بسم الله الرحمن الرحیم
بحث دربارهی اخلاق خانواده بود. در جلسهی گذشته در مورد اهمیّت ازدواج توضیحاتی داده شد و در این باره پنج حدیث ناب هم ذکر گردید و سپس به فلسفهی ازدواج پرداخته، و پنج اثر مهم این سنّت مهم را نیز بیان کردیم. یکی از آنها، مسألهی آرامش زوجین بود که در قرآن مجید و روایات حضرات معصومین^ منعکس شده است. در اینجا سوال مهمّی مطرح شده، که به منظور تکمیل بحث شایسته است آن را مطرح کنیم:
سؤال: با توجّه به این که یکی از آثار تشکیل خانواده رسیدن به آرامش است، چرا برخی از زوجین به آرامش نمیرسند، بلکه گاه آرامش قبل از ازدواج هم از زندگی آنان رخت بر میبندد؟
جواب: علّت آن این است که زندگی مشترک چنین افرادی توأم با اخلاق اسلامی نیست و لذا به آرامش نمیرسند. به چند نمونه از این بیاخلاقیها توجّه بفرمایید:
زن و مردی که تازه ازدواج کردهاند را در نظر بگیرید. زوجه، خانهی مستقل و ماشین سواری خوب و لوازم زندگی شیک، همه را با هم از شوهرش توقع میکند. شوهر که درآمدمناسب و هم سطح با توقعات همسرش ندارد به سراغ وام میرود. با تلاش فراوان مبلغ زیادی وام با سود کلان از بانک گرفته تا برخی از توقّعات تازه عروسش را برآورده کند. موعد قسطهای وام یکی پس از دیگری فرا میرسد و تازه داماد نمیتواند اقساط را در زمان مقرّر پرداخت کند. جریمهی تأخیر بر اصل بدهی و سود آن اضافه میشود و همچنان شوهر عاجز از پرداخت اقساط میباشد. سود روی سود، و جریمه روی جریمه می آید. به گونه ای که گاه بدهکار مجبور میشود ده برابر وام دریافتی را به بانک پرداخت کند! و طبیعی است که آرامش از چنین زندگی رخت بر میبندد. در روایت جالبی به این رذیلهی اخلاقی اشاره شده است. آنجا که حضرت رسول| میفرماید: « فَاَمّا المَرئةُ فَشُومُها غِلاءُ مَهرِها ... وَ شِدَّةُ مَؤنَتِها؛ بد قدمی زن به سنگین بودن مهریّه و پرخرج بودن اوست».[1]
یکی از کارهای مهمّ پیامبر اسلام| این بود که مفاهیم خرافی را تبدیل به مفاهیم سازنده میکرد. بدقدمی و خوش قدمی زنان از خرافات عصر جاهلیّت بود که پیامبر| ضمن مردود دانستن این خرافه، زنانی را بدقدم دانستند که مهریهی آنان سنگین و نامتعارف و هزینهی زندگیشان زیاد باشد.
نتیجه این که یکی از اسباب سلب آرامش در زندگی مشترک توقّعات زیاد از حدّ است.
یکی دیگر از رذایل اخلاقی، که آرامش را از زوجهای جوان گرفته، چشم و هم چشمی یا رقابت ناسالم است. مثل این که زوجه به زندگی دختر خالهاش چشم میدوزد و تلاش میکند زندگیاش را همانند او یا بهتر از او کند. یا شوهر حسرت امکانات زندگی برادرش را میخورد و به هر شکل ممکن میخواهد با او رقابت کند، تا خانهای بهتر از خانهی او، یا وسیلهی سواری گرانتر از وسیلهی سواری او به دست آورد و این کار آرامش آنها را از بین میبرد.
در حدیث زیبایی، که به عنوان درمان این بیماری اخلاقی مطرح شده، میخوانیم: « اُنْظُرْ إِلَى مَنْ هُوَ أَسْفَلَ مِنْكَ وَ لاَ تَنْظُرْ إِلَى مَنْ هُوَ فَوْقَكَ؛ به کسانی که از امکانات مادّی ضعیفتری برخوردار هستند نگاه کن و به کسانی که بالاتر از تو هستند نگاه مکن».[2]
بنابراین، اگر خواهان آرامش هستید نگاهتان را تغییر دهید. چنانچه به خانوادههایی نگاه کنید که وضع مالی آنها پایینتر از شماست، آرامشِ شما بازخواهد گشت.
راه یافتن تجمّل پرستی به زندگی، آرامش را از بین میبرد؛ زیرا آرامش و تجمّل پرستی در یک جا جمع نمیشوند. بنابراین، زوجینی که خواهان آرامشاند باید با تجمّل پرستی خداحافظی کنند.
حضرت علی× در روایت کوتاهی به این مطلب مهم اشاره کرده است. می فرماید: «تَخَفَّفُوا تَلْحَقُوا؛ سبکبار شوید تا به سر منزل مقصود برسید».[3]
اگر میخواهید سعادتمند شوید و به اهداف زندگی دست یابید و در زندگی مشترک به ساحل آرامش برسید از تجمّل پرستی فاصله بگیرید؛ چرا که هر کس بارش را سنگین کند روی آرامش را نخواهد دید.
افرادی که قصد کوهنوردی دارند و مایلند به قلّهی کوه برسند اگر به روایت فوق عمل کرده و کوله باری سبک بردارند حتماً به هدف رسیده و قلّه را فتح میکنند؛ امّا اگر کوله باری سنگین بردارند و انواع مواد خوراکی و نوشیدنی و پوشیدنی را بر دوش بکشند به سرمنزل مقصود نخواهند رسید. بنابر این، کسانی که به دنبال آرامش در زندگی مشترک هستند، باید تجمّل پرستی را ترک کنند تا به این هدف مهم نائل شوند.
چهارمین بداخلاقی که آرامش خانوادهها را برهم میزند سوء ظن و بدبینی است. سوء ظنّ زن به شوهر، و بدبینی شوهر به زن اجازه نمیدهد که آنها با آرامش در کنار هم زندگی کنند. خداوند متعال در آیهی شریفهی 12 سورهی حجرات میفرماید: { يأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ ٱجْتَنِبُواْ كَثِيرًا مِّنَ ٱلظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ ٱلظَّنِّ إِثْمٌ}؛ «ای کسانی که ایمان آوردهاید! از بسیاری از گمانها بپرهیزید؛ چراکه بعضی از گمانها گناه است».
شخصی را میشناختم که موقع خارج شدن از منزل، درِ خانه را به روی همسرش قفل میکرد، چون نسبت به او سوء ظن پیدا کرده بود! آیا چنین زندگی قرین با آرامش خواهد بود؟ بنابراین اگر اخلاق اسلامی، که مصداق آن در این بحث حسن ظن است، رعایت میشد آرامش از بین نمیرفت.
بعضی از زن و شوهرها بسیار ریزبین هستند و در جزئیترین مسایل گذشت نمیکنند. اگر (به عنوان مثال) غذا کمی شور شود، یا مقداری بسوزد و طعم آن اندکی تغییر کند، یا با تأخیر آماده شود، سر و صدا راه میاندازد و زندگی را به کام خود و همسرش تلخ میکند. حضرت علی× در این زمینه فرمودند: « أَغْضِ عَلَى اَلْقَذَى والاَلَم تَرْضَ أَبَداً؛ (مشکلات را تحمّل کن) و چشم خود را بر خاشاک و رنجها فرو بند تا همیشه راضی باشی».[4]
بنابراین، ریزبین بودن از دیگر رذایل اخلاقی است که آرامش زندگی مشترک را نابود میکند.
عدّهای هستند که متأسفانه خوشبختی زوجین را نمیخواهند؛ بلکه قصد اختلاف بین آنها را دارند و چه بسا نقشه میکشند که زن و شوهر مورد نظر را از هم جدا کنند تا بتوانند به آن خانم برسند! و لذا بر زن و شوهرها، مخصوصا زوجین جوان، لازم است به وسوسههای وسواسان خنّاس گوش ندهند و به حرفهای این مفسدان اعتنایی نکنند و به دروغها و غیبتها و تهمتهای آنها ترتیب اثر ندهند. امام صادق× فرمودند: «إِذَا اِتَّهَمَ اَلْمُؤْمِنُ أَخَاهُ اِنْمَاثَ اَلْإِيمَانُ مِن قَلْبِهِ كَمَا يَنْمَاثُ اَلْمِلْحُ فِي اَلْمَاءِ؛ هنگامی که انسان (بی ایمانی) برادر مؤمنش را متهم میکند (و ایجاد سوء ظن مینماید) ایمان در قلبش ذوب میشود؛ همانگونه که نمک در آب ذوب میگردد».[5]
خلاصه این که رخت بربستن آرامش از کانون برخی خانوادهها بی علّت نیست. توقعات بالا، چشم و هم چشمیها، تجمّل پرستیها، بدبینیها، گوش دادن به حرف مفسدان و مانند آن عامل آن است.
اگر در جستجوی آرامش هستید، باید اخلاق اسلامی را در تمام مراحل رعایت کنید.
همانگونه که قبلاً هم گفته شد، ازدواج تنها وظیفهی عروس و داماد و خانوادهی آنها نیست؛ بلکه وظیفهی کلّ جامعه است؛ چون آثار و برکات تشکیل خانواده به کل جامعه میرسد و اختصاص به زوجین ندارد.
به عنوان مثال یکی از اهداف ازدواج، بقای نسل بشر است، که یک هدف شخصی نیست و برای تحقق اهداف عام اجتماعی همه باید دست به دست هم بدهند و لذا خداوند متعال خطاب به همه مسلمین میفرماید: «وَ أَنْكِحُوا اَلْأَيٰامىٰ مِنْكُمْ؛ مردان و زنان بی همسر خود را همسر دهید»[6] طبق این آیهی شریفه همه وظیفه دارند دست به دست هم بدهند و اسباب و مقدّمات ازدواج جوانان را فراهم سازند. چراکه اگر ازدواج صورت نگیرد، مفاسد متعددی که ترک ازدواج به دنبال خواهد داشت دامن همهی افراد جامعه را میگیرد.
به دو حدیث ناب در این زمینه توجّه فرمایید:
امام کاظم× فرمودند: « ثَلاَثَةٌ يَسْتَظِلُّونَ بِظِلِّ عَرْشِ اَللَّهِ يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ، يَوْمَ لاَ ظِلَّ إِلاَّ ظِلُّهُ: رَجُلٌ زَوَّجَ أَخَاهُ اَلْمُسْلِمَ أَوْ أَخْدَمَهُ أَوْ كَتَمَ لَهُ سِرّاً؛ روزی که سایهای جز سایهی عرش الهی نیست، سه گروه در زیر سایهی عرش خداوند قرار میگیرند: 1. کسانی که در راه تزویج مردان و زنان بیهمسر تلاش میکنند 2. کسانی که به همکیشان خود خدمت میکنند 3. کسانی که سعی در عیبپوشی مردم دارند».[7]
روز قیامت مردم از حرارت آفتاب و گرمای هوا رنج میبرند و تنها سایهای که وجود دارد سایهی عرش الهی است[8]، که سه گروه میتوانند از آن استفاده کنند:
گروه اوّل کسانی هستند که برای ازدواج جوانان تلاش کرده، و مقدّمات ازدواج آنان را فراهم میآورند. این کار آنقدر مهم و با ارزش است که صاحب آن را در سایهی عرش الهی قرار میدهد.
گروه دوم کسانی هستند که به برادران و خواهران از کار افتادهی مسلمان خویش کمک میکنند. کسانی که توانایی و وقت کافی دارند به صورت مستقیم خودشان کمر به خدمت آنها میبندند و افرادی که توانایی و وقت کافی ندارند خدمتکاری را برای آنها اجیر میکنند.
گروه سوم کسانی هستند که اسرار دیگران را مخفی کرده و آنها را برای دیگران بازگو نمیکنند.
این سه گروه در سایهی عرش الهی قرار خواهند گرفت و کسانی که در سایهی عرش الهی باشند سعادتمند و آسوده خاطر و در آرامش خواهند بود.
پیامبر اسلام| فرمودند: «مَنْ عَمِلَ فِي تَزْوِيجٍ بَيْنَ مُؤْمِنَيْنِ حَتَّى يَجْمَعَ بَيْنَهُمَا ... كَانَ لَهُ بِكُلِّ خُطْوَةٍ خَطَاهَا أَوْ بِكُلِّ كَلِمَةٍ تَكَلَّمَ بِهَا فِي ذَلِكَ عَمَلُ سَنَةٍ قِيَامٍ لَيْلُهَا وَ صِيَامٍ نَهَارُهَا؛ هر کس در راه ازدواج دو مؤمن تلاش کند تا این که آنها را به هم برساند در مقابل هر قدمی که برداشته یا هر کلمهای که گفته، ثواب یک سال عبادت شبانه و روزهداری روزانه به او داده میشود».[9] یعنی اگر کسی صد قدم بردارد و تلاشهایش منتهی به ازدواج دو جوان شود خداوند ثواب صد سال عبادت شبانهروزی به او عنایت میکند و اگر کسی هزار کلمه بگوید و این سخنان به نتیجه برسد و دو جوان تشکیل خانواده بدهند، خداوند به وی ثواب هزار سال عبادت را خواهد داد.
مانند این دو روایت، که اهمیّت فوق العاده تلاش برای ازدواج انسانهای بیهمسر را بیان میکند، در منابع شیعه[10] و سنّی فراوان است که به همین مقدار قناعت میکنیم.
برخی میگویند: ما در این موضوع دخالت نمیکنیم؛ چون اگر زندگی خوبی را شروع کنند خواهند گفت، که نتیجه زحمات خودمان بود و اگر زندگی مشترک موفّقی نباشد میگویند: فلان کس ما را به این زندگی ناموفّق گرفتار کرد.چرا سری که درد نمیکند، دستمال ببندیم؟
پاسخهای مختلفی به این شبهه میتوان داد:
1. برای پیشگیری از این مسأله، شما مقدّمات ازدواج دو جوان را فراهم کنید، سپس به آنها بگویید: «خودتان در این مورد فکر کنید، و با دیگران مشورت نمایید. اگر با مشورت هم به نتیجه نرسیدید استخاره کنید، و در نهایت خودتان تصمیم بگیرید» با این کار هم شما به اجر و ثواب فراوان پیوند دادن دو جوان دست یافتهاید، و هم از عوارض احتمالی که مطرح شد به دور خواهید بود.
2. سعی و تلاش در امر ازدواج فقط پیدا کردن همسر نیست، بلکه کمک کردن به تهیّهی جهیزیّهی دختران نیازمندی که برای آغاز زندگی مشترک نیازمند وسایل ضروری هستند نیز همین حکم را دارد. در این رابطه تلاش کنید، تا از عوارض مذکور در امان باشید.
3. در این گونه موارد مستقیماً به سراغ دختر و پسر مورد نظر نروید؛ بلکه افراد دیگر را تشویق و ترغیب کنید که کار آنها را پیگیری نمایند. مثلا پدر و مادر آنها، یا برادر و خواهرشان را به این کار خیر وادار کنید.
نتیجه این که بهانهی مذکور بهانهی خوبی نیست و راههایی برای حل مشکل مذکور وجود دارد، تا همگان به این وظیفهی عمومی عمل میکنند.
به هر حال، اخلاق اسلامی ایجاب میکند که کمک به ازدواج جوانان را یک مسأله اجتماعی تلقّی نموده، و برای تحقّق آن تلاش کنیم.
هم اکنون دختران عقد بسته فراوانی وجود دارند که به خاطر نداشتن حداقلِ جهیزیّه نمیتوانند زندگی مشترک خود را آغاز کنند. همانگونه که پسران عقد بستهی زیادی وجود دارند که به علّت عدم تأمین هزینه رهن و اجاره منزل مسکونی و جشن عروسی ساده و دیگر هزینهها نتوانستهاند با همسرانشان زیر یک سقف بروند، که باید به چنین زوجهایی کمک کرد.
اخیراً خیریّههای برای حلّ مشکل چنین جوانانی تأسیس شده، که بسیار مناسب و شایسته است و چه خوب است کمکها، سازمان یافته و گروهی باشد. چرا که چنین کارهایی برکت خاصّی دارد. به چنین مراکزی کمک کنید که برکات آن هم به جامعه میرسد و هم شامل عمر و زندگی خودتان میشود و حوادث و بلایا را از شما دور میکند.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
[1]. بحارالانوار، ج 103، ص 231، ح 7.
[2]. بحارالانوار، ج 14، ص 298.
[3]. نهج البلاغه، خطبهی 21 و 167.
[4]. نهج البلاغه، حکمت 213.
[5]. الکافی، ج 2، ص 361، ح 1.
[6]. سورهی نور (24)، آیهی 32.
[7]. الخصال، ص 159، ح 162.
[8]. این که سایهی عرش الهی چگونه است؟ مانند بسیاری از جزئیات جهان آخرت برای ما روشن نیست.
[9]. وسایل الشیعه، ج 14، ص 27، ح 5.
[10]. همان، ص 26 و 27 و 28، باب 12، ح 1 تا 6.
پی نوشت: