آداب واوقات ناخن گرفتن

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی

صفحه کاربران ویژه - خروج
مرتب سازی بر اساس
 
حلية المتقين

زمان ناخن گرفتن
روز جمعه
1. در حديث است كه كسى به امام كاظم علیه السلام عرض كرد: اصحاب ودوستان ما معتقدند ناخن را بايد در روز جمعه گرفت. حضرت فرمود: «اگر بخواهيد در روز جمعه بگيريد واگر نمى‌توانيد تا جمعه صبر كنيد، هرگاه بلند شد بگيريد».[1]
 2. از امام صادق علیه السلام روايت شده است كه فرمود: «ناخن گرفتن در روز جمعه انسان را در برابر بيمارى‌هاى خوره، كورى وپيسى بيمه مى‌كند. واگر در روز جمعه نياز به گرفتن ناخن‌ها نباشد آن را سوهان بكش تا ريزه‌هايى از آن جدا شود».[2]
 3. در چند حديث ديگر فرمود: «هر جمعه شارب وناخن خود را بگيريد واگر ناخن‌هايتان كوتاه است در روز جمعه آن را سوهان بكشيد، تا مبتلا به ديوانگى وخوره وپيسى نشويد».[3]
 4. در حديثى ديگر فرمود: «هر كس در هر جمعه ناخن وشارب خود را بگيرد، تا جمعه ديگر پيوسته با طهارت باشد».[4]
 5. در روايتى ديگر فرمود: «گرفتن ناخن وشارب در هر جمعه وشستن سر با گياه خطمى[5]  در جمعه، فقر را برطرف وروزى را زياد مى‌كند».[6]
6. در حديث است كه كسى به امام صادق علیه السلام عرض كرد: شنيده‌ام اشتغال به تعقيبات نماز صبح تا هنگام طلوع آفتاب، سودمندتر از سفر به شهرها براى گشايش وافزايش رزق وروزى است. فرمود: «دوست دارى چيزى به تو بياموزم كه از همه اينها نافع‌تر باشد؟» گفت: آرى. فرمود: «ناخن وشارب خود را در هر جمعه بگير، هر چند به ساييدن باشد».[7]
 7. از حضرت رسول صلی الله علیه و آله روايت شده است كه فرمود: «هر كس ناخن‌هاى خود را در روز جمعه بگيرد، خداوند دردهايش را از سر انگشتانش بيرون كرده، دواى درد را جايگزين آن مى‌كند».[8]
 8. از امام صادق علیه السلام روايت شده است كه فرمود: «هر كس روز جمعه ناخن بگيرد، ناراحتى ريشه ناخن‌ها از وى برطرف مى‌شود».[9]
 9. از حضرت على علیه السلام روايت شده است كه فرمود: «گرفتن ناخن در روز جمعه هر دردى را برطرف مى‌كند».[10]
 
 
روز پنجشنبه
1. از امام باقر علیه السلام روايت شده است كه فرمود: «هر كس ناخن‌هاى خود را روز پنجشنبه بگيرد ويك ناخن را براى روز جمعه بگذارد، خداوند پريشانى را از وى زايل مى‌كند».[11]
 2. از حضرت على علیه السلام روايت شده است كه فرمود: «ناخن گرفتن در روز پنجشنبه بر روزى مى‌افزايد».[12]
3. از امام باقر علیه السلام روايت شده است كه فرمود: «هر كس پنجشنبه ناخن بگيرد، فرزندانش بسيار شوند ودرد چشم نبيند».[13]
واگر بخواهد ثواب پنجشنبه وجمعه هر دو را ببرد، در روز پنجشنبه ناخن‌ها را بگيرد ويكى را براى جمعه نگاه دارد، يا همه را در روز پنجشنبه بگيرد ودر روز جمعه سوهانى بر آن بكشد كه ريزه‌هايى از آن جدا شود.
4. در حديث است كه امام رض علیه السلام كسى را ديد كه مبتلا به چشم درد بود. فرمود: «مى‌خواهى چيزى به تو بياموزم كه با انجام دادن آن هرگز چشم درد نگيرى؟» گفت: آرى. فرمود: «هر پنجشنبه ناخن‌هايت را بگير». آن شخص به دستور حضرت عمل كرد وهرگز به درد چشم مبتلا نشد.[14]
5. از امام باقر علیه السلام روايت شده است كه فرمود: «هر كس همواره در روز پنجشنبه ناخن‌هاى خود را بگيرد هرگز چشم درد نگيرد».[15]
 
 
ساير روزهاى هفته
1. در روايتى آمده است كه هر كس روز چهارشنبه ناخن بگيرد واز انگشت كوچك دست راست شروع كرده وبه انگشت كوچك دست چپ ختم كند، اين كار او را از چشم درد حفظ مى‌كند.[16]
 2. از امام رضا علیه السلام روايت شده است كه فرمود: «روز سه شنبه ناخن بگيريد».[17]
 3. از حضرت رسول صلی الله علیه و آله روايت شده است كه فرمود: «هر كس روز شنبه يا پنجشنبه ناخن وشارب خود را بگيرد از درد دندان وچشم عافيت پيدا مى‌كند».[18]


(از مجموع اين روايات استفاده مى‌شود كه هر هفته بايد ناخن‌ها را گرفت. روز جمعه افضل است، سپس روز پنجشنبه وبعد ساير روزهاى هفته. در ضمن بايد توجّه داشت هرگاه ناخن‌ها بلند شود انواع ميكروب‌ها زير آن لانه مى‌كند؛ ميكروب‌هايى كه سرچشمه بسيارى از بيمارى‌هاست).
 
چگونه ناخن بگيريم؟
1. در حديثى معتبر مى‌خوانيم كه هنگام ناخن گرفتن از انگشت كوچك دست چپ شروع كرده وبه انگشت كوچك دست راست ختم كنيد.[19]
 2. در روايت ديگر چنين آمده است: اگر روز پنجشنبه از ناخن انگشت كوچك دست راست شروع وبه انگشت بزرگ آن دست ختم كرده وسپس از انگشت كوچك دست چپ شروع وبه انگشت بزرگ همان دست ختم كند، از درد چشم امان خواهد يافت.[20]
 وبعيد نيست اگر روز چهارشنبه ناخن بگيرد بهتر است از انگشت دست چپ شروع كند واگر در روز پنجشنبه ناخن بگيرد در هر دستى با انگشت كوچك آن دست شروع كند.[21]  واگر روز جمعه يا ديگر روزها باشد از انگشت كوچك دست چپ شروع وبه انگشت كوچك دست راست ختم كند.[22]  وبه‌طور كلّى هر زمان از انگشت كوچك دست چپ شروع كند خوب است همان‌گونه كه صدوق، علىّ بن بابويه گفته است.[23]
 3. در اخبار اهل‌سنّت چگونگى ناخن گرفتن به اين شرح است: در دست راست اوّل انگشت شهادت، سپس انگشت كوچك وبعد انگشت بزرگ وپس از آن انگشت وسط ودر آخر انگشت ديگر را مى‌گيرد ودر دست چپ با انگشت پس از انگشت كوچك شروع مى‌كند، سپس انگشت وسط را مى‌گيرد وسوم به سراغ انگشت بزرگ مى‌رود، سپس انگشت كوچك را مى‌گيرد ودر آخر ناخن انگشت شهادت را خواهد گرفت.[24]
 ولى توجّه داشته باشيد كه عمل به آنچه در روايات قبل ذكر كرديم كه از منابع اهل‌بيت : نقل شد، سزاوارتر است.
4. در حديث است كه حضرت رسول صلی الله علیه و آله از گرفتن ناخن با دندان نهى كرد.[25]
 
 
دعاى هنگام ناخن گرفتن
در روايتى آمده است كه به هنگام گرفتن ناخن وشارب اين دعا را بخوانيد : «بِسْمِ اللهِ وَبِاللهِ وَعَلى سُنَّةِ مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ».[26]
[1] . كتاب من لا يحضره الفقيه، ج 1، ص 74، ح 314؛ تهذيب، ج 3، ص 260، ح 626.
[2] . كافى، ج 6، ص 490، ح 2؛ ثواب الأعمال، ص 42، ح 5.
[3] . كافى، ج 6، ص 490، ح 3؛ تهذيب، ج 3، ص 260، ح 628.
[4] . كافى، ج 6، ص 490، ح 8؛ كتاب من لا يحضره الفقيه، ج 1، ص 73، ح 307.
[5] . «خطمى» (به كسر خاء وميم وتشديد ياء) گياهى است داراى ساقه ضخيم وبلند وبرگ‌هاى پهن وستبروگل‌هاى شيپورى به رنگ سفيد يا سرخ كه گل وريشه آن در علم پزشكى به كار مى‌رود (فرهنگ عميد).
[6] . كافى، ج 6، ص 491، ح 10.
[7] . كافى، ج 6، ص 491، ح 11 و12.
[8] . ثواب الأعمال، ص 41، ح 1.
[9] . كتاب من لا يحضره الفقيه، ج 1، ص 73، ح 309.
[10] . طبّ الأئمّه، ص 138.
[11] . كتاب من لا يحضره الفقيه، ج 1، ص 74، ح 310؛ ثواب الأعمال، ص 41، ح 3.
[12] . طبّ الأئمّه، ص 138.
[13] . كافى، ج 6، ص 491، ح 14؛ بسيارى فرزندان در مصدر نيست.
[14] . همان، ح 13.
[15] . همان، ح 14.
[16] . مستدرک الوسائل، ج 1، ص 437، ح 1104.
[17] . عيون اخبار الرّضا 7، ج 1، ص 279، ح 20.
[18] . كتاب من لا يحضره الفقيه، ج 1، ص 74، ح 313؛ ثواب الأعمال، ص 41، ح 2.
[19] . كافى، ج 6، ص 492، ح 16.
[20] . طبّ الأئمّه، ص 84.
[21] . همان.
[22] . كتاب من لا يحضره الفقيه، ج 1، ص 73، ح 81.
[23] . المقنع، ص 145.
[24] . المغنى، ج 1، ص 102، فصل 104. البتّه آنچه در اين روايت آمده با آنچه علّامه مجلسى؛ از اهل‌سنّتنقل كرده متفاوت است.
[25] . كتاب من لا يحضره الفقيه، ج 4، ح 2؛ مكارم الأخلاق، ص 424.
[26] . كافى، ج 3، ص 417، ح 2؛ خصال، ج 2، ص 53.
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma