شرح و تفسير: قلب هاى واژگونه!

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی

صفحه کاربران ویژه - خروج
مرتب سازی بر اساس
 
پیام امام امیرالمومنین(ع) جلد 15
گفتار حكيمانه 376گفتار حكيمانه 375
شرح و تفسير: قلب هاى واژگونه!
اين كلام نورانى در واقع تكميل بر دو گفتار حكيمانه اى است كه قبلا تحت شماره 373 و 374 آمد و ناظر به مراحل سه گانه امر به معروف و نهى از منكر است و در واقع هركدام از زاويه اى به اين مسئله مهم مى نگرد.
«در اين جا ابوجحيفه[1] مى گويد: من از اميرمؤمنان(عليه السلام)شنيدم كه مى فرمود: نخستين مرحله اى از جهاد كه از شما مى گيرند و در آن مغلوب مى شويد جهاد با دست (جهاد عملى) است سپس جهاد با زبان و بعد جهاد با قلب»; (وَ عَنْ أَبِي جُحَيْفَةَ قَالَ: سَمِعْتُ أَمِيرَالْمُؤْمِنِينَ(عليه السلام) يَقُولُ: أَوَّلُ مَا تُغْلَبُونَ عَلَيْهِ مِنَ الْجِهَادِ الْجِهَادُ بِأَيْدِيكُمْ، ثُمَّ بِأَلْسِنَتِكُمْ ثُمَّ بِقُلُوبِكُمْ).
روشن است كه ظالمان و دشمنان اسلام نخست تلاش مى كنند چراغ پرفروغ امر به معروف و نهى از منكر عملى را از مسلمانان بگيرند و اجازه ندهند كسى عملاً امر به معروف يا نهى از منكر كند مبادا موقعيت آن ها به خطر بيفتد.
هنگامى كه جهاد عملى را خاموش كردند به سراغ جهاد زبانى مى روند و اجازه نمى دهند كسى بر فراز منابر يا در مجامع ديگر امر به معروف و نهى از منكر كند و كسانى را كه اقدام به اين كار كنند تحت تعقيب قرار مى دهند و حتى در تاريخ مى خوانيم كه گاه زبان بعضى از آن ها را قطع مى كردند تا نتوانند امر به معروف و نهى از منكر كنند و بساط ظالمان را متزلزل سازند مانند آنچه درباره ميثم تمار، آن يار باوفا و دوست مخلص على(عليه السلام) نقل شده كه حتى هنگامى كه او را به چوبه دار آويزان كردند (معمول بود طناب را زير بغل شخصى كه مى خواستند به دار بياويزند قرار مى دادند) باز بر فراز چوبه دار فضايل على(عليه السلام)را بيان مى كرد. ابن زياد دستور داد زبانش را قطع كردند.
يا اين كه همچون ابوذر به نقطه دور افتاده اى تبعيد مى شدند تا كسى پيام زبان حق گويشان را نشنود آن گونه كه در زمان معاويه و خليفه سوم روى داد.
و هنگامى كه اين مرحله از جهاد را گرفتند تبليغات منفى را آغاز مى كنند به گونه اى كه آن حالت تنفر قلبى را به تدريج از مردم بگيرند تا شعله جهاد با قلب نيز خاموش شود و يا اين كه وقتى جهاد عملى و جهاد با زبان گرفته شد و مدتى گذشت به تدريج انسان ها زشتى منكرات را فراموش مى كنند همان گونه كه انسان ماهر در انجام يك كار اگر مدتى آن را ترك كند مهارت خود را به كلى از دست خواهد داد.
بعضى از شارحان نهج البلاغه احتمال ديگرى در تفسير اين كلام داده اند و آن اين كه وقتى حاكميت ظالمان ادامه پيدا كند نسل هايى كه بعداً روى كار مى آيند زشتى منكرات را فراموش مى كنند و به اين ترتيب جهاد با قلب نيز ترك مى شود.
آنگاه امام(عليه السلام) در يك نتيجه گيرى پرمعنا مى فرمايد: «كسى كه حتى با قلبش از نيكى ها طرفدارى و با منكرات مبارزه نكند قلبش واژگونه مى شود، بالاى آن پايين و پايين آن بالا قرار مى گيرد»; (فَمَنْ لَمْ يَعْرِفْ بِقَلْبِهِ مَعْرُوفاً، وَ لَمْ يُنْكِرْ مُنْكَراً، قُلِبَ فَجُعِلَ أَعْلاَهُ أَسْفَلَهُ وَ أَسْفَلُهُ أَعْلاَهُ).
معلوم است كه منظور از «قلب» در اين جا آن عضو صنوبرى كه وسيله رسانيدن خون به تمام اعضاى بدن است نمى باشد بلكه قلب در اين جا به معناى عقل و حس تشخيص است زيرا يكى از معانى قلب در لغت، همان عقل است.
اشاره به اين كه انسان حس تشخيص نيك و بد را در چنان محيطى از دست مى دهد و به تدريج نيكى ها در نظرش زشت و زشتى ها در نظرش زيبا خواهد شد.
در حديثى پرمعنا و پيشگويانه از رسول خدا(صلى الله عليه وآله) چنين مى خوانيم: «كَيفَ بِكُمْ إِذَا فَسَدَتْ نِسَاؤُكُمْ وَ فَسَقَ شَبَابُكُمْ وَ لَمْ تَأْمُرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ لَمْ تَنْهَوْا عَنِ الْمُنْكَرِ فَقِيلَ لَهُ وَ يكُونُ ذَلِكَ يا رَسُولَ اللَّهِ فَقَالَ نَعَمْ وَ شَرٌّ مِنْ ذَلِكَ كَيفَ بِكُمْ إِذَا أَمَرْتُمْ بِالْمُنْكَرِ وَ نَهَيتُمْ عَنِ الْمَعْرُوفِ فَقِيلَ لَهُ يا رَسُولَ اللَّهِ وَ يكُونُ ذَلِكَ قَالَ نَعَمْ وَ شَرٌّ مِنْ ذَلِكَ كَيفَ بِكُمْ إِذَا رَأَيتُمُ الْمَعْرُوفَ مُنْكَراً وَ الْمُنْكَرَ مَعْرُوفاً; چگونه خواهيد بود هنگامى كه زنان شما فاسد شوند و جوانان شما فاسق و امر به معروف و نهى از منكر را ترك كنيد؟ كسى عرض كرد: اى رسول خدا(صلى الله عليه وآله)! آيا چنين امرى واقع مى شود؟ پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) فرمود: آرى و بدتر از اين واقع خواهد شد. چگونه خواهيد بود هنگامى كه امر به منكر مى كنيد و نهى از معروف؟ عرض كردند: اى رسول خدا(صلى الله عليه وآله)! آيا چنين چيزى واقع خواهد شد؟ فرمود: آرى و بدتر از اين روى مى دهد. چگونه خواهيد بود هنگامى كه معروف را منكر و منكر را معروف (و زيبايى ها را زشت و زشتى ها را زيبا) خواهيد ديد؟».[2]
در قرآن مجيد نيز آمده است كه يكى از كارهاى شيطان اين است كه زشتى ها را در نظر انسان زيبا نشان مى دهد: «(وَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ أَعْمَالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِيلِ فَهُمْ لاَ يَهْتَدُونَ); و شيطان اعمالشان را در نظرشان جلوه داده، و آن ها را از راه بازداشته; و ازاين رو هدايت نمى شوند!».[3]
اين كار مخصوص شياطين جن نيست بلكه شيطان هاى انسان نما نيز اين كار را انجام مى دهند.
--------------------------------------------------
[1]. نام او وهب بن وهب و بعضى گفته اند وهب بن عبد الله سوائى است كه در خردسالى پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) را درك كرد و جزء جوان ترين صحابه محسوب مى شود با اين حال احاديثى از پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) شنيده و روايت كرده است. در حديثى آمده است كه ابو جحيفه غذاى فراوانى خورده بود و خدمت پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله)رسيد و در حضور آن حضرت آروغى زد. پيغمبر(صلى الله عليه وآله) فرمود: ابو جحيفه چنين مكن. كسى كه در دنيا بيش از همه سير شود در قيامت بيش از همه گرسنه خواهد بود. ابو جحيفه كه اين سخن را شنيد ديگر هرگز شكم خود را پر از غذا نمى كرد حتى فرداى شبى كه شام مى خورد، صبحانه نمى خورد و آن روز كه صبحانه مى خورد شام نمى خورد (و گفتار پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) را به طور كامل اطاعت كرد) ابو جحيفه بعداً به كوفه آمد و در تمام جنگ هاى اميرمؤمنان على(عليه السلام) در ركاب آن حضرت بود. على (عليه السلام)او را دوست مى داشت و به او اعتماد مى كرد و او را وهب الخير مى ناميد و (به سبب اعتمادى كه به او داشت) او را مأمور بيت المال كوفه كرد. وى در سال 72 هجرى قمرى دنيا را وداع گفت. (مصادر نهج البلاغه، ج 4، ص 276).
[2]. كافى، ج 5، ص 59، ح 14.
[3]. نمل، آيه 24.
گفتار حكيمانه 376گفتار حكيمانه 375
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma