گفتار دوم:كنز (خروج از چرخه توليد)

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی

صفحه کاربران ویژه - خروج
مرتب سازی بر اساس
 
دائرة المعارف فقه مقارن ج 2
فلسفه تحريم كنز:ج. تأمين نيازهاى محرومان

چنان كه سابقاً گذشت «كنز» يكى از دو مصداق «مال اندوزى» و عبارت است از اموالى كه از چرخه توليد و مصرف خارج گردد و راكد شود.
اما در لغت، مطابق آنچه در صحاح اللغة آمده: «الكنز: المال المدفون» و همچنين بنا به نقل فيروزآبادى در قاموس اللغة كه گفته است: «هو المال المدفون»; به اموالى گفته مى شود كه در زير زمين آن را دفن كنند كه ممكن است اهداف مختلفى براى آن باشد. اين واژه گاهى از نظر معنا توسعه پيدا مى كند و به هرگونه گردآورى مال، توأم با ركود و خارج ساختن از چرخه توليد، اطلاق مى شود، همان گونه كه در آيه شريفه (الَّذِينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ...) به اين معنا به كار رفته است و بحث آن خواهد آمد.(1)
راكد گذاشتن اموال افزون بر آنكه از مصاديق «مال اندوزى» و همانند انحصارى كردن اموال، نوعى عمل ضد ارزشى است، تضييع حقوق عمومى جامعه نيز هست. زيرا در نگاه دين، مال و سرمايه وسيله اى براى سامان دادنِ زندگى است، چنان كه در حديث امام باقر(عليه السلام)درباره درهم و دينار گذشت كه آن حضرت فرمود: «بها يَستقيم شُؤُونهم ومطالبهم».(2)
با اين بينش، اگر اموال كه بايد همانند جريان خون در بدن در تمام شريان هاى جامعه جارى باشد، در انحصار افرادى خاص قرار گيرد و در صندوقچه ها و خزانه ها به صورت «گنج» و «دفينه» درآيد، از مسير طبيعى و خدادادى خود منحرف شده، در خلاف جهت فلسفه وجودى اش به كار گرفته شده است. بديهى است كه اين عمل نه تنها فايده اى براى فرد ندارد كه يك بيمارى اقتصادى است و موجب مى شود اموال از اين طريق از دسترس نيازمندان خارج شده و مصالح كلى جامعه به خطر بيفتد. همان گونه كه اگر خون در گوشه اى از رگ ها راكد شود ممكن است مبدّل به لخته اى گردد و قلب يا مغز را به كلى از كار بيندازد.
به عبارت روشن تر، مال و سرمايه در نگاه اسلام، وسيله و ابزار زندگى است و جنبه طريقى دارد و نبايد خود رأساً «هدف» قرار گيرد و موضوعيّت پيدا كند.
امام صادق(عليه السلام) در حديثى به روشنى به اين نكته اشاره كرده، مى فرمايد: «إنّما أعطاكم الله هذه الفضول من الأموال لتُوجّهوها حيث وجَّهها الله ولم يُعطِكموها لتَكنزوها; فزونى اموال كه خداوند به شما داده براى اين است كه در جهتى كه خداوند مقرّر كرده به كار گيريد نه آنكه آن را به صورت گنجينه در آوريد».(3)
تعبير به «حيث وجّهها الله» در حديث مذكور تأكيدى است بر آنچه قبلا اشاره شد كه اموال تنها ابزار و وسيله اى براى زندگى است نه هدف، ازاين رو، قرآن كريم به شدت از اين عمل نهى كرده و به مبادرت كنندگان به آن وعده عذاب شديد داده است: «(وَالَّذِينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ وَلاَ يُنفِقُونَهَا فِى سَبِيلِ اللهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذَاب أَلِيم * يَوْمَ يُحْمَى عَلَيْهَا فِى نَارِ جَهَنَّمَ فَتُكْوَى بِهَا جِبَاهُهُمْ وَجُنُوبُهُمْ وَظُهُورُهُمْ هَذَا مَا كَنَزْتُمْ لاَِنفُسِكُمْ فَذُوقُوا مَا كُنتُمْ تَكْنِزُونَ); و كسانى كه طلا و نقره را گنجينه (و ذخيره و پنهان) مى سازند، و در راه خدا انفاق نمى كنند، به مجازات دردناكى بشارت ده! در آن روز كه آن را در آتش جهنم، گرم و سوزان كرده، و با آن صورت ها و پهلوها و پشت هايشان را داغ مى كنند (و به آنها مى گويند:) اين همان چيزى است كه براى خود اندوختيد (و گنجينه ساختيد!) پس بچشيد چيزى را كه براى خود مى اندوختيد!».(4)
در تبيين ابعاد اين آيه در حديثى مى خوانيم:
«هنگامى كه اين آيه نازل شد، پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله)سه بار فرمودند: «تبّاً للذّهب تبّاً للفضّة; مرگ بر طلا، مرگ بر نقره»، اين سخن بر اصحاب گران آمد، يكى از آنها پرسيد؟ «أىّ المال نتّخذُ؟; چه مالى داشته باشيم؟ پيامبر پاسخ داد: «لِساناً ذاكراً، وقلباً شاكراً، و زوجةً مؤمنةً تُعين أحدَكم على دينه; زبان ذاكر، دل سپاسگزار، و همسرى مؤمن كه شما را در پايدارى بر دينتان يارى كند».(5)
ابتدا به نظر مى رسد كه پاسخ پيامبر(صلى الله عليه وآله)، ارتباطى با سؤال ندارد چه اينكه سؤال عبارت بود از اينكه «أىّ المال نتّخذ؟» و پيامبر(صلى الله عليه وآله) در پاسخ از داشتن زبانى ذاكر، دلى سپاسگزار و همسرى با ايمان، سخن به ميان آورده است.
ولى اين روايت را با دو بيان مى توان تفسير كرد: نخست آنكه پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) ضمن تصحيح سؤال مى خواهد به اين نكته توجه دهد كه ذهب و فضه، گنج واقعى نيستند تا ارزش ذخيره كردن داشته باشند، بلكه گنج واقعى همان زبان ذاكر، و قلب شاكر و زوجه صالحه است.
تفسير ديگر آن است كه پيامبر با بيان خود درصدد القاى اين نكته است كه انسان نبايد براى طلا و جواهر چنان ارزش ذاتى قائل شود كه خزانه دارى و نگهدارى آن موضوعيّت پيدا كند، بلكه بر انسان مؤمن است كه به جاى راكد گذاشتن آنها براى تأمين مخارج آينده اميدش به خداوند باشد و از نعمت هاى او سپاسگزارى كند و از آنها در مسيرى چون انتخاب همسرى مؤمن بهره ببرد.
مفهوم اين سخن آن است كه حبس طلا و نقره و دفينه كردن آنها، افزون بر انحراف در گردش سرمايه و خروج از مسير طبيعىِ توليد و مصرف، نوعى بدگمانى به خداوند و ناسپاسى به نعمت هاى اوست، زيرا طلا و نقره هر چند ارزش ذاتى دارند; ولى آنها در واقع همانند پول، وسيله ارزش گذارى كالاها در مبادلات اقتصادى اند و به وسيله آنها امكان برابرى در داد و ستدهاى مالى فراهم مى گردد.
بنابراين اگر كسى اين دو را به صورت گنجى درآورده در گوشه اى محبوس كند، نعمت خداوند را ناسپاسى كرده است.
در سخنى ديگر قرآن با اشاره به عذاب سخت و هولناك حبس كنندگان اموال مى فرمايد: (كَلاَّ إِنَّهَا لَظَى * نَزَّاعَةً لِّلشَّوَى * تَدْعُوا مَنْ أَدْبَرَ وَتَوَلَّى * وَجَمَعَ فَأَوْعَى).(6)
در اين آيات قرآن تهديد شديدى نسبت به كسانى دارد كه اموال را گردآورى و حبس مى كنند، زيرا غالب مفسران آيه (وَجَمَعَ فَأَوْعَى) را چنين تفسير كرده اند: «جمع المال حرصاً عليه فأوعى: جعله في وعاء و كَنَزَه; يعنى مالى را از روى حرص جمع نمايد و آن را در جايى حبس كند»(7) و از چرخه توليد خارج سازد.
موضوع راكد گذاشتن اموال و حبس آن و تهديد به عذاب هاى دردناك براى اين عمل، در روايات نيز به صورت گسترده اى آمده است; از جمله در روايتى از امام صادق(عليه السلام) مى خوانيم كه گروهى از مردم خراسان نزد آن حضرت شرفياب شدند، حضرت آغاز به سخن كرده، فرمود: «مَن جمع مالا يحرسه عذّبه الله على مقداره. فقالوا بالفارسية: لا نفهم العربية، فقال(عليه السلام) لهم: هر كه درم اندوزد جزايش دوزخ باشد; (امام فرمود) هر كس مالى را گرد آورد و از آن محافظت كند، (راكدش بگذارد) خداوند به اندازه آن مال او را كيفر دهد. آنان گفتند: ما عربى نمى فهميم. امام جواب فوق را به آنان فرمود».(8)

(1) . ر.ك: روح المعانى (ج 10، ص 87) ; صاحب تفسير بحر المحيط (ج 5، ص 34) در ذيل آيه كنز، مى نويسد: «أصل الكنز فى اللغة الضمّ والجمع... ثمّ غلب استعماله فى العرف على المدفون من الذهب والفضّة»; در مفردات راغب تحت عنوان واژه كنز مى خوانيم: «الكنز: جعل المال بعضه على بعض وحفظه».
(2) . بحارالانوار، ج 70، ص 138 .
(3) . كافى، ج 4، ص 32 .
(4) . توبه، آيه 34و35 .
(5) . المعجم الاوسط، ج 2، ص 376; مستدرك الوسائل، ج 12، ص171.
در برخى از منابع اهل سنت حديثى ديگر به اين مضمون وارد شده است: «لمّا نزلت: «والذين يكنزون الذهب والفضة...» قال أصحاب رسول الله(صلى الله عليه وآله): نزل اليوم في الكنز ما نزل! فقال أبوبكر: يا رسول الله ماذا نكنز اليوم؟ قال: لساناً ذاكراً و قلباً شاكراً و زوجة صالحة تعين أحدكم على إيمانه». (درّالمنثور، ذيل آيه 34 سوره توبه).
(6) . معارج، آيه 15-18 .
(7) . ر.ك: مجمع البيان، ج 10، ص 535; جامع البيان، ج 29، ص49; روح المعانى، ج 15، ص 69. در تفسير مقاتل آمده است: «أي جمع ماله فأمسكه في وعائه ولم ينفق منه للسائل والمحروم». (تفسير مقاتل، ج 4، ص 439).
(8) . بحارالانوار، ج 47، ص 119، ح 162.
فلسفه تحريم كنز:ج. تأمين نيازهاى محرومان
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma