فعّال اقتصادى بايد بپذيرد كه بر مجموعه هستى سنت ها و قوانينى حاكم است كه اگر بى
حساب اقدام كند و به بهانه توكّل به خدا، حسن تدبير به خرج ندهد و خردمندانه حركت
ننمايد در خسارت هاى به عمل آمده، تنها بايد خودش را ملامت كند نه اينكه دست تقدير
را مقصّر بشمرد.
بر همين اساس است كه قرآن حكم مى كند سرمايه ها در اختيار نابخردان و سفيهان گذارده
نشود: (وَلاَ تُؤْتُوا السُّفَهَاءَ أَمْوَالَكُمُ الَّتِي جَعَلَ اللهُ لَكُمْ
قِيَاماً)(1) و زمام فعاليت هاى اقتصادى در دست متخصّصان امين قرار گيرد: (قَالَ
اجْعَلْنِى عَلَى خَزَائِنِ الاَْرْضِ إِنِّى حَفِيظٌ عَلِيمٌ).(2)
اميرمؤمنان على(عليه السلام) نيز در نامه اى كه براى اهل مصر نوشته، مى فرمايد:
«ولكننّى آسى ان يَلِىَ امر هذه الأمّة سُفَهاؤها وفجّارها فيتّخذوا مال الله
دولا».(3)
از امام باقر(عليه السلام) هم در ذيل آيه (وَلاَ تُؤْتُوا السُّفَهَاءَ...) نقل شده
كه فرمود: «إذا علم الرجل أنّ امرأته سفيهة مفسدة وولده سفيه مفسد، لم ينبغ له أن
يسلّط واحداً منهما على ماله الذى جعل الله له «قياماً» يقول «معاشاً»; هنگامى كه
مرد خانواده بداند كه همسر و فرزندش سفيه و مفسد (ثروت) هستند براى او سزاوار نيست
كه هيچ يك از آنها را در اموالش كه خدا آن را وسيله معاش او قرار داده مسلّط
كند».(4)
خداى سبحان همه مصنوعات و مخلوقات آفرينش را بر اساس قانون حكمت استوارى بخشيد و
براى هر چيزى قدر و اندازه اى قرار داد: (إِنَّا كُلَّ شَىْء خَلَقْنَاهُ
بِقَدَر)(5) و از گنجينه ها و خزائنى كه در اختيار دارد اشياء را در اندازه هاى
محدود و مشخّص فرو مى فرستد: (وَإِنْ مِّنْ شَىْء إِلاَّ عِنْدَنَا خَزَائِنُهُ
وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلاَّ بِقَدَر مَّعْلُوم).(6)
(1) . نساء، آيه 5 . (2) . يوسف، آيه 55 . (3) . نهج البلاغه، نامه 62 . (4) . تفسير قمى، ج 1، ص 131 . (5) . قمر، آيه 49 . (6) . حجر، آيه 21 .