نظم در زندگى

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی

صفحه کاربران ویژه - خروج
مرتب سازی بر اساس
 
انوار هدایت
برنامه‌اى براى دنيا وآخرتبرداشت واقعى از دعا
نظم در زندگى
 يا اَباذَر، عَلى العاقِلِ ما لَم يَكُن مَغلُوباً عَلى عَقلِهِ اَن يَكُونَ لَهُ اَربَعُ ساعاتٍ : ساعَةٌ يُناجي فيها رَبَّهُ عَزَّ وَجلَّ وَ ساعَةٌ يُحاسِبُ فيها نَفسَهُ وَ ساعَةٌ يَتَفَكَّرُ ما صَنَعَ اللّهُ عَزَّ وَجَلَّ اِلَيهِ وَ ساعَةٌ يَخلُو فيها بِحَظِّ نَفسِهِ مِن الحَلالِ فَاِنَّ هذِهِ السّاعَةَ عَونٌ لِتِلکَ السّاعاتِ.
اى ابوذر، بر عاقل است كه اوقات خود را به چهار بخش تقسيم كند: ساعتى به مناجات با خدايش بپردازد وساعتى اعمالش را محاسبه كند وساعتى در آفريده‌هاى خداوند به او (نعمت‌هايى را كه خداوند به او داده است) بينديشد وساعتى نفسش را از حلال بهره‌مند گردانَد كه اين ساعت يار وكمك آن سه ساعت ديگر است. بحارالانوار، ج 77، ص 72
نور هدايت
در مورد تقسيم‌بندى اوقات شبانه‌روز روايات مختلفى وارد شده كه با هم تفاوت‌هايى دارند. در برخى روايات اوقات به سه بخش ودر برخى از جمله روايت مورد بحث به چهار بخش تقسيم شده است.
البتّه مى‌توان هر دو روايت را چنين جمع كرد كه بگوييم هر دو صورت جايز است، ولى من فكر مى‌كنم چون ابوذر فرد ممتازى بوده، حضرت دستورى دقيق به او داده و آن اين است كه «عَلَى العاقِلِ ما لَم يَكُن مَغلُوباً» روايت تأكيد بر عاقل بودن انسان كرده، يعنى انسان كه واقعيّات را درك مى‌كند وآدمى كه شهواتش بر او غلبه نمى‌كند، زيرا هر كه شهواتش بر او غلبه كند خود داراى نوعى جنون است.
خلاصه چنين آدمى بايد اوقات شبانه‌روز را به چهار بخش تقسيم كند :
1. ساعتى براى مناجات با خداوند.
2. ساعتى براى محاسبه نفس. يعنى در بخشى از شبانه‌روز فكر كند كه در چه مرحله‌اى است. بينديشد كه سال گذشته در چه مرحله‌اى از ايمان واخلاق بوده‌ام وامسال چگونه‌ام؟ آيا در اين بازار تجارت (دنيا) سود برده‌ام يا زيان كرده‌ام ويا در حالت ركود بوده‌ام؟ آيا كارى كه باعث جلب رضايت الهى باشد از من سرزده است؟ آيا زندگى تكرارى را ادامه داده‌ام يا برنامه وراه تازه‌اى به‌سوى خدا گشوده‌ام؟ آيا گرهى از مشكل مردم باز كرده‌ام؟ وهزاران اگر ديگر. خلاصه همان‌گونه كه تاجر همه روزه تجارتش را محاسبه مى‌كند، كسانى كه دقيق‌اند براى محاسبه نفسشان هم وقت مى‌گذارند وكارهاى شبانه‌روزشان را محاسبه مى‌كنند.
3. ساعتى را براى تفكّر وانديشيدن بگذارد.
امّا اينكه درباره چه چيزى تفكّر كند، در مورد چيزى كه حسّ شكرگزارى را در انسان تقويت وتحريك مى‌كند. يعنى در نعمت‌هاى خدادادى بينديشد. بزرگ‌ترين نعمت ايمان، اسلام، ولايت اهل‌بيت :، معرفت‌اللّه، سلامت، توفيق براى طاعت وعلم است. همه اينها از نعمت‌هاى بزرگ الهى است كه بايد انسان درباره آنها بينديشد. انسان تا زمانى كه اينها را دارد قدر آنها را نمى‌داند امّا همين كه يكى از آنها را از دست داد قدر آن را مى‌فهمد يا درك مى‌كند كه چكاره است يا چكاره بوده، آن‌هم تفكّرى كه هر لحظه‌اش معادل يك سال عبادت است وممكن است سرنوشت انسان را عوض كند. بهترين نمونه‌اش داستان حُرّ است كه با چند دقيقه فكر به‌كلّى سرنوشت خود را عوض كرد.
برخى نعمت‌ها اگر از انسان سلب نشود در تمام عمر هم متوجّه نمى‌شود كه اين چه نعمتى بود. مثلاً دريچه‌ها وروزنه‌هاى بسيار كوچكى كه در گوشه چشم انسان است. در چشم انسان دو روزنه يكى در بالا ويكى در پايين است. آنكه در بالاست همان چشمه‌هاى اشك است وروزنه پايين، فاضلابى است كه آب‌هاى زايد از آن به بينى مى‌ريزد و آن را مرطوب مى‌كند واز آنجا به حلق مى‌ريزد كه اگر چشم، اين چشمه آبش بخشكد به‌زودى بينايى‌اش را از دست خواهد داد، زيرا از جمله جاهايى كه بايد مثل زبان هميشه مرطوب باشد چشم است. براى همين است كه در آن غدّه‌اى به نام غدّه اشك است كه شايد اگر انسان اين نعمت را از دست ندهد، در تمام عمرش هم متوجّه آن نشود كه اين روزنه‌ها چيست وچه نقشى دارند.
اگر اين روزنه‌ها خشك شود سطح چشم انسان خشك مى‌شود، وقتى پلك‌هايش به هم مى‌خورَد مثل اين است كه پارچه زبر وخشنى را بر چشم انسان بسايند وانسان درد شديدى احساس مى‌كند وبه‌تدريج صفحه چشم از بين مى‌رود كه اگر اين آب بيش از اندازه بيايد، به‌طورى كه آن روزنه نتواند آن را تخليه وبيرون بريزد، اشك روى صورت دائماً جارى است وبايد هميشه دستمالى در دستش باشد. اين چيز كوچكى است كه اغلب مردم خبر ندارند كه چنين روزنه‌اى در چشم است.
انسان ساعتى را بايد درباره نعمت‌هاى عقلانى، جسمانى، مادّى، معنوى، آبرو، حيثيّت، امنيّت تفكّر كند كه همين موجب مى‌شود حركتى در وجودش براى شكرگزارى خداوند پيدا شود. حضرت فرمود: اى ابوذر، ساعتى از شبانه‌روز را براى اين امور بگذار.
مثلاً خوب است انسان وقتى نمازش تمام مى‌شود به جاى تعقيبات، لحظاتى را در آفرينش خداوند ونعمت‌هاى الهى بينديشد كه همين به انسان روح وحيات مى‌دهد.
تفكّر در روايات اسلامى
در حديثى امام حسن مجتبى علیه السلام فرمود: «عَلَيكُم بالفِكرِ فإنَّهُ حَياةُ قَلبِ البَصيرِ وَمَفاتيحُ اَبوابِ الحِكمَةِ؛ بر شما باد به انديشيدن، زيرا انديشه باعث زنده‌دلىِ شخص بينا وكليد درهاى حكمت است».[1]
در روايتى امام صادق علیه السلام فرمود: «أفضَلُ العِبادَةِ اِدمانُ التَّفَكُّرِ في اللّهِ وَفي قُدرَتِهِ؛ بهترين عبادت‌ها انديشه دائم درباره خدا وقدرت اوست».[2]
در حديث ديگرى فرمود: «كانَ أكثَرُ عِبادَةِ اَبيذَرٍّ اَلتَّفَكُّرُ وَالإعتِبارُ؛ بيشترين عبادت ابوذر انديشيدن وعبرت گرفتن بود».[3]
و در حديث ديگرى فرمود: «اَلتَّفَكُّرُ يَدعُو اِلَى البِرِّ وَالعَمَلِ بِهِ؛ انديشيدن آدمى را به نيكى وعمل بر طبق آن فرا مى‌خوانَد».[4]
4در حديثى على علیه السلام فرمود: «فِكرُ ساعَةٍ قَصيرَةٍ خَيرٌ مِن عِبادَةٍ طَويلَةٍ؛ لحظه‌اى انديشيدن، از روزگارى دراز به عبادت پرداختن بهتر است».[5]
و در حديث ديگرى فرمود: «مَن تَفَكَّرَ اعتَبَرَ وَ مَن اعتَبَرَ اعتَزَلَ وَ مَن اعتَزَلَ سَلِمَ؛ هر كه انديشه كند پند گيرد وهر كه پند گرفت (از زشتى‌ها) كناره گيرد وهر كه كناره گرفت سالم مانَد».[6]
4. ساعتى كه نفسش از حلال بهره ببَرد. اين تعبير ممكن است دو معنى داشته باشد: يا مقصود مرمّت معاش است، زيرا در اين فراز از حديث امرار معاش ذكر نشده، يا اشاره به تفريحات سالم است.
انسان مانند ماشين آهنى نيست كه هر چه بخواهند از او كار بكشند، بلكه روح وروانى دارد كه همچون جسمش خسته مى‌شود، چنانكه جسم به استراحت وخواب نياز دارد، روح وروان نيز به سرگرمى وتفريح سالم نياز دارد.
تجربه نشان داده كه اگر انسان به كار يكنواخت ادامه دهد بازده كارش بر اثر كمبود نشاط تدريجآ پايين مى‌آيد، امّا پس از چند ساعت تفريح وسرگرمى سالم چنان نشاط كار در او ايجاد مى‌شود كه كمّيّت وكيفيّت كار هر دو فزونى مى‌يابند وبه همين دليل ساعاتى كه صرف تفريح مى‌شود كمك به ساعات كار است.
در روايات اسلامى اين واقعيّت به طرز جالبى به عنوان دستور بيان شده است آنجا كه على علیه السلام مى‌فرمايد: «لِلمُومِنِ ثَلاثُ ساعاتٍ: فَساعَةٌ يُناجى فيها رَبَّهُ وَساعَةٌ يُرِمُّ مَعاشَهُ وَساعَةٌ يُخَلّي بَينَ نَفسِهِ وَبَينَ لَذَّتِها فيما يَحِلُّ وَيَجمُلُ؛ زندگى مؤمن بر سه بخش است: بخشى به معنويات مى‌پردازد وبا پروردگارش مناجات مى‌كند، بخشى به فكر تأمين معاش است وبخشى را به اين تخصيص مى‌دهد كه در برابر لذّاتى كه حلال ومشروع است آزاد باشد».[7]
جالب اينكه در حديث ديگرى اين جمله اضافه شده است: «وَذلِکَ عَونٌ عَلى سائِرِ السّاعاتِ؛ واين سرگرمى وتفريح سالم كمك است به ساير برنامه‌ها».
به گفته برخى تفريح وسرگرمى همچون سرويس وروغنكارى كردن چرخ‌هاى ماشين است. اين ماشين براى يك ساعت متوقّف مى‌شود، ولى قدرت وتوان ونيروى جديدى پيدا مى‌كند كه چند برابر آن را جبران خواهد كرد. به علاوه بر عمر ماشين مى‌افزايد.
امّا مهم اين است كه سرگرمى وتفريح سالم باشد، وگرنه نه‌تنها مشكلى را حل نمى‌كند، بلكه بر مشكل‌ها مى‌افزايد. بسا تفريحات ناسالمى كه روح واعصاب انسان را چنان مى‌كوبد كه قدرت كار وفعّاليّت را تا مدّتى از او مى‌گيرد يا لااقل بازده كار او را به حدّاقل مى‌رسانَد.
اين نكته نيز قابل توجّه است كه در اسلام تا آنجا به موضوع تفريح سالم اهمّيّت داده شده است كه يك سلسله مسابقات يا حتّى شرط‌بندى را در اسلام اجازه داده وتاريخ مى‌گويد كه بخشى از اين مسابقات در حضور شخص پيامبر صلی الله علیه و آله وسلم وبا داورى ونظارت او انجام مى‌گرفت. حتّى گاه شتر مخصوص خود را براى مسابقه سوارى در اختيار ياران مى‌گذاشت.
در روايتى از امام صادق علیه السلام مى‌خوانيم كه فرمود: «اِنَّ النَّبىَّ  صلی الله علیه و آله وسلم اَجرى الإبِلَ مُقبِلَةً مِن تَبُوکَ فَسَبَقَتِالعَضباءُ وَعَلَيها اُسامَةُ فَجَعَلَ النّاسُ يَقولونَ سَبَقَ رَسولُ اللّهِ  صلی الله علیه و آله وسلم وَرَسولُ اللّهِ يَقولُ سَبَقَ اُسامَةُ؛ هنگامى كه پيامبر  صلی الله علیه و آله وسلم از تبوك برمى‌گشت ميان ياران خود مسابقه سوارى برگزار كرد. اسامه كه بر شتر معروف پيامبر  صلی الله علیه و آله وسلم به نام عضبا سوار بود از همه پيشى گرفت، مردم براى اينكه شتر از آنِ پيامبر بود فرياد زدند رسول خدا پيشى گرفت وپيامبر فرمود اسامه پيشى گرفت وبرنده شد».
نكته ديگر اينكه در قرآن آمده است كه برادران يوسف از علاقه انسان خصوصآ نوجوان به گردش وتفريح، براى رسيدن به هدفشان سوءِاستفاده كردند. در دنياى امروز نيز دست‌هاى مرموز دشمنان حق وعدالت از ورزش وتفريح براى مسموم ساختن افكار نسل جوان سوءِاستفاده فراوان مى‌كنند، لذا بايد به‌هوش بود كه ابرقدرت‌هاى گرگ‌صفت در لباس ورزش وتفريح نقشه‌هاى شوم خود را ميان جوانان، به‌نام ورزش ومسابقات منطقه‌اى يا جهانى اجرا نكنند.
فراموش نمى‌كنيم در عصر طاغوت وقتى مى‌خواستند به اهداف پليد خود دست يابند وسرمايه‌ها ومنابع مهمّ كشور را به بهاى ناچيز به بيگانگان بفروشند، يك سلسله مسابقات ورزشى طويل وعريض ترتيب مى‌دادند ومردم را چنان به اين بازى‌ها سرگرم مى‌ساختند كه نتوانند به مسائل اساسى كه در جامعه آنها جريان دارد بپردازند.
حضرت در ادامه سخنانشان بلافاصله مى‌فرمايد: اين يك هدف اصيل نيست، بلكه هدفى مقدّماتى وآلى است. يعنى اين ساعت براى اين است كه آرامش روحى پيدا كند وبتواند آن سه ساعت ديگر را درست انجام دهد.
راستى اگر چنانكه حضرت رسول در اينجا به ابوذر غفارى فرمود، همه ما اين برنامه را در شبانه‌روز داشته باشيم، يعنى بر مبناى واقعى با خدا راز ونياز كنيم، عبادت‌ها را با حضور قلب بجا آوريم، به درجات بالاى انسانى مى‌رسيم وخير دنيا وآخرت نصيب ما مى‌شود.
[1] . بحار الانوار، ج 78، ص 115.
[2] . همان، ج 71، ص 321.
[3] . همان، ج 22، ص 431.
[4] . وسائل الشيعه، ج 11، ص 153.
[5] . غرر الحكم، ج 2، ص 58.
[6] . تحف العقول، ص 89.
[7] . نهج البلاغه، حكمت 390.
برنامه‌اى براى دنيا وآخرتبرداشت واقعى از دعا
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma