1. افزايش فقر و انباشت ثروت (شكاف طبقاتى)

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی

صفحه کاربران ویژه - خروج
مرتب سازی بر اساس
 
دائرة المعارف فقه مقارن ج 2
2. مشكلات زيست محيطىمقدّمه: دورنماى وحشتناك

از مهم ترين پى آمدهاى نظام سرمايه دارى كه بر اساس بازار آزاد و رقابت كامل و سودجويى بيشتر بنا نهاده شده، شكاف طبقاتى است. آمارها نشان مى دهد بهره كشى نوين بر رنج فقرا افزوده و ثروت هاى عمده جهان را در اختيار گروه خاصى قرار داده است.
انباشت ثروت در دست عدّه اى خاص و كشورى خاص در مقياس كنونى شگفت آور و باور نكردنى است; آمار به ما مى گويد:
«ميلياردرها در آمريكا با حدود 450 عضو، ثروتى حدود 60 درصد ثروت جمعيت مردم دنيا را دارا هستند. ثروت خصوصى خانواده والتون در شمال غربى آركانزاس (از ايالت هاى آمريكا) 85 ميليارد دلار است. اين مبلغ بيش از دو برابر توليد ناخالص داخلى بنگلادش مى شود; كشورى كه 127 ميليون نفر جمعيت دارد».(1)
همچنين در آمريكا كه ثروتمندترين كشور جهان است، در سال 1993، يك پنجم از ثروتمندترين افراد آمريكا، 44درصد درآمدها را دريافت كردند; در صورتى كه سه پنجم فقيرترين افراد، تنها توانستند 30 درصد كلّ درآمدها را به دست آورند.
طبق يك برآورد بر پايه اطلاعات «فدرال رزرو» (بانك مركزى آمريكا) در سال 1990، ارزش خالص ثروت يك درصد بالاى جمعيت آمريكا، بيشتر از ارزش خالص ثروت 90 درصد پايين جمعيت بود. جالب اينكه دارايى ده خانواده ثروتمند آمريكايى روى هم، نزديك به 150 ميليارد دلار است كه برابر با كلّ ثروت يك ميليون خانوار متوسط (نه فقير) آمريكايى است.(2)
ازاين رو لئونارد سيلك (Leonard Silk) مى نويسد: «اگر رشد اقتصادى و بازار آزاد تنها راه حلّ جامع براى فقر باشد، اقتصاددانان خواهند پرسيد، چرا فقر در آمريكا در طىّ دو دهه اخير بدتر شده است».(3)
در سال 1996 نرخ فقر در آمريكا 7/13 درصد; يعنى 5/36 ميليون نفر بود و در پايان سال 1997 گرسنگى و بى خانمانى عملا افزايش يافته است.(4)
اين ارقام وحشتناك نشان مى دهد كه تا چه حدّ اقتصاد كنونى جهان بيمار و تا چه اندازه موجب فاصله طبقاتى است.
در مجموعه كشورها نيز بر اساس سياست بهره كشى نوين، بيشترين ثروت و سرمايه گذارى مربوط به كشورهاى توسعه يافته است و كشورهاى در حال توسعه و يا فقير (بر اثر غارت آنها از سوى كشورهاى پيشرفته) از درآمد و سرمايه گذارى كمترى برخوردارند.
بر اساس آمارها ثروت 497 ميلياردر جهان، در سال 2001 برابر با 1540 ميليارد دلار بود كه از مجموع توليد ناخالص داخلى همه كشورهاى جنوب آفريقا (3/929 ميليارد دلار) و يا كشورهاى نفت خيز خاورميانه و شمال آفريقا (1340 ميليارد دلار) بيشتر بوده است.(5)
همچنين آمده است: ثروت چند صد ميليونر جهان، برابر دارايى 5/2 ميليارد نفر از جمعيت فقير دنياست.(6)
مايكل تودارو (اقتصاددان ارشد مركز بررسى سياست ها در شوراى جمعيت سازمان ملل متّحد و استاد اقتصاد دانشگاه نيويورك) مى نويسد: «در سال 1980 كلّ ارزش توليد كشورهاى جهان بيش از 20 هزار ميليارد دلار بود كه بيش از 16600 ميليارد دلار آن در مناطق توسعه يافته و فقط حدود 3400 ميليارد دلار در كشورهاى در حال توسعه ايجاد شده بود. وقتى كه توزيع جمعيت جهان را در نظر بگيريم تقريباً 83 درصد كلّ درآمد جهان در مناطق توسعه يافته ـ كه جمعيتى كمتر از 33 درصد جمعيت را دارا هستند ـ توليد مى شود. به اين ترتيب، بيش از سه چهارم جمعيت جهان فقط 17 درصد كلّ منابع توليد جهان را در دست دارند.
مهم تر اينكه از حيث درآمد، جهان سوم با تقريباً 77 درصد جمعيت جهان كمتر از 20 درصد درآمد جهان را داراست. مجموعه درآمدهاى سرانه كشورهاى عقب مانده به طور متوسط كمتر از يك بيستم مجموعه درآمدهاى سرانه كشورهاى ثروتمند است».(7)
در سال 1989 تقريباً 25/1 ميليارد نفر يا 23 درصد كل جمعيت جهان در فقر مطلق زندگى مى كردند. بر حسب نسبت جمعيت جهان سوم، يك نفر از هر سه نفر به طور مطلق فقير است.(8)
بر اساس تعريف «رابرت مك نامارا» رئيس پيشين بانك جهانى فقر مطلق شرايط زندگى تنزّل يافته بر اساس بيمارى، بى سوادى و سوء تغذيه است كه در آن نيازهاى اساسى انسان ناديده گرفته شده است.
بر اساس گزارش توسعه بانك جهانى در سال 1992 هنوز بيش از يك ميليارد نفر ـ در حدود يك پنجم جمعيت جهان ـ روزانه تنها با يك دلار زندگى مى كنند.(9) و هم اكنون نيمى از جمعيت جهان ـ حدود سه ميليارد نفر ـ درآمد روزانه شان كمتر از دو دلار است.(10)
دكتر محمد يونس(11) به هنگام دريافت جايزه نوبل در 19 آذر 1385 (دسامبر 2006) درباره تهديد فقر براى جهان گفت:
«در حال حاضر 94 درصد درآمد جهان در اختيار 40 درصد جمعيت جهان قرار دارد. در حالى كه 60 درصد مردم جهان تنها با 6 درصد درآمد جهانى زندگى مى كنند. همچنين نيمى از مردم جهان تنها 2 دلار در روز درآمد دارند و نزديك به يك ميليارد نفر با كمتر از يك دلار در روز زندگى مى كنند. در سال 2000 سران همه كشورها در سازمان ملل براى از بين بردن نيمى از فقر جهان تا سال 2015 توافق كردند; ولى با وقوع حادثه 11 سپتامبر در آمريكا و جنگ عراق، توجه رهبران جهان از مبارزه با فقر، به جنگ با تروريسم معطوف شد و تاكنون دولت آمريكا تنها در جنگ عراق 530 ميليارد دلار هزينه كرده است».(12)
گزارش هايى كه رسانه هاى گروهى از منابع بين المللى در سال 2008 در ارتباط با خطرات گرسنگى داده اند، نگران كننده است. در جرايد آمده است:
«طى 3 سال گذشته بهاى مواد غذايى در جهان حداقل دو برابر افزايش يافته است.
دولت چين سال ها روى برنامه كنترل جمعيت كار كرده تا رفاه مردم را بالا ببرد; اما اكنون مردم با افزايش بهاى مواد غذايى روبه رو شده اند.
در مصر بهاى شمارى از مواد غذايى طى يك سال دو برابر شده و صف هاى طويل مقابل نانوايى ها
شكل گرفته است. دولت مصر هم نام 15 ميليون نفر از مردم اين كشور را به فهرست كسانى كه از يارانه هاى دولتى استفاده مى كنند، افزوده است.
در هائيتى وضع بسيار بدتر است و 5 نفر در درگيرى ها و ناآرامى هاى مربوط به بحران مواد غذايى كشته شدند. در بنگلادش هم خطر كمبود مواد غذايى به گونه اى است كه ده ها ميليون نفر در معرض خطر حذفِ وعده هاى غذايى روزانه قرار گرفته اند.
اين ماجرا در بسيارى از كشورهاى ديگر نيز در حال روى دادن است و تلاش دولت ها با توجه به افزايش بهاى قيمت مواد غذايى در بسيارى موارد ناكام بوده است، به ويژه كشورهاى فقير كه با خطر كاهش كمك هاى ارسالى نيز مواجهند.
دبير كلّ سازمان ملل متحد (بان كى مون) نيز در همين ارتباط هشدار داده است و اعلام كرده روند صعودى قيمت موادّ غذايى تلاش براى محو فقر
در جهان را به خطر انداخته است و در صورت ادامه، به رشد اقتصادى و امنيت جهانى آسيب خواهد زد».(13)
برابر گزارشى ديگر، بان كى مون اعلام كرد: «بحران افزايش قيمت جهانى غذا به معناى از دست رفتن يك فرصت هفت ساله براى دستيابى به اهداف توسعه هزاره سوم سازمان ملل متحد است».(14)
همچنين در گزارش ها آمده است كه: «موجى از شورش هاى بزرگ به دليل افزايش قيمت غذا مصر، كامرون، ساحل عاج، موريتانى، ماداگاسكارو اتيوپى را فرا گرفته است. همچنين در هائيتى و فيليپين شورش هايى به وجود آمده است».(15)
به گزارش خبرگزارى اقتصادى ايران به نقل از يورونيوز: دو فروشگاه بزرگ زنجيره اى آمريكا از جمله يكى از فروشگاه هاى وابسته به وال مارت فروش برنج را سهميه بندى كرده اند و هر مشترى حق خريد بيش از چند كيسه برنج را نخواهد داشت.
سهميه بندى برنج در آمريكا از پايان جنگ جهانى دوم امرى بى سابقه است.
براساس اين گزارش: قيمت برنج از ژانويه گذشته بيش از هشتاد درصد افزايش يافته است.(16)
البته نبايد فراموش كرد كه تمام اينها محصول نظام اقتصادى نابسامان ونابرابر جهان امروز است كه افرادى در گذشته از آن حمايت بى چون و چرا مى كردند. اين آمار گويا، تأييد مى كند كه بايد در مبانى نظام اقتصادى جهان سرمايه دارى تجديد نظر شود وگرنه آينده تاريكى در برابر چشم بشريت است. حتى در كشورهاى توسعه يافته به گواهى آمار، فقيران زيادى يافت مى شوند كه در حقيقت از بافت اين نظام بر مى خيزند.
«در كشورهاى توسعه يافته با همه ثروت هنگفتشان هنوز هم 100 ميليون فقير وجود
دارد».(17)

(1) . ر.ك: جهانى سازى فقر و نظم نوين جهانى، ص 42 .
(2) . ده پرسش از ديدگاه جامعه شناسى، جوئل شارون، ترجمه منوچهر صبورى، ص 101.
(3) . اسلام و چالش اقتصادى، ص 491.
(4) . بحران در اقتصاد جهانى، ص 29; جهانى سازى فقر و نظم نوين جهانى، ص 84 .
(5). www.globalissues.org
(6) . همان.
(7) . توسعه اقتصادى در جهان سوم، مايكل تودارو، ترجمه غلامعلى فرجاد، ص 47.
(8) . همان، ص 51 .
(9) . ر.ك: مباحث اساسى اقتصاد توسعه، جرالد مِيِر، ص 30.
(10). www.globalissues.org
(11) . اقتصاددان بنگلادشى، برنده 60 جايزه معتبر بين المللى و داراى 26 دكتراى افتخارى و برنده جايزه نوبل در سال 2006.
(12) . ر.ك: فصلنامه اقتصاد سياسى، سال چهارم، شماره چهارم، سال 1386، ص 155 .
(13) . روزنامه قدس، پنج شنبه 5/2/1387، ص 8 .
(14) . مجله دنياى اقتصاد، 3/2/1387، ص 1 .
(15) . روزنامه همشهرى، 5/2/1387، ص 18. گزارش مفصلى در همين ارتباط در روزنامه دنياى اقتصاد، 3/2/87، ص 1 و 4 آمده است.
(16). www.econews.ir
(17) . گزارش توسعه انسانى سال 1995، ترجمه غلامحسين صالح نسب، ضميمه مجله جهاد، سال 15، ش 180 و 181، ص 8.
2. مشكلات زيست محيطىمقدّمه: دورنماى وحشتناك
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma