دنيا وآخرت از دو منظر
عَن نافِعٍ عَن ابنِ
عُمَرَ قالَ سَمِعتُ رَسُولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله وسلم يَقولُ: اَيُّها النّاسُ هذِهِ دارُ تَرَحٍ
لا دارُ فَرَحٍ، دارُ التِواءٍ لا دارُ اسْتِواءٍ، فَمَن عَرَفَها لَم يَفرَح
لِرَجاءٍ وَ لَم يَحزَن لِشَقاءٍ. اَلا وَ اِنَّ اللّهَ خَلَقَ الدُّنيا دارَ بَلوى
وَالآخِرَةَ دارَ عُقبى، فَجَعَلَ بَلوَى الدُّنيا لِثَوابِ الآخِرَةِ
سَبَبآ.
نافع از ابن عمر نقل مىكند كه گفت شنيدم رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم فرمود: اى مردم،
دنيا خانه غم واندوه است نه خانه شادى وخنده، منزلى است كه با پيچيدگى وسختى آميخته
است. دنيا خانهاى نيست كه همهچيزش هموار وصاف باشد. پس كسى كه ماهيّت آن را شناخت
نه با كاميابىها وپيروزىهايش خوشحال مىشود ونه با شكستهايش ناراحت وغمگين.
بدانيد خداوند دنيا را جاى بلا وآزمايش آفريده است وآخرت را جاى پايان كار،
ازاينرو سختى وبلاى دنيا را سبب ثواب وپاداش آخرت قرار داده است. بحارالانوار، ج
77، ص 187
نور هدايتدر اين حديث دو ديدگاه در مورد دنيا وآخرت
بيان شده است :1. دنيا خانه غم واندوه وخانه پيچيدگى است، نه منزلى كه همه چيزش صاف
وهموار باشد.
دنيا دار رنجها ودردهاست. واقعيّت اين است كه طبيعت زندگى اين
جهان در هيچ مرحلهاى خالى از مشكلات وناراحتى ورنج ومشقّت نيست، خواه اين مشكلات
جنبه جسمانى وبدنى داشته باشد، يا جنبه روحى وفكرى ويا هر دو.
در حديث بسيار
پرمعنايى از امام علىّ بن الحسين علیه السلام مىخوانيم كه فرمود : وَالرّاحَةُ لَم تُخلَق في
الدُّنيا وَلا لاِهلِ الدُّنيا إنَّما خُلِقَتِ الرّاحَةُ في الجَنَّةِ وَلاِهلِ
الجَنَّةِ والتَّعَبُ وَالنَّصَبُ خُلِقا في الدُّنيا وَلاِهلِ الدُّنيا وَما
اُعطِىَ أحَدٌ مِنها جَفنَةً إلّا اُعطِىَ مِنَ الحِرصِ مِثلَيها وَمَن أصابَ مِن
الدُّنيا أكثَرَ كانَ فيها أشَدَّ فَقراً لأنَّهُ يَفتَقِرُ إلَى النّاسِ في حِفظِ
أموالِهِ ويَفتَقِرُ إلى كُلِّ آلَةٍ مِن آلاتِ الدُّنيا فَلَيسَ في غِنَى الدُّنيا
راحَةٌ: «راحتى وآسايش در دنيا وبراى اهل دنيا وجود ندارد. راحتى وآسايش تنها در
بهشت وبراى اهل بهشت است ورنج وتعب در دنيا وبراى اهل دنيا آفريده شده و(به همين
دليل) هر كسى پيمانهاى از آن به دست مىآورَد دو برابر آن حرص نصيب او مىشود
وكسانى كه از دنيا بيشتر دارند فقيرترند، زيرا محتاج ديگران در حفظ اموال خويشاند
وبه وسايل وادوات زيادى براى حفظ آن نيازمندند. بنابراين در ثروت دنيا راحتى وجود
ندارد».
سپس امام در ذيل حديث فرمود: كَلّا ما تَعِبَ اَولِياءُ اللّهِ فِى
الدُّنيا لِلدُّنيا، بَل تَعِبُوا فِىالدُّنيا لِلاخِرَةِ: «هرگز دوستان خدا در
دنيا به خاطر دنيا رنج وتعب نمىكشند، بلكه رنج وتعب آنها در دنيا براى آخرت
است».[1]
اين واقعيّتى است كه در مشاهدات عينى خودمان آن را مىبينيم.
با چشم مىنگريم كه همه چيز در حال زوال وتغيير است وچيزى در اين دنيا بقا ودوام
ندارد. از نظر علمى نيز ثابت شده كه دنيا رو به فرسودگى مىرود وخورشيد با اين عظمت
روزى خاموش مىشود، چنانكه قرآن مىفرمايد:
(إِذَا الشَّمْسُ كُوِّرَتْ)[2] تمام
عالم هستى روزبهروز در حال پوسيدگى وفرسايش است، همان
چيزى كه امروز آن را
انتروپى يعنى كهولت وفرسودگى وپوسيدگى مىنامند.
بنابراين نبايد دنيا را خانه
شادى دانست. اگر ما ماهيّت دنيا را چنين شناختيم اين نتيجه بر آن مترتّب مىشود كه
هرگز با پيروزىها خوشحال وبا شكستها غمگين نگرديم. اين ديد صحيح، نتيجه جهانبينى
مسلمان نسبت به دنياست كه در حقيقت همان معناى آيه
(لِكَيْلاَ تَأْسَوْا عَلَى مَا
فَاتَكُمْ وَ لاَ تَفْرَحُوا بِمَا آتَيكُمْ)[3]
است.
مىدانيم كه آفتاب هر
روز طلوع مىكند، امّا نه از طلوعش ناراحت مىشويم ونه از غروبش. اگر انسان باور
داشته باشد كه دنيا ناپايدار است، دو اثر تربيتى در وجود انسان مىگذارد. على علیه السلام
مىفرمايد: اَلزُّهدُ كُلُّهُ بَينَ كَلِمَتَينِ مِنَ القُرآنِ قالَ اللّهُ
سُبحانَهُ: لِكَيْلاَ تَأْسَوْا عَلَى مَا فَاتَكُمْ وَ لاَ تَفْرَحُوا بِمَا
آتَيكُمْ: «زهد ووارستگى در دو جمله قرآن خلاصه شده است: بر آنچه از دست شما رفته
تأسّف نخوريد وبر آنچه خداوند به شما داده (بيش از اندازه) شادمان نشويد».[4]
زهد يعنى وارستگى، آزادى از قيد وبند عالم مادّى.
2. دنيا از منظرى ديگر:
بعد حضرت فرمود: دنيا داربلوا است. يعنى دنيا جاى آمادگى وبهمنزله جنين براى آخرت
است، زيرا جنين در رحم كامل مىشود وآماده تولّد. خلاصه دنيا مدرسه است. اگر دوران
جنينى را خوب گذراند بعد از تولّد از نعمتهاى آن عالم خوب استفاده مىكند، امّا
اگر جنين ناقص متولّد شد جز رنج ودرد نصيبى ديگر نخواهد بُرد وراه بازگشت هم
ندارد.
[1] . صدوق، خصال، ص 64، ح 95 .
[2] . سوره تكوير، آيه 1.
[3] . سوره حديد، آيه 23.
[4] . نهجالبلاغه، كلمات قصار 439.