1. بسترسازى جهت گردش سرمايه

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی

صفحه کاربران ویژه - خروج
مرتب سازی بر اساس
 
دائرة المعارف فقه مقارن ج 2
2. توسعه و آبادانىفلسفه تحريم كنز:

از روزى كه جوامع انسانى شكل گرفت مسأله مبادله فرآورده هاى مختلف در ميان انسان ها رواج داشت. هر كس مازاد احتياجات خود را از فرآورده هاى كشاورزى، دامى و جز آنها در معرض فروش قرار مى داد; ولى از آنجا كه هنوز پول رايج نشده بود. مبادله ها در آغاز به صورت جنس به جنس بود و خود مشكلات فراوانى را موجب مى شد، زيرا چه بسا افرادى كه مى خواستند مازاد نياز خود را بفروشند ولى در آن حال به چيز خاصى نياز نداشتند تا با آن بخرند. اينجا بود كه بشر به فكر رايج كردن چيزى افتاد تا معيار گردش معاملات قرار گيرد، ازاين رو موضوع «پول» مطرح شد.
پيدايش «نقره» و از آن مهم تر «طلا» به اين فكر شتاب بخشيد و اين دو فلز به ترتيب، پول ارزان قيمت و گران قيمت را تشكيل دادند و به وسيله آنها گردش معاملات رونق بيشترى يافت.
بنابراين، فلسفه اصلى پول همان گردش كامل تر و سريع تر چرخ هاى مبادلات اقتصادى است و آنها كه پول را به صورت «گنجينه» پنهان مى كنند، نه تنها موجب ركود اقتصادى مى شوند و به منافع جامعه زيان مى زنند، بلكه عمل آنها درست بر ضدّ فلسفه پيدايش پول است.(1)
اسلام با تحريم گنجينه سازى ثروت، در واقع راه را براى گردش سرمايه در جامعه هموار نموده، و به اين وسيله امكان بهره گيرى بندگان خدا را از مواهب الهى تحت شرايطى فراهم ساخت.
علامه طباطبايى ضمن ارائه تحليل نسبتاً طولانى درباره فلسفه پيدايش نقدين، در گفتارى تحت عنوان «كنز» مى نويسد:
«اندوختن نقدين به صورت كنز، مستلزم لغويّت و بى اثر كردن نقش آنها در معاملات و تجارت ها است، زيرا اگر آنها حبس نشوند معاملات اقتصادى رونق يافته و بازار كسب و كار داغ مى گردد; ولى اگر آنها از گردونه كسب و كار به گوشه اى نهاده شوند بازارها با ركود مواجه خواهد شد».(2)
آن گاه مى افزايد:
«منظور ما از تحريم كنز به معناى بى مبالاتى نسبت به حفظ و نگهدارى اموال نيست، بلكه مقصود آن است كه نبايد پول را در صندوقچه ها حبس كرد و از چرخش آنها در گردونه بازار و معاملات منع نمود و از به جريان افتادن آنها در اصلاح امور زندگى و رفع حوايج ضرورى جامعه از قبيل سير كردن گرسنگان، سيراب ساختن تشنگان، پوشاندن برهنگان، سودبردن كاسبان و كارگران، زياد شدن سرمايه و... جلوگيرى كرد».(3)
بدين سبب اسلام مال را تنها امانت الهى مى داند، امانتى كه به دست انسان سپرده شده تا در مسير طبيعى اش به كار افتد. همان گونه كه در سخن پيش گفته امام صادق(عليه السلام) خوانديم: «المال مال الله جعله ودائع عند خلقه».(4)
امانتى كه بايد در چرخه توليد و توزيع، سعادت بشر را تأمين كند و مايه آسايش و عزّت او باشد. همان گونه كه در سابق از امام صادق(عليه السلام) نقل كرديم كه فرمود: «إنّما أعطاكم الله هذه الفضول من الأموال لتوجّهوها حيث وجّهها الله ولم يعطكموها لتكنزوها».(5)
شايد فلسفه تحريم استعمال ظروف و ادوات طلا در اسلام به همين نكته برگردد كه اين كار موجب مى شود آنها از چرخه توليد و مصرف طبيعى خارج شده و در مسيرى غير از مسير معمولى اش به كار گرفته شوند هر چند مخالفت اسلام با زندگى هاى تجمّلى مى تواند فلسفه ديگرى براى اين حكم بوده باشد.
اگر در گذشته مردم دنيا به اهميت اين دستور اسلامى (تحريم كنز) درست آشنا نبودند امروز ما مى توانيم به خوبى به عمق اين مسأله حياتى پى ببريم، زيرا در دنياى كنونى نابسامانى هايى كه از طريق راكد گذاشتن اموال توسط ثروت اندوزان خودخواه و مستكبران بى خبر، دامن بشر معاصر را گرفته و به شكل آشوب ها و خونريزى ها ظاهر گشته است بر كسى پوشيده نيست.(6)
ذكر اين نكته حايز اهميت است كه در عصر و زمان ما نگهدارى اموال به صورت كنز، آن گونه كه در سابق معمول بود كمتر انجام مى گيرد و غالباً به صورت نقدينه در بانك هاست و مى دانيم وجوهى كه به بانك ها سپرده مى شود معمولا در گردش معامله قرار مى گيرد و سودى نيز به صاحب آن تعلّق مى گيرد، بنابراين ممكن است تصوّر شود كه احكام كنز در عصر و زمان ما جارى نيست ولى نبايد فراموش كرد كه در اين زمان كنز به صورت هاى نامرئى وجود دارد; مثلا افرادى هستند كه اموال خودشان را به صورت اراضى يا ساختمان هايى در مى آورند و آنها را به حال خود رها مى سازند بى آنكه از آن استفاده اى شود و يا اينكه آن را به صورت تابلوهاى گران قيمت و عتيقه جات و امثال آن كه هيچ گونه استفاده معقولى از آن عايد اجتماع نمى شود در مى آورند و از همه بدتر ذخيره كردن اموال در بانك هاى خارجى است كه جامعه اسلامى كاملا از آن بى بهره مى ماند و سودش عايد ديگران مى شود.

(1) . ر.ك: تفسير نمونه، ج 7، ص 393; الميزان، ج 9، ص 261-262.
(2) . الميزان، ج 9، ص 262. عبارت علامه چنين است: «ومن هنا يظهر أنّ كنزهما إبطال لقِيَم الأشياء وإماتة لما في وسع المكنوز منهما من إحياء المعاملات الدائرة، وقيام السوق في المجتمع على ساقه، وببطلان المعاملات وتعطّل الأسواق تبطل حياة المجتمع وبنسبة مالها من الركود والوقوف تقف وتضعف».
(3) . همان.
(4) . مستدرك الوسائل، ج 13، ص 52، ح 14720 .
(5) . كافى، ج 4، ص 32، ح 5 .
(6) . ر.ك: تفسير نمونه، ج 7، ص 393 .
2. توسعه و آبادانىفلسفه تحريم كنز:
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma