عاقّ والدين

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی

صفحه کاربران ویژه - خروج
مرتب سازی بر اساس
 
انوار هدایت
حقّ پدر بر فرزنديتيم‌نوازى
عاقّ والدين
 يا عَلىُّ، لَعَنَ اللّه والِدَينِ حَمَلاً وَلَدَهُما عَلى عُقوقِهِما.
يا عَلِىُّ مَن أحزَنَ والِدَيهِ فَقَد عَقَّهُما.
اى على، خدا لعنت كند والدينى كه فرزندشان را عاق كنند.
اى على، كسى كه والدين خود را محزون وغمناك كند، آنها را عاق كرده است. بحارالانوار، ج 77، ص 60
نور هدايت
عاقّ والدين شدن منحصر به آن نيست كه مخالفت ودرشتى وصدمه به آنها برساند، بلكه اگر فرزند رفتارى كند كه اسباب غصّه وكدورت پدر ومادر شود، حتّى اگر با زبان عاقّش نكنند باز مشمول عاق قرار مى‌گيرد، بنابراين كار عقوق بسيار باريك است واولاد بايد رعايت خشنودى آنها را بكند.
سفارش حضرت ولىّعصر(عج) نسبت به پدر : آقا سيّد محمّد موسوى نجفى معروف به هندى كه از اتقياءِ علما وائمّه جماعت حرم امير مؤمنان على علیه السلام است نقل مى‌كند از جناب شيخ باقر فرزند شيخ هادى كاظمينى مجاور نجف اشرف وايشان از شخص مورد اعتمادى كه به دلّاكى اشتغال داشت، آن شخص پدر پيرى داشت كه به علّت كهولت وناتوانى از انجام دادن كارهاى شخصى خود عاجز بود، در نتيجه تمام كارهاى پدر را برعهده داشت حتّى خودش او را قضاى حاجت مى‌برد. پيوسته ملازم خدمت او بود، مگر در شب چهارشنبه كه به مسجد سهله مى‌رفت ودر آن شب به علّت شب‌زنده‌دارى در آنجا از خدمت معذور بود، ولى پس از مدّتى ترك كرد وديگر آنجا نمى‌رفت. از او پرسيدم چرا رفتن به مسجد سهله را ترك كردى؟ گفت: چهل شب چهارشنبه به آنجا رفتم، شب چهارشنبه چهلم به تأخير افتاد، تا نزديك غروب در آن وقت به‌تنهايى بيرون رفتم وبا همان وضع به رفتن خود ادامه دادم تا يك‌سوم راه باقى ماند، مهتاب مقدارى از تاريكى شب را به روشنايى تبديل كرد، در اين هنگام شخص عربى را ديدم كه بر اسبى سوار است وبه طرف من مى‌آيد در دل گفتم الان اين مرد راهزن مرا برهنه مى‌كند. همين كه به من رسيد با زبان عرب بَدَوى شروع به سخن كرد، پرسيد كجا مى‌روى؟ گفتم: مسجد سهله. گفت: با تو چيز خوردنى هست؟ جواب دادم: نه. فرمود: دست خود را در جيب كن. گفتم: در آن چيزى نيست. باز آن سخن را به‌تندى تكرار كرد. من دست در جيب كردم ومقدارى كشمش يافتم، آن‌گاه فرمود: «اوصيکَ بِالعَودِ» وسه مرتبه تكرار كرد. «عَود» به زبان عرب بدوى به‌معنى پدر پير است، يعنى سفارش مى‌كنم تو را به پدر پيرى كه دارى. بعد ناگهان از نظرم ناپديد شد، فهميدم كه او حضرت مهدى عجل الله... بود ودانستم آن جناب راضى نيست من خدمت پدرم را ترك كنم، حتّى در شب چهارشنبه، ازاين‌رو ديگر به مسجد سهله نرفتم.[1]
[1] . منتهى الآمال، ج 2، ص 844.
حقّ پدر بر فرزنديتيم‌نوازى
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma