مراتب يقين

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی

صفحه کاربران ویژه - خروج
مرتب سازی بر اساس
 
انوار هدایت
كسب روزىامّت پيامبر بر سه دسته‌اند
مراتب يقين
 عَن اَنَسِ بنِ مالِکٍ قالَ قالَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه وآله وسلم: اِنَّ مِن ضَعفِ اليَقينِ اَن تُرضِىَ النّاسَ بِسَخَطِ اللّهِ تَعالى وَ اَن تَحمَدَهُم عَلى رِزقِ اللّهِ تَعالى وَاَن تَذُمَّهُم عَلى ما لَم يُؤتِکَ اللّهُ.... اِنَّکَ اِن تَدَعُ شَيئاً لِلّهِ اِلّا اَتاکَ اللّهُ خَيراً مِنهُ وَ اِن تَأتي شَيئاً تَقَرُّباً اِلَى اللّهِ تَعالى اِلّا اَجزَلَ اللّهُ لَکَ الثَّوابَ عَنهُ. فَاجْعَلوا هِمَتَّكُم اَلآخِرَةَ لا يَنفَدُ فيها ثَوابُ المَرضِىِّ عَنهُ وَ لا يَنقَطِعُ فيها عِقابُ المَسخوطِ عَلَيهِ.
انس بن مالك روايت كرده است كه پيامبر صلی الله علیه وآله وسلم فرمود: به‌درستى كه از ضعف يقين اين است كه مردم را در برابر خشم الهى از خود خشنود سازى وبراى روزى‌هايى كه خداوند (به تو) داده، مردم را بستايى وبر چيزى كه خداوند از تو بريده وقطع كرده، آنان را ملامت كنى. چيزى را براى خدا ترك نمى‌كنى جز اينكه خداوند بهتر از آن را به تو مى‌دهد وكارى را براى خشنودى او انجام نمى‌دهى، جز اينكه ثواب فراوان به تو مى‌دهد. پس همّت شما آخرت باشد، زيرا ثواب وپاداش بنده نيكوكار كه خداوند از او راضى است وعقاب ومكافات بدكار كه مورد خشم خداست پايان نمى‌پذيرد. بحارالانوار، ج 77، ص 185
 نور هدايت
در اين حديث رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم شش مطلب بيان فرموده است :
1. يكى از نشانه‌هاى ضعف يقين اين است كه انسان مردم را از خود خشنود سازد در عوض غضب الهى. يعنى انسان مردم را در مقدّرات خودش موثّرتر از خداوند تبارك وتعالى بداند. اگر انسان به ربّالعالمين بودن خدا معتقد باشد وايمان قوى داشته باشد كه هرچه هست از آنِ اوست، از هيچ‌كس نمى‌ترسد. قرآن مى‌فرمايد: «(تُؤْتِى الْمُلْکَ مَنْ تَشَاءُ وَ تَنْزِعُ الْمُلْکَ مِمَّنْ تَشَاءُ وَ تُعِزُّ مَنْ تَشَاءُ وَتُذِلُّ مَنْ تَشَاءُ)؛ به هر كس بخواهى حكومت مى‌بخشى واز هركس بخواهى حكومت را مى‌گيرى، هركس را بخواهى عزّت مى‌دهى وهر كه را بخواهى خوار مى‌كنى».[1]  چون مى‌دانم روزى‌دهنده من خداست از هيچ‌كس نمى‌ترسم، پيش
بنده خدا سر خم نمى‌كنم. اگر او مرا يارى كند وتمام عالم مخالف من باشند نمى‌توانند كارى بكنند. پس اگر مى‌بينيم گاه برخى نزد مردمان فرومايه سر فرو مى‌آورند ناشى از ضعف يقين است كه دامنگير انسان مى‌شود.
البتّه يقين مراتبى دارد كه اين مراتب در عمل انسان موثّر است، زيرا عمل بازتاب عقيده است. هر اندازه عقيده محكم باشد عمل پاك‌تر است. غالباً آلودگى اعمال به‌سبب آلودگى عقايد است. اينكه مى‌گويند همه چيز حتّى اخلاق وفروع دين را بايد در اصول عقايد درست كرد علّتش همين است.
يقين سه مرتبه دارد: علم‌اليقين، عين‌اليقين، حقّاليقين.
براى فهم اين سه مرحله آتش را مثال مى‌زنند.
گاه انسان از دود پى به وجود آتش مى‌برد اين را «علم‌اليقين» مى‌گويند. گاه آتش را مى‌بيند اين مى‌شود «عين‌اليقين» وگاهى آتش را با تمام وجود حس مى‌كند اين مى‌شود «حقّاليقين».
به عبارت ديگر، گاهى دليل عقلى است، گاهى شخص با چشم مى‌بيند وگاهى تجربه هم مى‌كند.
حال اگر ـ مثلاً ـ در مورد مال يتيم چنين مراقبتى باشد كه در قرآن كريم مى‌فرمايد: «(إِنَّ الَّذِينَ يَأْكُلُونَ أَمْوَالَ الْيَتَامَى ظُلْمًا إِنَّمَا يَأْكُلُونَ فِى بُطُونِهِمْ نَارًا)؛ كسانى كه اموال يتيمان را به ستم مى‌خورند (در حقيقت) تنها آتش مى‌خورند».[2]
يا ايمان داشته باشد كه انفاق چيزى از انسان كم نمى‌كند، بلكه بر مال او مى‌افزايد. چنانكه در قرآن آمده است: «(مَثَلُ الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِى سَبِيلِ اللَّهِ كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فِى كُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ وَاللَّهُ يُضَاعِفُ لِمَنْ يَشَاءُ)؛ كسانى كه اموال خود را در راه خدا انفاق مى‌كنند، همانند بذرى است كه هفت خوشه بروياند كه در هر خوشه، يكصد دانه باشد وخداوند آن را براى هر كس بخواهد (وشايسته باشد) دو يا چند برابر مى‌كند».[3]  دست به گناه نمى‌زند.
آن مرتبه‌هاى بالاى يقين اين‌گونه است كه اگر بهترين ميوه‌ها را در كنارش بگذارى وآتش را در طرف ديگرش، هر دو در نظر او يكى است. همان‌طور كه از آتش مى‌پرهيزد از آن ميوه‌ها ـ كه مثلاً مال يتيم است ـ مى‌گريزد.
اينجاست كه بايد پايه‌هاى ايمان را محكم كرد. يك مقدار را بايد از خدا خواست وبا استغاثه وتضرّع در نيمه‌شب، از خدا يقين كامل بطلبيم وبگوييم: «يا واهِبَ اليَقينِ، ارزُقنِى اليَقينَ عِلمَ اليَقينِ وَعَينَ اليَقينِ وَحَقَّ اليَقينِ».
اگر اينها را به انسان بدهند ودر مقابلش همه دنيا را از انسان بگيرند سهل است، برعكس اگر همه دنيا را بدهند وانسان آنها را نداشته باشد جز درد وبدبختى چيز ديگرى نيست. حقيقت مطلب همان يقين است كه بايد از طريق تعلّم وعمل به دست آورد، چون ايمان وعمل در يكديگر تأثير متقابل دارند لذا در قرآن در كنار ايمان عمل صالح نيز ذكر شده است. خلاصه اگر انسان به حقّاليقين برسد بيمه شده است.
به هرحال در قسمت اوّل سخن مى‌فرمايد: از ضعف يقين است كه به‌سراغ مخلوق مى‌روى وخالق را وامى‌نهى وخشم او را مى‌خرى. همه اينها از باور ضعيف يا بى‌باورى است.
2. يكى از نشانه‌هاى ضعف يقين اين است كه گمان مى‌كنى آنان روزى‌دهنده‌اند لذا سپاسشان مى‌گويى وستايششان مى‌كنى. بعضى‌ها مى‌گويند اگر فلانى نبود من بيچاره مى‌شدم، يا از گرسنگى مى‌مردم، يا گاهى به‌صورت شرك‌آلود مى‌گويند: اوّل خدا دوم شما. او را در كنار خدا قرار مى‌دهد ولى به ترتيب، در حالى كه اصلاً مقايسه شدنى نيستند. بنده كجا ومولا كجا. درست است كه «مَن لَم يَشكُرِ المَخلُوقَ لَم يَشكُرِ الخالِقَ؛ كسى كه مخلوق را شكر نگويد شكر خالق را هم به‌جا نياورده»، امّا اينكه بگويد اين بنده را هم در كنار خدا داشته باشم تا به من كمك كند، شرك است.3. عكس آن هم اين است كه انسان بگويد فلان‌كس نان مرا بُريد. مردم را بر چيزى كه خدا از تو بريده است مذمّت كنى. خدا براى مصلحت، يا دليلى ويا مجازات تو، روزى‌ات را قطع كرده وآن فرد وسيله بوده است.
در ادامه، حضرت سه مطلب را مطرح مى‌كند :
الف) اگر انسان چيزى را براى رضاى خدا رها كند، خداوند بهتر از آن را به او مى‌دهد. مبادا گمان كنى چيزى را كه براى خدا مى‌دهى زيان مى‌كنى، نه‌تنها ضرر نمى‌كنى بلكه نفع مى‌برى.
ب) اگر كارى را براى رضاى خدا كنى خداوند ثواب فراوان به تو مى‌دهد.
ج) همّت شما آخرت باشد كه ثواب وعقابش دائم است.
امّا در مورد جمله اوّل از آيات قرآن كمك بگيريم وبا اين احاديث بياميزيم تا در مجموع، مسأله براى ما روشن شود. خداوند در قرآن مى‌فرمايد: «(اَلشَّيْطَانُ يَعِدُكُمُ الْفَقْرَ وَ يَأْمُرُكُمْ بِالْفَحْشَاءِ وَاللَّهُ يَعِدُكُمْ مَغْفِرَةً مِنْهُ وَ فَضْلاً وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ)؛ شيطان شما را (هنگام انفاق) وعده فقر وتهيدستى مى‌دهد وبه زشتى‌ها امر مى‌كند، ولى خداوند وعده آمرزش وفزونى به شما مى‌دهد، وخداوند رحمت وقدرتش گسترده، ودانا (به هر چيزى) است».[4]
وقتى انسان مى‌خواهد انفاق كند شيطان دست او را مى‌گيرد وبه او وعده فقر مى‌دهد، ولى خداوند وعده آمرزش وفزونى مى‌دهد.
و باز مى‌فرمايد: «(يَمْحَقُ اللَّهُ الرِّبُوا وَ يُرْبِى‌الصَّدَقَاتِ)؛ خداوند، ربا را نابود مى‌كند وصدقات را افزايش مى‌دهد».[5]
ومى‌فرمايد: «(يَعْلَمُونَ ظَاهِرًا مِنَ الْحَيَوةِ الدُّنْيَا وَ هُمْ عَنِالاَْخِرَةِ هُمْ غَافِلُونَ)؛ آنها فقط ظاهرى از زندگى دنيا را مى‌دانند، واز آخرت (وپايان كار) غافلند».[6]
مردم هميشه ظاهر دنيا را مى‌بينند، امّا اسلام به باطن مى‌نگرد ومى‌گويد: انفاق باعث كمبود نيست. مثلاً در محاسبه ما شهدا جزءِ امواتند، ولى قرآن مى‌فرمايد : بالاتر از محاسبات شما، محاسبات ديگرى است. اگر با محاسبات قرآن بسنجيد نتيجه‌ها وارونه مى‌شود. جايى كه فنا فرض مى‌شود مى‌بينند كه هستى است وجايى كه موت فرض مى‌شود حيات جاويدان را مى‌بينند. اين نمى‌شود مگر با ديد ايمانى.
در دنيايى كه ما زندگى مى‌كنيم برخى منافع زودگذر ظاهرآ ضررهاى درازمدّت دارد وعكس آن هم صادق است. همه عقلا مى‌گويند اگر منفعت درازمدّت به عملى كوتاه‌مدّت بسته است بايد آن عمل سختِ كوتاه‌مدّت را انجام داد. اگر شما با يك عمل جرّاحى، در آينده از دست مرض خلاصى مى‌يابيد بايد آن را بپذيريد. گاه غذاى چرب ولذيذى براى انسان آماده است امّا مى‌گويد سرماخوردگى دارم. از لذّت يك‌ساعت براى سلامت صدها ساعت بعد صرف‌نظر مى‌كند. حال چرا ما در مورد آخرت به اين اصل عقلايى عمل نكنيم؟ آيا ـ العياذباللّه ـ به‌اندازه همين پرهيز واستفاده از عمل جرّاحى به آخرت باور نداريم؟ آيا همان‌گونه كه در دعاى كميل آمده قبول داريم در آنجا عذابى است كه «تَطُولُ مُدَّتُهُ وَ يَدُومُ مَقامُهُ وَ لا يُخَفَّفُ عَن اَهلِهِ؛ عذاب جهنّم مدّتش طولانى وجاودانى است واز اهل آن تخفيف داده نمى‌شود». آيا اينكه در قرآن فرموده است قبول داريم: «(إِنَّ زَلْزَلَةَ السَّاعَةِ شَىْءٌ عَظِيمٌ يَوْمَ تَرَوْنَهَا تَذْهَلُ كُلُّ مُرْضِعَةٍ عَمَّا اَرْضَعَتْ وَ تَضَعُ كُلُّ ذَاتِ حَمْلٍ حَمْلَهَا وَ تَرَى النَّاسَ سُكَارَى وَ مَا هُمْ بِسُكَارَى وَلَـكِنَّ عَذَابَ اللَّهِ شَدِيدٌ)؛ زلزله رستاخيز امر عظيمى است، روزى كه آن را مى‌بينيد (چنان وحشت سراپاى همه را فرا مى‌گيرد كه) هر مادر شيردهى از شيرخوارش (به‌كلّى) غافل مى‌شود وهر باردارى جنين خود را سقط مى‌كند ومردم را مست مى‌بينى، در حالى كه مست نيستند ولى عذاب خداوند بسيار شديد است».[7]
چرا براى ثواب جاودانى زحمت چند روز را قبول نمى‌كنيم؟ چرا درباره آخرت اين منطق را نمى‌پذيريم؟ حياتى كه «اُكُلُهَا دَائِمٌ» (ميوه‌هايش هميشگى)[8]
است. اينها چيزهايى است كه وقتى انسان مطالعه مى‌كند گاهى وحشت مى‌كند كه نكند ما اينها را باور نكرده‌ايم.
[1] . سوره آل عمران، آيه 26.
[2] . سوره نساء، آيه 10.
[3] . سوره بقره، آيه 261.
[4] . سوره بقره، آيه 268.
[5] . سوره بقره، آيه 276.
[6] . سوره روم، آيه 7.
[7] . سوره حج، آيات 1 و2.
[8] . سوره رعد، آيه 35.
كسب روزىامّت پيامبر بر سه دسته‌اند
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma