فصل هفتم : در بيان آنچه سزاوار است كه درنگين نقش كنند

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی

صفحه کاربران ویژه - خروج
مرتب سازی بر اساس
 
حلیه المتقین
فصل هشتم : در زيور طلا و نقره پوشيدن و به زنان واطفال پوشانيدنفصل ششم : در فضيلت دُر نجف وبلور و حديد صينى وساير نگينها

حسين بن خالد بخدمت حضرت امام رضا عليه السلام عرض كرد كه جايز است شخصى استنجا كند و در دستش انگشترى باشد كه نقش ‍ نگينش لااِلهَ اِلاّ اللّهُ باشد حضرت فرمود كه خوب نميدانم اين را از براى او گفت مگر رسول خدا و پدران شما با انگشتر استنجا نميكردند فرمود كه بلى وليكن ايشان انگشتر را در دست راست ميكردند پس از خدا بترسيد وافترا برايشان مبنديد پس فرمود كه نقش نگين حضرت آدم لااِلهَ اِلا اللّهُ مُحَمَّدٌ رَسوُلُ اللّهِ بود با خود از بهشت آورده بود و حضرت نوح چون بكشتى سوار شد حق تعالى باو وحى فرمود كه اى نوح چون از غرق شدن بترسى هزار مرتبه لااِلهَ اِلاّ اللّهُ بگو پس دعا كن تا من تو را و مومنان را از غرق شدن نجات دهم پس چون كشتى براه افتاد باد تندى وزيد حضرت نوح از غرق شدن ترسيد و او را مجال آن نشد كه هزار مرتبه لا اِلهَ اِلاّ اللّهُ بگويد بزبان سريانى گفت هَلُوليا اَلْفا اَلْفا ياماراثَقَن پس طوفان بر طرف شد و كشتى براه افتاد پس حضرت نوح فرمود كه سختى كه خدا مرا بآن نجات بخشيد سزاوار است كه هميشه با من باشد پس در انگشتر خود ترجمه آن را بعربى نقش كرده لا اِلهَ اِلاَ اللّهُ اَلْفَ مَرَّةٍ يارَبِّ اَصْلِحَنى و حضرت ابراهيم عليه السلام را چون در كفه منجنيق گذاشتند كه در آتش ‍ اندازند جبرئيل بخشم آمد حق تعالى باو وحى فرمود كه چه چيز باعث غضب تو گرديده است گفت پروردگار خليل تست و هيچكس نيست در اين وقت كه تو را بيگانگى پرستد بغير از او دشمن خود ودشمن او را براو مسلط گردانيده پس خداوند عالم باو وحى فرستاد كه ساكت باش كسى تعجيل در امور ميكند كه مثل تو بنده من است هر گاه كه خواهم او را ميگيرم پس جبرئيل خاطرش مطمئن شد وبجانب ابراهيم ملتفت شد گفت آيا تو را حاجتى و كارى در اين وقت هست فرمود بتونه پس حق تعالى انگشترى براى او فرستاد كه در آن شش حرف نقش شده بود لا اِلهَ اِلاّ اللّهُ مُحَمَّدٌ رَسوُلُ اللّهِ لاحَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلاّ بِاللّهِ فَوَّضْتُ اَمْرى اِلَى اللّهِ اَسْنَدْتُ ظَهْرى اِلَى اللّهِ حَسْبى اللّهُ پس خدا وحى نمود كه انگشتر را در دست كن كه آتش را برتو سرد و سلامت ميگردانم . و نقش نگين حضرت موسى عليه السلام دو حرف بود كه از تورية بيرون آورده اِصْبِرْ تُوجَرْ اُصْدُقُ تُنْجَ يعنى صبر كن تا مزد يابى راست بگو تا بجات يابى و نقش نگين حضرت سليمان اين بود سُبْحانَ مَنْ اَلْجَمَ الْجِّنَّ بِكَلِماتِهِ ونقش نگين حضرت عيسى دو حرف بود كه از انجيل بيرون آورده بود طُوبى لِعَبْدٍ ذُكِرَ اللّهُ مِنْ اَجْلِهِ وَ وَيْلٌ لِعَبْدٍ نُسِىَ اللّهُ مِنْ اَجْلِهِ يعنى خوشا حال بنده كه ياد كرده شود خدا بسبب او و واى بر بنده كه خدا فراموش شود از خاطرها بسبب او و نقش نگين حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّم اين بود لا اِلهَ اِلاّ اللّهُ مُحَمَّدْ رَسوُلُ اللّهِ و نقش نگين امام حسن عليه السلام اءلْعِزَّةُ لِلّهِ بود و نقش نگين حضرت امام حسين اِنَّ اللّهَ بالِغُ اَمْرِهِ و حضرت على بن الحسين عليه السلام انگشتر پدر خود را در دست ميكردند و حضرت امام محمد باقر نيز انگشتر امام حسين را در دست ميكردند و نقش انگشتر حضرت امام جعفر صادق اَللّهُ وَلّيى وَ عِصْمَتى مِنْ خَلْقِهِ بود و نقش انگشتر حضرت امام موسى عليه السلام حَسْبِىَ اللّهُ بود پس جناب امام رضا عليه السلام دست دراز كردند ونمودند انگشتر پدر خود را كه در دست داشتند و در حديث صحيح از حضرت امام جعفر صادق عليه السلام منقول است كه نقش نگين حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّم محمد رسول اللّه بود ونقش نگين جناب امير المؤمنين صلوات اللّه و سلامه عليه اَللّه الْمَلِكُ بود و نقش نگين امام محمد باقر عليه السلام اَلْعِزَةُ للّهِ بود و در حديث معتبر ديگر منقولست كه از آن حضرت پرسيدند كه آيا كراهت دارد كه كسى در نگين غير نام خود وپدر خود چيزى نقش كند حضرت عليه السلام فرمود كه نقش انگشترى من اَللّهُ خالِقُ كُلُ شَيْئى است و نقش انگشتر پدرم اَلْعِزَةُ لِلّهِ بوده و نقش انگشتر امام زين العابدين عليه السلام اَلْحَمْدُلِلّهِ الْعَلّى بود و نقش ‍ انگشتر امام حسن و امام حسين عليهماالسلام حَسْبىَ اللّهُ بود و نقش انگشتر امير المؤمنين عليه السلام اَللّهُ الْمَلكُ بود.
در روايت معتبر ديگر منقولست كه نقش نگين حضرت امام جعفر صادق عليه السلام اين كلمات بود اَلّلهُمَّ اَنْتَ ثِقَتى فَقِنى شَرَّ خَلْقِكَ.
در حديث صحيح از حضرت امام رضا منقول است كه نقش نگين حضرت امام جعفر صادق عليه السلام اَنْتَ ثَقِتى فَاْعِصمْنى مِنَ النّاسِ بود و نقش نگين حضرت امام موسى كاظم عليه السلام حَسْبىَ اللّهُ بود و در زيرش شكل گلى و در بالايش ‍ هلالى نقش كرده بودند.
در حديث صحيح ديگر منقول است كه نقش نگين حضرت امام رضا ماشاءَ اللّهُ لا قُوَّةِ اِلاّ بِاللّهِ ودر حديث معتبر ديگر از حضرت امام رضا عليه السلام منقول است كه نقش نگين حضرت امام زين العابدين عليه السلام ابن بود خَزىّ وَشَقىٌ قاتِلُ الْحُسَينِ بْنِ عَلّىٍ.
عبداللّه بن سنان ميگويد كه حضرت صادق انگشتر حضرت رسول صلّى اللّه عليه و آله وسلّم را بمن نمود نگين سياهى داشت و در دو سطر نوشته بود مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللّهِ.
در حديث معتبر منقول است كه حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّم نهى فرمود از آنكه صورت چيزى از حيوانات بر آن انگشتر نقش كنند و ازحضرت صادق عليه السلام منقول است كه عقل مردانرا در سه چيز امتحان ميتوان كرد در درازى ريشش و نقش انگشترش و كنيتش .
در حديث ديگر فرمود كه هر كه نقش كند بر انگشترش مَاشاءَاللّهُ لاقُوَةَ اِلاّ بِاللّهِ اسْتَغْفِرُاللّهِ ايمن شود از فقر شديد و از جناب امام رضا عليه السلام منقول است كه نقش نگين حضرت امام محمد باقر چنين بود ظَنّى بِاللّهِ حَسَنٌ و بِالْنَّبّى الْمُوْتَمَنْ وَ بِالْوَصّىِ دى الْمَنَنِ وَبِالْحُسَيْنِ وَالْحَسَنِ در روايت ديگر از حضرت امام محمد باقر عليه السلام مرويستكه انگشتر جناب امير المؤمنين صلوات اللّه عليه از نقره بود نقشش نِعْمَ الْقادِرُ اللّهُ بود و در بعضى روايات وارد است كه نقش نگين امير المؤمنين عليه السلام اَلْمُلْكُ لِلّهِ بود.
در روايت ديگر انگشترى داشتند از حديد صينى سفيد صاف اين كلمات در آن نقش فرموده بودند در هفت سطر و در جنگها و در شدتها در دست ميكردند كلمات اينست اَعْدَدْتُ لِكُلِ هَوْلٍ لااِلهَ اِلاّ اللّهُ وَلِكُلِّ كَرْبٍ لاحَوْلَ وَلاقُوَّةَ اِلاَ بِاللّهِ وَلِكُلِّ مُصيبَةٍ نازِلَةٍ حَسْبِىَ اللّهُ وَلِكُلِّ ذَبْبٍ كبيرَةٍ اَسْتَغْفِرُاللّهِ وَلِكُلِّ هَمَ وَ غَمّ قادِحٍ ماشاءَ اللّهِ وَلِكُلِّ نِعْمَةٍ مُتِجَّدِدَةٍ الْحَمْدُلِلّهِ ما بِعَلي بْنِ ابيطالِبٍ مِنْ نَعَمِ اللّهِ فَمِنَ اللّهِ و از اسمعيل بن موسى منقولست كه انگشتر حضرت امام جعفر عليه السلام تمامش از نقره بود و برآن نقش بود ياثِقَنى قِنى شَرَّجَميعَ خَلْقِكَ واز حضرت امام محمد باقر عليه السلام منقول است كه هر كه در انگشتر خود آيه از قرآن نقش كند آمرزيده شود ابن طاوس ‍ عليه الرحمه بروايت قاسم بن العلا نقلكرده است از صافى خادم حضرت امام على نقى عليه السلام كه رخصت طلبيدم از آن حضرت كه بزيارت جدش امام رضا عليه السلام بروم فرمود كه با خود انگشترى داشته باشى كه نگينش عقيق زرد باشد و نقش نگين ماشاءَ اللّهُ لاقُوَّةِ اِلاّ اَسْتَغْفِرُ اللّه باشد و بر روى ديگر نگين محمد وعلى نقش كرده باشند چون اين انگشتر را با خود دارى امان يابى از شر دزدان و راه زنان و براى سلامتى تو تمام تر است و دين ترا حفظ كننده تر است . خادم گفت بيرون آمدم و انگشتريكه حضرت فرمود بهم رسانيدم و برگشتم كه وداع كنم چون وداع كردم و دور شدم فرمود كه مرا برگردانند چون برگشتم گفت اى صافى گفتم لبيك اى آقاى من فرمود بايد كه انگشتر فيروزه هم با خود داشته باشى بدرستيكه درميان طوس و نيشابور شيرى بر خواهد خورد بتو وقافله را منع خواهد كرد از رفتن تو پيش برو و اين انگشتر را بشير بنما و بگو مولاى من ميگويد كه دور شو از راه و بايد كه بر يكطرف نگين فيروزه اَللّهُ الْمَلِكُ نقش كنى و برطرف ديگر اَلمُلْكُ لِلّهِ الْواحِدِ الْقَهارِ زيرا كه نقش انگشتر جناب امير المؤمنين عليه السلام اَللّهُ الْمَلِكُ بود چون خلافت آنجناب برگشت اَلْمُلْكُ لِلّهِ الواحِدِ الْقَهارِ نقش كرد و نگينش فيروزه بود و چنين نگينى امان مى بخشد از حيوانات درنده و باعث ظفر و غلبه ميشود در جنگها خادم گفت كه رفتم بسفر و بخدا سوگند كه در همان مكان كه حضرت فرموده بود شير بر سر راه آمد و آنچه فرموده بود بعمل آوردم و شير بر گشت . چون از زيارت بر گشتم آنچه گذشته بود بخدمت آنجناب عرضكردم فرمود يك چيز ماند كه نقل نكردى اگر خواهى من نقل كنم گفتم اى آقاى من شايد فراموش كرده باشم فرمود كه شبى در طوس نزديآ روضه امام رضا عليه السلام خوابيده بودى گروهى از جنيان بزيارت قبر ميرفتند آن نگين را در دست تو ديدند و نقش آنرا خواندند پس آنرا از دست تو بدر آوردند و بردند بنزد بيماريكه داشتند و آن انگشتر را در آب شستند و آبرا به بيمار خود خوارانيدند و بيمارشان صحت يافت پس انگشتر را برگردانيدند و تو در دست راست كرده بودى ايشان در دست چپ تو كردند چون بيدار شدى بسيار تعجب كردى و سببش را ندانستى و بر بالين خود ياقوتى يافتى و آنرا برداشتى والحال همراه تو است ببر بازار و آنرا بهشتاد اشرفى خواهى فروخت و اين ياقوت هديه آن جنيان است كه براى تو آورده بودند. خادم گفت كه ياقوت را بردم ببازار و هشتاد اشرفى فروختم . وايضا سيدبن طاوس روايت كرده است كه شخصى آمد بخدمت جناب امام جعفر صادق عليه السلام و گفت من ميترسم از حاكم شهر جزيره و ميترسم كه دشمنان من او را با من بخشم آورند و ايمن نيستم از آنكه مرا بكشند آنجناب فرمود كه انگشترى بساز كه نگين آن حديد صينى باشد وبر روى نگين سه سطر نقش كن در سطر اول اَعُوذُ بِجَلالِ اللّهِ و در سطر دويم اَعُوذُ بِكَلِماتِ اللّهِ و در سطر سوم اَعُوذُ بِرَسوُلِ اللّهِ و در زير نگين دو سطر نقش كن سطر اول امَنْتُ بِاللّهِ و كتبه و سطر دويم اِنّى واثِقٌ بِاللّهِ وَ رُسُلِهِ و در سطر سيم زير نگين نقش كن اَشْهَدُاَنْ لا اِلاّ اللّهُ مُخْلِصا و در دست كن آن انگشتر را در هر حاجتى كه بر تو دشوار شود و ترسهايت بايمنى مبدل ميشود و زنيكه زائيدن بر او دشوار شود بر او بنديد كه بمشيت خدا بزودى وضع حمل او ميشود وهم چنين دفع ميكند اثر چشم بد را و حذر كن كه نجاستى و چربى بآن نگين نرسد و با خود بحمام و بيت الخلا مبر و خوب محافظت نما آنرا كه از اسرار خدا است و شما شيعيان از دشمنان خود مى ترسيد برجان خود كه بايد كه اين انگشتر را داشته باشيد و از دشمنان پنهان داريد و تعليم مكنيد مگر بكسيكه اعتماد براو داشته باشيد راوى حديث گفت كه من تجريه كردم و اثرش را يافتم .
از حضرت امام محمد باقر عليه السلام روايتكرده است كه هر كه صبح كند در دستش انگشتر عقيق باشد كه در انگشت دست راست كرده باشد پيش از آنكه نظرش بر كسى بيفتد نگين آنرا بجانب كف دست بگرداند و بآن نظر كند و سوره انا انزلناه فى ليلة القدر را تا آخر بخواند پس بگويد:امَنْتُ بِاللّهِ وَحْدَهُ لاشَريكَ لَهُ وَ كَفَرْتُ بِالْجِبْتِ وَالطّاغُوتِ وَ آمَنْتُ بِسِرِّ آل مُحَمَّدٍ وَ عَلانِيَتِهِمْ وَ ظاهِرِهِمْ وَ باطِنِهِمْ وَ اوَّلِهِمْ وَ آخِرِ هِمْ چون چنين كند خداوند عالميان او را نگاهدارد آنروز از شر آنچه از آسمان نازل مى شود و آنجه از زمين بيرون ميآيد و در حرز و حمايت خدا باشد تا شام و در حديث ديگر منقول است كه هر كه انگشترى از عقيق بسازد و در نگين آن نقش كند مُحَمَّدٍ وَعَلِىٌ وَلِىُ اللّهِ خدا او را مرگ بد نگاهدارد و نميرد مگر بر دين حق .

فصل هشتم : در زيور طلا و نقره پوشيدن و به زنان واطفال پوشانيدنفصل ششم : در فضيلت دُر نجف وبلور و حديد صينى وساير نگينها
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma