مسلمان) گناهان گذشته و آیندخ ی او را می بخشد.

در اینجا دو نکته وجود دارد:

اول اینکه مراد از بخشیده شدن گناهان گذشته و آینده این است که خداوند به او توفیق توبه می دهد. توفیق توبه به تنهایی نعمت بزرگی است که خداوند در مقابل آن کار کوچک، به فرد عطا می کند.

در اینجا توضیحی در مورد آیات ابتدایی سورخ ی فتح بیان کنیم که خداوند می فرماید: ﴿إِنَّا فَتَحْنا لَكَ‌ فَتْحاً مُبيناً﴾[2] ﴿لِيَغْفِرَ لَكَ اللَّهُ ما تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِكَ وَ ما تَأَخَّرَ وَ يُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكَ وَ يَهْدِيَكَ صِراطاً مُسْتَقيماً﴾[3]

یعنی ما فتح مبین به تو دادیم برای اینکه خداوند گناهان گذشته و آیندخ ی تو را بیامرزد. سؤال این است که فتح مبین چه ربطی به آمرزش گناهان دارد؟

پاسخ این است که دشمنان به رسول خدا (ص) گناهانی مانند ساحر و کذاب و غیره نسبت می دادند و اگر آینده هم به همان گونه پیش می رفت همان ها را به رسول خدا (ص) نسبت می دادند. ولی خداوند فتح مبین را برای او ایجاد کرد و همگان متوجه شدند که آن نسبت ها دروغین بود و رسول خدا (ص) بر حق می باشد.

نکتخ ی دوم در حدیث این است که اسلام هزار و چهارصد سال قبل چنین دستوری می دهد و اگر آن را با دنیای امروز که دم از حقوق بشر و تمدن می زنند مقایسه کنیم تفاوت فاحشی را مشاهده می کنیم. دنیایی که برای کشتن مردم اسلحه های بسیاری می سازد و آنها را به دولت های عربی می فروشد. این در حالی است که رسول خدا (ص) راضی نیست یک خار در مسیر کسی باشد که کوچکترین خدمت به افراد می باشد. حال تصور کنید که رسول خدا (ص) در درون جاهلیت عرب بیرون آمده است که خونریزی در میان آنها سهل و ساده بود و در عوض همچنین برنامه هایی برای خود آورده است. بنا بر این اگر به نیازمندان و کسانی که به خانه و زندگی و جهیزیه احتیاج دارند و یا بیمارند و نمی توانند دارو تهیه کنند و یا برای تحصیل هزینه می خواهند واضح که چه پاداش عظیمی خواهد داشت.

در هفتخ ی وحدت، مسلمانان باید دست به دست هم دهند و متحد شوند و در مقابل دشمن بایستند. آیه های بسیاری در مورد وحدت در قرآن وجود دارد و روایات در این مورد نیز بسیار است.

باید دید که چه کاری به ایجاد و تقویت این وحدت کمک می کند:

یکی از راه ها این است که به مقدسات مذهب یکدگر احترام بگذاریم.

دوم اینکه روی مشترکات تکیه کنیم. پیغمبر، قرآن، قبله و بسیاری از احکام ما یکی است.

سوم اینکه اخبار یکدگر را از خود صاحب مذهب بپرسیم نه از دشمنان. وهابی ها می گویند که شیعه مکه و کعبه را قبول ندارد و قبر امام حسین علیه السلام را کعبه می دانند. اهل سنت این را باید از علماء شیعه بپرسند.

کتابی وجود دارد به نام «الفقه علی المذاهب الاربعة» که آن را شش عامل سنی بغدادی نوشته اند. در این کتاب آمده است که ازدواج با دختران شیعه درست نیست زیرا آنها بعد از نماز سه بار می گویند: «خان الامین» یعنی جبرئیل امین خیانت کرد و می بایست وحی را به علی بن ابی طالب ع بدهد و اشتباها به پیامبر ص داد.

ما می گوییم: بغداد با نجف فاصله ای ندارد چرا آن را از علماء نجف که شیعه بودند سؤال نکردند و از دشمن اخبار ما را دریافت می کنند و در کتاب مهم خود که جمعی از علمائشان نوشته اند منعکس می کنند. ما بعد از نماز فقط سه بار تکبیر می گوییم.

رسانه های خارجی مملو از دروغ و تهمت بر علیه شیعه است که نباید این اخبار را از آنها پذیرفت. آنها بر اساس قانون تفرقه بینداز و حکومت کن بهره می گیرند. این قانون از سه هزار سال قبل نیز بوده است همان گونه که خداوند در مورد فرعون می فرماید: ﴿إِنَّ فِرْعَوْنَ‌ عَلا فِي الْأَرْضِ وَ جَعَلَ أَهْلَها شِيَعاً يَسْتَضْعِفُ طائِفَةً مِنْهُم‌﴾[4]

همچنین بزرگان و دانشجوها و طلاب هر دو گروه با هم تماس بیشتر داشته باشند و این موجب نزدیکی بیشتر بین آنها می شود.

موضوع: خیار تدلیس

ادله ی خیار تدلیس:

دلیل اول: علماء وقتی به خیار تدلیس می رسند آن را از باب ارسال مسلمات ذکر می کنند هرچند جمعی آن را مستقلا بحث نکرده اند ولی در لا به لای بحث به آن استناد کرده اند.

دلیل دوم: قاعدخ ی لا ضرر

همان گونه که خیار تبعّض صفقه را با قاعدخ ی لا ضرر ثابت کردیم در این خیار هم همان بحث جاری است زیرا بایع مثلا با آرایش کردن امه آن را زیبا جلوه داده و پول کلانی را گرفته است و بعد خلاف آن مشخص شده است. یا مثلا کسی شیر حیوان را ندوشیده در نتیجه پستان های آن پر از شیر است و بایع آن را به عنوان حیوان پر شیر دوشیده است و بعد مشخص می شود که شیر او مختصر است. اینها از باب عیب نیست بلکه از باب اظهار کمالی است که وجود خارجی ندارد. همچنین با خیار غبن فرق دارد که نوعی کلاه گزاری محسوب می شود.

دلیل سوم: جریان سیرخ ی عقلاء

همان گونکه در خیار تبعّض صفقه و خیار عیب بیان کردیم سیرخ ی عقلاء بر این است که اگر مشاهده کنند کسی حیوان مزبور را به قیمت عالی فروخته است و بعد مشاهده می کند که شیر آن عادی است حق دارد حیوان را پس دهد و کسی نمی گوید که باید آن حیوان را با آن پول کلانی که داده تحمل کند.

دلیل چهارم: روایات غِش در اینجا نیز قابل استناد است زیرا غِش بر دو قسم است گاه به گونه ای است که فرد عیبی را مخفی می کند و گاه کمالی که نبوده است را نشان می دهد. اصل معنای غش همان گونه که در قاموس آمده است عبارت است از: الغش خلاف النصح (یعنی غش به معنای بدخواهی است که خلاف نصح است که به معنای خیرخواهی می باشد). او اظهر له خلاف ما اضمره.

بنا بر این غش مخصوص به عیب مخفی نمی باشد.

عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ هِشَامِ‌ بْنِ الْحَكَمِ قَالَ: كُنْتُ أَبِيعُ‌ السَّابِرِيَ‌ (پارچه ای بود که از ایران تهیه می شد و همان شاهپوری بوده) فِي الظِّلَالِ (در سایه آن را می فروختند) فَمَرَّ بِي أَبُو الْحَسَنِ الْأَوَّلُ مُوسَى ع فَقَالَ لِي يَا هِشَامُ إِنَّ الْبَيْعَ فِي الظِّلَالِ غِشٌّ (شاید عیبی در متاع بوده که در سایه مشخص نبوده است و شاید هم در سایه، صفت کمالی در آن به وجود می آمد. هر دو احتمال هم ممکن است در روایت با هم اراده شده باشد.) وَ الْغِشُّ لَا يَحِلُّ.[5]

همچنین روایاتی در مورد مسألخ ی «تصریه» وجود دارد که صاحب جواهر ادعای اجماع کرده است که حرام می باشد. «تصریه» همان ندوشیدن حیوان به منظور پر شدن پستان حیوان از شیر است تا آن را با قیمت بیشتری بفروشند. که ان شاء الله در جلسخ ی آینده به آن خواهیم پرداخت.

البته مخفی نماند که تدلیس بر دو رقم است که گاه کمالی که نیست را نشان می دهد مانند سرخ کردن صورت امه و لی گاه به گونه ای است که کالا تقلبی محسوب می شود یعنی اکثر مبیع یا تمامی آن، تقلبی است. چنین بیعی باطل می باشد و ارش هم در آن وجود ندارد.


پی نوشت:
                     
    
تاریخ انتشار: « 1397/08/29 »
فهرست نظرات
*متن
*کد امنیتی http://makarem.ir
تعداد بازدیدکنندگان : 2132