الف. مراقبت و هدايت

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی

صفحه کاربران ویژه - خروج
مرتب سازی بر اساس
 
دائرة المعارف فقه مقارن ج 2
ب. وضع مقرّراتگفتار چهارم:عرصه هاى حضور حكومت در اقتصاد

نگاهى گذرا به احكام حقوقى اسلام در ارتباط با برخورد با متخلفان اقتصادى و ضرورت مبارزه با اخلالگران امور معيشتى، و همچنين مطالعه دوران حاكميت پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) نشان مى دهد كه اسلام حق كنترل و نظارت بر امور بازار و مبادلات تجارى و فعاليت هاى اقتصادى را به عهده حاكم اسلامى نهاده است.
مراقبت بر بازار درصدر اسلام به گونه اى معمول بود كه ناظران بر بازار را «عامل السوق» مى ناميدند و از وظايف مهم آنان رسيدگى به وزن ها، پيمانه ها و گردآورى ماليات هايى بود كه بر مراكز كسب و صنعتگران وضع مى گرديد.(1)
روشن است كه اين تنها مراقبت و نظارتى صِرف نبوده، بلكه نظارتى توأم با اعمال قانون بوده است.
در روايتى مى خوانيم: پيامبر(صلى الله عليه وآله) بر جمعيتى از محتكران گذشت، دستور داد اجناسى را كه احتكار كرده بودند بيرون آورده و در بازار در معرض ديد همگان قرار دهند: (مرّ رسول الله(صلى الله عليه وآله)بالمحتكرين فأمر بحكرتهم أن تخرج إلى بطون الأسواق وحيث تنظر الأبصار إليها).(2)
مراقبت بر امور اقتصادى در عهد پيامبر به گونه اى بود كه گاهى براى آنكه حركت اقتصادى در بازار از صحت و سلامت برخوردار باشد از قدرت حكومت استفاده مى شد.
محدّث معروف بخارى در صحيحش روايت مى كند: سالم از پدرش نقل مى كند: «لقد رأيت الناس في عهد رسول الله(صلى الله عليه وآله) يبتاعون جزافاً يعني الطعام، يُضربون أن يبيعوه في مكانهم حتّى يؤوه إلى رحالهم; در زمان پيامبر مى ديديم افرادى كه كالاى خود را مجازفةً يعنى بدون قبض، مى فروختند (از طرف مأموران دولتى) مجبور مى شدند تا از آن كار دست بردارند و متاع را در اختيار مشترى بگذارند».(3)
همچنين برابر گزارش هاى تاريخى، پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) پس از فتح مكه، سعيد فرزند سعيد بن العاص را مأموريت داد تا به امور بازار مكه رسيدگى كند.(4)
نيز مى خوانيم پيامبر(صلى الله عليه وآله) از كنار مردى گذشت كه مشغول فروختن غذايى بود كه خوب و بد و ارزان قيمت و گران قيمت را مخلوط كرده بود. حضرت فرمود: چه چيز تو را به اين كار واداشت؟ عرض كرد: مى خواهم از سودش انفاق كنم. حضرت امر كرد كه بد و خوبش را از هم جدا كن! اين كار غش در معامله و حرام است.(5)
در تاريخ مى خوانيم اميرمؤمنان على(عليه السلام) در حالى كه آماده اجراى احكام الهى بود، در بازارهاى كوفه قدم مى زد و مردم را ارشاد مى نمود (و اگر به تخلفى برخورد مى كرد همان جا حكم را صادر فرموده، اجرا مى نمود).(6)
آن حضرت در عهدنامه مالك اشتر امر كرد تا تجار و بازرگانان را از احتكار و حبس طعام منع كنند (فامنع من الاحتكار فإنّ رسول الله(صلى الله عليه وآله) منع منه).(7)
همچنين به رفاعه ـ قاضى خويش در اهواز ـ امر كرد تا محتكران را به اشدّ مجازات كيفر داده و اموالى را كه احتكار كرده اند در معرض ديد همگان قرار دهد (أنْهِ عن الحكرة، فمن ركب النهي فأوجعه ثمّ عاقبه بإظهار ما احتكر).(8)
مراقبت و رسيدگى به امر بازار در عصر خلفا نيز به شدت دنبال مى شد.
برابر نقل هاى تاريخى خليفه دوم خود شخصاً در بازار به امور حسبه مى پرداخت و بر آن نظارت مى كرد و از ترازوها مراقبت مى نمود (كان عمر بن الخطاب يقوم بوظيفة الحسبة بنفسه فكان يشارف السوق ويراقب الموازين).(9)
وى همچنين دو زن به نام هاى «الشفا» و «سمراء» دختر «نُهيك اسدى» را به بازرسى بازار مدينه گمارد.(10) و نيز «عبدالله بن عتبه» را جهت بازرسى ونظارت بر كسب و كار بازار مأمور ساخت.(11)

(1) . ر.ك: بازار ـ دولت، ص 70 .
(2) . استبصار، ج 3، ص 115، ح 408 .
(3) . صحيح بخارى، ج 3، ص 23 .
(4) . استيعاب، ج 2، ص 619، شماره 984.
(5) . كنز العمال، ج 4، ص 159، ح 9974. (ميِّز كلّ واحد منهما على حدة، ليس فى ديننا غشّ)
(6) . ر.ك: وسائل الشيعه، ج 12، ص 283، باب 2 از ابواب آداب التجارة و كنز العمال، ج 5، ص 816.
(7) . نهج البلاغه، نامه 53 .
(8) . دعائم الاسلام، ج 2، ص 36 .
(9) . معالم القربة، ص 13 .
(10) . حسبه، ص 29، به نقل از القضاء فى الاسلام، ص 181-182 .
(11) . كنز العمال، ج 5، ص 815، ح 14467. براى اطلاع بيشتر ر.ك: مقاله «نظارت بر نظام اقتصادى» در همين كتاب.
ب. وضع مقرّراتگفتار چهارم:عرصه هاى حضور حكومت در اقتصاد
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma