قاضى نعمان مصرى(1) نقل مى کند که امام حسین(علیه السلام) نامه اى به معاویه نوشت و در آن نامه او را به خاطر کارهاى زشتى که انجام مى داد، سرزنش و محکوم کرد.
از جمله در آن نامه آمده است:
«ثُمَّ وَلَّیْتَ اِبْنَکَ وَ هُوَ غُلامٌ یَشْرَبُ الشَّرابَ وَ یَلْهُو بِالْکِلابِ، فَخُنْتَ أَمانَتَکَ وَ أَخْرَبْتَ رَعِیَّتَکَ، وَ لَمْ تُؤَدِّ نَصیحَةَ رَبِّکَ، فَکَیْفَ تُوَلِّی عَلى أُمَّةِ مُحَمَّد(صلى الله علیه وآله) مَنْ یَشْرَبُ الْمُسْکِرَ؟ وَ شارِبُ الْمُسْکِرِ مِنَ الْفاسِقینَ، وَ شارِبُ الْمُسْکِرِ مِنَ الاَْشْرارِ. وَ لَیْسَ شارِبُ الْمُسْکِرِ بِأَمین عَلى دِرْهَم فَکَیْفَ عَلَى الاُْمَّةِ؟! فَعَنْ قَلیل تَرِدُ عَلى عَمَلِکَ حینَ تُطوَى صَحائِفُ الاِْسْتِغْفارِ».
«تو پسر جوانت را که خمر مى نوشد و با سگ ها بازى مى کند، بر تخت حکومت نشانده اى. بنابراین، در امانت، خیانت و مسلمین را بدبخت کرده اى و حقّ فرمان پروردگارت را ادا نکرده اى.
تو چگونه مردى باده نوش را بر امّت محمّد فرمانروایى داده اى؟ در حالى که نوشنده مسکرات از فاسقان است و از اشرار به شمار مى آید. باده نوش، حتّى بر درهمى امین نیست، چه رسد بر یک امّت؟!!
به زودى به کیفر عملت خواهى رسید، در آن زمان که پرونده عذر خواهى (و طومار زندگى) بسته شود!».(2)
* * *
امام(علیه السلام) آینده بسیار تاریک جامعه اسلامى را بعد از روى کار آمدن یزید پیش بینى کرد و به پدر گمراهش معاویه گوشزد نمود، ولى او گوش شنوایى نداشت که پیام حق را درک کند، غرق آرزوها و گرفتار خیالات خام خویش بود.