ماهنامه الکترونیکی خبری - تحلیلی بلیغ (سال سوم - شماره بیست و پنجم - بهمن 1396)

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی

صفحه کاربران ویژه - خروج
مرتب سازی بر اساس
 

ماهنامه الکترونیکی خبری - تحلیلی بلیغ (سال سوم - شماره بیست و پنجم - بهمن 1396)

null

طلیعه سخن

زنان مهمترین وقایع انسانی را در تاریخ رقم زدند به نحوی که کشاورزی و دامداری و نیز تحقق زندگی تمدنی را باید در سرپنجۀ قدرت زنان جستجو کرد؛ زیرا برخلاف مردان که برای تهیه غذا به جابجایی، حرکت و کوچ نیاز داشتند لیکن زنان به علت تمرکز و سکون در سرزمین پیرامونی خود، تمدن را پایه ریزی کردند و ملیت را به وجود آوردند که تعبیر مام وطن موید این مدعاست.
البته این ساختار توسط مردان با برهنگی و مسائل جنسی دچار تغییر و تحول شد و غریزه محوری معطوف به لذت فردی توأم با انقلاب صنعتی در غرب به بار نشست و فرهنگ و تمدن زنانه را دستخوش تحریفات فروان کرد و اینگونه بود که بدن انسان طعمۀ مطامع عقلانیت اقتصادی غرب قرار گرفت و مسألۀ جنسی هم در سیطرۀ اقتصاد قرار گرفت و این غریزۀ مهم و کلیدی در جوامع غربی به شدت بی معنا شد.
بدیهی است شالوده های فکری و تئوریک در غرب بر مبنای نظریۀ فروید یعنی ارضای بی حد و حصر نیازهای جنسی جامعۀ غربی به ویژه ارضای نیازهای مردان بنیان نهاده شده است، که یقیناً نابسامانی غرب در مقولۀ غریزۀ جنسی و ظلم آشکار به زنان و ناهنجاری های متعددی که در قالب مرتفع نمودن غیر ضابطه مند نیازهای جنسی در جوامع غربی صورت می گیرد، قطعاً با مفهوم آزادی انسان ها به ویژه با شأن و مقام والای زن در اسلام تفاوت بسیار دارد.
اینگونه بود که عقلانیت جنسی در قالب فرهنگ عشق و عاشقی کاملاً به سمت برهنگی و غریزه محوری و ساده سازی مسائل جنسی سوق داده شد؛ در این میان زنان بیشترین خسارت را متحمل شدند به نحوی که در جامعه غربی به شدت معنازایی خود را از دست دادند که آمار بی حدو حصر خشونت علیه زنان در غرب ؛شیوع عقلانیت جنسی در غرب با شعار«برای خوردن یک لیوان شیر، گاو نمی خرند» (برای ارضای میل جنسی نیازی به ازدواج نیست)، و نابودی غریزۀ جنسی در ساحت خانواده و فروپاشی نهاد خانواده، خود موید این مدعاست.
از این جهت زنان در دوران مدرنیسم به شدت مورد تحقیر و فشار قرار گرفتند؛ این چالش اساسی که با گرایشات فمینیسم در جهان ، آزادی زن از قید و بندهای به اصطلاح ظالمانه را مطرح می کرد با نقش مادری مخالفت بود و تحمل سختی های دوران بارداری و متحمل شدن رنج و زحمت زن برای رشد و تربیت فرزند را مورد سرزنش قرار می داد، همچنین این مکتب مدرن، اهتمام زنان به عواطف و احساسات برای خانواده به ویژه شوهر را غیر قابل قبول می دانست، وحجاب وعفاف ومدیریت در خانه و خانواده و رعایت حد و مرزهای روابط جنسی بر اساس ازدواج در چارچوب زندگی زناشویی را نفی می کرد.
از سوی دیگر و در عصر پست مدرنیسم با نابودی زنانگی در میان زنان، و جابجایی ویژگی های ذاتی زنان و مردان؛ این بار مردان جامعه مورد تحقیر قرار گرفتند؛ این چالش منبعث از مدرنیسم و پست مدرنیسم در حالی است که در اسلام عدالت جنسی در چارچوب خانواده قوام می یابد و نظام خانواده جایگاه زن و مرد را به طور کامل تبیین می کند.
بر این اساس چارچوب سیاسی اسلام، فعالیت های اجتماعی و سیاسی را در طول خانواده گرایی برای زنان در نظر می گیرد و تحقق این امر را به پایبندی زنان به نقش خود در ساحت خانواده مشروط می سازد؛ لذا حضور اجتماعی و سیاسی حضرت زهرا (سلام الله علیها) در دفاع از ولایت حضرت علی (علیه السلام) و نقش آفرینی حضرت زینب (سلام الله علیها) در واقعۀ عاشورا و سخنرانی سیاسی آن حضرت در کوفه و شام، حاکی از مشارکت اجتماعی و سیاسی زنان در اسلام است.
اینگونه است که نه تنها نقش بی بدیل بانوان در تحقق پیروزی انقلاب اسلامی ایران به چشم می آید؛ بلکه بانوان به عنوان پیشروان حقیقی در پیروزی انقلاب اسلامی ، نجات بخشی حیات جامعه با رویکرد خانواده گرایی و تحقق امید و آزادی را رقم زدند.
گفتنی است مفهوم آزادی در اسلام در ساحت خانواده تعریف می شود؛ لذا حضور حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) و حضرت زینب(سلام الله علیها) در فعالیت های اجتماعی و سیاسی، خانوادگی است؛ برخلاف آزادی خواهی در غرب که با شعار آزادی بیان،آزادی سیاسی؛ آزادی اقتصادی و آزادی اخلاقی، در نهایت به نابودی خانواده می انجامد.
اینگونه است که نقش و جایگاه سیاسى حضرت زهرا(سلام الله علیها) و حضرت زینب(سلام الله علیها) به عنوان الگوی کامل زنان در اسلام ، دیروز، امروز و همیشه تاریخ خواهد درخشید؛ در این بین مادران شهدای دفاع مقدس و مادران شهدای مدافع حرم از جمله کارکردهای بی بدیل اسلام در مشارکت سیاسی و اجتماعی زنان به شمار می آیند.
در خاتمه باید گفت ایجاد فاصله میان زن و خانواده و ترویج لیبرالیسم در میان زنان مهمترین چالشی است که از جانب مدرنیسم، جامعۀ اسلامی را به شدت تهدید می کند؛ از یک سو نگاه کالا گرایانه به زن با برچسب مشارکت اجتماعی و سیاسی ،در عمل بردگی جنسی زنان را در برخی شرکت ها به همراه داشته است ، از سوی دیگر حضور زنان در محیط خشن ورزشگاهها و همراه با خشونتهای زبانی، کلامی و حتی فیزیکی تقلیل شخصیت زن به واقعیات ساختارشکنانۀ جامعۀ مردانه محسوب می شود ؛ و عواطف و احساسات زنان را در جامعه دستخوش تغییرات فراوانی خواهد کرد .
هم چنین وارونه سازی از مشارکت اجتماعی زنان در رسانه به ویژه سینما که منبعث از غرب گرایی ، انفعال و خود باختگی است در عمل به تشدید فقدان زنانگی در میان زنان جامعه منتهی می شود، حال آنکه باید مشارکت سیاسی و اجتماعی زنان را در امتداد نقش آفرینی بانوان در ساحت مقدس خانواده جستجو کرد، در غیر این صورت تبعات مدرنیسم غربی بر زنان و خانواده، دامن گیر اجتماع خواهد شد و پویایی فرهنگ را به شدت خدشه دار خواهد کرد.
-------------------------

پیام ها و بیانات

مسئولین پیام های حوادث اخیر را بشنوند

حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در درس خارج خود که در مسجد اعظم قم برگزار شد، فرمودند: حوادث اخیر درس های عبرتی در برداشت که اگر به کار بسته شود آینده بهتری در انتظار ما خواهد بود. معلوم شد نمی توان در پشت درب های بسته نشست و درباره مردم تصمیم گرفت و برنامه بودجه را نوشت.
معظم له افزودند: آغاز کار این بود که عدهای از مردم مطالباتی در مسائل مختلف اقتصادی داشتند چون گوش شنوایی برای مطالبات خود ندیدند تنها راهکار را این دیدند که به سراغ تظاهرات خیابانی بروند و از این طریق، فریاد خود را به گوش مسئولین برسانند، تا آنها پشت درب های بسته برای آنها تصمیم نگیرند. البته بعداً جمعی از ضد انقلاب و منافق و افراد فریب خورده به آنها پیوستند و ابتکار عمل را از دست آنها گرفتند و به تخریب و توهین مشغول شدند. شیاطین خارجی نیز از فضای مجازی به طور کامل استفاده کردند و اغتشاش توأم با ویرانگری و اهانت به مقدسات مختلف را به آنها تعلیم دادند، پرده ها بالا رفت و نقشه دشمنان برملا شد و مردم با راهپیمایی های پرشکوه خود پاسخ این گروه اندک را دادند. حقیقت این است که مسئولین چاره ای ندارند جز اینکه به درددل مردم، مستقیما گوش فرا دهند. و بهترین راه این است که در تمام طول سال یک روز در هفته را برای شنیدن مشکلات مردم بگذارند. این هفته از نمایندگان دانشجویان دعوت کنند تا در یک فضای باز با حضور چندین نفر از وزرا و مسئولین دیگر، دردهای خود را بگویند و اگر راه حلی دارند تذکر دهند. و هفته دیگر مثلاً از نمایندگان کارگران دعوت شود و هفته دیگر از کسبه بازار، و بعد از کشاورزان، سپس از صاحبان صنایع مختلف، آنها مشکلاتی دارند که یقیناً به گوش مسئولین نرسیده و بسیاری از آنها راه حل هایی پیشنهاد می کنند که بسیار قابل توجه است.
سپس گروهی مأمور رسیدگی و جمع بندی آنها شوند و در اختیار مسئولین قرار دهند تا قوانین و برنامه ها بر طبق آن تنظیم گردد و این کار در طول سال ادامه یابد.
معظم له در ادامه، بیان داشتند: مساله مهم دیگر داستان آتش افروزی فضای مجازی است. بارها به مسئولین هشدار دادیم، از رئیس جمهور محترم گرفته تا دیگران که این فضای مجازی بلای جان شماست نه تنها دین و ایمان و اخلاق و همه مقدسات را هدف قرار داده و فحشاء را به درون خانه ها می فرستد و خانواده ها را متلاشی می کند، بلکه خطری است برای انقلاب و نظام و امنیت جامعه، ولی متاسفانه گوش شنوایی نبود.
اکنون می بینیم دامن همه را گرفته، یک نفر مزدور موساد یا سیا در خارج نشسته برای ده میلیون نفر به آسانی پیام می فرستد که فردا در فلان ساعت همه بیرون بریزید و اغتشاش کنید، حتی طرز ساختن بمب های دست ساز را به آنها یاد می دهد.
از مسئولین محترم سوال می کنیم فضای مجازی که پدید آورنده اش دشمنان ما هستند و تمام اختیارش به دست آنهاست و ما را عملاً برده خود می سازند آیا عاقلانه است ما خود را در اختیار آن بگذاریم، درست است که فوائدی هم دارد اما سمّ خطرناکی در جوف آن است.
بیایید طرحی که برای فضای مجازی سالم توسط کارشناسان آگاه ریخته شده را تکمیل کنید، آنچه مورد نیاز مردم است در آن بریزید و به جای این لجن زارهای متعفنی که به نام تلگرام و مانند آن است قرار دهید، و امنیت و اخلاق و ایمان و سلامت جامعه را حفظ کنید، نگویید موقتاً قطع کرده ایم دوباره بر می گردیم راستی عجیب است، آن شیاطین هم دوباره بر می گردند.
حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در پایان افزودند: سخن دیگر این که، متاسفانه بعضی تصمیم گرفته اند، به توجیه گری پرداخته پیام آشکار این حوادث را فراموش کنند که این واقعا اشتباه بزرگی است. در احادیث اسلامی آمده است که افراد با ایمان و هوشیار از یک سوراخ دوبار گزیده نمی شوند. آری افراد با ایمان و هوشیار چنین هستند. آخرین سخن این که اجازه ندهید بیش از این به اموال عمومی و خصوصی صدمه بزنند و به مقدسات توهین کنند.

واکنش حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی به حاشیه سازی های اخیر

حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در درس خارج خود که در مسجد اعظم قم برگزار شد، با بیان این که مسؤولان باید در سخنان خود دقت کنند، گفتند: مسؤولان باید حرف های خود را یادداشت کنند و بخوانند، این دقت باید وجود داشته باشد تا انسان گرفتار نشود.
ایشان با اشاره به طرح برخی شبهات درباره نقد پیامبر و معصومان علیهم السلام افزودند: گفت وگوهای زیادی درباره سخنان یکی از مسؤولان بود که چرا دامنه نقد را به معصومان علیهم السلام نیز کشیده است که بعدا بخشی از آن تکذیب شد. نامه های زیاد و تلفن های فراوانی به دفتر ما رسید که چرا حریم معصومان علیهم السلام شکسته شده و شما سکوت کرده اید، عرض کردیم که سکوت نمی کنیم.
معظم له اظهار داشتند: صرف نظر از این که محتوای کلام آن مسؤول دقیقا چه بوده، عرض ما این است که معصومان علیهم السلام خط قرمز ما هستند و معصوم بودن آن ها از خطا و گناه از مسلمات مذهب شیعه است.
ایشان ادامه دادند: چرا هنگامی که می خواهید مسأله نقد را به همه عمومیت دهید به سراغ زمان معصومان می روید؟ شما می گویید در جامعه افراد، غیر معصوم بوده و قابل نقد هستند. اما کاری به خط قرمز نداشته باشید. چه ضرورتی برای این کار وجود دارد؟ در این زمان که نیاز شدید به وحدت داریم چرا سخنانی گفته می شود که جامعه را ملتهب می کند؟
حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی ابراز داشتند: شما بگویید مسؤولان قابل نقد هستند اما چه کار به معصومان و زمان آن ها دارید که دردسر بی دلیل برای خود درست می کنید؟ در شرایط فعلی تضعیف قوای سه گانه صلاح جامعه نیست اما گاهی خودشان مشکل درست می کنند. این گونه مسائل سبب شده که این باور برای برخی پیدا شود که منظور ایشان این است که ذهن مردم را از مشکلات و مطالبات دور کنند و به حاشیه ببرند. نباید کاری کرد که این باور برای مردم پیدا شود.
معظم له افزودند: شما کار اصلی خود را در سه چیز خلاص کنید: جلوگیری از گرانی، ایجاد اشتغال برای جوانان به ویژه افراد تحصیل کرده و اصلاح فضای مجازی و در دسترس قرار دادن فضایی سالم که مشکلات را حل کند و مفاسد و خطرات شبکه های بیگانه را نداشته باشد.
ایشان خاطرنشان کردند: به یقین تمام اختیارات فضای مجازی فعلی که از آن رفع مانع شد در دست صهیونیست ها و آمریکایی ها است. کسانی که در این فضا وارد می شوند مانند یک نوکر بی اختیار هستند. آیا این در شأن یک ملت بزرگ و پرافتخار است که نوکر بی اختیار صهیونیست ها باشد؟ چرا فضای سالم ایجاد نمی شود؟ در حال حاضر این فضا باز شده اما اگر بار دیگر سبب اغتشاش شود مردم شما را نخواهند بخشید.
ایشان اضافه کردند: در بیان دیگر گفته اند چرا در عصر ما شهید مطهری ها و علامه طباطبایی ها نیستند، عرض می کنیم که بحمدالله هستند اما حجاب معاصرت به شما اجازه نمی دهد که آن ها را ببینید، اما وقتی آن ها را از دست می دهیم می گوییم که چه افراد بزرگی را از دست داده ایم.
حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی با بیان این که شرایط کشور به گونه ای است که همه باید متحد باشند، گفتند: قوای سه گانه باید حفظ شوند، البته به شرط این که خودشان در حفظ خود اهتمام داشته باشند. باید دست به دست هم دهیم تا جلوی خطرات گرفته شود؛ امیدواریم که چنین مسائلی تکرار نشود.
ایشان در ابتدای سخنان خود با اشاره به روایتی از پیامبر اکرم صلّی الله علیه وآله گفتند: باید از تسویف و کم کاری و تنبلی پرهیز شود. عقب انداختن کارها سبب هلاکت امت ها است، تأکید پیامبر این است که انسان نباید از زیر بار مسؤولیت فرار کند.
معظم له با بیان این که انسان باید در کار خود جدی باشد، افزودند: به تأخیر انداختن کارها سبب نارضایتی مردم می شود.
ایشان در ادامه تبیین روایت پیامبر اکرم صلّی الله علیه وآله فرمودند: مسأله دیگری که بر اساس فرمایش پیامبر صلّی الله علیه وآله سبب هلاکت انسان می شود آرزوهای طولانی و بلند است.
-------------------------

دیدارها

سردار قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
نخستین کنگره یک هزار شهید روحانی استان قم
مراسم بزرگداشت آیتالله حائری شیرازی
مراسم بزرگداشت آیتالله حائری شیرازی
خانواده آیت الله حائری شیرازی
درس اخلاق
جمعی از طلاب و فضلای حوزه علمیه قم
جمعی از قضات
سید محمدعلی آلهاشم امام جمعه تبریز
مجمع نمایندگان طلاب و فضلای حوزه علمیه قم
-------------------------

گزیده سخنان

تأثیر پول های شبهه ناک در عدم استجابت دعا

یکی از مشکلات زمان ما این است که غذای بدون شبهه هیچ کجا پیدا نمی شود، به علت اینکه همه پول ها در بانک می رود و رباخواری بانک هم مسلم است. پول حلال با این پول های ربا آمیخته و کارها و برنامه های زندگی با این پول انجام می شود

مسئولین پیام های حوادث اخیر را بشنوند

بارها به مسئولین هشدار دادیم، از رئیس جمهور محترم گرفته تا دیگران که این فضای مجازی بلای جان شماست نه تنها دین و ایمان و اخلاق و همه مقدسات را هدف قرار داده و فحشاء را به درون خانه ها می فرستد و خانواده ها را متلاشی می کند، بلکه خطری است برای انقلاب و نظام و امنیت جامعه، ولی متاسفانه گوش شنوایی نبود.

حوادث اخیر مردم را در حمایت از انقلاب و نظام جدی تر کرد

با وجود فتنه اخیر مردم در حمایت از کشور، نظام و انقلاب اسلامی جدی تر شدند و آگاه تر شدند که نباید کوچک ترین فرصت را به دشمنان داد بلکه در برابر آنان باید به موقع ایستادگی کردند.

مسؤولان با حضور در بین مردم مشکلات و مطالبات را بشنوند

دشمنان هنوز مردم ایران را نشناخته اند، خیال می کردند که با روشن کردن آتش فتنه در گوشه ای و به میدان کشیدن عده ای کار تمام می شود اما نمی دانند که مردم پشتیبان نظام، دین، قرآن و کشورشان هستند

واکنش حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی به حاشیه سازی های اخیر

مسؤولان به جای حاشیه سازی، مشکلات و مطالبات مردم را حل کنند / چرا در شرایطی که نیاز به وحدت داریم جامعه را ملتهب می کنند؟

مهم ترین مشکل حوزویان مسائل علمی است

باید از مسائل علمی مراقبت کرد که البته گاهی با مشورت حل می شود، مهم ترین مشکل حوزویان مسائل علمی است تا عمر طلاب در حوزه به هدر نرود و به مقداری که در حوزه هستند بتوانند بازدهی داشته باشند، تحقق این موضوع تا مراقبتی نباشد امکانپذیر نیست.
-------------------------

فن آوری
کتاب چند رسانه ای «از تبعید تا پیروزی»

معرفی اجمالی کتاب:
کتاب حاضر شامل دو بخش است:
بخش اول؛ زندگینامه سیاسی ـ اجتماعی آیتالله ناصر مکارم شیرازی: از آنجایی، که تاکنون زندگینامه مستقل و کاملی، خصوصاً درباره مبارزات آیتالله مکارم شیرازی در دوران انقلاب اسلامی، منتشر نشده است. در بخش اول کتاب برای آشنایی بیشتر مخاطبان با زندگینامه سیاسی ـ اجتماعی ایشان با استفاده از منابع موجود در آرشیو واحد فرهنگ ناموران معاصر ایران و بانک اطلاعات واحد تدوین تاریخ انقلاب اسلامی (حوزه هنری) و همچنین فیشبرداری از شصت عنوان کتاب و دوازده عنوان نشریه و چندین پایگاه اینترنتی آمده است. هم چنین در پایان تعدادی سند و دهها تصویر از آرشیوهای اختصاصی آیتالله مکارم شیرازی، واحد تدوین تاریخ انقلاب اسلامی و موسسه اطلاعات، که برخی از آنها برای اولین بار منتشر میشود، آمده است.
بخش دوم؛ مقالات و مصاحبهها: یازده مقاله و یادداشت و دو مصاحبه آیتالله مکارم شیرازی از روزنامههای کیهان و اطلاعات در سال ١٣٥٧ فراهم آمد و برای آشنایی خواننده با موقعیت انقلاب اسلامی ایران در زمان انتشار مقاله یا مصاحبه، برای هر یک از آنها با توجه به اوضاع جاری ایران و محتوای مقاله با استفاده از منابع مختلف اشارهای نگاشته شد. علاوه بر این، برای برخی مقالات گویا سازی در پاورقی انجام شد. تصویر برخی از مقالات آیتالله مکارم شیرازی نیز در پایان این بخش آمده است.

ویژگی های نرم افزاری:
از مهمترین ویژگی های این کتاب می توان به همخوانی آن با تمامی دستگاه های صوتی و تصویری و سیستم های عامل رایانه ای اشاره نمود. سایر ویژگی های نرم افزار عبارتند از:
ـ قرائت پیوسته کتاب به صورت خودکار و بدون نیاز به انتخاب در رایانه و دستگاه های صوتی و تصویری
ـ ارائه گالری تصاویری از معظم له مرتبط با موضوع کتاب
ـ ارائه متن کتاب به صورت کامل و یا بخشی که در حال مطالعه آن هستید
ـ استفاده از گویندگان حرفه ای صدا و سیما به منظور افزایش جذابیت صوتی کتاب
ـ استفاده از گرافیک و افکت های مناسب به منظور افزایش جذابیت بصری نرم افزار
ـ سازگاری با تمامی سیستم عامل ها و بدون نیاز به نصب
-------------------------

یادداشت
بازخوانی وضعیت اقتصادی و معیشتی مردم از منظر معظم له

بی شک بعد از مسأله اعتقاد به توحيد، وجود يك اقتصاد سالم از اهميت ويژه اى برخوردار است، از سوی دیگر به هم ريختگى نظام اقتصادى سر چشمه فساد وسيع در جامعه خواهد بود. لذا ريشه مهم نابسامانيهاى یک جامعه را باید در مسائل اقتصادي آن جستجو کرد.
با این تفاسیر اگر اقتصاد جامعه به صورت سالم پيش نرود، جامعه گرفتار يك نوع انتحار اجتماعى خواهد شد، و فتنه ها از آن بر مى خيزد؛ آنگاه كه دو جناح، بى فكر و بى مطالعه، بى رحمانه به جان هم مى افتند و فضاى جامعه را تيره و تار مى سازند، نتيجه اش آن است كه گردبادهاى نابسامان اقتصادی، همه چيز را از بيخ و بن مى كند و نابود مى سازد! به همين دليل، در مواجهه با چالش های اقتصادی بايد به طور جدی ورود کرد و وضعیت اقتصادی و معیشتی مردم را به نحو واقعی و عینی مورد بررسى قرار دادکه اين وظيفه انديشمندان و دولتمردان هر جامعه است.
حال در شرایط فعلی مشکلات اقتصادی به مردم فشار وارد کرده است، مردم تقاضاهایی از ما و دولت دارند، از ما می خواهند که این مسائل را منتقل و بیان کنیم؛ از این رو باید با زبان خوب و با منطق به نحوی که نظام تضعیف نشود این مسائل را گوشزد و بیان کنیم.

تورم غوغا مي کند؛ مسوولان چارهاي بينديشند

بی شک حل مشکلات مردم، بهترین راهبرد در مردم گرایی مسئولان به شمار می رود؛ لذا قدر شناسی عملی مسوولان از مردم  اين است که مشکلات مردم را با برنامه ريزي هاي دقيق حل كنند تا مردم راضي باشند، چرا که رضايت مردم، رضايت خداست و نارضايتي آنان، نارضايتي خدا را به همراه خواهد داشت.
این مطالبه در حالی است که امروزه مشکل تورم و گراني در جامعه غوغا ميکند، مسوولان نبايد ساده از کنار آن بگذرند، بايد فکري کنند تا مشکلات مردم کم شود. دولت مردان و مسئولین باید در راه خدمت به خلق خدا استوارتر باشند و از جمله بتوانند بر مشکل مهم جامعه یعنی تورم فائق آیند و شاخ غول گرانی طاقت فرسا را بشکنند و کاری کنند که مردم از مسئولین راضی باشند.
باید کاری کرد که تورم بیش از این بالانرود؛ به عنوان نمونه در بحث حامل های انرژی برخلاف آنچه که گفته شد، افزایش قیمت ها با شیب ملایم نبوده است. بلکه افزایش قیمت حامل های انرژی موجب افزایش قیمت در بخش های بسیار زیادی می شود، حتی قیمت چیزهایی که در ظاهر ربطی به حامل های انرژی ندارند نیز افزایش می یابد چراکه همه به نوعی با این انرژی ها سر و کار دارند.
بی شک گرانيهاي موجود ريشههاي زيادي دارد، لیکن مشکل تورم مردم با فرستادن بازرس به بازارها حل نميشودگرچه اصل مساله خوب هست، ولي حلال مشکلات مردم نيست ، مسوولان بايد مسائل اقتصادي را ريشهاي حل کنند.
و یا اینکه همه می دانیم  مساله تورم، گرانی و مشکلات اقتصادی توطئه دشمن است و آنها می خواهند از این طریق ملت انقلابی ما را به زانو درآورند.لذا تحريمهاي موجود نيز تاثيرهايي در گراني و تورم موجود داشته است، ولي همه مشکلات نيست.
از سوی دیگر از سوی دولت، دائما آمارهایی مربوط به کاهش تورم ارائه می شود اما این برخلاف چیزی است که مردم با چشم خود می بینند.وقتی آمارها با واقعیات تطابق نداشته باشند مردم به واقعیت بدبین نمی شوند بلکه اعتماد خود را به آمارهای دولتی از دست می دهند.
هم چنین اخباری از نظام اقتصادی دیگر کشور ها  به ما می رسد که تورم هفتاد درصدی سال های گذشته خود  را به هفت درصد رسانده اند. مسئولین باید ببینند آنها چه فورمول و محاسباتی انجام داده اند، تا آنها هم تجربه کنند. به راستی چرا ما نمی توانیم تورم را در جامعه به نحو عینی و ملموس کاهش دهیم؟ علت چیست؟ حال آنکه فکر ایرانی در تمام دنیا مورد قبول است با هم بنشینند و مشورت کنند از نخبه های اقتصادی استفاده کنند تا این مشکل اساسی مملکت را حل کنند. مردم توقع زیادی از مسئولین ندارند، همین که ببینند مسئولین دنبال حلّ مشکلا ت هستند امیدوار می شوند.
با این تفاسیر  دولت باید بسیار مراقب باشد، مسؤولان باید با برنامه ریزی مناسب و اصولی شاخ های غول تورم را بشکنند در غیر این صورت مشکل خواهیم داشت،زیرا با پنهان کردن درد، مشکل درمان نمی شود و ممکن است زمانی سر باز کند که کنترل آن مشکل باشد؛ هر کس دلش برای کشور، نظام، رهبری و عزت و شرف این ملت می سوزد باید برای حل مشکل گرانی فکر کند و پیشنهاد بدهد و از سویی دیگر بدون تعصب پیشنهادات و راهکارها بررسی شود.از جمله باید همایش ها و سمینارهایی کاربردی  برای حل مشکلات اقتصادی برگزار شود و اندیشمندان و صاحبنظران به طرح دیدگاه های خود بپردازند تا شاخ غول تورم شکسته شود.
جداً از دولتمردان می خواهیم به جای برخی مسائل به مشکلات مردم در رفع تورم و گرانی بیشتر رسیدگی کنند و چشم را بر واقعیت های جامعه نبندند.ما مردم بسیار خوبی داریم و آنها با وجود تورم بالا در صحنه حاضر هستند و منتظرند تا گشایشی ایجاد شود، البته در برخورد با مردم باید سعی کنیم آمارهای ما واقعی باشد و برای حل مشکلات تدبیر کنیم.

دولت اجازه ندهد اقشار کم درآمد زیر چرخ های تورم له شوند

مردم مدام به ما مراجعه می کنند که اخیرا موجی از تورم در جامعه پیدا شده است و آن هم به خاطر بالا رفتن قیمت حامل های انرژی از سوی دولت است.در این بین دولت باید به فکر طبقات نیازمند باشد،زیرا تورم دو اثر نا مطلوب دارد، نخست این که ثروت مندان را غنی تر می کند و دوم نیازمندان را محتاج تر می کند.
تورم باعث شده است بسیاری از مردم از نظر معیشت با مشکل مواجه شوند. در حالی که همه قشرها، به ویژه محرومان باید از حداقل زندگی آبرومندانه برخوردار باشند. اگر چه این مشکل در دنیا عمومیت دارد، اما نباید همه علل آن را مربوط به مشکلات جهانی بدانیم. دولت و مجلس و نهادهای دیگر، باید برای حل این مشکل بیشتر تلاش کنند و مجلس باید تصمیمات منطقی و معقول و البته بدون تنش و شجاعانه اتخاذ کند.
آری بار تورم بر دوش کارمند و کارگری  است که حقوق ثابت دارد نه ثروت مندان. دولت فکری به حال گرانی ها بکند، یارانه این افراد باید افزایش یابد.
برای تحقق این مهم، مسؤولان باید برای حل مشکل گرانی مطالعه همه جانبه داشته باشند تا اقشار آسیب پذیر بیش از این آسیب نبینند؛ این که تنها عده کمی برای این مسائل فکر و برنامه ریزی کنند درست نیست، امیدواریم دولت و مجلس و دیگر افراد دست به دست هم دهند و قشر نیازمند را از زیر بار تورم نجات دهند.  تا مردم خسته و ناامید نشوند و اقشار آسیب پذیر در رنج نباشند.
لذا دولت باید بیش از پیش به شناسایی افراد محروم و حل مشکلات اقشار آسیب پذیر جامعه  اهتمام ورزد  و سعی کند خدمات مادی و معنوی بیشتری برای محرومین فراهم گردد. ما هم برای موفقیت شان دعا می کنیم. ما این مسائل را بیان می کنیم تا ان شاءالله عمل کنند.

آمار بیکاری جوانان تحصیل کرده نگران کننده است

در حال حاضر چندین ميليون جوان در كشور ما از بيكارى رنج مى برند، معلوم است كه چه فاجعه اى به دنبال خواهد داشت. لذا مردم از آن نگرانند چرا که بیکاری سرچشمه انواع ناهنجاری های اجتماعی است. لازم است دولتمردان تلاش بیشتری در این زمینه انجام دهند.
عدم اشتغال جوانان در مجموع پيام آور وضعیت بغرنج اقتصادی و معیشتی مردم است، و اين ضربه بزرگى بر جامعه و اقتصاد وارد مى كند. بسیاری از جوانان با تحصیلات بالا به ما مراجعه می کنند و تقاضای شغل می کنند اما ما نمی توانیم برای آنها کاری انجام دهیم که این مسئله جای تاسف دارد.
لذا در مسئله کار و شغل، آمارهایی که از بیکاری میدهند واقعا نگران کننده است،مخصوصا جوانهای تحصیلکرده زیادی که بیکار و دنبال شغل هستندکه باید برای این مسئله هم تدبیری اندیشیده شود.

مسائل اقتصادی و اشتغال جوانان به وضعیت پیچیده ای تبدیل شده است

نباید فراموش کرد مردم متدین ایران همیشه  از آزمون های  تاریخی سربلند بیرون می آیند و افتخار آفرینی می کنند لذا بر همۀ مسئولان فرض است تا برای حل مشکلات اقتصادی و معیشتی مردم  دست به دست هم دهند به ویژه آنکه  مشکلات به حدی زیاد هستند که باید به صورت مشارکت جمعی حل شود.
بی شک  مسئولان دولتی نباید وضعیت کنونی جامعه را  دلیل رضایت مردم به وضع موجود تلقی کنند بلکه مردم در مسائل اقتصادی انتقاد های فراوانی دارند. زیرا مسائل اقتصادی و اشتغال جوانان به حالت پیچیده ای تبدیل شده است و شاهد هستیم که بسیاری از کارخانجات سطح کشور یا تعطیل شده اند و یا با ظرفیت پایین به کار خود ادامه می دهند.
البته اینکه جوانان پس از دانش آموختگی از دانشگاه تمایل زیاد به پشت میز نشینی دارند، قطعاً نیاز اقتصادی کشور را تامین نمی کند. زیرا در شرایط فعلی شغلی که چرخ تولید کشور را راه بیاندازد مورد نیاز است.
کار تولیدی و فراهم کردن فضای تولید متفاوت از استاد دانشگاه بودن یا کار پزشکی کردن به عنوان ارائه خدمات به مردم است و بخش تولید، اشتغال و درآمدزایی و خودکفایی را برای کشور به همراه دارد.
حقیقت آن است که هنوز مشکل رکود بخش تولید و کارخانه ها به قوت خود باقی است.در حالی که خوابیدن چرخ تولید مشکل ساز است؛ لذا باید مسائلی از جمله پرداخت یارانه نقدی، حقوق های نجومی برخی مدیران و فساد مالی ساماندهی می شد و پول های اضافی را در مسیر تولید هزینه می کردند تا زمینه اشتغال جوانان فراهم شده و از واردات بی رویه جلوگیری می شد.

مشکل بیکاری جوانان باید برطرف شود

برای پیشرفت اقتصادی و معیشتی جامعه و مردم باید در راستای ايجاد اشتغال و حركتهاى اقتصادى تولید محور اقدام کرد مشروط بر اين كه توأم با برنامه ريزى دقيق باشد.
اما در عمل می بینیم بیکاری یکی از معضلات اساسی جامعه امروز است و دولت باید برای حل قطعی مشکل اشتغال، همچنان اهتمام داشته باشد.
رفع معضل بیکاری یک عمل صالح است که سرمایه ‎داران و دولت باید آن را در کشور حل کنند، جوان ما تا وقتی کار نداشته باشد قادر به ازدواج نخواهد بود و اینچنین است که خیلی از انحرافات و فسادها به خاطر بیکاری است.
لذا باید تولید و اشتغال رونق یابد تا بیکاری ریشه کن شده یا کاهش پیدا کند؛ اگر دولت حمایت نکند مشکلی حل نمی شود، همه این موارد باید دست به دست هم دهند تا مسأله تولید و اشتغال رونق پیدا کند؛ دولت باید جلوی واردات بی رویه و قاچاق را  نیز بگیرد و دروازه های کشور را بر قاچاق ببندد.
دولت دروازههای مملکت را به روی قاچاق ببندد؛ دولت پای کار نباشد مشکل تولید و اشتغال حل نمیشود
بدیهی است با افزایش تولید، اشتغال بیشتر میشود و بیکاری کاهش پیدا میکند این مشکل با کمک یکدیگر حل میشود.
از سوی دیگر با کاهش کیفیت در تولید  چه طور به مردم سفارش کنیم که تولید داخلی مصرف کنند حال آنکه باید کیفیت را افزایش دهند؛ با افزایش کیفیت مصرفکننده جذب شده و دیگران از آن استفاده میکنند.
اگر بانکها نیز  به مردم فشار آورند و نتوانند تولید را به گردش درآورند تولید میخوابد، اگر نظام بانکی اصلاح نشود تولید و مصرف درست نمیشود.
هم چنین اگر مالیات عادلانه نباشد تولید خراب میشود اگر نظام مالیاتی تنها بخواهد کسب درآمد بیشتر کند و تراز بالایی داشته باشد مشکل حل نمیشود باید به فکر مردم و تولیدکننده بود.
با این تفاسیر اگر  دولت حمایت نکند مشکل حل نمیشود مالیات باید عادلانه باشد بانکها مراقب باشند و تولیدکنندگان کیفیت را درنظر بگیرند.
دولت باید جلوی واردات بیرویه و قاچاق را بگیرد و دروازههای مملکت را به روی قاچاق ببندند البته در کنار مسائل اقتصادی، مسائل فرهنگی و اخلاقی باید درست شود زمانی که تولیدکننده مقید به مبانی اسلام باشد جنس تقلبی و قاچاق نمیآورد.
آری تا زمانی که مساله قاچاق حل نشود کمیت اقتصاد ما لنگ است؛ حتی اگر تورم به صفر برسد و رشد اقتصادی ما اعداد بالاتر را هم ببیند، قطعا نمی توان آثار اقتصادی را در زندگی مردم مشاهده کرد. مسئولان مبارزه با قاچاق کالا باید موانع خود را به شکل شفاف بیان کنند و در این زمینه قوی تر عمل کنند و قطعا اگر این گونه شود ما نیز همین مباحث را به شکل شفاف بیان می کنیم.
طرح همۀ این مطالبات از این جهت است که دولت متولی تولید کار و مبارزه با قاچاق کالا  است و باید هزینه های اضافی را حذف کرده و با همه توان در شرایط فعلی دغدغه اش رونق اقتصادی باشد.

دولت به فکر معیشت مردم باشد نه حضور بانوان در ورزشگاه

تأسف آور است که دولت با وجود مخالفت ها ی رهبری و مراجع در دولت قبل و مفاسدی که وجود دارد به دنبال تدوین آیین نامه حضور بانوان در ورزشگاه هاست در حالیکه مشکل اصلی مردم بهبود معیشت است.
گرانی، تعطیلی کارخانه ها، فعالیت بانک های ربوی ، بیکاری و بافت های فرسوده مشکلات اصلی مردم هستند ؛ این مشکلات مردم را بیچاره کرده آنوقت دولت به فکر حضور بانوان در ورزشگاه است که در واقع یک بیراهه است و مشکلات زیادی در پی خواهد داشت.
لذا باید از دولتمردان پرسید آیا مشکل مردم با وجود پخش تلویزیونی، عدم حضور بانوان در مجالس ورزشی است یا این که مشکلات معیشتی و اقتصادی دارند.
مشکل مردم گرانی است، مشکل مردم بناهای فرسوده موجود در سراسر کشور است که وقتی زلزله می شود خسارات و تلفات بسیاری را به بار می آورد.
مردم از بیکاری جوانان خود رنج می برند، جوانان تحصیل کرده بسیاری هستند که مشکل بیکاری دارند، مشکل مردم تعطیل شدن کارخانه ها است، اگر آیین نامه می نویسند باید برای رفع مشکلات معیشتی مردم و بیکاری جوانان باشد، چرا با وجود این که مسأله را می دانند به بیراهه می روند.

سود بانکی بالا عامل ورشکستگی کارخانههاست

روزی نیست که از سوی مردم برای من نامه نیاید و از سود بانک‎ ها شکایت نداشته باشند، لذا باید جلو این بانک ‎های افسار گسیخته گرفته شوددر خارج از کشور سود بانکی یک یا ٢ درصدد است و همین امر چرخ صنعت را در آنجا می‎ چرخاند.در حالی که وقتی بانکها سود ٣٠ درصد میگیرند و درآمد یک کارخانه ١٠ درصد است، پیداست که ورشکسته میشود.

بانک ها مردم را بیچاره کرده اند

بی تردید عملکرد بانک ها است که مردم را بیچاره کردند؛ در این زمینه باید گفت بانک ها و رباخواران برای خود کلاه شرعی درست کرده اند، دریافت کارمزد هرساله از وام ها کلاه شرعی است.
تأسف آور است بعضی بانک ها می گویند ما کارمزد بیش از ۴ درصد نمی گیریم، ما می گوییم ۴ درصد برای تمام مدت وام بگیرید، یعنی اگر وام ۵ساله است یک بار چهاردرصد بگیرید اما آنها سالی ۴ درصد می گیرند، یعنی مجموعا ۲۰ درصد می شود، اسمش را چهاردرصد می گذارند اما در واقع ۲۰ درصد می گیرند.
هم چنین گرفتن جریمه تاخیر در بانک ها خلاف شرع است چیزی که در رسانه ها دیدم و باعث تعجب من بود این مطلب بود که بیشترین درآمد بعضی بانک ها از جریمه تاخیر است و حال آنکه چنین چیزی اصلا صحیح نیست.
حقیقت آن است که عملکرد برخی بانک ها سبب بی اعتمادی مردم به بانک ها شده استآری بانک ها درد اقتصادی و معیشتی مردم هستند و تا زمانی که این مشکلات حل نشود، اقتصاد ما به جایی نمی رسد و قطعا رشد اقتصادی در زندگی مردم خود را نشان نمی دهد.
البته  گوش بانک ها بدهکار کسی نیست؛ بسیاری از بانک ها متمرد هستند و به این مطالبات گوش نمی دهند و تا زمانی که این روند ادامه دارد مشکلات حل نمی شود.

سخن آخر:(كشور بن بست ندارد، دولت مشكلات اقتصادی را با مشورت حل كند)

تجربه ای که ما داریم این است که هیچ کاری بن بست ندارد، منتهی نیاز است تا افراد بنشینند و با هوشیاری و اخلاص مسائل و مشکلات را حل کنند.
دولت باید توجه داشته باشد که مشکلات اقتصادی فراوانی در جامعه وجود دارد که لازم است آنها را برطرف سازد. گاهی گفته میشود تورم کاهش، تولید افزایش و رشد اقتصادی تقویتشده که مردم این مسائل را لمس نمیکنند.
لذا توصیه ما به دولت محترم این است که مسائل غیر اصلی و فرعی را رها کند و  به سراغ مشکلات اصلی مردم از جمله گرانی، تورم و تحریم ها و تنگناهای اقتصادی و معیشتی برود و برای حل آنها اقدام کنید. به ویژه آنکه رئیس جمهور محترم وعدههایی برای ارتقای اقتصاد و معیشت به مردم داده است، لذا مردم میخواهند اثر و نتیجه این وعده ها را در زندگیشان ببینند و لمس کنند.
ما تذکر می دهیم و عواقب این وضعیت را روشن می کنیم باید ببینیم تا چه اندازه این مسائل مورد توجه واقع میشود.
-------------------------

یادداشت
اصول و مبانی عدالت اجتماعی از منظر معظم له

عدالت اجتماعى از جمله مهمترین اهداف تشكيل حكومت اسلامى است؛ بدین نحو که براى تأمين عدالت اجتماعى و حمايت از قانون و افراد ستمديده، مقام مسؤولى لازم است تا بر اعمال مردم نظارت كند و در اجراى قوانين بكوشد و آن مقام مسؤول حكومت اسلامى است.
سيستمی که با عدالت اجتماعى زیر بنای اقتصاد اسلامى را شکل می دهد و سيستم سرمايه دارى(لیبرالیسم)و مکتب كمونيستى و سوسياليستى را نفی می کند.

مفهوم شناسی واژۀ عدالت

«عدالت » مفهوم وسيعى دارد كه همه اعمال نيك را در بر مى گيرد؛ زيرا حقيقت عدالت آن است كه هر چيز را در مورد خود به كار برند و به جاى خود نهند عدالت آنجا گفته مى شود كه انسان حق هر كس را بپردازد، و نقطه مقابلش، آن است كه ظلم و ستم كند و حقوق افراد را از آنها دريغ دارد، و به آنها ندهد.
عدالت به معناى قرار دادن چيزى در محل لايق و مناسب است، و اين مفهوم وسيع، مصداق هاى زيادى دارد از جمله عدالت به معناى موزون بودن، عدالت به معناى رعايت تساوى و نفى هرگونه تبعيض، عدالت به معناى رعايت حقوق ديگران، عدالت به معناى رعايت استحقاق ها ولياقت ها، و بالاخره عدالت به معناى تزكيه و پاكسازى.
در این میان «قسط» مفهومش آن است كه حق كسى را به ديگرى ندهد، و به تعبير ديگر«تبعيض» روا ندارد، و نقطه مقابلش آن است كه حق كسى را به ديگرى دهد. به عبارت دیگر «قسط» در اصل به معناى سهم و نصيب عادلانه است و به همين جهت گاه به معناى عدالت مى آيد، و آن در صورتى است كه نصيب عادلانه هر كس پرداخته شود.
ولى مفهوم وسيع اين دو كلمه مخصوصا به هنگامى كه جدا از يكديگر استعمال مى شوند تقريبا مساوى است و به معنى رعايت اعتدال در همه چيز و همه كار و هر چيز را به جاى خويش قرار دادن مى باشد.
بدین ترتیب عدالت آن است كه بر طبق شئون آنها هركدام متناسب حالش رفتار كند و عدالت هميشه به معناى مساوات نيست بلکه عدالت به معناى وسيع كلمه يعنى قرار دادن هر چيزى در جاى خود به كار رفته است كه هم عدالت درباره بندگان را شامل مى شود و هم عدالت و نظم را در مجموعه جهان هستى.
با این تفاسیر عدالت و دادگرى و «پيراستگى از هر گونه تبعيض و ظلم» از مهمترين اوصافى است كه در هر مدير نهايت لزوم را دارد.
البتّه عدالت در مفهوم گسترده اسلامى اش از دادگرى فراتر است، و به معنى ترك گناهان كبيره، و عدم اصرار بر صغائر آمده، يا به تعبير دقيقتر، آن حالت خدا ترسى باطنى است كه به صورت يك ملكه و خصلت در آمده و او را از انجام گناه باز مى دارد، و سدّى ميان انسان و گناه مى كشد.

مفهوم عدالت اجتماعی

حكومت اسلامى موظف است كه براى تمام افراد ملت خود نيازمنديهاى اولى زندگى را در عرصه های مختلف فراهم سازد، و به آنها آموزش لازم دهد، بديهى است در چنان محيطى افراد مختلف بسيار كم خواهند شد.
بی شک اسلام مجموعه احكامى است كه پياده شدن آن در يك اجتماع سبب اجراى عدالت اجتماعى ، و مبارزه با فقر، و تعليم و تربيت صحيح، و آموزش و پرورش كافى، آگاهى و بيدارى و تقوا مى گردد، روشن مى شود كه مشمولان اين حكم چه اندازه كم خواهند بود اشتباه نشود، منظور اين نيست كه در جوامع امروز اين حكم نبايد اجراء شود بلكه منظور اين است كه هنگام داورى و قضاوت بايد تمام اين جوانب را در نظر گرفت.
لذا عدالت اجتماعی، برنامه ريزى كامل و همه جانبه براى پيشرفت و تعالى مردم در تمام جنبه هاى معنوى و مادى است، به اين ترتيب بايد برنامه صحيح و جامعى را كه تضمين و تأمين كننده منافع معنوى و مادّى توده هاى مردم و سبب رسيدن به كمال مطلوب است با حدّاقل ضايعات، تنظيم شود و اين معنا در دنياى امروز از اهمّيت فوق العاده اى برخوردار است.
از این رو اهتمام به سیاست هایی در راستای بقاى جامعه ،كم كردن فاصله طبقاتى، و پيشرفت همگانى به تحكيم عدالت اجتماعى می انجامد و مسلّم است كه با پيشرفت اجتماع افرادى كه در آن اجتماع زندگى مى كنند نيز رفاه و آسايش پدید خواهد آمد؛ اين همان نظر واقع بينانه الهى است.زیرا در يك جامعه بدبخت نمى توان خوشبخت زندگى كرد.
در دنياى امروز كه در نتيجه اختلاف طبقاتى، پايمال شدن ثروتها در جنگها و حوادث ديگر به روشنى بچشم مى خورد، درك این مسأله چندان مشكل نيست.
در این میان امر به معروف و نهى از منكر و مبارزه با هر گونه مفسده اجتماعى عوامل گسترش نيكى ها و خوبيها را در جامعه فراهم مى سازند؛ هم چنین تعليم و تربيت و رشد جامعه در جنبه هاى علمى و اخلاقى؛تأمين آزادى هاى انسانى، و نفى هر گونه اسارت و استعمار بشر به وسيله بشر خواه در جنبه هاى فكرى باشد يا سياسى و نظامى و اقتصادى، اقامه عدل و داد و تأمين عدالت اجتماعى در تمام سطوح جامعه ؛ فراهم ساختن امنيت اجتماعى به عنوان مقدمه اى براى وصول به اهداف ديگر و نیز فراهم كردن مقدمات بندگى خدا و سير الى اللَّه و تكامل انسانى و رسيدن به مقام و قرب الهى مبین حقیقت مفهوم عدالت اجتماعی است.

عدالت اجتماعی؛ عدالتی مبتني بر فطرت

فطرت، همان الهام و درك درونى است كه نياز به دليل ندارد، يعنى بدون استدلال و برهان، انسان آن را پذيرا مى شود و به آن ايمان دارد.
اين گونه الهامات باطنى گاهى امواجش از داوريهاى خرد نيرومندتر، و اصالتش بيشتر است، كه اينها ادراكات ذاتى است و آنها معلومات اكتسابى.
عشق به عدالت در درون جان هر كسى هست؛ همه از عدل لذّت مى برند؛ و با تمام وجود خود خواهان جهانى مملو از اين آن هستند.
با تمام اختلافهايى كه در ميان ملّتها و امّتها در طرز تفكّر، آداب و رسوم، عشقها و علاقه ها، خواستها و مكتبها، وجود دارد؛ همه بدون استثنا سخت به اين عدالت علاقه مندند، و به نظر می رسد دليلى بيش از اين براى فطرى بودن آنها لزوم ندارد؛ چه اينكه همه جا عموميّت خواسته ها دليل بر فطرى بودن آنهاست.
هم چنین اصل عدالت از بديهى ترين اصول اخلاقى اجتماعى است ؛نبايد فراموش كرد كه اصول احكام الهى كه پايه هاى اساسى را تشكيل مى دهد در همه جا يكسان است، هرگز اصل عدالت اجتماعى و صدها حكم مانند آن دگرگون نمى شود، تغيير در مسائل كوچكتر و دست دوم است.
قبح ظلم و حسن عدالت از مستقلّات عقليه است؛ نه امرى قراردادى عقلايى و شارع مقدّس ظلم را تحريم و عدل را واجب كرده و به اين ترتيب حكم عقل را امضا نموده است و قاعده «كلّما حَكَم به العقل حَكَم به الشرع » ناظر به اين گونه موارد است
اگر درك حسن و قبح افعال براى انسان فطرى نبود؛ و مثلًا براى فهم زشتى ظلم، و خوبى عدالت و احسان، و اعمال ديگرى از اين قبيل نياز به استدلال داشت؛ مسلّماً نظام جامعه انسانى به هم مى ريخت. چرا كه در استدلالات نظرى اختلاف عقيده بسيار پيدا مى شد، و چون پايه محكم وجدانى براى اين معنى وجود نداشت هركس به خود اجازه مى داد هر كارى را انجام دهد.
آرى اين هدايت الهى در زندگى اجتماعى انسان فوق العاده سرنوشت ساز است، و اين نعمت و اين هدايت بزرگ به قدرى مهم است كه قابل مقايسه با نعمت هاى ديگر نيست.

اهمیت و جایگاه عدالت اجتماعی در اسلام

از مهمترين مسائلى كه اسلام روى آن تكيه مى كند، مسأله حفظ حقوق و اموال مردم و بطور كلى اجراى عدالت اجتماعى است. عدل چنان مفهوم گسترده اى دارد كه هم عدالت اعتقادى را شامل مى شود، و هم عدالت اخلاقى و عدالت اجتماعى را، و به اين ترتيب پرتوى از مسأله عدل خداوند به ملكات اخلاقى انسان، و به سراسر قوانين اجتماعى تابيده خواهد شد، و زيبنده است چنين اصل اعتقادى كه بازتاب چنين گسترده دارد به عنوان يكى از اركان اسلام معرفى گردد.
لذا عدالت اجتماعى يكى از مهم ترين تعليمات انبياء است؛ دعوت به عدالت اجتماعى يكى از اصول اساسى اسلام است لذا نزول كتاب و ميزان را مقدمه اى بر آن شمرده می شود. قرآن در اين زمينه مى فرمايد: لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ: «ما پيامبران خود را با دلايل روشن فرستاديم، و با آنها كتاب آسمانى و ميزان (شناسايىِ حق از باطل و قوانين عادلانه) نازل كرديم تا مردم قيام به عدالت كنند»،
چرا چنين نباشد در حالى كه بدون اقامه قسط و عدالت اجتماعى هرگز جامعه بشرى به اهداف نهايى خود يعنى تكامل معنوى نخواهند رسيد.لذا هدف از ارسال رسل و بينات و كتاب و ميزان اين بوده كه مردم شخصاً مجرى قسط و عدل باشند و به آن قيام كنند نه اين كه به صورت يك امر تحميلى آنها را مجبور به آن سازند، آرى تا جامعه بشرى به مرحله خود جوشى در امر اقامه قسط و اجراى عدالت نرسد اين هدف تأمين نشده است.
خداوند كوچكترين انحراف را از حق و عدالت به هر بهانه و دستاويزى كه باشد حتى در آنجا كه لباس حق بجانب بر آن مي پوشانيد كيفر خواهد داد، که این مسأله حاکی از اهمیت فوق العاده اسلام به مساله عدالت اجتماعى در هر شكل و هر صورت است و نشان ميدهد كه اسلام تا چه اندازه در اين مساله مهم انسانى و اجتماعى، حساسيت دارد، اگر چه با نهايت تاسف ميان عمل مسلمانان، و اين دستور عالى اسلامى، فاصله از زمين تا آسمان است!
هم چنین از جمله امورى كه سبب گستردگى فقه اسلام شده اين است كه اسلام بسيارى از قوانين اجتماعى را كه در ميان عقلا براى حلّ مشكلات زندگى بر روابط اجتماعى آنها حاكم بوده است، با اصلاحاتى، به رسميّت شناخته و جز در مواردى كه مخالف اصول اخلاقى و عدالت اجتماعى بوده آنها را پذيرفته است.
توضيح اينكه «فقه» در برابر تمام دين مسئول است و فقيه نمى تواند رأيى صادر كند كه با يكى از اهداف و مقاصد دينى ناسازگار باشد، مثلًا اگر حكمى و فتوايى با استقرار قسط و عدالت اجتماعى تعارض داشته باشد بايد در آن تأمل بيشترى شود.
كتاب هاى متعددى از فقه تحت عنوان: كتاب غصب كتاب ديون، كتاب مزارعه، كتاب مساقات كتاب متاجر، كتاب احياء موات، كتاب شفعه، كتاب وقف، كتاب وديعه، كتاب رهن، كتاب مصالحه كتاب لقطه (اموال گمشده) كتاب زكات و خمس و انفال و مانند اينها تحرير يافته، و مسائل حقوقى مالى با تمام ريزه كارى هايش بر اساس تأمين و عدالت اجتماعى در آنها مورد بحث قرار گرفته و نشان مى دهد تا چه اندازه اسلام براى اين مسائل اهميت قائل است.

نسبت عدالت اجتماعی و امنیت ملی

تأثير اجراى عدالت اجتماعى در آرامش و سلامت جامعه بر كسى پنهان نیست ؛ بی شک امنيت و آرامش اجتماعی تنها موقعى به دست مى آيد كه در جوامع انسانى دو اصل حكومت كند، ايمان و عدالت اجتماعى ، اگر پايه هاى ايمان به خدا متزلزل گردد و احساس مسئوليت در برابر پروردگار از ميان برود و عدالت اجتماعى جاى خود را به ظلم و ستم بسپارد، امنيت در چنان جامعه اى وجود نخواهد داشت، و به همين دليل با تمام تلاش و كوششى كه جمعى از انديشمندان جهان براى برچيدن بساط ناامنى هاى مختلف در دنيا مى كنند روز به روز فاصله مردم جهان از آرامش و امنيت واقعى بيشتر مى گردد، دليل اين وضع این است که پايه هاى ايمان لرزان و ظلم جاى عدالت را گرفته است.
از سوی دیگر باید دانست كار دولت و حكومت تنها حفظ منافع طبقاتى نيست، بلكه يك سلسله برنامه ريزى كلان اجتماعى لازم است كه مربوط به همه مى شود، مثلا آموزش و پرورش براى تمام قشرها لازم است، مسائل اقتصادى در جامعه، در بعد كشاورزى و دامدارى و صنعتى، مسائل بهداشت و درمان براى عموم مردم... هر كدام برنامه ريزى مى خواهد و بدون سیاستگذاری و مدیریت تحقق آن امكان پذير نيست.
روى همين جهت همه حكومتها باید جلوی هرج و مرج را بگيرند و برنامه ريزى هايى براى عمران و آبادى و امنيّت و دفع دشمنان آن قوم و ملت،داشته باشند.

نسبت عدالت اجتماعی و عدالت اقتصادی

بى شك ايجاد توازن اجتماعى ميان افراد جامعه و تقارن نسبى سطح زندگى انسان ها، از اهداف عدالت اقتصادی و اقتصاد اسلامى است. در بينش دينى، نابرابرى هاىِ ناشى از ميزان استعداد، مهارت، ابتكار، تلاش و قابليت هاى ديگر شخصى، پذيرفتنى است، بلكه براى بقاى حيات انسان و جامعه ضرورى است.
اميرمؤمنان على عليه السلام مى فرمايد: «لايزال الناس بخير ما تفاوتوا فإذا استووا هلكوا؛ تا وقتى تفاوتِ (طبيعى) ميان انسان ها هست، به سوى رشد در حركتند؛ ولى آن گاه كه از هر جهت يكسان شوند، نابود مى گردند».
اما اگر دامنه نابرابرى ها به اينجا برسد كه عده اى، در توزيع منابع اوليه، امكانات زيستى و مشاغل و فرصت هاى اجتماعى بيش از حقّ و توان و استعداد خود مطالبه كنند، در آن صورت جامعه در معرض طغيان ها و آشوب هاى شديد اجتماعى قرار مى گيرد.
قرآن مى فرمايد: «هَا أَنْتُمْ هَؤُلَاءِ تُدْعَوْنَ لِتُنفِقُوا فِى سَبِيلِ اللَّهِ فَمِنْكُمْ مَّنْ يَبْخَلُ ... وَإِنْ تَتَوَلَّوْا يَسْتَبْدِلْ قَوْماً غَيْرَكُمْ»؛ آرى، شما همان گروهى هستيد كه براى انفاق در راه خدا دعوت مى شويد؛ ولى بعضى از شما بخل مى ورزند ... وهرگاه سرپيچى كنيد خداوند گروه ديگرى را جايگزين كند».،
تعبير به «يَسْتَبْدِلْ قَوْماً غَيْرَكُمْ» اشاره به بروز تنش هاى فوق العاده اجتماعى و سقوط اقوام و ملل دارد و گوياى اين واقعيت است كه بى توجّهى نسبت به تأمين نيازهاى طبقه ضعيف چقدر مى تواند خطرناك باشد، زيرا سبب پديدآمدن انقلاب هاى اجتماعى توسط طبقه ضعيف بر ضد طبقه مستكبر شده، طومار زندگى آنان را در هم مى پيچد و اقوام ديگر را به جاى آنان مى نشاند.
در واقع اين همان هدف نهايى عدالت اقتصادی است كه ثروت ها-چه ثروت هاى قبل از توليد و چه ثروت هاى پس از آن تنها در دست ثروتمندان دور نزند، بلكه بايد به صورت عادلانه ميان همه توزيع شود و هر كس به سهم خود از آن بهره مند گردد، زيرا تمركز و تراكم آن در دست طبقه خاصى باعث آسيب هاى فراوان اجتماعى مى شود و امنيت را متزلزل مى سازد.

نسبت عدالت اجتماعی و عدالت قضایی

طبيعت زندگى بشر يك زندگى اجتماعى و گروهى است؛ و بى شك اين زندگى با تمام امتيازاتش ميدان برخوردها و تزاحم ها است، و به تعبير ديگر اين زندگى گروهى گر چه منبع انواع منافع و بركات براى جوامع انسانى و موجب پيشرفت در تمام جنبه هاى مادّى و معنوى است، ولى با اين حال مشكلات و نقاط منفى هم دارد، و آن منازعاتى است كه هميشه بر سر احقاق حقوق افراد، و دفع تجاوزها صورت مى گيرد؛ كه اگر با داورى صحيحى حلّ و فسخ نشود جوامع انسانى را مبدّل به صحنه زد و خوردهاى دائمى خونين و نابود كننده مى سازد و كانون فساد مى شود.
حال براى تعميم عدالت اجتماعى ، و جلوگيرى از ظلم و فساد و پايان دادن به كشمكش ها و منازعات، و اجراى صحيح قوانين و همچنين نظارت دقيق بر دستگاه هاى اجرائى، و آشنا ساختن مسئولين رده هاى مختلف به وظايف خويش، يك نيروى مقتدر قضائى با پشتوانه كافى براى اجراى احكام آن لازم و ضرورى است.
درست است كه تربيت صحيح و زنده بودن روح ايمان و اصول اخلاق انسانى در يك اجتماع جلوى بسيارى از تجاوزها و تبهكارى ها را مى گيرد، ولى با اين حال برقرار ساختن عدالت اجتماعى و تحكيم آن در جوامع انسانى بدون حمايت «يك دستگاه نيرومند و عدالت گر قضايى » امكان پذير نيست، چرا كه در هر محيطى افراد گردنكش و طغيانگرى وجود دارند كه شرارت آنها به قدرى است كه شعاع نيرومند ايمان و اخلاق براى روشن ساختن روح و فكر تاريك آنها به تنهايى كافى نبود.و جز در برابر يك دستگاه قضايى عادل و مقتدر سر فرود نمى آورند.
به ویژه آنکه باید بدانیم تسليم در برابر اجراى حقّ و عدالت در ذائقه انسان ناخوشايند است و مى دانيم تا اين روح تسليم و رضا در جامعه به وجود نيايد و افراد به حقّ خود قانع نشوند، هرگز عدالت اجتماعى برقرار نخواهد شد، بلكه همه نسبت به اجراى عدالت معترض و در برابر آن كارشكنى خواهند كرد.
به همين دليل اسلام تنها به توصيه هاى اخلاقى و تربيت هاى معنوى، در پياده كردن برنامه عدالت اجتماعى خود قناعت نكرده، و تشكيلات قضايى نيرومندى را در پشت سر همه دستورات خود پيش بينى كرده است.

سخن آخر
در خاتمه باید گفت بدون اقامه قسط و عدالت اجتماعى هرگز جامعه بشرى به اهداف نهایى خود یعنى تکامل معنوى نخواهند رسید بلکه تا جامعه بشرى به مرحله خود جوشى در امر اقامه قسط و اجراى عدالت نرسد این هدف تأمین نخواهد شد.
امید است آحاد مسئولان هم در سياستگذارى ها و برنامه ريزى ها، فعاليت هاى اجتماعی و اقتصادى كشور را در مسير رشد و توسعه قرار دهند؛ توليدكنندگان، تاجران و فعالان عرصه اقتصادى را به اين سمت و سو راهنمايى مى كند تا طىّ يك فرآيند حساب شده، جهت گيرى برنامه ها به بهره مندى اقشار مختلف مردم از امكانات طبيعى كشور و بسط عدالت اجتماعى ختم شود.
-------------------------

پرونده ویژه
آثار و تبعات فتنه سازی از منظر معظم له

در وهلۀ نخست باید گفت ريشه اصلى شکل گیری فتنه ها را باید در دو امر جستجو نمود: پيروى از هواى نفس و احكام دروغين خود ساخته كه مخالف كتاب خداست و بى شك اگر احكام قرآن در ميان مردم حاكم باشد و اصالت قوانين اسلام حفظ شود و بدعتهاى ناروا در دين خدا نگذارند و همچنين در اجراى قوانين ناب الهى هوى و هوس را حاكم نكنند فتنه اى پيدا نخواهد شد، چرا كه اين قوانين مجرى عدالت و حافظ حقوق همه مردم و بيانگر وظائف است، فتنه آن زمان شروع مى شود كه فزون طلبى ها آشكار گردد و قوانين الهى در مسير مطامع شخصى تحريف شود. حق و عدالت زير پا بماند و افراد و گروهها وظائف الهى خود را فراموش كنند و به بدعتها روى آورند.
لذا ريختن خون بى گناهان، ستم بر تودۀ مردم و نظام ، دامن زدن به آتش فتنه و فساد، و از بين رفتن امنيّت و صلح در جامعه تسری می یابد.
در این میان منافقان داخلی در راستای تضعيف مسلمانان از هر فرصتى استفاده مى كنند؛ کسانی که در ميان مسلمانان تحت عنوان «مسلمان نما» كه قرآن مجيد آنها را «منافق» نام نهاده زندگى مى كنند كه نقش جاسوسى بيگانگان و ابزار اجرایی فتنه بر عهده آنان است.
اين گروه از منافقان، چنان از حقّ و حقيقت عارى، و چنان بركار خود مسلّط هستند كه مى توانند خود را در صفّ مسلمانان راستين جابزنند، بدون اينكه كسى متوجّه نفاق آنها بشود.لذا منافقان داخلى در كار خود مسلّطتر و طبعاً خطرناك ترند، و مسلمانان بايد شديداً مراقب آن ها باشند، هرچند كه منافقان خارجى را نيز نبايد از نظر دور دارند.

وقتی حق و باطل، مخلوط می شود...

ابزارى كه در تمام طول تاريخ از سوى همه هوا پرستان و جنايتكاران مورد استفاده قرار گرفته و به صورت يك سنّت هميشگى در آمده اين است كه آنها هميشه براى رسيدن به مقاصد خود حق و باطل را به هم مى آميزند و حق را سپرى براى حمايت از باطل و يا پوسته شيرين و جالبى براى پنهان كردن زهر باطل قرار مى دهند، به تعبیر حضرت علی(علیه السلام) «اگر باطل از آميختن با حق جد مى گرديد بر كسانى كه طالب حقّند پوشيده نمى ماند، و اگر حق از آميزه باطل پاك و خالص مى شد زبان دشمنان و معاندان از آن قطع مى گرديد».
چه تعبير جالب و گويايى، باطل اگر در شكل اصليش نمايان شود خريدارى ندارد و حق اگر به صورت خالص عرضه شود زبان بهانه جويان را قطع مى كند، لذا بديهى است نه حق خالص مشكل هوا پرستان را حل مى كند، چرا كه منافع آنها در باطل نهفته است، و نه باطل خالص آنها را به مقصد مى رساند، چرا كه مردم از آنها حمايت نخواهند كرد و اينجاست كه به سراغ آميختن حق و باطل مى روند، همان چيزى كه تمام سياستهاى مخرّب دنيا را مى توان در آن خلاصه كرد.
در واقع آميزش حق و باطل چراغ سبزى است براى هوى پرستان و بهانه اى است براى پيروان شيطان كه وجدان خود را فريب دهند و در برابر ديگران استدلال كنند كه ما به اين دليل و آن دليل (اشاره به قسمتهايى از حق كه با باطل آميخته شده) اين راه را برگزيده ايم.
آرى مستضعفين فكرى و ساده لوحان ممكن است در اين ميان ناآگاهانه در دام شيطان بيفتند، در حالى كه آنها نيز اگر رهبر و راهنمايى براى خود انتخاب مى كردند گرفتار چنين سرنوشتى نمى شدند. به اين ترتيب مردم در برابر آميزش حق و باطل به سه گروه تقسيم مى شوند:
گروه اول حق طلبان آگاه و مخلصند كه به لطف پروردگار از توطئه هاى شوم فتنه جويان در امانند.
گروه دوم هوى پرستان بهانه جو هستند كه مى خواهند به بهانه حق در راه باطل گام بگذارند و در واقع نيمه آگاهند و با پاى خود در دام شيطان مى روند.
گروه سوم افراد ساده لوحى هستند كه تشخيص حق از باطل در اين آميزه خطرناك براى آنها مشكل است و ناآگاهانه گرفتار دام شيطان مى شوند مگر اين كه در پناه رهبر آگاه و فرزانه اى جاى گيرند.
اینگونه است که به تعبیر حضرت علی (علیه السلام)فتنه ها آن گاه كه رو آورند با حق مشتبه مى شوند، و هنگامى كه پشت كنند ماهيت آنها بر همه كس روشن مى گردد، فتنه همچون بادها دور مى زند به برخى از شهرها اصابت مى كند و از بعضى مى گذرد.
آرى در جهان معاصر نیز وضع چنين است و از آن به خوبى صدق كلام مولا امير مؤمنان عليه السّلام روشن مى شود كه فرمود: فتنه جويان بخشى از حق را با بخشى از باطل مى آميزند و دامهاى شيطان را مى گسترانند تا توده هاى ساده انديش را به دام بيندازند!

فتنه سازی با طعم شراکت منافقان داخلی و خارجی

بی شک فتنه و فساد ، خطوط پيروزى یک جامعه را محو مى کند و دسائس دشمنان را بر فضای اجتماعی كارگر مى کند. لذا موجب می شود دشمنان براى جلوگيرى از گسترش دعوت اسلام و به منظور خفه كردن نداى حق طلبان و حتى باز گرداندن مؤمنان به سوى كفر اقدام کنند.
در این بین افراد منحرف معمولاً مى كوشند اعتراضات مردم را دستاويز قرار داده و تفسيرى بر خلاف حق براى آنها درست كنند، تا در ميان مردم، فتنه انگيزى نمايند، و آنها را از راه حق گمراه سازند.
منافقان به سرعت درميان مسلمانان ساده دل ايجاد فتنه و تفرقه و نفاق مى كنند؛ در فتنه خفّاش ها به پرواز در مى آيند و منافقان داخلی و خارجی به جولان در مى آيند و آزمون بزرگ شروع مى شود!.
لذا «فتنه » در واقع جنگ بر ضدّ مسلمانان است كه اگر منافقان پيشنهاد شود، به زودى اين دعوت را اجابت كرده و با فتنه جويان داخلی همكارى مى كنند. اعتراضات اخیر نیز از عمق توطئه هاى منافقان حكايت مى كندلذا باید مراقب تحرّكات جاسوسى منافقان بود.

شایعه سازی و اخلال در امنیت اجتماعی

فتنه سازی موجبات افزایش فساد اجتماعى باشد، که اين امور گاه از كشتن هم دردناك تر است، يا سبب قتل و كشتارها در اجتماع مى شود،لذا فتنه به معناى فساد كبير است. و فتنه به معناى فساد، از قتل بزرگتر و شديدتر است، همان گونه كه در قرآن «وَالْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ؛  فتنه از کشتار هم بدتر است!» و «وَالْفِتْنَةُ أَكْبَرُ مِنَ الْقَتْلِ؛ و ایجاد فتنه، (و محیط نامساعد، که مردم را به کفر، تشویق و از ایمان بازمیدارد) حتّی از قتل بالاتر است » به اين مطلب اشاره شده است.
لذا فتنه سازان امنيّت جامعه را برهم می زنند که از كشتار و قتل خطرناك تر و شديدتر است. البته «فساد» هر گونه نابسامانى و خرابى نظامات مختلف اجتماعى را شامل مى شود، مخصوصا ريخته شدن خون بى گناهان و ناامنى و مانند آنها.
اینگونه است که  دشمنان اسلام و ایادی آنها در داخل، حدّاكثر استفاده را از فتنه مى كنند؛ شايعات زننده و تحريك آميزى را جعل كرده و به وسيله بعضى از افراد متعصب و ساده لوح نشر و توسعه مى دهند.
لذا در این مسأله دو گروه ضربه زيادى به امنيّت جامعه مى زنند، و در حقيقت مرتكب فساد و فتنه مى شوند: يكى شايعه سازان، و ديگرى اراذل و اوباشى كه مخلّ به امنيّت اجتماعى اند.قرآن کریم به این مطلب اشاره دارد؛ لذا می خوانیم:«لَّئِنْ لَّمْ يَنْتَهِ الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِينَ فِى قُلُوبِهِمْ مَّرَضٌ وَالْمُرْجِفُونَ فِى الْمَدِينَةِ لَنُغْرِيَنَّكَ بِهِمْ ثُمَّ لَايُجَاوِرُونَكَ فِيهَا إِلَّا قَلِيلًا* مَّلْعُونِينَ أَيْنَمَا ثُقِفُوا أُخِذُوا وَقُتِّلُوا تَقْتِيلًا؛ اگر منافقان و بيماردلان و آنها كه اخبار دروغ و شايعات بى اساس در مدينه پخش مى كنند دست برندارند، تو را بر ضدّ آنان مى شورانيم، سپس جز مدّت كوتاهى نمى توانند در كنار تو در اين شهر بمانند. و از همه جا طرد مى شوند، و هر جا يافته شوند گرفته خواهند شد و به سختى به قتل خواهند رسيد».
با این تفاسیر امروزه عدّه اى از منافقين كه كار آنها پخش شايعه است و نیز عدّه اى از اوباش، كه هر چند در اقليّت هستند، امّا امنيّت جامعه را برهم می زنند از جمله دشمنان اصلى امنيّت اجتماعى هستند.
در این میان قرآن مجيد اخطار شديدى به اين دو گروه مى دهد. مى فرمايد: اگر شايعه سازان و اوباش دست از فساد و فتنه برندارند، به آنها اعلان جنگ بده، سپس آنها را از شهر اخراج كن، و آنها را هرجا يافتى به سختى به قتل برسان.
آری قرآن مجيد در مقابل فتنه و فساد اجتماعى برخورد شديدى كرده است؛ زيرا زندگى در چنان جامعه اى بسيار مشكل است. و لذا براى تحصيل يا حفظ امنيّت جامعه بايد هر بهايى را پرداخت. تا آنجا كه اسلام به خاطر آن اجازه جنگ با اخلال گران امنيّت اجتماعى را صادر مى كند.

فتنه گران و توهم تفرقه و ایجاد فاصله بین مردم و نظام اسلامی

از جمله مهمترین اهداف وسوسه هاى دشمنان و فتنه گران، ایجاد اختلاف و پراكندگى و تزلزل مبانى عقيده اى مسلمانان استدراین بین قرآن مجيد به مسلمانان هشدار مى دهد كه اگر پيوند ارتباط و تعاون و برادرى را با هم محكم نكنند، و از دشمنان قطع پيوند و همكارى ننمايند روز بروز تشتت و پراكندگى در صفوف آنها بيشتر مى شود، و با نفوذ دشمنان در جامعه اسلامى، و وسوسه هاى اغواگر آنان پايه هاى ايمان سست و متزلزل مى گردد، و از اين راه فتنه عظيمى دامانشان را خواهد گرفت.
اینچنین است که بر اثر نبودن پيوند محكم اجتماعى و رخنه دشمن در صفوف آنها، انواع مفاسد، ناامنى، خونريزى و تباهى اموال و فرزندان و نابسامانيها در اجتماع آنها آشكار خواهد شد، و« فساد كبير» همه جا را فرا خواهد گرفت.
لذا شاهدیم در روز های اخیر گروه زيادى از منافقان و دشمنان اسلام، دور هم جمع شده اند و با وسوسه هاى شيطانى، براى تفرقه افكنى و تضعيف روحيه مردم تلاش مى كنند.
در این زمینه حضرت علی (علیه السلام)می فرماید: «ايّها النّاس شقّوا امواج الفتن بسفن النّجاة، و عرّجو عن طريق المنافرة، وضعوا تيجان المفاخرة؛اى مردم! امواج سهمگين فتنه ها را با كشتيهاى نجات بشكافيد و از راه اختلاف و پراكندگى و دشمنى كنار آييد و تاجهاى تفاخر و برترى جويى را از سر بنهيد!»
اين نكته قابل توجّه است كه امام (علیه السلام) فتنه ها را به امواج كوبنده و شكننده تشبيه مى كند و براى مقابله با آن به استفاده از كشتيهاى نجات توصيه مى كند و مراد از كشتيهاى نجات، كشتيهاى محكم و بزرگى است كه توانايى بر شكافتن امواج و رساندن سرنشينان را به ساحل نجات دارد، و منظور در اين جا رهبران الهى و مخصوصاً اهل بيت پيامبر (صلی الله علیه و آله) است يعنى آنچه را ما مى گوييم گوش كنيد نه آنچه را خود مى خواهيد و در تأكيد بر اين معنى، اختلاف و تفاخر و برترى جويى گروهى و قبيله اى را به راه خطرناكى تشبيه مى فرمايد كه بايد هر چه زودتر از آن كناره گيرى كرد.
آن حضرت در فرازی دیگر می فرماید:«شيطان راه هاى انحرافى خويش را براى شما آسان جلوه مى دهد، و مى خواهد (رشته هاى محكم) دين شما را گره گره بگشايد و به جاى اتحاد و هماهنگى، ايجاد تفرقه كند و به وسيله تفرقه، فتنه بر پا سازد. حال كه چنين است: از وسوسه ها و فريب هاى او روى بگردانيد و نصيحت را از كسى كه به شما هديه مى كند، پذيرا شويد، و آن را محكم در درون جان خويش نگهدارى كنيد».
در واقع امام (علیه السلام) در اين سخن گهربارش انگشت روى نقطه اصلى دردهاى جانكاه جامعه بشريّت گذارده كه هميشه جنگهاى خونين و اختلافات و كشمكشها و كشت و كشتارها و ناامنيها از برترى جوييها و تفاخر سرچشمه مى گيرد، و اگر اين بت، شكسته شود بيشترين مشكلات جوامع بشرى حل خواهد شد و دنيا امن و امان و آرام مى گردد.

ایجاد یأس و بدبینی نسبت به نظام و انقلاب؛ بزرگ ترین توطئۀ فتنه گران

ايجاد يأس و بدبينى نسبت به نظام و انقلاب و ناکارآمد نشان دادن آن، از جمله بزرگترین هدف فتنه سازان و از جمله حيله هاى خطرناك منافقان است که در راستای تضعيف اراده ها و درهم شكستن قدرت جهاد و مقاومت، صورت می گیرد و اگر كارگر شود آثار بسيار زيانبارى دارد.
اين موضوع در دنياى امروز كه فعاليت رسانه هاى جمعى به ویژه فضای مجازی ، بر همه جا سايه افكنده از گذشته خطرناك تر است. منافقانى كه در بيرون و درون كشورهاى اسلامى هستند با فتنه انگیزی و با استفاده از قدرت رسانه، براى مأيوس كردن مسلمانان از هر گونه برنامه هاى اصلاحى و از هرگونه پيشرفت و موفقيّت، وسائل شكست آنها را فراهم مى سازند. بايد در برابر اين شيطان صفتان با تمام قدرت ايستاد و پيوسته مردم را به ضرورت مطالبه خواهی صحیح از مسئولان و نیز توکل بر الطاف خفيّه و جليّه الهى و تلاش همگانی برای پيشرفت و پيروزى اميدوار ساخت .

وظایف پنج گانۀ مردم در رويارويي با فتنه ها ازديدگاه امام علي (عليه السلام)
امام علی عليه السّلام به بخشى از وظايف مردم در فتنه ها و آشوب هاى سخت اشاره كرده و دستورات پنجگانه اى براى پيروان حق بيان مى كنند. نخست مى فرمايد: «فلا تكونوا أنصاب الفتن ، وأعلام البدع؛سعى كنيد شما پرچم هاى فتنه ها و نشانه هاى بدعت نباشيد»؛ اشاره به اين كه با سردمداران فتنه ها و بدعت ها همكارى نكنيد و خود را از اين معركه هاى خطرناك كنار بكشيد.
آن حضرت در دوّمين دستور مى افزايد: «و الزموا ما عقد عليه حبل الجماعة، و بنيت عليه أركان الطّاعة؛ از آن چه پيوند جماعت (و جامعه اسلامى) به آن گره خورده و اركان اطاعت بر آن نباشد، جدا مشويد».
اشاره به اين كه تا مى توانيد قوانين و دستورات الهى را كه ضامن بقاى جامعه اسلامى و اطاعت پروردگار است، حتى درگير و دار فتنه ها تا آن جا كه مى توانيد محترم بشمريد؛ چرا كه اگر راه نجاتى از فتنه باشد پيروى از اين دستورات است. اين سخن مخصوصا برنامه هايى همچون كمك به محرومان و ستمديدگان را شامل مى شود؛ چرا كه حفظ آن ها سبب نجات از فتنه هاست.
در سوّمين دستور مى فرمايد: «و اقدموا على اللّه مظلومين، و لا تقدموا عليه ظالمين؛مظلوم بر خداوند وارد شويد و ظالم وارد نشويد»؛ مفهوم اين سخن آن نيست كه تن به ظلم بدهيد و تسليم ظالم شويد؛ زيرا اين كار از نظر اسلام ممنوع و نوعى كمك به ظالم و اعانت بر اثم است؛ بلكه منظور آن است كه اگر بر سر دو راهى قرار گرفتيد كه يا حقوق مردم را ببريد يا حق شما را ببرند، ترجيح دهيد كه از حق خود بگذريد تا به ظلم بر ديگران آلوده نشويد. با توجه به قاعده تقديم اهم بر مهم اين كار يك برنامه عادلانه و خدا پسندانه است.
و در چهارمين دستور مى افزايد: «و اتّقوا مدارج الشّيطان و مهابط العدوان؛از گام نهادن در راه هاى شيطان و سراشيبى هاى ظلم و عدوان بپرهيزيد!»
اشاره به اين كه به منطقه خطر (ظلم و فساد) نزديك نشويد؛ چرا كه لغزشگاه انسان است. تعبير به «مدارج» (پله ها) و «مهابط» (سراشيبى ها) اشاره به نكته لطيفى است؛ يعنى شيطان، انسان را از پله هاى طغيان بالا مى برد و هنگامى كه به اوج رسيد او را به پايين پرتاب مى كند و گاه به كنار دره هاى گناه مى كشاند تا پايشان بلغزد و در اعماق كباير سقوط كنند.
در پنجمين و آخرين دستور مى افزايد: «و لا تدخلوا بطونكم لعق الحرام، فإنّكم بعين من حرّم عليكم المعصية، و سهّل لكم سبل الطّاعة؛لقمه هاى حرام را هر چند اندك باشد وارد شكم خود نسازيد؛ چرا كه شما در معرض نگاه كسى هستيد كه گناه را بر شما حرام كرده و راه هاى اطاعت را براى شما آسان ساخته است»
بى شك، به هنگام بروز فتنه ها اموال حرام در دست مردم زياد مى شود و استفاده از آن آثار بسيار شومى در وجود انسان دارد؛ قلب را تاريك و انسان را از خدا دور مى سازد و در مسير شيطان قرار مى دهد. امام عليه السّلام در اين زمينه هشدار مى دهد و در ضمن مى فرمايد: هيچ گاه راه طاعت و كسب حلال به روى شما بسته نمى شود؛ زيرا در هر شرايطى خداوند طرقى براى نجات از معاصى و روى آوردن به طاعت الهى به روى مردم گشوده است.

سخن آخر

در خاتمه باید گفت از یک سو حل مشكلات اقتصادى مهم ترين وظيفه حكومت است. اگر در اين قسمت وا بماند كارهاى ديگر او مردم را راضى نخواهد ساخت. البته محال است مشكلات اقتصادى جامعه را بر اساس يك مكتب اقتصادى لیبرالی حل كرد، حتماً بايد دست به دامان اقتصاد مقاومتی شد.
از سوی دیگر مردم و مسئولان باید با وحدت و انسجام در دو جبهه با دشمنان و فتنه گران پيكار كنند و شدت عمل به خرج دهند، دشمنان خارجی و عوامل نفوذى آنها كه در لابلاى صفوف مسلمين جاى گرفته و از هر فرصتى براى تضعيف حكومت اسلامى بهره مى گيرند.
لذا ما در مسير و هدف خود كمترين ترديدى نداريم بايد برويم و آتش هر گونه فتنه ای را خاموش كنيم، خدا يار و ياور ماست و روسياهى براى گروه منافق است.
-------------------------

پرونده ویژه
راهکارهای برون رفت از بحران بیکاری از منظر معظم له

بعد از گذشت ٣٩ سال از پیروزی انقلاب اسلامی لیکن اقتصاد کشور هنوز سلامتى خود را به دست نياورده، و روشن است كه چنين اقتصادى عوارض و پيامدهاى متعدّدى به دنبال خواهد داشت، كه معضل بيكارى يكى از آنهاست.
البته بيكارى يك معضل جهانى است، كه بيشتر كشورهاى دنيا را رنج مى دهد. و اين، ارمغان ماشينى شدن زندگى امروز ماست. كشور ما نيز از اين قاعده مستثنى نمى باشد، و تعداد افراد بيكار آن متأسّفانه كم نيست ؛ لیکن باید دانست بيكارى سبب مى شود كه یک اجتماع از نظر اقتصادى وابسته به ديگران باشد؛ حال آنکه انقلاب سياسى هنگامى كامل مى شود كه علاوه بر اتكاء به يك انقلاب عميق فرهنگى، از پشتوانه اقتصاد غنى و خود كفا و پرمايه اى برخوردار گردد.
لذا مبارزه با پديده هاى خطرناك اقتصادى عصر ماهم چون بيكارى انکار ناپذیر است به ویژه آنکه مى دانيم بن بست ها و تضادهائى در اقتصاد امروز دنيا بوجود آمده، و باید با ارائۀ راهکارهای موثر براى رهائى از اين بن بست و تضادها تلاش کرد. باید این بحران را که گريبانگير نسل جوان شده ريشه يابى كرد و به دنبال معالجه و ارائه راهکار بود.

مضرات بیکاری از نظر اسلام

بيكارى براى كسانى كه قادر بر كار و فعاليّت هستند مذموم و ناپسند است لذا در فرهنگ اسلامى، كار و تلاش و فعاليت در زندگى، مورد توجه و تشويق فراوان قرار گرفته و از هرگونه تن آسايى و به كار نگرفتن نيروها و توانايى هاى طبيعى و علمى، نكوهش شده است.
ابن عباس مى گويد: هرگاه پيامبر به كسى مى نگريست كه قواى بدنى او سالم بود، مى پرسيد:آيا او شغل و حرفه اى دارد؟ اگر جواب، منفى بود، مى فرمود: «سقط من عيني ؛ از نظرم افتاد».،
امام باقر عليه السلام مى فرمايد: «إنّى لَأبْغضُ الرّجل أن يكون كَسْلاناً عن أمر دُنياه، و من كَسِل عن أمر دُنياه فهو عن أمر آخرته أكسلُ ؛ من دشمن مى دارم آن كس را كه در ارتباط با امر دنيا (و تلاش براى سامان دهى امور زندگى) تنبل و وارفته باشد؛ هر كس كه درباره امور دنيايش تنبل و سست باشد، در ارتباط با امر آخرتش سست تر است».،
اميرمؤمنان عليه السلام فرمود: «مَنْ وجد ماءً وَتراباً ثم افتقر فابْعَدَهُ اللّه ؛ كسى كه آب و خاك در اختيار دارد و (بر اثر كوتاهى در بهره بردارى صحيح از آنها) در فقر و تنگدستى زندگى مى كند، از رحمت خدا دور باد!».،
آری «بيكارى » در تعليمات اسلام به شدت محكوم شده است، تا آنجا كه امام موسى بن جعفر عليه السلام مى گويد: «خداوند بنده پر خواب را مبغوض مى دارد، خداوند بنده بيكار را مبغوض مى شمارد»!،
جمله كوتاه و شعارمانندى كه از پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله نقل شده نظر اين آئين را نسبت به افراد و جامعه هاى سربار، و متكى به غير، روشن مى سازد، آنجا كه فرمود» «از رحمت خدا دور است كسى كه سنگينى زندگى خود را بر دوش مردم بيفكند»!،

بیکاری و پیامدهای منفی آن

وضعيت نابسامان اقتصادى موجود و يا تفسير وضعيتى كه پيش خواهد آمد تبيين مى كند كه بيكارى چه پى آمدهايى را در جامعه به بار خواهد آورد
معضلاتى از قبيل مشكل بيكارى ، عامل بسيارى از مفاسد است ؛به نحوی که بى كارى و خالى ماندن اوقات از برنامه، بلاى عظيمى است كه زمينه را براى وسوسه هاى بازگشت به گناه فراهم مى سازد.
آری بيكارى مفاسد و تبعات منفى متعدّدى دارد، و مى تواند بستر جرم هاى مختلفى قرار گيرد، لذا بسيارى از جنايات و پرونده هاى خلاف: اعتياد، سرقت،ناامنی، فحشاء و خودفروشى و ... معلول بيكارى است.
انسان بيكار دست به طغيان و فساد مى زند، و لذا معتقديم كه يكى از عوامل گناه بيكارى است. همان گونه كه يكى از زمينه هاى اعتياد به موادّ مخدّر نيز بيكارى است. و نیز يكى از مهم ترين زمينه هاى فعاليّت هاى شركت هاى هرمی در جامعه، بيكارى است؛وقتى تورّم همراه ركود بيايد، و بر آمار بيكارى روز به روز افزوده شود، و سكون جامعه را خسته و دل زده كند، و درست در همين اوضاع و احوال كسانى با استفاده از رانت ها، يك شبه به ثروت هاى بادآورده برسند، رؤياپرداز شدن مردم، و استقبال آنان از طرح هاى شبکه های هرمی عجيب نيست».
 لذا خداوند راه رسيدن به رزق و روزى مقدّر را كار و فعاليّت دانسته، تا انسانها دست به طغيان و فساد نزنند.
هم چنین در آيات و روايات به تلاش و كوشش براى تأمين نيازمندى هاى زندگى دعوت شده است تا افراد تن به بيكارى و وادادگى ندهند و دست از تلاش و كوشش باز ندارند، سربار جامعه نشوند و جامعه را به ركود و عقب افتادگى نكشانند.

حمایت از تولید ملی؛ مهم ترین راهبرد در رفع بیکاری

«تولید داخلی» محصول نيروی انسانی است چرا كه كارگر «كار فكرى» باشد مانند «مديريت» و «آموزش» و «طرح نقشه هاى توليد و عمرانى» و «ابداع و اختراع و اكتشاف» محصول مستقيم قدرت فكرى و خلاقيت انسان، و اگر «كار جسمى» باشد محصول نيروى بازوى او است.
بی شک برای برون رفت از بحران بیکاری مردم باید باور کنند که صرفه اصلی آن است که از اجناس داخلی و تولیدات داخلی استفاده کنند، امروزه مهمترین اقتصاد دنیا هم به جامعه خود الزام می کنند تا تولیدات داخلی را مصرف کنند.وقتی تولید داخلی مصرف شود، بیکاری و بسیاری از معضلات اجتماعی برطرف میشود.
لذا در وهلۀ نخست باید تولید و اشتغال رونق یابد تا بیکاری ریشه کن شود یا کاهش یابد، ما به مردم سفارش می کنیم که تولید داخلی مصرف کنند.
هم چنین دولت باید برای تقویت تولید ملی فعال باشد و از ورود کالای قاچاق جلوگیری و اجازه ندهد مصنوعات خارجی چه از طریق مبادی رسمی و چه قاچاق وارد کشور شود که بازار را در اختیار بگیرد زیرا اگر تولیدات داخلی از کار بیفتد بیکاری، ضرر و زیان ایجاد شده و بیکاری افزایش می یابد.
تقویت تولید داخل یک مسئله جمعی می باشد، اگر بخواهیم مملکت روی پای خود بایستد یک همت جمعی می خواهد یعنی دولت اهتمام بورزد، فروشندگان سراغ تولید داخلی بروند و مردم هم مشتری تولید ملی باشند.

جوانان بیکار تاوان بالا بودن نرخ تسهیلات بانکی را پرداخت می کنند

اشخاصى هستند که قدرت مديريت براى توليد و تجارت را دارند ولى سرمايه لازم را ندارند. اينها افرادى هستند كه از مسائل كشاورزى، تجارت و صنعت آگاهى كافى دارند، ولى پول و سرمايه اى كه در اين راستا به كار گيرند ندارند، در اينجا بانك سالم به اين افراد سرمايه اى مى دهد كه با آن كار كنند، و با آنها شريك مى شود و از آن به تسهيلات بانكى يا تسهيلات اعتبارى تعبير مى كنند كه اين كار هم به نفع جامعه است و هم به نفع بانك، و هم به سود خود اين افراد.
اين گونه برنامه هر قدر توسعه يابد به سود جامعه است و در ايجاد اشتغال و حركتهاى اقتصادى فوق العاده مؤثر است، مشروط بر اين كه توأم با برنامه ريزى دقيق باشد.
این امر در حالی است که در حال حاضر بخشی از علت رکود در حوزه تولید و ایجاد بحران بیکاری به علت سود بالای بانکی است. دولت در ابتدای کار خود باید در این زمینه تدبیری بیاندیشد تا مشکلات مربوط به بیکاری، تولید و سایر بخشها حل شوند.
بدیهی است وقتی بانکها سود ٣٠ درصد میگیرند و درآمد یک کارخانه ١٠ درصد است، پیداست که ورشکسته میشود.
با این تفاسیر باید اذعان کرد اگر بخواهیم مسائل اقتصادی را حل کنیم بدون حل مسائل بانکی، این شدنی نیست در حالی که بخش قابل توجهی از مطالبات بانک های ما از سرمایه داران کلان است، تسهیلات در اختیار گردن کلفت ها قرار می گیرد و واحدهای کوچک دادشان به جایی نمی رسد، نباید این طور باشد. باید نظام و سیستم بانکی در اختیار توده مردم باشد تا کار و تولید رونق گیرد.
اینچنین است که مبارزه با بیکاری جوانان، بدون اصلاح نظام بانکداری ممکن نیست، متاسفانه خرابی کار یکی و دوتا نیست، زیبنده نظام نیست که بانکداری ما بعد از سی و نه سال از پیروزی انقلاب، هنوز اسلامی نشده باشد امیدواریم صاحبان بانک ها، مجلس و دیگر دست اندرکاران برای اصلاح نظام بانکی همکاری کنند.و دست به دست هم بدهند و این مشکل را حل کنند، که  بسیاری از مشکلات ما حل خواهد شد.

خوداشتغالی جوانان؛ راهبرد کلیدی در کاهش بیکاری

رفع معضل بیکاری یک عمل صالح است که جوانان، سرمایه ‎داران و دولت باید آن را در کشور حل کنند، جوان ما تا وقتی کار نداشته باشد قادر به ازدواج نخواهد بود. از سوی دیگر بیکاری منشا مفاسد فراوانی است و عمده این انحرافات و یا پرونده های دادگستری مولود بیکاری است که اعمال صالح می تواند درمانی شایسته برای این معضل اجتماعی باشد.
لذا اولین رکن  در مان بیکاری «همت خودِ جوانان» است. البته بعضاً  جوانان بیان می کنند فلان کار در شان ما نیست، امروز سوال ما از آنان این است که اگر این کارها در شان شما نیست پس چرا امیرمومنان (علیه السلام) کشاورزی و باغبانی می کردند. جوانان عزيز، سرور و مولاى ما كشاورزى و آبيارى و دامدارى مى كرد، ما هم نبايد از كار كردن خجالت بكشيم؛ چرا كه كار كردن عار نيست، سربار جامعه و پدر و مادر شدن عار است .
از نظر اسلام، كار، عار نيست مهم آن است كه مفيد و سودمند به حال جامعه باشد. متأسفانه گروهى از مردم تنها حاضر به قبول كارهايى هستند كه آن را در شأن خود مى پندارند و كمتر از آن را ذلّت مى شمارند. متأسفانه برخی جوانان نیز خیال می کنند کار شایسته آنان وجود ندارد  حال آنکه  آنها  باید با همت و توان به دنبال کار و فعالیت باشند. جوانان باید با جديّت به دنبال كار باشند؛ به هر كار حلالى تن دهند، و تنها به دنبال كارهاى راحت نباشند.
در این بین دولتمردان در واگذارى منابع و امكانات، مخصوصاً به قشر جوان ، سخت گيرى نكنند. به عنوان نمونه در كشور ما زمين موات بسيار است که می توان اين زمين ها را با شرايطى به جوانان واگذار نموده، تا روى آن كار كنند.از سوى ديگر دانشگاهها، جوانان را فقط براى پشت ميز نشستن تربيت نكنند، بلكه براى فعّاليّت در كارهاى توليدى و مهارتی تربيت و آماده سازند.
بسيارى از جوانان داراى مديريّت اقتصادى قوى هستند؛ لكن سرمايه در دست ندارند؛ مانند بسيارى از جوانان فارغ التحصيل دانشگاهها كه هم مديريّت دارند و هم توان و نشاط كار؛ ولى فاقد سرمايه اند.
در اين جا بانكها مى توانند براى آن آنان كمك مؤثّرى داشته باشند.به اين صورت كه بانكها سرمايه اى را در اختيار جوانان بى سرمايه قرار دهند تا آنها بر اساس قرارداد، در امر تجارى سرمايه گذارى كنند و از سود به دست آمده درصدى به خود و درصدى به بانك تعلّق دهند؛ سپس طى اقساطى، اصل سرمايه را به بانكها بازگردانند.

اشتغالزایی در گرو جلوگیری از فرار سرمایه

پيامدهاى منفى خروج سرمایه، مخصوصاً هنگامى كه معادل آن چيز با ارزشى وارد كشور نشود، بر هيچ انسان آگاه و مطّلعى پوشيده نيست، به ويژه اگر اين سرمايه كلان به جيب دشمنان در حال جنگ با اسلام و مسلمين واريز شود، و صرف تهيّه سلاح گردد. و طبعاً هر مقدار كه مبلغ ارز خارج شده بالاتر رود، خطرات آن هم بيشتر مى باشد.
برخی از سرمایه‎داران همه سرمایه خویش را در بانک‎های خارجی گذاشته‎اند تا از سودش بهرمند شوند، قرآن کریم  در آیات متعدد این کار را مذمت کرده و آنها را به عذاب عظیم و آتش سنگین جهنم وعده داده است.
در وضعيّت كنونى اقتصاد در جامعه، خطرناكترين حربۀ اقتصادی، خروج پول از مرزها است؛لیکن تأسف آور است که گفته شود برخی ثروتمندان به جای آنکه درآمدشان را در همين كشور سرمايه گذارى کنند، آن را روانه بانك هاى خارجى نظير سوئيس و دبى و ديگر كشورها کردند.
به هر حال غفلت از رویکرد فرار سرمايه از کشور به ویژه از سوی بخش خصوصى خود عامل کلیدی در بحران بيكارى است.

ایجاد اشتغال و کاهش بیکاری؛ مهمترین مسئولیت دولت

بیکاری یکی از معضلات اساسی جامعه امروز است و دولت باید با برای حل قطعی مشکل اشتغال، اهتمام داشته باشد. بر دولت واجب است در حدّ امكانات خود براى جوانان توليد كار نموده، و معضل بيكارى را حل كند.
در این میان دولت باید تلاش کند تا نرخ بیکاری را کاهش دهد؛ البته در حال حاضر در شرایط سختی قرار داریم، اگر در این شرایط سخت نرخ بیکاری کاهش پیدا کند، افتخار بزرگی محسوب می شود.
در تبیین چگونگی تحقق این مسأله باید گفت دولت برای حل بیکاری باید هزینه زیاد خودش را کم کند و در گام بعدی نحوۀ پرداخت یارانه‎ها را هدفمند نماید.
از سوی دیگر دولت باید جلوی بانک‎های افسار گسیخته را بگیرد، روزی نیست که از سوی مردم برای من نامه نیاید و از سود بانک‎ها شکایت نداشته باشند. خیلی از کارخانه‎ها را این بانک‎ها ورشکسته کرده است. در خارج از کشور سود بانکی یک یا دو درصد است و همین امر چرخ صنعت را در آنجا می‎چرخاند، اگر تورم ۷ درصد است سود بانکی هم باید زیر ۱۰ درصد باشد، تا ورشکستگی در کشور زیاد نشود.
گام بعدی دولت باید جلوگیری از قاچاق باشد، وقتی تعداد زیادی کامیون کالای قاچاق وارد کشور می‎کند یقینا دستگاه‎ تولیدی ما خواهد خوابید.
دولت و كارگزاران حکومت باید در رفع بیکاری توده مردم ، از طريق تشكيل تعاونى ها و ايجاد اشتغال و اعطاى وام به جمعیت جویای کار و نيازمند و توجه ويژه به مخترعان ومبتكران، همكارى و پشتيبانى کند.

چرخش نخبگانی و رفع بیکاری در گرو مقابله با چند شغله های انحصار طلب

يكى از مسائل مهم جامعه ما بيكارى است كه علل و عوامل متعدّدى دارد و يكى از عوامل آن انحصارطلبى هاست كه اگر اين عامل از بين برود بسيارى از بيكاران به كار مى رسند ؛ لذا شاهدیم در جامعه افراد زيادى زندگى مى كنند و نسلهاى جديد مى آيند كه به شغل و كسب در آمد براى زندگى نياز دارند؛ لیکن بعضى از افراد در جامعه چندين كار را قبضه كرده و باعث مى شوند تا ديگران بيكار بمانند ، حال آنکه چند شغله ها که چندين كار را قبضه كرده اند باید جايى هم به ديگران بدهد و فقط به فكر اين كه گليم خود را از آب بيرون بكشند، نباشند، بلكه به ديگران كار و زندگى و اميد دهند.
اینگونه است که در صحنه اجتماع گاهی برخی افراد ١٠ پست و شغل دارند و در مقابل عده ای بیکار هستند، جوانانی که تحصیلات عالیه دارند اما به دلیل اینکه عده ای مشاغل و پست ها را اشغال کرده اند ، بیکار مانده اند.
بی شک  چند شغله بودن افراد در کشور عوارض و مشکلات زیادی را به همراه دارد از جمله اینکه به دلیل رسیدگی ناکافی ، کارها را خراب می کند. و موج بیکاری را افزایش می دهد.
این مساله ناشی از چند چیز می تواند باشد، اینگونه افراد یا می گویند تنها ما لایق هستیم که این امر ناشی از تکبر است و از بدترین صفات به شمار می آید و شیطان نیز به همین دلیل از درگاه خدا رانده شد.
منشا دیگر این مساله نیز حرص ، طمع و انحصار طلبی است که می خواهد همه منافع برای خودش باشد و این امر نیز از بدترین رذائل اخلاقی است .
با این اوصاف دولت باید صحنه فعالیت در کشور را باز کند تا ديگران هم بهره مند شده و سرگردان و شرمنده نشوند. جای بسی تأسف است که   این فرهنگ بد و نازیبا امروزه در جامعه ما وجود دارد امیدواریم فکر های ما وسیع تر شود ، مسائل جناحی را کنار بگذاریم و به فکر همه جامعه باشیم و به دستورات و تعالیم انسان ساز دین مبین اسلام عمل کنیم.

سخن آخر:(مبادا توجیه گری کنید و مسئله مطالبات مردم را نادیده بگیرید)

مردم از بیکاری جوانان خود رنج می برند، جوانان تحصیل کرده بسیاری هستند که مشکل بیکاری دارند، مشکل مردم تعطیل شدن کارخانه ها است، لذا اگر دولت آیین نامه می نویسند باید برای رفع مشکلات معیشتی مردم و بیکاری جوانان باشد، چرا با وجود این که مسأله را می دانند به بیراهه می روند.
دولت بداند مطالبات اقتصادی خاموش نشده و مردم نگران مشکلات اقتصادی هستند و تا این مشکل برطرف نشود، ریشه مشکلات حل نمیشود، باید واقعاً برای مردم کار شود؛ مبادا توجیهگری کنند و مسئله مطالبات مردم را نادیده بگیرند، واقعیات باید پذیرفته شود و مشکلات مردم  از جمله بیکاری باید رفع شود.
-------------------------

مقاله
واقعيت تلخ (حرمتی که نگه داشته نشد)
حجت الاسلام مهدی شبان

چکیده: با رحلت پيامبر(صلی الله علیه و آله) طوفان‏هاى تازه‏اى از حوادث پيچيده و بحرانى وزيدن گرفت؛ احقاد و كينه‏هاى بدر، خيبر و حنين كه در عصر پيامبر(صلی الله علیه و آله) در زير خاكستر پنهان بود آشكار گشت؛ احزاب منافقين به جنب و جوش افتادند تا هم از اسلام انتقام بگيرند و هم از خاندان پيامبر(صلی الله علیه و آله)؛ و فاطمه زهرا(سلام الله علیها) در مركز اين دايره بود كه تيرهاى زهرآگين دشمنان از هر سو به سوى آن پرتاب مى‏ شد.

مقدمه

دوران شيرين زندگانى بانوى اسلام فاطمه زهرا(عليها السلام) با رحلت پيامبر (صلى الله عليه و آله) به سرعت سپرى شد، هر چند به يك معنا در سراسر زندگى او، دوران شيرينى وجود نداشت، چرا كه پيوسته فشارها و جنگ‏ها و توطئه ‏هاى دشمنان بر ضد اسلام و پيامبر آرامش روح فاطمه (عليها السلام) را بر هم مى ‏زد.
با رحلت پيامبر (صلى الله عليه و آله) طوفان‏هاى تازه‏اى از حوادث پيچيده و بحرانى وزيدن گرفت؛ احقاد و كينه‏هاى بدر، خيبر و حنين كه در عصر پيامبر (صلى الله عليه و آله) در زير خاكستر پنهان بود آشكار گشت؛ احزاب منافقين به جنب و جوش افتادند تا هم از اسلام انتقام بگيرند و هم از خاندان پيامبر (صلى الله عليه و آله)؛ و فاطمه زهرا (عليها السلام) در مركز اين دايره بود كه تيرهاى زهرآگين دشمنان از هر سو به سوى آن پرتاب مى‏ شد.
فراق و جدايى دردناك پدر از يكسو، مظلوميت غم‏انگيز و جانكاه همسرش اميرمؤمنان على (عليه السلام) از سوى ديگر، توطئه‏هاى دشمنان بر ضد اسلام از ديگر سو و نگرانى فاطمه (عليها السلام) از آينده مسلمين و حفظ ميراث قرآن، وسنت نبوي، دست به دست هم داده، قلب و روح پاكش را سخت مى‏ فشردند.
فاطمه (عليها السلام) نمى‏خواهد با بيان غم‏هاى خود، روح پاك اميرمؤمنان على عليه السلام را كه سخت از آن اوضاع ناگوار و خلاف كارى‏ هاى امت ضربه ديده، آزرده‏ تر سازد؛ به همين دليل به كنار قبر پيامبر (صلى الله عليه و آله) مى‏رفت و با او درد دل مى‏ كرد؛ و سخنان جانسوزى همچون اخگر آتش كه اعماق وجود انسان را مى‏سوزاند، بر زبان مى ‏آورد.(١)
آنچه در اين مقاله به خوانندگان محترم ارائه مي شود نقل گوشه اي از روايات متعدد از متون اهل سنت پيرامون واقعيات تلخ بعد از رحلت پيامبر (صلى الله عليه و آله) ميباشد.
تذکر اين نکته نيز لازم است که بيان حقايق به شيوه علمي و منطقي و مستدل و خالي از هرگونه تعصب و توهين به مقدسات، منافات با وحدت اسلامي ندارد.
به قول استاد شهيد مرتضي مطهري: «مخالفين اتحاد مسلمين براى اينكه از وحدت اسلامى مفهومى غيرمنطقى و غيرعملى بسازند، آن را به نام وحدت مذهبى توجيه مى ‏كنند تا در قدم اول با شكست مواجه گردد. بديهى است كه منظور علماى روشنفكر اسلامى از وحدت اسلامى، حصر مذاهب به يك مذهب و يا اخذ مشتركات مذاهب و طرد مفترقات آنها- كه نه معقول و منطقى است و نه مطلوب و عملى- نيست؛ منظور اين دانشمندان متشكل شدن مسلمين است در يك صف در برابر دشمنان مشتركشان.
از نظر اين گروه از علماى اسلامى، هيچ ضرورتى ايجاب نمى ‏كند كه مسلمين به خاطر اتحاد اسلامى، صلح و مصالحه و گذشتى در مورد اصول يا فروع مذهبى خود بنمايند، همچنان‏ كه ايجاب نمى ‏كند كه مسلمين درباره اصول و فروع اختلافى فيما بين، بحث و استدلال نكنند و كتاب ننويسند. تنها چيزى كه وحدت اسلامى، از اين نظر، ايجاب مى‏كند، اين است كه مسلمين- براى اينكه احساسات كينه ‏توزى در ميانشان پيدا نشود يا شعله ‏ور نگردد- متانت را حفظ كنند، يكديگر را سبّ و شتم ننمايند، به يكديگر تهمت نزنند و دروغ نبندند، منطق يكديگر را مسخره نكنند )و به مقدسات يکديگر اهانت نکنند[ و بالاخره عواطف يكديگر را مجروح نسازند و از حدود منطق و استدلال خارج نشوند و در حقيقت- لااقل- حدودى را كه اسلام در دعوت غيرمسلمان به اسلام لازم دانسته است، درباره خودشان رعايت كنند: «اُدْعُ الى‏ سَبيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ جادِلْهُمْ بِالَّتى هِىَ احْسَنُ»(٢)

اين مقاله شامل بخش هاي ذيل ميباشد:
قطره اي از بحر فضائل زهراي مرضيه سلامالله عليهادرمنابع اهل سنت
نارضايتي حضرت زهرا عليها السلام از خليفه اول
تهديد به آتش زدن خانه حضرت توسط خليفه دوم
اثبات عملي شدن اين تهديد

قطره اي از بحرفضائل زهراي مرضيه سلامالله عليها در منابع اهل سنت
بعد از رحلت پيامبر (صلى الله عليه و آله) طوفان عجيبى در جامعه اسلامى بر سر مسأله خلافت در گرفت، طوفانى كه نتيجه آن تغيير محور خلافت از خاندان پيامبر (صلى الله عليه و آله) به سوى افراد ديگرى بود، آنها كه از سوى خدا به عنوان جانشينى پيامبر (صلى الله عليه و آله) معرفى شده بودند كنار زده شدند و ديگران جاى آنها را گرفتند.
منزوى شدن اهل‏بيت (عليهم السلام) سبب شد كه مقامات حاكم آنچه از فضايل و مناقب در شأن آنها بود و طبعاً شايستگى و اولويت آنها را براى مسأله خلافت اثبات مى‏كرد، سانسور كنند؛ زيرا ذكر اين مناقب و فضايل براى همه سؤال‏ انگيز بود كه اگر آنها داراى چنين مقاماتى بوده ‏اند پس چرا ديگران پيشى گرفتند؟!(٣)
اما از آنجا که خواست پرودگار بر باقي ماندن اين فضائل بود، فضائل ومناقب اهل بيت (عليهم السلام) بطور کلي از بين نرفت وبه راستي که ذکر احاديث فضائل و مناقب اهل بيت (عليهم السلام) درکتب مخالفان و عبور آن از کانال زمان و محيطي که نهادن نام "على" بر فرزند جرمى نابخشودنى محسوب مى‏شد، خود معجزه است؛ آري آنها مى‏خواهند نور خدا را با دهان خود خاموش كنند؛ ولى خدا جز اين نمى‏خواهد كه نور خود را كامل كند، هر چند كافران ناخشنود باشند! «يُريدُونَ أَنْ يُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ يَأْبَى اللَّهُ إِلاَّ أَنْ يُتِمَّ نُورَهُ وَ لَوْ كَرهَ الْكافِرُونَ»(٤)
شيعه و سني روايات بسياري از پيامبر اعظم صليالله عليه وآله در شأن ومنزلت حضرت زهراء سلام الله عليها بيان نقل نموده اندکه نشان از جايگاه ويژه وبالاي حضرت صديقه طاهره دارد ما نيز قبل از ورود به اصل بحث تنها چند روايت از بحر بيکران فضائل برترين بانوي جهان از منابع معتبر اهل سنت نقل ميکنيم.
١. قالَ رسول الله: «فاطمةُ سَيّدَة نِساءِ اَهلِ الجَنّة»(٥) فاطمه (سلام الله عليها) سرور زنان اهل بهشت است.
٢. آلوسی که از استوانه های علمی اهل سنت است در تفسير روح المعانی در مورد مقام والای حضرت زهراء سلام الله عليها می گويد:
«وَ الَّذِي أَمْيَلُ إِلَيْهِ - أَنَّ فَاطِمَةُ الْبَتُولُ أَفْضَلِ النِّسَاءِ المتقدمات والمتأخرات مِنْ حَيْثُ إِنَّهَا بَضْعَةُ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ تَعَالَى عَلَيْهِ وَ سَلَّمَ بَلْ وَ مَنْ حيثيات أَخَّرَ أَيْضاً ، وَ لَا يعكر عَلَى ذَلِكَ الْأَخْبَارِ السَّابِقَةِ لِجَوَازِ أَنْ يُرَادَ بِهَا أَفْضَلِيَّةِ غَيْرِهَا غليها مِنْ بَعْضِ الْجِهَاتِ وبحيثية مِنْ الحيثيات - وَ بِهِ يُجْمَعُ بَيْنَ الْآثَارُ - وَ هَذَا سَائِغُ عَلَى الْقَوْلِ بِنُبُوَّةِ مَرْيَمَ أَيْضاً إِذْ البضعية مِنْ رَوْحِ الْوُجُودِ وَ سَيِّدُ كُلِّ مَوْجُودُ لَا أَرَاهَا تُقَابِلُ بِشَيْ‏ءٍ وَ أَيْنَ الثُّرَيَّا يَدٍ»(٦) نظر من اين است كه فاطمه بتول أفضل از تمام زنان اولين و آخرين است از جهت اينكه او پاره تن رسول الله (صلي الله عليه و سلم) است و از ساير جهات هم همينگونه است و ... حتي اگر ما قائل شويم كه حضرت مريم نبي بوده باز هم فاطمه أفضل از او است؛ زيرا پاره تن روح وجود عالم هستي و پاره تن سيد تمام موجودات است [يعني رسول الله (صلي الله عليه و سلم)] و با هيچ چيزي قابل مقايسه نيست. چه زماني ميتواند اين دستهاي بشري به ستاره ثريا رسد؟
٣. قالَ رسولالله (صلي الله عليه وآله): «اِنّمَا فاطُمَة بَضعَة مِنِّي يُوذِينِي ما آذاها»(٧) فاطمه (سلام الله عليها) پاره تن من است هر چه او را آزار دهد مرا مى‏آزارد.
آري آزار فاطمه (سلام الله عليها) آزار رسول اکرم صلوات الله عليه وآله است؛ و جزاي آزار رسول الله صلي الله عليه وآله نيز در قرآن کريم آمده است.
در دو آيه از آيات قرآن کريم جزاي آزار دهندگان رسولالله صليالله عليه وآله را عذاب الهي ودوري از رحمت پروردگاربيان مي داردآنجا که مي فرمايد: «إِنَّ الَّذينَ يُؤْذُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ أَعَدَّ لَهُمْ عَذاباً مُهيناً»(٨) آنها كه خدا و پيامبرش را آزار می ‏دهند؛ خداوند آنان را از رحمت خود در دنيا و آخرت دور ساخته و براى آنها عذاب خواركننده‏اى آماده كرده است. درآيه اي ديگرنيزمي فرمايد: «الَّذينَ يُؤْذُونَ رسولالله لَهُمْ عَذابٌ أَليم‏»(٩) آنها كه رسول خدا راآزار مى‏دهند، عذاب دردناكى دارند.
٤. «كانَ رسول الله (صلي الله عليه وآله) اذا سافَرَ كانَ آخِرُ عَهْدِهِ بِانْسانٍ مِنْ اهْلِهِ فاطِمَةَ (سلام الله عليها) وَ اوَّلُ مَنْ يَدْخُلُ عَلَيْهِ اذا قَدِمَ فاطِمَة»(١٠) هر زمان پيامبر (صلي الله عليه وآله) به سفر مى‏رفت آخرين كسى را كه خداحافظى مى‏كرد دخترش فاطمه (سلام الله عليها) بود و هنگامى كه از سفر باز مى‏گشت نخستين كسى را كه ديدار مى‏كرد زهرا (سلام الله عليها) بود.
٥. قال رسولالله: «اِنّ الله يَغضِبُ لِغَضَبكِ و يَرضَي لِرِضَاكِ»(١١) خداوند بخاطر خشم تو خشمگين مى ‏شود و به خاطر رضاى تو راضى‏ مي شود
ما در شبانه روز حداقل ده مرتبه دعا مي کنيم از کساني که مورد غضب الهي قرار گرفته اند، نباشيم «اهدنا الصراط المستقيم صراط الذين انعمت عليهم غير المغضوب عليهم و الضالين» از جمله کساني که در زمره مغضوبينند کساني هستند که باعث خشم و غضب و نارضايتي فاطمه زهراء سلام الله عليها شده اند.
٦.عَن زَيدِ بن اَرقَم: اِنَّ رسولالله (صلي الله عليه وآله) قالَ لِعَلي وَ فاطمَة و الحَسَنِ وَ الحُسَين: «اَنا حَربٌ لِمَن حارَبتُم وَ سِلمٌ لِمَن سالمتُم»(١٢) زيد بن ارقم از نبي مکرم اسلام [صلي الله عليه وآله] نقل ميکند که حضرت به علي و فاطمه و حسن و حسين [عليهم السلام] فرمودند: من با كسى كه با شما جنگ كند اعلان جنگ مى‏كنم و با كسى كه با شما صلح كند اعلان صلح مى‏كنم‏.
٧. «عَن عائِشَه اُمُ المُومِنِين اَنَّهَا قالَت: مَا رَأَيتُ اَحَدَاً أَشبَه کَلامَاً و َحَدِ يثَاً مِن فاطمة بِرسول الله (صلي الله عليه وآله) و کانَت اذا دَخَلَت عَلَيهِ رَحَّبَ بِها و قَامَ اِلِيها، فَاَخَذَ بِيدَها فَقَبَّلَها، وَ اَجلَسَها فِي مَجلِسِه»(١٣) عائشه ام المومنين نقل مي کند که: «من هيچ كس را در سخن گفتن از فاطمه شبيه ‏تر به رسول خدا (صليالله عليه وآله) نديدم، هنگامى كه وارد بر پدر مى‏شد به او خوش آمد مى‏گفت و در برابر دخترش فاطمه بر مى‏خاست، دست او را مى‏گرفت و مى‏بوسيد و او را در جاى خود مى ‏نشاند».
منابع معروف و مشهور اهل سنت پر است از احاديثي که مناقب حضرت زهراء سلام الله عليها را بيان ميکند ما در اين بخش تنها به ذکر چند روايت از منابع معتبر اهل سنت اکتفا نموديم. در باب مناقب حضرت زهراء سلام الله عليها برخي از اهل سنت حتي کتاب مستقل نگاشته اند بنابراين مقام ومنزلت والاي دخت نبي مکرم اسلام (صلى الله عليه و آله) بر هيچ کس پوشيده نيست.(١٤)

آيا حضرت زهرا سلامالله عليها از خليفه اول راضي بودند؟
بر اساس آنچه در معتبرترين متون اهل سنت آمده است ميتوان به يقين بيان کرد که حضرت زهراء سلام الله عليها از خلفاء رضايت نداشته اند. البته اين عدم رضايت و غضب حضرت فاطمه عليها السلام قطعا بدون دليل نميباشد علت غضب حضرت زهراء سلام الله عليها نيز در متون اهل سنت آمده است که به آن اشاره خواهيم کرد.
براي اثبات عدم رضايت حضرت صديقه طاهره از خلفاء ما در اين بخش تنها به چند روايت از کتب معتبر اهل سنت استناد مي کنيم و قضاوت را برعهده و جدان هاي منصف و آگاه مي سپاريم.
١. صحيح بخاري(١٥) وصحيح مسلم(١٦) دو کتاب معتبر اهل سنت روايتي را از عايشه نقل مي کنند متن روايت به شرح زير است «عَنْ عَايشَه: انَّ فَاطِمَةَ بِنْتَ النَّبِيِّ أَرْسَلَت الي أَبِي بَكْرٍ تساله مِيرَاثَهَا مِنْ رسولالله مِمَّا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَيْهِ بالمدينه وَ فَدَكَ وَ مَا بَقِيَ مِنْ خُمْسِ خَيْبَرَ فَقَالَ ابوبكر انَّ رسولالله قَالَ: لا نُورِث مَا تَرَكْنَا صَدَقَةَ أَنَّما ياكل آلِ مُحَمَّدٍ فِي هَذَا الْمَالُ وَ أَنِّي وَ اللَّهِ لَا أُغَيِّرُ شَيْئاً مِنْ صَدَقَةِ رسولالله منْ حَالِهَا الَّتِي كَانَ عَلَيْهَا فِي عَهْدِ رسولالله وَ لاعملن فِيهَا بماعمل رسولالله فابي ابوبكر ان يَدْفَعُ الي فاطمه مِنْهَا شَيْئاً فَوَجَدت فاطمه عَلِي أَبِي بَكْرٍ فِي ذالك فَهِجرتهُ فَلَمْ تُكَلِّمُهُ حتي تُوُفِّيَتْ وَ عَاشَتْ بعدالنبي ستةَ أَشْهُر فَلَمَّا تُوُفِّيَتْ دَفَنَها زَوْجُها عَلِيّ لَيْلًا وَ لَمْ يُؤذن بِهَا ابابكر وَ صُلِّيَ عَلَيْهَا»؛
(عايشه نقل ميکند که فاطمه شخصي را نزد ابوبکر فرستاد و ارث خود را که از رسول الله برايش بود از فيء و فدک و مابقي خمس خيبر از ابوبکر طلب کرد. ابوبکر گفت پيامبر فرموده است ما ارث نمي گذاريم هر آنچه از اموالمان باقي بماند صدقه است! آل پيامبر هم از آن سهم دارند [مانند ساير مسلمين] و به خدا قسم صدقه پيامبر را تغيير نخواهم داد و به همانگونه که در زمان حيات پيامبر عمل مي شده عمل خواهم کرد، بنابراين ابوبکر از دادن چيزي از آن ارثيه به فاطمه امتناع ورزيد.
پس فاطمه بر ابوبکر غضب کرد و از او دوري کرد و با ابوبکر ديگر تکلم نکرد تا زماني که ازدنيا رفت و فاطمه بعد از پيامبر شش ماه زندگي کرد و زمانيکه از دنيا رفت نيز همسرش علي او را شبانه دفن کرد وبراي تدفين و نماز ابوبکر را خبر نکرد). اين روايت از عايشه ام المؤمنين است در دو کتاب صحيح اهل سنت که از معتبرترين کتاب ها نزد عامه اهل سنت ميباشد نقل شده است. از اين عبارت «فاَبي ابوبكر ان يَدْفَعُ الي فاطمه مِنْهَا شَيْئاً فَوَجَدْت فاطمه عَلِي أَبِي بَكْرٍ فِي ذالك فَهِجرتهُ فَلَمْ تُكَلِّمُهُ حتي تُوُفِّيَتْ» چند نكته از اين روايت ميتوان فهميد:
الف- وجود اختلاف و نزاع ميان حضرت زهرا سلامالله عليها و ابوبكر
ب- غضب حضرت زهراء عليها السلام بر ابوبكر
ج- تداوم اين غضب تا زمان شهادت حضرت زهراء سلام الله عليها
٢. ابن قتيبه (١٧)روايتي را نقل ميکند که نشان دهنده پشيماني عمر و ابوبکر از رفتارشان با حضرت زهراء سلام الله عليها دارد لذا براي رضايت گرفتن از حضرت به خانه ايشان مي روند
فَقَالَ عُمَرُ لَا بِي بَكْرِ انْطَلِقْ بِنَا الي فاطمه فانا قَدْ اغضبنا هَا فَانْطَلَقَا جَمِيعاً فاستاذنا عَلِي فاطمه فَلَمْ تاذن لَهُمَا فاتيا عَلِيّاً فَكَلَّمَاهُ فادخلهما عَلَيْهَا فَلَمَّا قَعَدَا عِنْدَهَا حَوَّلْت وَجْهِهَا الي الْحَائِطِ فَسَلِّمَا عَلَيْهَا فَلَمْ تَرُدّعَلَيْهِمَا السَّلَام فَتَكَلَّمَ ابوبكر فَقَالَ يَا حَبِيبَةَ رسولالله وَ اللَّهِ انَّ قَرَابَةُ رسولالله أُحِبُّ الي مِنْ قرابتي وانک لَا حَبُّ الي مِنْ عايشه ابنتي وَ لَوَدِدْتُ يوم مَاتَ ابوک اني مِتُّ ولااَبقي بَعْدَهُ افتراني اَعرفکِ وَ اعْرِفُ فضلکِ وشَرَفکِ واَمنعک حقک وميراثک مِنْ رسولالله ؟ الا أَنِّي سَمِعْتُ أَبَاكَ رسولالله صلِّيَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ لَا نُورِّث، مَا تَرَكْنَا فَهُوَ صَدَّقَه فَقَالَتْ: ارايتكما انَّ حدثتكما حَدِيثاً عَنْ رسولالله تَعرفانه وَ تَفعَلانِ بِهِ؟ قَالَا نَعَمْ فَقَالَتْ نَشَد تكلما اللَّهِ الم تسمعا رسولالله يَقُولُ رِضا فاطمه مِنْ رِضَايَ وَ سَخِطَ فاطمه مِنْ سخطي فَمَنْ أَحَبَّ فاطمه فَقَدْ احْبنِي وَ مَنْ ارْضَي فامه فَقَدْ ارضاي وَ مَنْ أَسْخَطَ فاطمه فَقَدْ أَسْخَطَنِي قَالَا نَعَمْ سَمِعْنَاهُ مِنْ رسولالله قَالَتْ فاني اشْهَدِ اللَّهَ وَ مَلائِكَتَهُ أَنَّكُمَا اسخطتماني وَ مَا ارضيتماني وَ لَئِنْ لَقِيتُ النَّبِيَّ لاشكو نكما اليه فَقَالَ ابوبکر: انا عائذ بالله تعالي مِنْ سَخَطِهِ وسخطک يا فاطمه ثُمَّ انْتَحَبَ ابوبکر يبکي حتي کادت نَفْسِهِ انَّ تَزْهَقَ وهي تَقُولُ: وَ اللَّهُ لادعون اللَّهِ عليک في کل صَلَاةِ اصلّيها»(١٨)
عمر به ابوبکر گفت: بيا با هم به پيش فاطمه برويم؛ زيرا ما او را غضبناک کرديم، پس به را ه افتادند و از فاطمه اذن ورود خواستند، ولي او اجازه نداد. به نزد علي رفته و با او سخن گفتند، او آنها را به داخل خانه آورد و چون نزد فاطمه نشستند، آن حضرت صورتش را به طرف ديوار برگرداند و جواب سلام آنان را نداد.
پس ابوبکر گفت: اي محبوب رسول خدا به خدا سوگند خويشاوندي رسول خدا نزد من دوست داشتني تر از خويشاوندي خودم ميباشد و من تو را از دخترم عايشه بيشتر دوست دارم، روزي که پدرت وفات کرد دوست داشتم من هم مي مُردم تا بعد از او باقي نمانم، آيا گمان مي کني من با اين که تو را مي شناسم و فضل و شرف تو را مي دانم تو را از حق و ميراثت محروم مي کنم؟ امّا از پدرت رسول خدا شنيدم که مي گفت: ما ارث بجا نمي گذاريم و هر چه از ما باقي بماند صدقه است؛ در اين هنگام فاطمه فرمود: اگر حديثي از رسول خدا براي شما نقل کنم آيا آن را تأييد مي کنيد و به آن عمل مي کنيد؟
گفتند: آري! فرمود: شما را به خدا سوگند مىدهم آيا شما دو نفر از رسول خدا نشنيديد که فرمود: خشنودى فاطمه خشنودى من و ناراحتى او ناراحتى من است، هر کس دخترم فاطمه را دوست بدارد و احترام کند مرا دوست داشته و احترام کرده است و هر کس فاطمه را خشنود نمايد مرا خشنود کرده است و هر کس فاطمه را ناراحت کند مرا ناراحت کرده است؟! ابوبکر و عمر هر دو اعتراف کرده و گفتند: آرى ما از رسول خدا اين گونه شنيديم. سپس فرمود: پس من خدا و فرشتگان را شاهد مىگيرم که شما دو نفر مرا اذيت و ناراحت کردهايد و رضايت مرا بدست نياورده ايد و در ملاقات با پدرم از شما دو نفر شکايت خواهم کرد. ابوبکر گفت: من از خشم او (پيامبر) و خشم تو اي فاطمه به خدا پناه مي برم... . سپس حضرت فرمود: به خدا قسم پس از هر نماز بر تو نفرين خواهم کرد.
٣. بيهقي نيز تصريح دارد که حضرت زهراء سلام الله عليها از ابوبکر ناراضي بود و تا آخر عمر شريف خود با ابوبکر تکلم نکرد. «فَغَضِبَتْ فَاطِمَةُ عَلي أَبِي بکر وَ هجرَتْهُ فَلَمْ تکلمْه حتي مَاتَتْ فَدَفَنَهَا عَلِيٌّ لَيْلًا»(١٩) حضرت فاطمه بر ابوبکر غضب کرد و از او اعراض نمود و با او صحبت نکرد تا اينکه وفات يافت پس علي شبانه او را دفن کرد.

آيا تهديد به آتش زدن خانه حضرت زهراء سلام الله عليها توسط خليفه دوم صحّت دارد؟
حوادث تلخ و ظلم هاي بسياري بعد از رحلت پيامبر عظم الشأن اسلام صلي الله عليه وآله در حق اهل بيت او شد همان اهل بيتي که پيامبر صلي الله عليه وآله مدام بر محبت و مودت به آنها تاکيد مي ورزيد و در قرآن کريم از آن به عنوان اجر رسالت پيامبر صليالله عليه وآله ياد شده است.
«ذلِكَ الَّذي يُبَشِّرُ اللَّهُ عِبادَهُ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى» ‏(٢٠) اين همان چيزى است كه خداوند بندگانش را كه ايمان آورده و اعمال صالح انجام داده اند به آن نويد مى‏ دهد! بگو: من هيچ پاداشى از شما بر رسالتم درخواست نمى‏ كنم جز دوست‏ داشتن نزديكانم.

تهديد به آتش زدن خانه دختر پيامبر مکرم اسلام(صلى الله عليه و آله)
تنها بعد از اندک زماني بعد از رحلت پيامبر (صلى الله عليه و آله) يکي از واقعيات تلخي است که در متون اهل سنت نيز به آن اشاره شده است ما در اين بخش نيز به ذکر چند روايت از کتب معتبر اهل سنت اکتفا مي کنيم.
١. ابن ابى‏ شيبه‏ در کتاب المصنف خود اين گونه نقل ميکند:
«حَدَّثَنَا زَيْدِ بْنِ أَسْلَم عَنْ أَبِيهِ أَسْلَم انهَ حين بُويِعَ لَابِي بَكْرٍ بَعْدَ رسول الله (صلي الله عليه وآله) كَانَ عَلِيُّ وَ الزُّبَيْرُ يَدْخُلَانِ عَلِي فاطمة بِنْتَ رسولالله (صلي الله عليه وآله) فيشاورونها وَ يَرْتَجِعُونَ فِي أَمْرِ همْ فَلَمَّا بَلَغَ ذالک عُمَر بن خَطَّابٍ خَرَجَ حتي دَخَلَ عَلَي فاطمة فَقَالَ: يابنت رسول الله (صلي الله عليه وآله) وَ اللَّهِ مَا أَحَدُ أَحَبَّ الينا مِنْ أَبِيكَ وَ مَا مِنْ أَحَدٍ أَحَبَّ الينا بَعْدَ أَبِيكَ منك وَ ايْمُ اللَّهِ ماذالك بِمَانِعِي انَّ اجْتَمَعَ هولاء النَّفْرِ عِنْدَك ان أَمَرتهُمْ ان يُحْرَقَ عَلَيْهِمُ الْبَيْتُ قَالَ: فَلَمَّا خَرَجَ عُمَرَ جاءوها فَقَالَتْ «تَعْلَمُونَ انَّ عُمَر قدجاءني وَ قَدْ حَلَفَ بِاللَّهِ لَئِنْ عُدْتُمْ ليَحرقن عَلَيْكُمْ الْبَيْتِ وَ ايْمُ اللَّهِ ليمضين لِمَا حَلَفَ عَلَيْهِ... .»(٢١)
زيد بن اسلم به نقل از پدرش ميگويد: هنگامى كه مردم بعد از پيامبر (صلی الله علیه وآله) با ابى بكر بيعت كردند، على و زبير بر فاطمه عليهاالسلام وارد شدند و با ايشان به مشاوره مى پرداختند، به کار خود [استکناف ازبيعت] ادامه مي دادند زمانيکه اين خبر به عمر بن خطاب رسيد. او بيرون آمد و نزد فاطمه رفت و گفت: اى دختر رسول خدا، هيچ کس براي ما محبوب تر از پدر تو نيست و پس از پدرت نيز هيچ کس نزد ما محبوب تر از تو نيست، و سوگند به خدا اين محبت مانع از آن نيست كه اگر اين افراد در خانه تو جمع شوند دستور دهم خانه را بر سرشان به آتش کشيده شود.
راوي ميگويد وقتي عمر بيرون رفت آنها [تحصن کنندگان] نزدحضرت آمدند آن حضرت فرمود: دانستيد که عمر پيش من آمد و به خدا قسم خورد که اگر نزد من بازگرديد خانه را برسرتان به آتش مي کشد و قسم به خدا که او آنچه را که برايش سوگند خورده انجام مي دهد.» اين روايت را سيوطي در جامع الاحاديث خود و ابن ابي الحديد در شرح نهج البلاغه و تعداد ديگري از اهل سنت نقل کرده اند.(٢٢)
٢. طبري در تاريخ خود در نقل حوادث سال ١١ هجري به اين تهديد اشاره دارد(٢٣) قَالَ : اتي عُمَر بْن خَطَّابٍ مَنْزِلِ علي و فيه طلحه وَ الزبير وَ رِجَالٌ مِنَ المهاجرين فَقَالَ وَ اللَّهِ لاَحرُقَنّ عليکم أَوْ لتخرجنّ الي البيعة زيادبن کليب مي گويد: عمر به منزل علي آمد و در حاليکه آنجا طلحه و زبير و عدهاي از مهاجرين تحصن کرده بودند عمر گفت: به خدا سوگند يا بيعت کنيد و يا خانه را آتش مي زنم.
٣. ابن قتيبه يکي ديگر از علماي اهل سنت است که در کتاب الامامه و السياسه خود اشاره به اين تهديدات مي نمايد.(٢٤) و ان ابابكر تفقد قوما تخلفوا عن بيعة عند علي كرم الله وجهه فبعث الهيم عمر فجاء فناداهم و هم في دار علي فابوا ان يخرجوا فدعا بالحطب و قال: و الذي نفس عمر بيده لتخرجن او لاحرقنها علي من فيها فقيل له: يا اباحَفض اِنْ فيها فاطمه فَقالَ: و اِنْ... .»؛ ابوبکر جوياي کساني شد که از بيعت با او سرپيچي کرده بودند و در خانه علي کرم الله وجهه اجتماع کرده بودند عمر را به سوي آن ها فرستاد، عمر آنان را فراخواند آنها از منزل علي خارج نشدند عمر هيزم طلبيد و گفت: قسم به کسي که جان عمر در دست اوست يا خارج شويد و ياخانه را براهلش آتش مي کشم.
به عمرگفته شد: اي اباحفض در خانه فاطمه است. عمر گفت: گرچه فاطمه باشد... .

آيا اين تهديدات عملي شد؟
امّ سلمه مى‏گويد: هنگامى كه بعد از رحلت پيامبر صلى الله عليه و آله به ديدن بانوى اسلام فاطمه عليها السلام رفتم و جوياى حال او شدم، در پاسخ اين جمله ‏هاى پر معنا را بيان كرد: «اصْبَحْتُ بَيْنَ كَمَدٍ وَ كَرْبٍ، فَقْدِ النَّبِىِّ صلى الله عليه و آله وَ ظُلْمِ الْوَصِيِّ، هُتِكَ وَاللَّهِ حِجابُهْ ...، وَ لكِنَّها احْقادٌ بَدْرِيَّةٌ، وَ تِراتٌ احُدِيَّةٌ، كانَتْ عَلَيْها قُلُوبُ النِّفاقِ مُكْتَمَنَةً»(٢٥)
از حالم چه مى پرسى اى امّ سلمه، من در ميان اندوه و رنج بسيار بسر مى‏ برم، از يكسو پدرم پيامبر صلى الله عليه و آله را از دست داده ‏ام و از سوى ديگر [با چشم خود مى‏بينم كه‏] به جانشينش [علىّ بن ابى‏طالب‏] ستم شده است، بخدا سوگند كه پرده حرمتش را دريدند ...، ولى من مى‏ دانم اينها كينه‏ هاى بدر و انتقام‏هاى احُد است، كه در قلوب منافقان پنهان و پوشيده بود
چقدر زود فراموش شد آنهمه توصيه به مودّت ومحبّت به اهل بيت عليهم السلام! چه خوب مزد زحمات و تلاش ها، و اجر رسالت پيامبر صلي الله عليه وآله داده شد اجري به سود خود مؤمنان بود، نه به سود پيامبر صلى الله عليه و آله، اجري که به تعبير قرآن وسيله‏ اى بود براى هدايت يافتن به راه خدا. «قُلْ ما أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِلاَّ مَنْ شاءَ أَنْ يَتَّخِذَ إِلى‏ رَبِّهِ سَبيلا»(٢٦) «بگو:من در برابر آن (ابلاغ آيين خدا) هيچ گونه پاداشى از شما نمى‏ طلبم؛ مگر كسى كه بخواهد راهى بسوى پروردگارش برگزيند (اين پاداش من است).
غاصبين خلافت با هجوم به خانه حضرت زهراء(سلام الله عليها) دختر پيامبر عظيم الشأن اسلام(صلي الله عليه وآله) و هتک حرمت آن، اجر رسالت پيامبر صليالله عليه وآله را ادا کردند.
تلخ ترين واقعيت اين است که آنها متاسفانه به تهديد اکتفا ننمودند و جنايتي تلخ درصدر اسلام رقم خورد، جنايتي که صفحه تاريخ را سياه کرد و اتفاق افتاد آنچه نبايد اتفاق مي افتاد، حادثه اي که اوج مظلوميت اهل بيت (عليهم السلام) را بعد از رحلت پيامبر (صلى الله عليه و آله) نشان مي دهد، حادثه اي که زهراي مرضيه (عليها السلام) را خانه نشين کرد و موجب بستري شدن بي بي دو عالم و نهايتا شهادت مظلومانه حضرت زهراء(سلام الله عليها) در سن جواني شد، جنايتي که باعث شهادت محسن بن علي(عليه السلام) شد. برخي از اهل سنت خواسته اند تا براين واقعيات تلخ سرپوش بگذارند و منکر اصل اين قضايا شوند و حتي عده اي آنرا افسانه ناميده اند، اي کاش، اي کاش افسانه بود... .
براي اثبات عملي شدن تهديدات مي توان به سه دسته از روايات در متون اهل سنت استناد نمود:
١. رواياتي که صراحتا به بيان اصل ماجرا پرداخته اند.
٢. رواياتي که اشاره به سقط شدن حضرت محسن عليه السلام دارد.
٣. رواياتي که اشاره به اظهار ندامت ابوبکر از کار خود در پايان عمر خود دارد.
دسته نخست: رواياتي صراحتا اشاره به اصل ماجرا دارد
١. جويني (امام الحرمين)(٢٧) در فرائدالسمطين نقل مي کند: روزي پيامبر نشسته بود و امام حسن وارد شد ديدگان پيامبر كه بر او افتاد، ديدگانش اشك آلود شد. سپس امام حسين وارد شد و باز هم گريست. علي و فاطمه هم وارد شدند و باز هم پيامبر گريست. وقتي از پيامبر علت گريه را پرسيدند، اين چنين فرمود: «قال رسولالله (صليالله عليه وآله): «وَ أَنِّي لَمَّا رَأَيْتُهَا ذَكَرْتُ مَا يُصْنَعُ بِهَا بَعْدِي كَأَنِّي بِهَا وَ قَدْ دَخَلَ الذُّلُّ في بَيْتَهَا وَ انْتُهِكَتْ حُرْمَتُهَا وَ غُصِبَتْ حَقَّهَا وَ مُنِعَتْ‏ إِرْثَهَا وَ كُسِرَ جَنْبُهَا [وَ كُسِرَتْ جَنْبَتُهَا] وَ أَسْقَطَتْ جَنِينَهَا وَ هِيَ تُنَادِي يَا مُحَمَّدَاهْ فَلَا تُجَابُ وَ تَسْتَغِيثُ فَلَا تُغَاثُ ... فَتَكُونُ أَوَّلَ مَنْ يَلْحَقُنِي مِنْ أَهْلِ بَيْتِي فَتَقْدَمُ عَلَيَّ مَحْزُونَةً مَكْرُوبَةً مَغْمُومَةً مَغْصُوبَةً مَقْتُولَة. فَأَقُولُ عِنْدَ ذَلِكَ اللَّهُمَّ الْعَنْ مَنْ ظَلَمَهَا وَ عَاقِبْ مَنْ غَصَبَهَا وَ ذَلِّلْ مَنْ أَذَلَّهَا وَ خَلِّدْ فِي نَارِكَ مَنْ ضَرَبَ جَنْبَهَا حَتَّى أَلْقَتْ وَلَدَهَا فَتَقُولُ الْمَلَائِكَةُ عِنْدَ ذَلِكَ آمِين»‏.(٢٨)
(وقتي فاطمه را ديدم، به يادم افتاد آنچه كه بعد از من، امت من در حق فاطمه ميكنند. گويا ميبينم كه ذلت وارد خانه او شده، حرمت او را پايمال كرده اند، حقش را غصب كرده اند، ارث او را منع كرده اند، پهلويش را شكسته اند، جنين او را سقط كرده اند در حاليكه دخترم فرياد ميزند يا محمدا! ولي كسي او را جواب نميدهد. هر چه کمک می خواهد کسی به داد او نمی رسد. اول كسي كه از أهل بيت من به من ملحق مي شود فاطمه است. پيش من خوهد آمد در حاليكه ناراحت و غمگين و حقش غصب شده و شهيد شده است. پيامبر دستش را بلند كرد و گفت: خدايا! لعنت كن هر كس به فاطمه ظلم كرده؛ و مجازات كن كسي كه حقش را غصب كرده؛ و ذليل كن هر كس كه زمينه ذلت او را فراهم كرده و در آتش خودت جاودانه نگهدار كسي را كه بر پهلوي فاطمه زد و فرزندش سقط شد. در اين هنگام ملائكه گفتند: آمين).
٢. ابن قتيبه نيز درکتاب «الامامه و السياسه» اصل ماجرا را اين گونه نقل کرده است(٢٩)
«ثم قام عمر مشي معه جماعه حتي اتو باب فاطمه (سلام الله علیها) دقوا الباب فلما سمعت اصواتهم نادت باعلي صوتها يا ابت يا رسول الله ما ذا لقينا بعدك من ابن الخطاب و ابن ابي قحافه فلما سمع القوم صوتها و بكائها انصرفوا باكين و كادت قلوبهم تنصدع و اكبادهم تنفطر؛ و بقي عمر و معه قوم فاخرجوا عليا فمضوا به الي ابي بكر»؛
(آنگاه عمر برخاست و با گروهي به درب خانه فاطمه (سلام الله عليها) رفت در ب را کوبيد وقتي فاطمه سلام الله عليها صدايشان را شنيد با صداي بلند فرياد زد اي پدر جان اي رسول خدا ببين ابن خطاب و ابن ابي قحافه بعد از تو چه بر سر ما ميآورند؟ وقتي مردم صداي گريه فاطمه سلام الله عليها راشنيدند با گريه برگشتند نزديک بود قلب و جگرشان پاره شود اما عمر و گروهي باقي ماندند و سرانجام علي عليهالسلام را به زور از خانه بيرون کشيدند و او را نزد ابوبکر آوردند).
٣. ابن تيميه نيز نميتواند منکر اصل ورود به خانه حضرت زهراي مرضيه شود بلکه براي اين عمل توجيهي بسيار خنده دار ميآورد. او در نقد حديثي که اشاره به اظهار ندامت ابوبکر از کار خود در پايان عمر خود دارد(٣٠) ميگويد: «غاية ما يقال انه كبس البيت لينظر هل فيه شيء من مال الله الذي يقسمه و ان يعطيه لمستحقه ثم رأي أنه لو تركه لهم لجاز فانه يجوز أن يعطيهم من مال الفيء»(٣١) (نهايت چيزي که ميتوان گفت اين است که آنها وارد خانه ايشان شدند ميخواستند ببينند كه آيا در خانه فاطمه اموالي از بيت المال هست كه ذخيره كرده باشند تا آنها را مصادره كنند و ميان مردم توزيع كنند!!)
دسته دوم: رواياتي که اشاره به سقط شدن حضرت محسن عليه السلام دارد
شهادت حضرت محسن عليه السلام گواه ديگري بر حرمت شکني غاصبان خلافت ميباشد اين واقعيت تلخ نيز در کتب اهل سنت بيان شده است ما به عنوان نمونه به برخي از اين اسناد اشاره ميکنيم.
١. مسعودي شافعي در "اثبات الوصيه" مينويسد: «فوجهوا الي منزله فهجموا عليه و احرقوا بابه و استخرجوه منه كرها و ضغطوا سيدة نساء العالمين بالباب حتي اسقطت محسنا»(٣٢) به سوي منزلش [حضرت علي عليه السلام] رفته و بر آن هجوم آوردند درب خانهاش را آتش زدند و او را به زور از خانه بيرون آوردند و سرور زنان بهشت را پشت در چنان فشردند تا محسن سقط شد.
٢. شهرستاني در کتاب ملل و نحل خود از قول نظام معتزلي بيان مي کند که: «ان عمر ضرب بطن فاطمه يوم البيعه حتي القت الجنين من بطنها و كان يصيح عمر: احرقوا دارها بمن فيها و ما کان بالدار غير علي و فاطمه و الحسن و الحسين»(٣٣) در روز بيعت، عمر به شکم فاطمه زد و در اثر اين ضربه جنين از شکم فاطمه افتاد و عمر فرياد ميزد: خانه را بر اهل آن بسوزانيد، و در خانه به غير از علي و فاطمه و حسن و حسين کسي نبود!
ابن ابي الحديد در شرح نهج البلاغه ج ١٤ داستاني را نقل ميکند که عدهاي از مشرکان ازجمله هبار بن اسود، ناقه زينب، ربيبه پيامبر اکرم صلي الله عليه وآله را تعقيب مي کردند، وقتي هبار به خيمه زينب رسيد نيزه اي به طرف هودج او پرتاب کرد زينب حامله بود از اين حمله ترسيد وقتي به مدينه آمد بچه اش سقط شد پيامبر صلي الله عليه وآله دستور دادند که هر جا هبار را ديديد او را به قتل برسانيد بعد استادش اين گونه نقل مي کند که:
«فَقَالَ إِذَا كَانَ رسولالله ص أَبَاحَ دَمُ هبار بْنِ الْأَسْوَدِ لِأَنَّهُ رَوَّعَ زَيْنَبَ فَأَلْقَتْ ذَا بَطْنِهَا؛ فَظَهَرَ الْحَالِ أَنَّهُ لَوْ كَانَ حَيّاً لأباح دَمُ مَنْ رَوَّعَ فَاطِمَةَ حَتَّى أَلْقَتْ ذَا بَطْنِهَا. فَقُلْتُ: أَروِي عَنْكَ مَا يَقُولُهُ قوم ‏إن فَاطِمَةَ رَوْعَةِ فَأَلْقَتْ الْمُحْسِنُ؟ فَقَالَ لَا تَرْوِهِ عَنِّي وَ لَا تَرْوِ عَنِّي بُطْلَانه».(٣٤) زماني که رسول الله خون هبار بن اسود را به خاطر اينکه او با ترساندن موجب سقط شدن جنين زينب شد، مباح مي شمرد اگر هنگامي كه اين مردم به خانه فاطمه هجوم آوردند و او را ترساندند تا آنچه در شكم داشت سقط شد، رسول خدا زنده بود حتماً به مهدور الدم بودن كسي كه فاطمه را ترسانده بود حكم مي فرمود... . ابن ابي الحديد مي گويد به استاد خود اَبي جعفر گفتم: آيا ميتوانم اين خبر که عده اي فاطمه را ترساندند تا اينکه فرزندش محسن سقط شد را از شما نقل کنم؟ گفت: از من نقل نکن و بطلان اين خبر را نيز از من نقل نکن.
دسته سوم: رواياتي که اشاره اظهار ندامت خليفه اول از کار خود دارد
به اعتراف تاريخ نويسان اهل سنت ابوبکر سرانجام از آنچه نسبت به حضرت زهراء سلام الله عليها روا داشته بود پشيمان شد و درصدد جلب رضايت حضرت زهراء سلام الله عليها برآمد و براي عذرخواهي و اظهار ندامت به عيادت حضرت فاطمه عليها السلام آمد.
١- طبري در تاريخ الامم و الملوك خود در بيان حوادث سال ١٣ هجري اين گونه آورده است:
«قال ابوبكر رضي الله عنه: اَجل، اني أَجَلْ إِنِّي لا آسَى علي مِنَ الدُّنْيَا إِلا عَلَى ثَلاثٍ فَعَلْتُهُنَّ وَوَدِدْتُ أَنِّي تَرَكْتُهُنَّ، وَثَلاثٍ تَرَكْتُهُنَّ وَوَدِدْتُ أَنِّي فَعَلْتُهُنَّ، وَثَلاثٍ وَدِدتُ أَنِّي سَأَلْتُ عَنْهُنَّ رسولالله صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، أَمَّا اللاتِي وَدِدْتُ أَنِّي تَرَكْتُهُنَّ، فَوَدِدْتُ أَنِّي لَم اكشف بَيْتَ فَاطِمَةَ علي شَيْءٍ، وَإِنْ كَانُوا غلقوه عَلَى الْحَرْبِ ...»؛ (ابوبکر روزهاي آخر عمرش ميگفت: من بر هيچچيز از اين دنيا حسرت نميخورم مگر بر سه کار که دوست داشتم اي کاش آنها را انجام نداده بودم و سه کار که ترک کردم اي کاش انجام ميدادم و سه سئول که اي کاش از رسولالله صليالله عليه وآله ميپرسيدم اما سه کاري که اي کاش ترک ميکردم، اي کاش درب خانه فاطمه را باز نمي کرد اگرچه عليه من پيمان جنگ بسته بودند ...).(٣٥)
٢- متقي هندي در كنز العمال ج ٥ كتاب الخلافه باب خلافه ابي بكر از عبدالرحمن بن عوف نقل ميکند:
«عن عبدالرحمن بن عوف اَنّ ابابكر الصديق قال له في مرض موته: اني لا آسي علي شيء الا علي ثلاث فعلتهن وددت اني لم افعلهن وثلاث لم افعلهن وددت اني فعلتهن وثلاث وددت انّي ساَلتُ رسولالله (صلي الله عليه وآله) عنهن فاما اللاتي فعلتها وددت انّي لم افعلها فوددت اني لم اکن اكشف بيت فاطمه وترکته و ان كانوا غلقوه علي الحرب ...»؛ (ابوبکر روزهاي آخر عمرش به عبدالرحمن بن عوف گفت: من بر هيچچيز از اين دنيا حسرت نميخورم مگر بر سه کار که انجام دادم و اي کاش آنها را انجام نداده بودم و سه کار که انجام ندادم و اي کاش انجام ميدادم و سه سؤال که اي کاش از رسولالله صليالله عليه وآله ميپرسيدم اما سه کاري که انجام دادم واي کاش انجام نداده بودم، اي کاش بازکننده درب خانه فاطمه را باز نميبودم و ترک ميکردم اين کار را اگرچه عليه من پيمان جنگ بسته بودند ...). (٣٦)
اين روايت را برخي ديگر از علماي اهل سنت نيز با همين مضمون نقل کردهاند.(٣٧)
در پايان متذکر مي شويم اسناد هتک حرمت زهراي مرضيه سلام الله عليها در متون اهل سنت خيلي بيشتر از آن چيزي است که در اين مقاله به آن اشاره شده است ما در اين مقاله جهت اثبات اين واقعيت تلخ تنها به ذکر برخي از اين روايات اکتفا کرديم البته تذکر اين نکته نيز لازم است که جزييات ماجراي هجوم به خانه وحي در منابع اهل سنت نيامده است.
براي انکار اين واقعيات عده اي از راههاي گوناگون استفاده نموده و مي نمايند و يکي از حربه هايي که در اين رابطه به کار برده اند مطرح کردن شبهاتي پيرامون اين ماجرا است از آنجا که اين مقاله در صدد اثبات اصل هجوم به خانه وحي بوده، در آن به شبهات پرداخته نشده است البته زماني که اصل اين واقعيت تلخ بر اساس متون معتبر اهل سنت به اثبات رسيد ديگر آن شبهات پايه استواري نخواهند داشت.

منبع:
١. قران کریم.
٢. صحیح البخاری محمد بن اسماعیل ابو عبدالله البخاری الجعفی تحقیق مصطفى دیب البغا دار ابن کثیر الیمامه بیروت ١٤٠٧ قمری– ١٩٨٧میلادی الطبعه الثالثه.
٣. الجامع الصحیح المسمى صحیح مسلم مسلم بن الحجاج ابو الحسین القشیری النیسابوری تحقیق محمد فواد عبد الباقی دار احیاء التراث العربی بیروت بی تا.
٤. السنن الکبرى وفی ذیله الجوهر النقی ابو بکر احمد بن الحسین بن علی البیهقی مجلس دایره المعارف النظامیه الکاینه حیدر اباد هند ١٣٤٤ قمری الطبعه الاولى.
٥. تاریخ الامم و الملوک تاریخ طبری ابو جعفر محمد بن جریر الطبری تحقیق محمد ابو الفضل ابراهیم دار التراث بیروت ١٣٨٧قمری/١٩٦٧میلادی طبعه الثانیه.
٦. المعجم الکبیر سلیمان بن احمد بن ایوب ابو القاسم الطبرانی تحقیق حمدی بن عبدالمجید السلفی مکتبه العلوم والحکم الموصل ١٤٠٤ قمری – ١٩٨٣میلادی الطبعه الثانیه.
٧. الامامه و السیاسه المعروف بتاریخ الخلفاء ابو محمد عبد الله بن مسلم ابن قتیبه الدینوری تحقیق علی شیری دارالاضواء بیروت ١٤١٠قمری/١٩٩٠میلادی الطبعه الاولى.
٨. کنز العمال فی سنن الاقوال والافعال علاء الدین علی بن حسام الدین المتقی الهندی البرهان فوری المحقق بکری حیانی - صفوه السقا موسسه الرساله بیروت ١٤٠١قمری/١٩٨١میلادی الطبعه الخامسه.
٩. اثبات الوصیه مسعودى على بن حسین‏ انصاریان‏ ایران قم ١٤٢٦ قمری/ ١٣٨٤شمسی چاپ سوم‏‏.
١٠. الملل والنحل محمد بن عبد الکریم بن ابی بکر احمد الشهرستانی تحقیق محمد سید کیلانی دار المعرفه بیروت ١٤٠٤قمری.
١١. منهاج السنه النبویه احمد بن عبد الحلیم بن تیمیه الحرانی ابو العباس تحقیق محمد رشاد سالم موسسه قرطبه ١٤٠٦قمریالطبعه الاولى.
١٢. فراید السمطین فی فضایل المرتضى و البتول و السبطین و الایمه من ذریتهم علیهم السلام‏ ابراهیم بن سعد الدین شافعى‏ موسسه المحمود بیروت‏ ‏١٤٠٠ قمری‏ چاپ اول.
١٣. تذکره الحفاظ محمد بن احمد بن عثمان الذهبى تحقیق زکریا عمیرات دار الکتب العلمیه بیروت لبنان ١٤١٩قمری- ١٩٩٨میلادی الطبعه الاولى.
١٤. مناقب ال ابی طالب علیهم السلام ابن شهر اشوب مازندرانى محمد بن على‏ علامه‏ قم‏ ١٣٧٩ قمری‏ چاپ اول‏.
١٥. جامع‏ الاحادیث جلال الدین سیوطى دار الفکر بیروت سال ١٤١٤ قمری.
١٦. الوافى‏ بالوفیات صفدى دار احیاء بیروت ١٤٢٠قمری چاپ یکم.
١٧. روح المعانى فى تفسیر القران العظیم الوسى سید محمود تحقیق على عبدالبارى عطیه دارالکتب العلمیه بیروت ١٤١٥ قمری چاپ اول.
١٨. زهرا ع برترین بانوى جهان‏ ناصر مکارم شیرازى مدرسه الامام على بن ابى طالب ع قم‏ چاپ اول‏.
١٩. الجامع الصحیح سنن الترمذی محمد بن عیسى ابو عیسى الترمذی السلمی تحقیق احمد محمد شاکر واخرون دار احیاء التراث العربی – بیروت بی تا.
٢٠. سنن ابی داود ابو داود سلیمان بن الاشعث السجستانی دار الکتاب العربی بیروت بی تا.
٢١. المصنف فی الاحادیث والاثار ابو بکر عبد الله بن محمد بن ابی شیبه الکوفی تحقیق کمال یوسف الحوت مکتبه الرشد الریاض ١٤٠٩قمری الطبعه الاولى.
٢٢. المستدرک على الصحیحین محمد بن عبدالله ابو عبدالله الحاکم النیسابوری تحقیق مصطفى عبد القادر عطا دار الکتب العلمیه بیروت ١٤١١ قمری- ١٩٩٠میلادی الطبعه الاولى.
٢٣. الجامع الصحیح سنن الترمذی محمد بن عیسى ابو عیسى الترمذی السلمی تحقیق احمد محمد شاکر واخرون دار احیاء التراث العربی – بیروت بی تا.

پی نوشت:
(١). زهرا( ع) برترين بانوى جهان‏، ناصر، مكارم شيرازى، ص ٤٨، فاطمه(عليها السلام) بعد از رحلت پيامبر(صلى الله عليه وآله).
(٢). سوره مبارکه نحل آيه ١٢٥
(٣). زهرا( ع) برترين بانوى جهان‏، ناصر، مكارم شيرازى، ص ٥٤، مقامات فاطمه(عليها السلام) .
(٤). سوره مبارکه توبه آيه ٣٢
(٥). صحيح البخاري، محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي، تحقيق : مصطفى ديب البغا، ج ٣، ص ١٣٧٤، باب( مناقب فاطمه صلي الله عليه و آله).
(٦). روح المعانى فى تفسير القرآن العظيم، آلوسى سيد محمود، تحقيق: على عبدالبارى عطيه، ج ‏٢، ص ١٥٠، سورة آل‏ عمران، آيات ٣٨ الى ٤٧.
(٧). الجامع الصحيح المسمى صحيح مسلم، مسلم بن الحجاج أبو الحسين القشيري النيسابوري، تحقيق : محمد فؤاد عبد الباقي، ٤ ص ١٩٠٣ كتاب فضائل الصحابه باب مناقب فاطمه، ح ٩٤
(٨). سوره مبارکه احزاب آيه ٥٧
(٩). آيه ٦١ سوره مبارکه توبه.
(١٠). سنن أبي داود، أبو داود سليمان بن الأشعث السجستاني، ج٢، ص ٤٨٦، باب (ما جاء في الانتفاع بالعاج‏) ؛ مسند احمد بن حنبل، ج ٥، ص ٢٧٥
(١١). المستدرك على الصحيحين، محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاكم النيسابوري، تحقيق : مصطفى عبد القادر عطا، ج ٣، ص ١٦٧.
(١٢). الجامع الصحيح سنن الترمذي، محمد بن عيسى أبو عيسى الترمذي السلمي، تحقيق : أحمد محمد شاكر وآخرون، ج ٥، ص٦٩٩، ابواب (المناقب ماجاء في فضل فاطمه)
(١٣). المستدرك على الصحيحين، محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاكم النيسابوري، تحقيق : مصطفى عبد القادر عطا، ج ٣، ص ١٦٧
(١٤). آدرس برخي ديگر از منابع اهل سنت كه فضائل حضرت زهرا سلام الله عليها را ذكر كرده اند. المستدرك على الصحيحين، محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاكم النيسابوري، تحقيق : مصطفى عبد القادر عطا، ج ٣، ١٦٤، ذكرمناقب فاطمه بنت رسول الله صلي الله عليه و آله؛ مسند أحمد بن حنبل، أبو عبد الله أحمد بن محمد بن حنبل بن هلال بن أسد الشيباني، المحقق : السيد أبو المعاطي النوري، ج ٦، ص ٢٨٢، احاديث فاطمه بنت محمد صلي الله عليه و آله؛ الجامع الصحيح سنن الترمذي، محمد بن عيسى أبو عيسى الترمذي السلمي، تحقيق : أحمد محمد شاكر وآخرون، ج ٥، ص ٦٩٧ ما جاء في فضل فاطمه رضي الله عنه؛ فضائل سيدة النساء فاطمة عليها السّلام‏، أبو حفص عمر بن شاهين، تحقيق: أبي إسحاق الجويني، ص٣،؛ الصواعق المحرقة على أهل الرفض والضلال والزندقة، أبي العباس أحمد بن محمد بن محمد بن علي إبن حجر الهيتمي، تحقيق : عبدالرحمن بن عبدالله التركي وكامل محمد الخراط، ج ٢، ص ٤١٧ باب (في فضائل اهل البيت )
(١٥). صحيح البخاري، محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي، تحقيق : مصطفى ديب البغا، ج ٤ ص ١٥٤٩، ح ٣٩٩٨.
(١٦). الجامع الصحيح المسمى صحيح مسلم، مسلم بن الحجاج أبو الحسين القشيري النيسابوري، تحقيق : محمد فؤاد عبد الباقي، ج ٣ ، ص ١٣٨٠، ح ٥٢،.كتاب الجهاد و السير، باب (قول النبي لا نورث ما تركنا فهر صدقه).
(١٧). ابن قتيبه يك ناصبي بسيار متعصب است،منحرف عن العتره تعبير ذهبي و ابن حجر عسقلاني در مورد ابن قتيبه است
(١٨). الإمامة و السياسة المعروف بتاريخ الخلفاء، أبو محمد عبد الله بن مسلم ابن قتيبة الدينوري، تحقيق علي شيري، ج ‏١، ص ٣١، كيف كانت بيعة علي بن أبي طالب كرم الله وجهه .
(١٩). السنن الكبرى وفي ذيله الجوهر النقي، أبو بكر أحمد بن الحسين بن علي البيهقي، ج ٦ ص ٣٠٠.
(٢٠). آيه ٢٣ سوره مبارکه شوري.
(٢١). المُصَنَّف في الحديث وَالآثارم، عبداللَّه بن ابى‏ شيبه‏ كوفى، ج ٩، ص ٣٢٣.
(٢٢). جامع‏ الأحاديث، جلال الدين سيوطى، ج ٢٦، ص ٣٩٥، ح ٢٩٣٣٣، مسند عمربن خطاب؛ شرح نهج البلاغة ، ابن أبي الحديد، عبد الحميد بن هبه الله‏، محقق / مصحح: ابراهيم، محمد ابوالفضل‏، ج ‏٢، ص ٤٥، حديث السقيفة؛ كنز العمال في سنن الأقوال والأفعال، علاء الدين علي بن حسام الدين المتقي الهندي البرهان فوري، المحقق : بكري حياني - صفوة السقا، ج ٥، ص ٦٥١ كتاب الخلافه؛ الوافى‏ بالوفيات، صفدى، ج ٥ ص ٤٢٨ شرح حال عبدالله بن عثمان.
(٢٣). تاريخ الأمم و الملوك (تاریخ طبری)، أبو جعفر محمد بن جرير الطبري، تحقيق محمد أبو الفضل ابراهيم، ج ‏٣، ص ٢٠٢، ذكر الاخبار الوارده باليوم الذى توفى فيه رسول الله و مبلغ سنه يوم وفاته.
(٢٤). الإمامة و السياسة المعروف بتاريخ الخلفاء، أبو محمد عبد الله بن مسلم ابن قتيبة الدينوري، تحقيق علي شيري، ج ‏١، ص ٣٠، كيف كانت بيعة علي بن أبي طالب كرم الله وجهه.
(٢٥). مناقب آل أبي طالب عليهم السلام، ابن شهر آشوب مازندرانى، محمد بن على‏، ج ‏٢، ص ٢٠٥، فصل في ظلامة أهل البيت ع؛ زهرا (ع) برترين بانوى جهان، ص ٤٩، فاطمه(عليها السلام) بعد از رحلت پيامبر(صلى الله عليه وآله).
(٢٦). آيه ٥٧ سوره مبارکه فرقان.
(٢٧). جويني، متوفاي ٧٣٠ هجري و از شخصيتهاي برجسته أهل سنت است ذهبي كه از استوانههاي علم رجال است در کتاب تذكرة الحفاظ، محمد بن أحمد بن عثمان الذهبى، تحقيق: زكريا عميرات، ج٤، ص ١٩٩، از او تعبير ميكند: « الإمام المحدث الأوحد الأكمل فخر الاسلام جويني امام و پيشوا و محدث يگانه و فخر اسلام بوده است».
(٢٨). فرائد السمطين في فضائل المرتضى و البتول و السبطين و الأئمة من ذريتهم عليهم السلام‏، ابراهيم بن سعد الدين شافعى‏، ج ‏٢، ص ٣٥، الباب السابع فضيلة في أن رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم و حمزة و جعفرا و عليا و الحسن و الحسين و المهدي صلوات الله عليهم هم سادة أهل الجنة.
(٢٩). الإمامة و السياسة المعروف بتاريخ الخلفاء، أبو محمد عبد الله بن مسلم ابن قتيبة الدينوري، تحقيق علي شيري، ج ‏١، ص ٣٠، كيف كانت بيعة علي بن أبي طالب كرم الله وجهه .
(٣٠). ما اين روايت را در پايان مقاله از کتب خود اهل سنت بيان خواهيم داشت.
(٣١). منهاج السنة النبوية، أحمد بن عبد الحليم بن تيمية الحراني أبو العباس، تحقيق : محمد رشاد سالم، ج ٨ ص ٢٩٣.
(٣٢). اثبات الوصية، مسعودى، على بن حسين‏، انصاريان‏، ص ١٤٦، في الحوادث التي اعقبت وفاة النبي.
(٣٣). الملل والنحل، محمد بن عبد الكريم بن أبي بكر أحمد الشهرستاني، تحقيق : محمد سيد كيلاني، ج ١ ص ٥٢.
(٣٤). شرح نهج البلاغة ، ابن أبي الحديد، عبد الحميد بن هبه الله‏، محقق / مصحح: ابراهيم، محمد ابوالفضل‏، ج ‏١٤، ص ١٩٣، القول فيما جرى في الغنيمة و الأسارى بعد هزيمة قريش و رجوعها إلى مكة .
(٣٥). تاريخ الأمم و الملوك (تاریخ طبری)، أبو جعفر محمد بن جرير الطبري، تحقيق محمد أبو الفضل ابراهيم، ج ‏٣، ص ٤٣٠، ذكر استخلافه عمر بن الخطاب .
(٣٦). كنز العمال في سنن الأقوال والأفعال، علاء الدين علي بن حسام الدين المتقي الهندي البرهان فوري، المحقق : بكري حياني - صفوة السقا، ج ٥، ص ٦٣١، ح ١١٣١٤، كتاب الخلافه باب خلافه ابي بكر.
(٣٧). المعجم الكبير، سليمان بن أحمد بن أيوب أبو القاسم الطبراني، تحقيق : حمدي بن عبدالمجيد السلفي، ج ١ ص ٦٢ حديث ٤٣ مما اسند ابوبكر عن رسول الله (صلي الله عليه و آله)؛ شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد، ج ‏٢، ص ٤٦، حديث السقيفة .
-------------------------

معرفی کتاب
سیری در کتاب «شیوه همسری در خانواده نمونه»
اثر آیت الله العظمی مکارم شیرازی (مدظله)

امروزه تشکیل خانواده و ازدواج جوانان و ضرورت تداوم زندگی در میان جوانان، به یکی از پیچیدهترین مسائل اجتماعی تبدیل شده است ، این مسأله در حالی است که راهحل این چالش بزرگ در اسلام به روشنی ارائه شده است ، در این بین کتاب «شیوه همسرداری در خانواده نمونه» از جمله آثار و تألیفات ارزشمند حضرت آیتالله العظمی مکارم شیرازی است که در حیطۀ مسائل خانواده به به انواع مشکلات و چالش ها به خصوص ازدواج جوانان و راهکار تقویت ساحت خانواده اشاره دارد.

ساختار کلی کتاب

آنچه در این کتاب می خوانیم عبارتند از: پیشگفتار، یک مشکل بزرگ، ارزشهاى اسلامى در امر ازدواج ، ويژگيهاى خانواده نمونه‏، ويژگيهاى اين خانواده نمونه‏، خواستگاری عجیب، نخستین گام‏، عقدى که در آسمانها بسته شد!، دسته هاى گل بهشتى!، هاله حیا ! ، غوغاى مهریّه، مهر «بانوى اسلام»، جهیزیه، مسئله بغرنج جهیزیّه ، جهیزیّه دختر گرامى پیامبر(صلى الله علیه وآله) ، خطبۀ عقد، مراسم خطبه عقد ،جشن عروسی،سرود شادى ! مراسم عروسى، ،بزم شادى كرّوبيان نثار عروس!.

«شیوه همسری در خانواده» در یک نگاه

یکی از شئون بسیار مهم زنان، نقش آن ها در جایگاه همسری است و از جمله مشکلات طاقت فرسای جامعه امروز ما، معضلات مربوط به تشکیل خانواده و ازدواج و مسائل پس از آن است. در دین اسلام و سیره معصومان علیهم السلام ، سرچشمه های زلالی از حقایقی وجود دارند که با بهره گرفتن از آن ها می توان شیوه های همسری در نهاد خانواده آرمانی را تبیین نمود و می توان به رهیافت ها و راهبردهایی برای تسهیل تصحیح، تعدیل و تعالی امور مربوط به ازدواج دست یافت.
در این کتاب، مسئله تشکیل خانواده بر اساس الگوها، معیارها و ارزش های تشیّع با توجه به سیره عملی بهترین همسران جهان، یعنی حضرت علی علیه السلام و فاطمه علیهاالسلام ، مورد بررسی قرار گرفته است.
مولّف در این اثر برای طرح ارزش های اسلام در امر ازدواج، از آیات و روایات مأثور در این زمینه و سیره معصومان علیهم السلام با توجه به واقعیات اجتماعی بهترین استفاده ها را برده است.
بیان مشخصات خانواده نمونه و مقایسه بین خواستگاریِ ارزشی حضرت علی علیه السلام از حضرت فاطمه علیهاالسلام و بعضی از خواستگاری هایِ غیرارزشی در جامعه امروز، بررسی مسئله مهریه و جهیزیه و مراسم خطبه عقد و مراسم زفاف و جشن عروسی مطلوب و مقایسه آن با بعضی از حقایق تلخ اجتماعی معاصر از دیگر بخش های این کتاب گران سنگ می باشند.

گزارش محتوایی اثر

١. صاحب اثر در وهلۀ نخست با طرح کاستیهای اجتماعی ، موانع و چالش ها ی تشکیل خانواده را مورد توجه قرار می دهد، در فرازی از کتاب می خوانیم: انبوهى از مشكلات طاقت فرسا هم چون دختران زيادى که در خانه‏ها مانده و پسران زيادى سنين شاداب جوانى را پشت سر گذارده و نیز آداب و رسوم زشت اجتماعى که از انتظارات غلط نشأت می گیرد به همراه آوار سنگين آداب و رسوم موهوم، به نوبۀ خود نوسانات و اضطرابات و ناراحتيها را موجب شده و ساحت خانواده را دستخوش تلاطم و ناهنجاريها کرده به نحوی که بنیان آن پس از مدتی متلاشى مى‏شود.
مولّف اثر برای برون رفت از این چالش های بزرگ به گوشههایی جالب و ظریف از زندگی پرافتخار علی (علیه السلام) و بانوی اسلام حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) به عنوانی رهنمونی برای حل مشکلات در خانواده اشاره کرده است.
٢. حضرت آیتالله العظمی مکارم شیرازی(مدظله) در این کتاب با اشاره به جایگاه خانواده به ارتباط تنگاتنگ آن با ارائه الگوها، معیارها و ارزشهای صحیح و نیز حل مشکلات خانوادگی و نابسامانیهای اجتماعی و فرهنگی پرداختهاست.
صاحب اثر متذکر شدهاند که عظمت تعلیمات اسلامی این است که ازدواج را با دقت موشکافی میکند و مورد بررسی قرار میدهد و برای تشکیل خانوادهای سالم و خالی از هر گونه ناراستی از ارائه هیچ گونه برنامهای فروگذار نکرده است.
از آن جهت كه ‏ «خانواده بزرگ بشرى» از همين‏ «خانواده‏هاى كوچك» تشكيل‏ مى‏شود كه هر يك به منزله آجرى در اين ساختمان عظيم است، و استحكام اين ساختمان عظيم بستگى به استحكام اين واحدهاى كوچك دارد».
در فرازی از کتاب آمده است: براى تحكيم روابط عمومى اجتماعى انسانها، بايد قبل از هر چيز به فكر استحكام ريشه اصلى افتاد، و پايه‏هاى خانواده را بر شالوده قوى و محكم بنا نمود. لذا در روايات اسلامى تشكيل خانواده‏ مخصوصاً به ساختن يك بنا تشبيه شده آنهم بنائى محبوب نزد خدا چنان‏كه در حديثى از رسول خدا صلى الله عليه و آله مى‏خوانيم:«ما بُنِىَ بَناءٌ فِى الاسْلامِ احَبُّ الى اللَّه مِنَ التَّزْوِيِج؛ بنائى در اسلام نزد خدا محبوبتر از تزويج نيست.»
٣. از جمله بخشهای مهم که در این اثر به نحو برجسته و تأثیر گذار به چشم می آید، ویژگیهای «خانواده نمونه» است که صاحب اثر تلاش نموده تا سیرۀ حیات بخش زندگی حضرت علی(علیه السلام)و حضرت زهرا (سلام الله علیها) را به خواننده ارائه دهد.
از این رو حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی(مدظله)مرجع عالیقدر جهان تشیع، تأثیرات بی بدیل سیره پژوهی از طریق واکاوی ویژگی های خانواده نمونه را مورد توجه قرار داده و می نویسد: ما در اين نوشتار براى رسيدن به عمق تعليمات اسلام در اين زمينه، به جاى بررسى مشروح آيات و روايات اسلامى، راه ديگرى انتخاب كرده‏ايم كه فكر مى‏كنيم تأثير آن در بيدار كردن افكار بيشتر است، و آن اينكه به سراغ يك خانواده نمونه‏اى برويم كه در اسلام نظير نداشته، و دقيقاً زير نظر شخص پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و با اشراف كامل او تشكيل شده است، يعنى پيوند ازدواج‏ على عليه السلام‏ با بانوى اسلام، فاطمه زهرا عليها السلام‏ تا براى مسلمانان اسوه و الگوى پرارزشى باشد.
معظم له در فراز دیگر از کتاب در اهمیت بهره گیری از ویژگی های خانواده نمونه می نویسد: من معتقدم جوانان، اعم از دختران و پسران كه روح بى‏آلايش‏ترى دارند براى سنّت‏شكنى، و درهم كوبيدن آداب و رسوم غلط آماده‏ترند، آنها بايد حاكم بر سرنوشت خود شوند، پسران جوان بايد ثابت كنند رهروان مخلص راه اميرمؤمنان علىّ مرتضى عليه السلام مى‏باشند. دختران جوان نيز بايد ثابت كنند از زندگى زهراى مرضيّه عليها السلام بزرگترين شخصيت زن در جهان بشريّت الگو مى‏گيرند، و به وسوسه‏هاى اين و آن دل نسپرده، و به دشمنى‏هاى در لباس خيرخواهى، توجّهى نمى‏كنند.
لذا باید به سراغ «خانواده نمونه» رفت و از آن الگو گرفت و در پرتو هدايتش راه و رسم زندگى توأم با خوشبختى را پيدا كرد.
با این تفاسیر در آن اثر گرانسنگ می خوانیم: ازدواج حضرت علی (علیه السلام) و بانوی اسلام حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) بر پايه ارزشهاى والا و بلند بنا مى‏ شود ؛ به ویژه الگویی که از بانوى بزرگ اسلام فاطمه زهرا عليها السلام به جا مانده‏ است، به نحوی که در حديث آمده است كه تمام مهريّه بانوى اسلام فاطمه زهرا عليها السلام و هزينه ‏هاى جهيزيّه و عطريات او از پول زرهى تأمين شد كه على عليه السلام براى جنگ خريده بود.
آری مهریه «بانوى اسلام» راه و رسم زندگى توأم با خوشبختى را نشان می دهد، و مهريّه اسلامى را از غير اسلامى متمایز می کند. هم چنین باید جهيزيّه ازدواج برترين زنان جهان با برگزيده‏ترين مردان تاريخ بعد از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله رامورد توجّه قرار داد و از آن الهام گرفت.
مطالعۀ صورت جهيزيّه بانوى اسلام عليها السلام انسان را با عالمى از صفا و زهد و وارستگى عجيب رو به‏ رو مى‏سازد، كه عظمت و شكوه بى‏نظير و خيره كننده ‏اش هر انسان آزاده‏اى را به خضوع در برابر آن وامى‏دارد.
خطبه‏هاى عقد بانوى اسلام فاطمه زهرا عليها السلام ‏شامل خطبه‏اى است كه خدا خواند؛ خطبه‏اى كه رسول اللَّه صلى الله عليه و آله خواند؛ و خطبه‏اى كه على عليه السلام خواند كه همه معنى‏دار و آموزنده است.
به راستی چه زيبا و باشكوه و با صفاست چنين جشن و چنين مراسمى!، تمام سرودها كه با آهنگى نه گناه‏آلود خوانده مى‏شد، پرمحتوا، آموزنده، و الهام‏بخش بود، و فضاى آن جشن روحانى را صفاى تازه‏اى مى‏بخشيد، و دوست و دشمن، خود را با آن بزم الهى هماهنگ و همنوا ساخته بودند.
مولّف آثار بهره گیری جوانان از ویژگی های«خانواده نمونه» را اینچنین بر می شمرد: بی شک خانواده نمونه مى‏ تواند تابلو زنده ‏اى از تعليمات حياتبخش اسلام باشد؛ از آن جهت که هر دو سويش با نزديكترين رابطه، به پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله مى‏رسد؛ لذا زهرا عليها السلام در اسلام تولّد يافت و على عليه السلام ده ساله بود كه پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمان نبوّت را دريافت نمود، و اين دو زوج در آغوش اسلام پرورش يافتند و با آداب اسلام بزرگ شدند. هم چنین تمام مراحل خواستگارى و مراسم زفاف و تربيت فرزندان همه زير نظر شخص پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و به دستور و فرمان او صورت گرفت.
٤. گفتنی است در این اثر فاخر، با اشاره به شیوههای خواستگاری به خواستگاری مثبت و سازنده در نگاه متعالی اسلام پرداخته شده و شیوههای زننده غرب در انتخاب زوج ،مخالف روح انسانی و جایگاه بلند انسان بلند در نظام آفرینش به شمار آمده است.
واکاوی مسائلی همچون مهریه، جهیزیه، مراسم عقد و عروسی از دیگر مباحثی است که حضرت آیتالله العظمی مکارمشیرازی(مدظله) در کتاب با نگاه نقادانه به ارائۀ راهکار برای برون رفت از پیرایه های مرتبط با آن اهتمام ورزیده است.
٥. بدیهی است در عصر کنونی که بدعت های فراوان و چالش های متأثر از سبک زندگی غربی سد راه ازدواج جوانان قرار گرفته و بحران بی معنایی ازدواج را در جامعۀ اسلامی تشدید کرده است، کتاب ارزشمند «شیوه همسرداری در خانواده نمونه» اثر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی می تواند به عنوان منشور کامل از سیرۀ حضرت علی علیه السلام و فاطمه علیهاالسلام در تشکیل و تحکیم بنیان خانواده مورد توجه قرار گیرد؛ لذا مطالعه این اثر فاخر به متولیان و سیاستگذاران فرهنگی ، خانواده ها و جوانان توصیه می شود.
لازم به ذکر است تألیف این اثر نفیس در یک جلد و در ٨٨صفحه، در قطع رقعی توسط انتشارات نسل جوان به زیور طبع آراسته شده و برای نخستین بار در سال ١٣٨١ منتشر شده و تا کنون نیز چندین مرتبه تجدید چاپ شده است.
-------------------------

مؤسسات وابسته
پاسخگویی ایمیل
پایگاه اطلاع رسانی دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی دام ظله

بخش پاسخگویی ایمیل (پست الکترونیکی) با همکاری و تلاش بی دریغ ٧ نفر از کارشناسان متخصص در زمینه مباحث کلامی و اعتقادی، مشاوره ای و فقهی مشغول خدمت رسانی به مقلدان و سایر کاربران محترم می باشد که سوالات خود را از طریق بخش ارسال سوال سایت، مطرح می نمایند.
سوالاتی که از این طریق مطرح می شود به دو قسم، فقهی و غیر فقهی تقسیم می شود که سوالات فقهی بر اساس مبانی و فتاوای معظم له از منابع موجود و همچنین در صورت لزوم، شخص معظم له پاسخ داده می شود.
سوالات غیر فقهی نیز شامل سوالات و شبهات اعتقادی، اخلاقی و مشاوره ای می باشد که با توجه به تألیفات و مقالات موجود در بخش های مختلف سایت از جمله بخش معارف اسلامی و همچنین تحقیق و بررسی دقیق در منابع روایی و تاریخی با تأیید و نظر معظم له پاسخ داده می شود.
با توجه به حجم سوالات و نیاز به بررسی و تحقیق برخی سوالات فقهی و همچنین غالب سوالات غیر فقهی، تلاش و کوشش کارشناسان بر پاسخگویی به سوالات در کمتر از ٤٨ ساعت می باشد که بحمدالله در غالب سوالات محقق شده و می شود و سوالات تحقیقی و روایی نیز در کمتر از ٧٢ ساعت ارسال می شود.
ضمنا با توجه به تخصص و تسلط و تجربه کارشناسان به مباحث کلامی و شبهات و مباحث مشاوره ای، بخش پاسخگویی «آنلاین اعتقادی» نیز زیر نظر این بخش مدیریت و فعالیت می کند.
دقت و توجه به متقن و معتبر بودن پاسخ ها طبق فتوا و نظر معظم له و همچنین تمرکز بر پاسخگویی به سوال مطرح شده و دغدغه های مورد نیاز کاربران، از اصول اصلی پاسخگویی در این بخش می باشد.
راهنمایی و نظارت و همدلی همیشگی معظم له و بیان نکات و تذکرات لازم در جهت ارتقاء پاسخگویی، از پشتوانه های مهم همکاران دراین بخش بوده و هست.
امیدواریم نتایج و برکات انجام وظیفه و خدمت رسانی به مکتب اهل بیت علیهم السلام و سربازی امام زمان ارواحنا فداه، در جهت راهنمایی و حل مشکلات مردم عزیز و مؤمنین، موجب سعادت و عاقبت بخیری در دنیا و آخرت شود.
«والعاقبه للمتقین»
-------------------------

معارف اسلامی

پشت در قرار گرفتن فاطمه زهرا(سلام الله علیها) با وجود علي(علیه السلام)

پرسش: چرا با اینکه علی(علیه السلام) در خانه بود، هنگام یورش، فاطمه زهرا(سلام الله علیها) پشت در رفت؟
پاسخ اجمالی: اهل سنت می خواهند با این شبهه نقصی را برای علی(علیه السلام) بتراشند و دامان عمر را از این جسارت پاک و اصل قضیه را تکذیب کنند. اولا: آلوسى می نویسد: عمر شمشیرش را به پهلوى فاطمه و تازیانه را بر بازوى او زد. ناگهان علی(علیه السلام) گریبان عمر را گرفت و بر زمین زد و بر بینى و گردنش کوبید. ثانیا: شاید آمدن حضرت زهرا(سلام الله علیها) برای این باشد، تا مهاجمان از او شرم کنند، که چنین نشد. ثالثا: بسیاری از علمای اهل سنت اصل ماجرای هتاکی و هجوم را آورده اند، وقتی اصل ماجرا ثابت شد اینگونه سؤال ها دامان کسی را پاک نخواهد کرد.
پاسخ تفصیلی: باید گفت در واقع اهل سنتمی خواهند با این شبهه دو کار را به نفع خودشان تمام کنند؛
اول: ضعف و نقصی را برای امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) بتراشند که چرا علی(علیه السلام) ناموس داری نکرد و یک زن را پشت در فرستاد و خودش نرفت. دوم: دامان عمر را از این جسارت پاک کنند و با این فرا فکنی ها، وانمود کنند که اصلاین قضیه کذب است و دور از شان عمر است.
در مورد هدف اول باید گفت:
اولاً: آنها می گویند که حضرت علی موظف بود از همه مظلومان دفاع کند، مخصوصاً از ناموس خودش دفاع نماید، چرا که همسر، خط قرمز هر شخصی به حساب می آید، بی عُرضه ترین آدمها جاییکه زن و بچه خود را در خطر ببینند از فدا نمودن خود دریغ نمی نمایند، حال چطور ممکن است که علی(علیه السلام) از همسر خودش آن هم دختر پیامبر دفاع نکرده باشد. این بی غیرتی را به کسی نسبت می دهند که لقب «اسد الله الغالب» «شیر پیروزمند خدا» به او نسبت داده شده، چون حضرت علی در هیچ کجا مغلوب کسی نشده است. و این در حالی است که «آلوسى» مفسر معروف اهل سنتدر «روح المعانى» می نویسد: «... غضب عمر واضرم النار بباب علىّ و احرقه و دخل فاستقبلته فاطمه و صاحت یا ابتاه و یا رسول الله، فرفع عمر السیف و هو فى غمده فوجا به جنبها المبارک و رفع السوط فضرب به ضرعها فصاحت یا ابتاه فاخذ علىّ بتلابیب عمر وهزّه و وجا انفه و رقبته»؛ (عمر عصبانی شد و درب خانه علی را به آتش کشید و داخل خانه شد، فاطمه سلام الله علیها به طرف عمر آمد و فریاد زد: «یا ابتاه، یا رسول الله»! عمر شمشیرش را که در غلاف بود بلند کرد و به پهلوى فاطمه زد، تازیانه را بلند کرد و بر بازوى فاطمه زد، فریاد زد: « یا ابتاه » - با مشاهده این ماجرا - علی (علیه السلام) ناگهان از جا برخاست و گریبان عمر را گرفت و او را به شدت کشید و بر زمین زد و بر بینى و گردنش کوبید). نقل این قضیه توسط آلوسی به هر نیتی که باشد ، نشانگر این است که علی (علیه السلام) واکنش تندی در دفاع از دختر پیامبر(صلی الله علیه و آله) از خودشان نشان داده است.(١)
ثانیاً: همان طور که اهل سنت علم غیب را فقط مخصوص خداوند می دانند ما نیز می گوییم علم غیب نمی دانیم و نمی دانیم چرا حضرت زهرا(علیها السلام) پشت در آمدند. ولی می توان به این نکته اشاره نمود که شاید آمدن حضرت زهرا(علیها السلام) برای این باشد، تا مهاجمان از تنها یادگار پیامبر(صلی الله علیه و آله) شرم کرده و جسارت نکنند، لکن نه تنها این حضور حضرت، مانع از شرم و حیای آنها نشد بلکه جسارتی کردند که امروزه برای بسیاری از علمای اهل سنت هم این سوال مطرح است که چرا این جسارت با دختر پیامبر(صلی الله علیه و آله)، آن هم از ناحیه کسانی که خود را خلیفه خواندند صورت گرفته است.
در مورد هدف دوم، می گوییم:
وقتی اصل ماجرای یورش ثابت شده است، دیگر این سوال که چرا به جای این، آن نیامد؛ دامان کسی را پاک نخواهد کرد، چرا که عده زیادی از علمای اهل سنت اعم از مورخین و محدثین و مفسرین در کتب شان اصل قضیه ی هتاکی و ماجرای هجوم را آورده اند که در اینجا به نقل برخی از آنها اشاره می کنیم:
محمد بن جریر طبرى (متوفاى ٣١٠)، فقیه و تاریخ نگار برجسته اهل سنت در تاریخ خود رویداد فجیع هتک حرمت به خانه وحى را چنین بیان مى کند: «اَتَى عُمَرُ بنُ الْخَطّاب مَنْزِلَ عَلىّ وَ فِیهِ طَلْحَهَ وَ الزُّبَیْرُ وَ رِجالٌ مِنَ الْمُهاجِرینَ، فَقَالَ وَ اللّهِ لاُحُرِقَنَّ عَلَیْکُمْ اَوْ لَتُخَرجُنّ اِلى البَیْعَهِ، فَخَرَجَ عَلَیْهِ الزُّبَیرُ مُصلِتاً بِالسَّیْفِ فَعَثَرَ فَسَقَطَ السَّیْفُ مِنْ یَدِهِ، فَوَثَبُوا عَلَیْهِ فَاَخَذُوهُ»؛(٢)
(عمر بن خطاب به در خانه على آمد، در حالى که گروهى از مهاجران در آنجا گرد آمده بودند. عمر رو به آنان کرد و گفت: به خداسوگند، خانه را به آتش مى کشم مگر این که براى بیعت بیرون بیایید. زبیر از خانه بیرون آمد در حالى که شمشیرى بر دست داشت، ناگهان پاى او لغزید و شمشیر از دست او بر زمین افتاد. در این موقع دیگران بر او هجوم آورده و شمشیر را از دست او گرفتند).
همچنین عبدالفتاح عبدالمقصود هم در دو مورد به اصل قضیه - هجوم به خانه وحى - اشاره می کند که ما به نقل یکى از آن دو قول بسنده مى‏ کنیم او می گوید عمر- در آن ماجرای یورش - گفت:
«قسم به کسى که جان عمر در دست اوست یا باید بیرون بیایید یا خانه را بر ساکنانش آتش مى‏ زنم عدّه ‏اى که از خدا مى‏ ترسیدند و از پیامبر (صلى الله علیه و آله) شرم داشتند و - رعایت حال اهل بیت او را مى‏ کردند،- گفتند: اى اباحفص، فاطمه در این خانه است. عمر بى پروا فریاد زد: باشد!... نزدیک شد، در زد، سپس بر در کوبید و وارد خانه شد... على علیه السلام پیدا شد ... طنین صداى زهرا در نزدیکى مدخل خانه بلند شد»(٣).
و نیز در کتاب اثبات الوصیه آمده است: عمر همراه عده‏اى به در خانه فاطمه (علیها السلام) رفتند. آن‏ها با خود هیزم بسیارى بر در خانه فاطمه (علیها السلام) بردند. بنى‏ هاشم از جمله عباس عموى پیغمبر و على علیهم السلام و زبیردر آنجا بودند. عمر گفت: بیرون آیید و با خلیفه، ابوبکر بیعت کنید و گرنه شما را می سوزانم. عمر به فاطمه (علیها السلام) گفت: هر که در خانه است را بیرون کن. زبیرشمشیر کشید و عمر گفت: این سگ را بگیرید شمشیرش را گرفتند و بر سنگ کوبیدند و شکست. بنى‏ هاشم از بیرون آمدن امتناع مى‏ کردند. عمر هیزم طلبید و گفت: به خدایى که جان عمر در قبضه قدرت او است یا بیرون آیید، یا خانه را با هر که در آنجا است مى‏ سوزانم. مردم گفتند: یا اباحفص!- کنیه عمر اباحفص بود- فاطمه (علیها السلام) در این خانه است. عمر در پاسخ گفت: هر کس در آنجا باشد می سوزانم ... آنگاه فاطمه (علیها السلام) با صداى بلند گفت: «اى پدر و اى پیامبر خدا! ببین بعد از تو از عمر و ابوبکربه ما چه می رسد.» مردم با صداى شنیدن ناله و گریه فاطمه (علیها السلام) برگشتند، ولى همچنان عمر و عدهدیگرى در آنجا باقى ماندند.(٤)
عده زیادی از علمای اهل سنت واقعه هتک حرمت، و یورش به خانه وحى را نیز نقل کرده اند که می توان به افراد زیر اشاره نمود:
١. ابوعبید در کتاب الاموال، ص ١٩٥؛
٢؛ محمد بن سعد در کتاب الطبقات الکبرى، ج ٨، ص ٢٧.
٣. ابن عبد ربه در العقد الفرید، ج ٤، ص ٢٦٣؛
٤. مسعودى در مروج الذهب، ج ٢، ص ٣٠١؛
٥. ابن عساکر در مختصر تاریخ مدینه دمشق، ج ١٣، ص ٢٢٢، چاپ دارالفکر.

دفن شبانه دختر رسول خدا (صلی الله علیه و آله)

پرسش: چرا حضرت زهرا (علیها السلام) شبانه دفن شد؟
پاسخ اجمالی: دفن شبانه پیکر مطهر حضرت زهرا(سلام الله علیها) از جمله مسائل مسلم تاریخی است که هم شیعه و هم اهل سنت به آن اذعان دارند. با توجه به روایات متعدد و اعتراف بزرگان اهل سنت، دلیل دفن شبانه آن حضرت وصیت آن حضرت بود که نمىخواست افرادى که بر او ستم کردهاند، بر جنازهاش نماز بخوانند و با این کار خشم خود را از غاصبان خلافت آشکار ساخت.
پاسخ تفصیلی: دفن پیکر مطهر حضرت زهرا(علیها السلام) از جمله مسائل مسلم تاریخی است که هم شیعهو هم اهل سنت به آن اذعان دارند. ما در اینجا به برخی از روایات فریقین در این زمینه اشاره می کنیم:
دفن شبانه در روایات اهل سنت:
محمد بن اسماعیل بخارى مىنویسد: « وَ عَاشَتْ بَعْدَ النبی صلى اللهعلیه وسلم سِتَّهَ اَشْهُرٍ فلما تُوُفِّیَتْ دَفَنَهَا زَوْجُهَا عَلِیٌّ لَیْلًا ولم یُوْذِنْ بها اَبَا بَکْرٍ وَصَلَّى علیها».
فاطمه زهرا(علیها السلام)، شش ماه پس از رسول خدا(صلی الله علیه وآله) زنده بود، زمانى که از دنیا رفت، شوهرش علی علیه السلام او را شبانه دفن کرد و خود بر او نمازگزارد و ابوبکر را با خبرنساخت.(٥)
ابن قتیبه دینورى، در «تاویل مختلف الحدیث» مىنویسد: « وقد طالبت فاطمه رضی الله عنها ابا بکر رضی الله عنه بمیراث ابیها رسول الله صلى الله علیه وسلم فلما لم یعطها ایاه حلفت ان لا تکلمه ابدا واوصت ان تدفن لیلاً لئلّا یحضرها فدفنت لیلاً».
فاطمه از ابوبکرمیراث پدرش را خواست، ابوبکرنپذیرفت، پس فاطمه قسم خورد که دیگر با او (ابو بکر) سخن نگوید و وصیت کرد که شبانه دفن شود تا او (ابوبکر) در دفن وى حاضر نشود. پس شب هنگام دفن شد.(٦)
عبد الرزاق صنعانى مىنویسد: « عن ابن جریج، و عمرو بن دینار، ان حسن بن محمد اخبره: ان فاطمه بنت النبی صلى اللهعلیه و سلم دفنت باللیل. قال: «فرَّ بِهَا علی من ابی بکر ان یصلی علیها؛ کان بینهما شیء».
حسن بن محمد روایت کرده: علیّ، فاطمه دختر پیامبر را شبانه به خاک سپرد، تا ابوبکر بر وى نمازنخواند؛ چون بین آن دو اتفاقاتى افتاده بود.
و در ادامه مىگوید: « عن ابن عیینه، عن عمرو بن دینار، عن حسن بن محمد، مثله؛ الاّ انه قال اوصته بذلک».
از ابن عیینه نیز همانند این روایت نقل شده است؛ مگر این که در این روایت قید شده که خود فاطمه این چنین وصیت کرده بود.(٧)
و ابن بطّال در شرح صحیح بخارى مىنویسد: « اجاز اکثر العلماء الدفن باللیل... و دفن علىُّ بن ابى طالب زوجته فاطمه لیلاً، فَرَّ بِهَا من ابى بکر ان یصلى علیها، کان بینهما شىء».
اکثر علما دفن جنازه را در شب اجازه دادهاند.... علی بن ابی طالب، همسرش فاطمه را شبانه دفن کرد تا ابوبکربه او نمازنخواند؛ چون بین آن دو اتفاقاتى افتاده بود.(٨)
ابن ابی الحدید به نقل از «جاحظ» مىنویسد: و اما اخفاء القبر، وکتمان الموت، وعدم الصلاه، وکل ما ذکره المرتضى فیه، فهو الذی یظهر ویقوی عندی، لان الروایات به اکثر واصح من غیرها، وکذلک القول فی موجدتها وغضبها.
مخفى کردن مرگ فاطمه (سلام الله علیها)، و محل قبر او، و نمازنخواندن ابوبکرو عمر، و هر آن چه که سید مرتضى (از اعلام شیعه در قرن چهارم) گفته است، مورد تایید و قبول من است؛ زیرا روایات بر اثبات این موارد صحیحتر و بیشتر است؛ و همچنین ناراحتى و خشم فاطمه بر شیخین نزد من از اقوال دیگر اعتبار بیشترى دارد.(٩)
دفن شبانه در روایات شیعه: هر چند که دفن شبانه و سبب وصیت صدیقه طاهره(علیها السلام) به آن، در میان شیعیان مسلم و اجماعى است؛ اما در عین حال به یک روایت اشاره مىکنیم: مرحوم شیخ صدوق در»علل الشرائع» علت دفن شبانه آن حضرت را با روایتی چنین بیان می کند: عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ اَبِی حَمْزَهَ، عَنْ اَبِیهِ، قَالَ سَاَلْتُ اَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام لِاَیِّ عِلَّهٍ دُفِنَتْ فَاطِمَهُ (علیها السلام) بِاللَّیْلِ وَ لَمْ تُدْفَنْ بِالنَّهَارِ؟ قَالَ: لِاَنَّهَا اَوْصَتْ اَنْ لا یُصَلِّیَ عَلَیْهَا رِجَالٌ (الرَّجُلانِ‏).
علی بن ابی حمزه از امام صادق علیه السلام پرسید: چرا فاطمه را شب دفن کردند نه روز؟ فرمود: فاطمه(علیها السلام) وصیت کرده بود تا در شب وى را دفن کنند تا افرادی بر جنازه آن حضرت نمازنخوانند.(١٠)
با توجه به مدارک موجود و اعتراف بزرگان اهل سنت، دلیل دفن شبانه آن حضرت وصیت آن حضرت بود که نمىخواست افرادى که بر او ستم کردهاند، بر جنازهاش نمازبخوانند و با این کار خشم خود را از غاصبان خلافتآشکار ساخت.(١١)

رحلت فاطمه (سلام الله علیها) در منابع اهل سنت

پرسش: جریان وفات حضرت فاطمه(علیها السلام) در منابع اهل سنت چگونه نقل شده است؟
پاسخ اجمالی: در منابع اهل سنت مثل مسند احمد بن حنبل، المناقب، ذخائرالعقبی و... نقل شده است که: فاطمه(سلام الله علیها) بیمار بود و همان بیمارى به مرگش انجامید. روزی او آب طلب کرد و خود را شست و بعد رو به قبله خوابید و از دنیا رفت؛ حضرت وصیت کرد که علی و اسما او را غسل دهند و کسی دیگر نباشد. لذا اسما عایشه را برای غسل راه نداد و وقتی ابوبکر اعتراض کرد اسما گفت: خواسته فاطمه(سلام الله علیها) می باشد.
پاسخ تفصیلی: احمد بن حنبل(١٢) از ام سلمى نقل مى کند که:
فاطمه بیمار بود، همان بیمارى که به مرگش انجامید، و من از او مراقبت مى کردم. روزى که حال او بهتر بود و على علیه السلام بخاطر کارهائى که داشت از خانه بیرون رفته بود، به من گفت: برایم آب بیاور.
آب را آوردم و او به بهترین وجه خود را شست.
آنگاه گفت: لباس تازه ام را بیاور.
لباس را آوردم و او پوشید و گفت: زیرانداز مرا وسط اتاق پهن کن.
آنچه را گفت، انجام دادم و او رو به قبله، دست هایش را زیر گونه اش قرار داد و به پهلو خوابید و گفت:
اجل من رسیده است و من خود را پاکیزه کرده ام، پس نباید مرا کسى برهنه کند.
(این را گفت) و از دنیا رفت. بدنبال آن على(علیه السلام) آمد و من جریان را به او گفتم.
محب طبرى(١٣) نیز این حدیثرا به نقل از احمددرالمناقب و دولابى از ام سلمه روایت مى کند. ابن اثیر (١٤) نیز آن را از ام سلمى نقل مى کند.
همچنین(١٥) به نقل از مادر امام باقر(علیه السلام) روایت مى کند که: فاطمه(علیها السلام) به اسماءدختر عمیس فرمود: من از اینکه (فقط) پارچه اى روى جسد زن مى اندازند تا او را بپوشانند، بدم مى آید.
اسماء گفت: اى دختر رسول خدا، اجازه دهید آنچه را در سرزمین حبشه دیده ام نشانت دهم.
آنگاه چند چوب نرم آورد و آن را خم کرد و پارچه اى رویش انداخت. فاطمه(علیها السلام) فرمود:
چقدر خوب و زیباست. با آن، جنازه ى زن از مرد تشخیص داده نمى شود. پس هرگاه از دنیا رفتم، تو و على(علیه السلام) غسلم دهید و کس دیگرى نباشد. وقتى از دنیا رفت، عایشه آمد و خواست وارد شود. اسماءگفت: داخل مشو.
عایشه نزد ابى بکر گلایه کرد و گفت: این خثعمیه (یعنى اسماء) نمى گذارد من در غسل دادن فاطمه شرکت کنم و هودجى چون هودج عروس براى دختر رسول خدادرست کرده است!
پس ابوبکرآمد و کنار در، ایستاد و گفت:
اسماء! چرا همسران رسول خدارا از شرکت در غسل دادن دختر او مانع مى شوى و چرا چیزى مانند هودج عروس براى او ساخته اى؟ اسماءگفت: فاطمه خود از من خواست که نگذارم کسى بر او وارد شود. چیزى را هم که ساخته ام، نمونه اش را برایش ساخته بودم و او خواست چنین چیزى برایش بسازم.
ابوبکر گفت: همان کاری را که فاطمه دستور داده، بکن.
آنگاه ابوبکر بازگشت، و فاطمه (علیها السلام) را على و اسماء غسل دادند.
محب طبرى نوشته است که این روایت را ابوعمر نقل کرده، دولابى نیز با اختصار آن را آورده و نوشته است:
فاطمه چون تابوت را دید تبسم کرد، او (پس از فوت رسول اکرم(صلی الله علیه وآله)) جز در آن روز، تبسم نکرده بود!
پی نوشت:
١. تفسیر آلوسی، ج٣، ص ١٢٤ .
٢. تاریخ طبرى، ج ٢، ص ٤٤٣، چاپ بیروت.
٣. الإمام على بن أبى طالب، ج ٤، ص ٢. ٢٧٤. دیوان محمد حافظ ابراهیم: ج ١، ص ٨٢.
٤. اثبات الوصیه، ص ١٤٣؛ الوافى بالوفیات، ج ٦، ص ١٧؛ الملل والنحل، ج ١، ص ٥٧.
٥. صحیح البخاری، ج ٤، ص ١٥٤٩، ح٣٩٩٨
٦. عبد الله بن مسلم ابن قتیبة ، تأویل مختلف الحدیث، ج ١، ص ٣٠٠.
٧. المصنف، ج ٣، ص ٥٢١، حدیث شماره ٦٥٥٤ و حدیث شماره ٦٥٥٥٤ .
٨. إبن بطال البکری القرطبی، شرح صحیح البخاری، ج ٣، ص ٣٢٥.
٩. إبن أبی الحدید، شرح نهج البلاغة، ج ١٦، ص ١٧٠.
١٠. شیخ صدوق علل الشرایع، ج‏١، ص١٨٥
١١. موسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصرعج.
١٢. مسند احمد بن حنبل، ج ٦، ص ٤٦١.
١٣. ذخائرالعقبى، ص ٥٣.
١٤. اسدالغابة، ج ٥، ص ٥٩٠.
١٥. ذخائرالعقبى، ص ٥٣ و سنن بیهقى، ج ٤، ص ٣٤.
-------------------------

احکام شرعی

حکم نقد امامان معصوم

پرسش: آیا نقد امامان معصوم در مورد نحوه عملکردشان جایز است؟
پاسخ: امامان معصوم هرگز قابل نقد نیستند و عصمت با نقد سازگار نیست.

حکم نوشتن قرآن با آب طلا

پرسش: نوشتن قرآن با آب طلا به طوری که هزینه آن به کمک نمازگزاران مساجد باشد چه حکمی دارد؟ آیا در این شرایط که نیازمند زیاد است این کار ارجحیت دارد؟
پاسخ: این کار به صورت نادر و استثنایی برای ابراز اهمیت قرآن مانعی ندارد ولی به صورت گسترده کار مناسبی نیست.

استفاده از نطفه هاى موجود در بانك نطفه

پرسش: بعضى از مؤمنين و مؤمنات، كه از حيث نطفه نقايصى دارند، براى اولاددار شدن به مراكز نابارورى مراجعه مىكنند. آيا مىتوان از نطفه هايى كه در بانك نطفه نگهدارى مىشود، در لقاح مصنوعى با منى خود آنها ممزوج، و شرايط لقاح را فراهم، و با دستگاه در رحم همسرانشان قرار داد؟ در صورتى كه به طور كلّى در منى آنها اسپرم و تخمك وجود نداشته باشد، آيا مىتوانند از اسپرمها و تخمكهاى مجهول الهويه موجود در بانك نطفه استفاده نمايند؟ و چنانچه در دو فرض فوق فرزندى به وجود آيد، متعلّق به چه كسى خواهد بود؟
پاسخ: استفاده از نطفه بیگانه براى صاحب فرزند شدن جایز نیست، و تولّد فرزند باید مستند به ازدواج صحیح شرعى باشد. ولى اگر چنین عملى انجام شود، فرزند متعلّق به صاحبان نطفه است، و نسبت به مادرى که در رحم او کشت شده نیز محرم مىباشد، بى آنکه از او ارث ببرد.

فروش خوک و مشروب به غیر مسلمانان

پرسش: بعضى از مسلمانان، حیوانات حرام گوشت، از جمله خوک را شکار، و جهت مصرف غذایی صاحب ادیان دیگر به آنها مى فروشند. شکار و فروش این گونه حیوانات از ناحیه مسلمانها چه حکمی دارد؟
پاسخ: فروش مشروب و خوک به غیر مسلمین بنا بر احتیاط واجب جایز نیست اما اگر برای استفاده عقلایی غیر از خوراک انسان باشد مانند اینکه گوشت خوک را برای غذای سگ به آنها بفروشد یا شراب را برای تهیه الکل صنعتی به کفار بفروشد مانعی ندارد.

ارزان فروشی که موجب اخلال بازار گردد

پرسش: ارزان فروشی به گونه ای که موجب اخلال در بازار شود به منظور از صحنه به در کردن رقبا چه حکمی دارد و آیا برای خریدار مسئولیتی دارد؟
پاسخ: هرگاه هدف اضرار به دیگران باشد جایز نیست و خریدار نیز نباید وارد شود مگر اینکه واقعا ناچار باشد.

موالات در غسل میت

پرسش: آیا رعایت موالات در هنگام غسل میت لازم است؟
پاسخ: هر چند رعایت موالات شرط نیست، اما بهتر است رعایت کنند.

پی نوشت:
  
    
تاریخ انتشار: « 1396/11/07 »
فهرست نظرات
*متن
*کد امنیتی http://makarem.ir
تعداد بازدیدکنندگان : 3682