گفتار اوّل: تعريف زهد اسلامى

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی

صفحه کاربران ویژه - خروج
مرتب سازی بر اساس
 
دائرة المعارف فقه مقارن ج 2
زاهدى بزرگ و تلاشگرى خستگى ناپذيرمقدّمه:

زهد در لغت به معناى بى ميلى و بى رغبتى است; راغب مى نويسد: «الزهيد، الشيء القليل، والزّاهد فى الشيء الرّاغب عنه; زهيد به چيز اندك گفته مى شود و زاهد در چيزى به معناى روى گردانى از آن است».(1)
در لسان العرب آمده است: «الزهد ضد الرغبة... و الزّهادة فى الأشياء كلها ضد الرغبة; زهد ضدّ شوق و رغبت است و زهادت در همه اشيا، به معناى بى رغبتى به آنهاست»(2); ولى برخى از عالمان گفته اند: «الزهد لغةً الاعراض عن الشيء احتقاراً; زهد در لغت به معناى آن است كه انسان از روى كوچك شمردن، از چيزى اعراض كند و روى گرداند».(3)
زهد در اصطلاح; يعنى در فرهنگ اسلامى، داراى هويت و حقيقت ويژه اى است كه در سنت پيامبر(صلى الله عليه وآله)و ائمه معصومين(عليهم السلام) تجلّى يافته است. در اين عرصه، زهد نه به معناى جامعه گريزى، رهبانيّت، درويش مسلكى و صوفى گرى است و نه تضادى با كار، تلاش و پرداختن به امور زندگى دارد، بلكه به معناى عدم دلبستگى به ماديّات، زرق و برق ها، زر و زيورهاى دنيوى و اعتماد كامل به خداى اين نعمات است. در واقع، زاهد اسلامى به جاى آنكه دلبسته و اسير مواهب مادّى باشد، به خداى اين مواهب دلبسته و وابسته است و همين مسئله، سبب امتياز او از غير زاهدان است.
پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) در سخنى جامع فرمود:
«اَلزَّهادة فِى الدنيا ليست بتحريم الحلال ولا إضاعَة المال و لكنَّ الزَّهادة فى الدُّنيا أنْ لا تكون بِما في يَدَيك أوثق مِنكَ مِمّا في يدالله; زهد آن نيست كه نعمت هاى حلال خدا را برخود تحريم كنى، و يا اموال و ثروت خود را ضايع سازى، بلكه زهد آن است كه به آنچه در دست توست اطمينان بيشترى نسبت به آنچه در نزد خداست نداشته باشى».(4)
شاهد زنده ديگر اين است كه اميرمؤمنان على(عليه السلام) درباره حقيقت زهد اسلامى مى فرمايد:
«اَلزُّهد كلّه بَين كلمتين من القرآن قال الله سبحانه: «لِكَيلا تَأسَوا عَلى مَافاتَكُم وَ لا تَفْرَحُوا بِما اتاكُم» و مَن لم يأسَ على الماضي و لم يفرَحْ بالآتي فقد أخذ الزّهد بطرفَيْه; تماميت و حقيقت زهد در ميان دو آيه قرآنى نهفته است، آنجا كه مى فرمايد: «تا بر آنچه كه از دست شما رفت حسرت نخوريد (و آزرده خاطر نشويد)، و به آنچه كه به شما رسيده سرمست و شادمان نباشيد»، پس كسى كه بدانچه از دست او رفت، تأسف نخورد و به آنچه به دست آورد، شادمان و مغرور نشد (و دل نگران، اسير و دلبسته ماديّات نبود)، تمام زهد را در اختيار گرفته است».(5)
نيز مى فرمايد:
«الزَّهادة قِصَرُ الأمل والشُّكر عند النِّعم والتَّورع عند المحارم; زهد، كوتاه كردن آرزوهاى دنيوى و شكرگزارى در مقابل نعمت ها و پرهيز در برابر محرّمات است».(6)
عالمان دينى نيز بر اساس همين آموزه ها زهد را معنا كرده اند; علامه امينى در سخنى كوتاه و پرمعنا مى گويد:
و معلومٌ أنّ طلب الْمال غير مناف للزَّهادة فانّ حقيقة الزُّهد أنْ لا يَمْلِكك المالُ لا أن لا تَملكَ المال; بديهى است كه به دست آوردن مال با روحيه زهدگرايى تضادى ندارد، زيرا حقيقت زهد آن است كه مال، مالك تو نشود; نه اين كه تو مالك آن نشوى».(7)
از زُهَرى (تابعى معروف) نقل شده است كه مى گفت: «الزّهد فِى الدّنيا ما لم يغلب الحرامُ صبرَك، و ما لم يغلب الحلالُ شكرَك; زهد در دنيا آن است كه حرام بر صبر و خويشتن داريت غلبه نكند و استفاده از حلال، تو را از شكر و ياد خدا باز ندارد».(8)
عالم و عارف معروف اسلامى، شيخ بهايى مى گويد:
زهد چه؟ تجريد قلب از حُبِّ غير *** تا تعلق نايدت مانع ز سير
گر رسد مالى نگردى شادمان *** ور رَوَد هم، نَبْوَدت باكى از آن(9)
بنابراين، زهد اسلامى عبارت است از بى ميلى قلبى به دنيا و قناعت پيشگى در بهره گيرى از تمتّعات و طيّبات زندگى دنيوى. در واقع اين عدم دلبستگى انسان را از افتادن در ورطه حرام و دست اندازى به اموال ديگران باز مى دارد.
انسان زاهد، مالك و امير بر اموال است; نه آنكه مال و دنيا بر او سلطه يابد كه نتيجه اش زراندوزى، بخل، ستيزه جويى و تجاوز به حقوق ديگران است.
در زندگى مقدس اردبيلى ـ كه كسى در زهد و ورع او ترديدى ندارد ـ آمده است كه هرگاه پارچه نفيسى براى عمامه نزد او مى آوردند از پوشيدن آن ابايى نداشت و بر سر مى گذاشت و به زيارت مى رفت و اگر كسى مقدارى از آن پارچه را از وى درخواست مى كرد قطعه قابل استفاده اى را از آن جدا كرده به او مى بخشيد به گونه اى كه در نهايت، مقدار كمى از آن عمامه بر سرش باقى مى ماند و ناچار بود پس از بازگشت به خانه عمامه ديگرى بر سر بگذارد.(10)
به هر حال، زهد در برابر حرام، واجب است; يعنى بايد نسبت به حرام بى اعتنا بود و به سمت آن ميل پيدا نكرد; ولى در استفاده از حلال، زهد به معناى عدم دلبستگى به آن و استفاده معقولانه از تمتّعات حلال دنيوى، همراه با شكر نعمات الهى است. در واقع زاهد آن است كه از حرام بپرهيزد و از حلال الهى معقولانه و به دور از هرگونه اسراف و زياده روى بهره مند شود و شكر نعمت هاى خدا را ـ به معناى صحيح كلمه ـ بجا آورد.

(1) . مفردات راغب، ماده «زهد».
(2) . لسان العرب، ماده «زهد».
(3) . فيض القدير شرح جامع الصغير، ج 1، ص 615 .
(4) . سنن ترمذى، ج 4، ص 3، ح 2443 .
(5) . نهج البلاغه، قصار 439.
(6) . همان، خطبه 81.
(7) . الغدير، ج 2، ص 91.
(8) . مصنف ابن ابى شيبه، ج 8، ص 317 .
(9) . ديوان شيخ بهايى، ص 148، كتاب نان و پنير.
(10) . ر.ك: اعيان الشيعه، ج 3، ص 81.
زاهدى بزرگ و تلاشگرى خستگى ناپذيرمقدّمه:
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma