1. در حديث است كه مفضّل بن عمر مىگويد: روزى خدمت امام صادق عليه السلام رسيدم، در حالى كه
انگشتر فيروزهاى در دست داشتم. حضرت فرمود: «اى مفضّل، فيروزه دوركننده دردها از
ديدگان مؤمنان است. دوست دارم هر مؤمن پنج انگشتر در دست داشته باشد :انگشتر ياقوت كه فاخرترين همه است.
انگشتر عقيق كه خالصترين نوع انگشتر براى جلب رضايت خدا و اهلبيت است.
انگشتر فيروزه كه نور چشم را زياد و سينه را گشاده و بر قوّت دل مىافزايد و اگر كسى
كه در پى انجام دادن كارى است آن را در دست كند به هدف
مىرسد.
انگشتر حديد چينى كه دوست ندارم هميشه آن را در دست كند ولى بد نيست هنگامى كه به
ديدن كسى مىرود كه از شرّ او مىترسد آن را در دست كند تا از شرّ او در امان باشد.
افزون بر اينكه اين نگين، شياطين را از انسان دور مىكند و براى همين دوست دارم كه
مؤمن آن را داشته باشد.
درّى كه خداوند آن را در نجف اشرف ظاهر مىسازد چرا كه هر كس آن را در
دست كند در مقابل هر بار كه به آن نگاه كند، خداوند ثواب زيارت حج يا عمره در نامه
عمل او مىنويسد كه ثوابش ثواب پيامبران و صالحان باشد. و اگر خدا بر شيعيان ما رحم
نمىكرد، هر نگين آن به قيمت گرانى خريد و فروش مىشد. ليكن آن را ارزان كرده تا
ثروتمند و فقير بتوانند از آن استفاده كنند».[
1]
2. ابوطاهر مىگويد: اين حديث را براى امام حسن عسكرى عليه السلام نقل كردم. حضرت فرمود: «اين
حديث جدّم حضرت صادق عليه السلام است». عرض كردم: چرا شما هيچ انگشترى را بر عقيق سرخ ترجيح
نمىدهيد؟ فرمود: «فضايل فراوانى در مورد آن وارد شده است؛ جدّم (امام محمّد تقى
علیه السلام)
فرمود: اوّل كسى كه انگشتر عقيق در دست كرد حضرت آدم عليه السلام بود. او ديد كه در عرش نوشته
شده است: «اَنَا اللهُ لا اِلـهَ اِلّا اَنَا وَحْدي، مُحَمَّدٌ صَفْوَتي مِنْ
خَلْقي، اَيَّدْتُهُ بِأَخِيهِ عَلىٍّ وَنَصَرْتُهُ[2] تا آخر نامهاى پنجگانه
آل عبا» پس چون حضرت را از بهشت راندند
و به زمين آمد و به آن نامهاى پنجگانه به خداوند توسّل جست و خداوند به بركت آن
نامها او را بخشود، حضرت انگشترى از نقره ساخت، نگينش را عقيق سرخ قرار داد
و نامهاى پنجگانه مزبور را بر آن حك كرد و آن انگشتر را در دست راست خود نمود و از آن
پس، انگشتر عقيق در دست راست كردن سنّتى شد كه پرهيزگاران از فرزندانش به آن عمل
كردند».[3]
3. از امام صادق عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «نگين بلور، نگين نيك و خوبى است».[4]
[1] . تهذيب، ج 6، ص 42، ح 75؛ فرحة الغرى، ص 86 و87.
[2] . ترجمه: «منم آن خداى يگانهاى كه جز من خدايى نيست، محمّد برگزيده من از ميان مخلوقات است، او رابه وسيله برادرش على 7 تأييد كرده ويارىاش نمودم».
[3] . فرحة الغرى، ص 87 ـ 89.
[4] . كافى، ج 6، ص 472، باب الجزع اليمانى، ح 2؛ ثواب الأعمال، ص 210 و211.