19 ـ ادامه همان سخن

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی

صفحه کاربران ویژه - خروج
مرتب سازی بر اساس
 
عاشورا: ریشه ها، انگیزه ها، رویدادها، پیامدها
20 ـ پاسخ نهایى: خلافت بر آل ابوسفیان حرام است!18 ـ پاسخ کوبنده امام(علیه السلام)

آنگاه امام(علیه السلام) با صراحت وارد بحث شد و رو به ولید بن عتبه کرد و فرمود:

«أَیُّهَا الاَْمیرُ! إِنّا أَهْلُ بَیْتِ النَّبُوَّةِ وَ مَعْدِنُ الرِّسالَةِ وَ مُخْتَلَفُ الْمَلائِکَةِ وَ مَحَلُّ الرَّحْمَةِ وَ بِنا فَتَحَ اللّهُ وَ بِنا خَتَمَ، وَ یَزیدُ رَجُلٌ فاسِقٌ شارِبُ خَمْر قاتِلُ النَّفْسِ الُْمحَرَّمَةِ مُعْلِنٌ بِالْفِسْقِ، وَمِثْلی لا یُبایِعُ لِمِثْلِهِ، وَ لکِنْ نُصْبِحُ وَ تُصْبِحُونَ وَ نَنْتَظِرُ وَ تَنْتَظِرُونَ أَیُّنَا أَحَقُّ بِالْخِلافَةِ وَالْبَیْعَةِ».

«اى امیر! ما از خاندان نبوّت و معدن رسالت و جایگاه رفت و آمد فرشتگان و محلّ نزول رحمت الهى مى باشیم. خداوند (اسلام را) با ما آغاز کرد و با ما پایان برد. در حالى که یزید مردى است فاسق، مى گسار، قاتل بى گناهان و آن کسى که آشکارا مرتکب فسق و فجور مى شود. بنابراین، هرگز شخصى مانند من، با مردى همانند وى بیعت نخواهد کرد! ولى به هر حال بگذار صبح شود و به انتظار بمانیم و ببینیم کدام یک از ما، به خلافت و بیعت شایسته تریم!».(1)

مرحوم صدوق(قدّس سرّه) مى گوید: امام(علیه السلام) به ولید فرمود:

«یا عُتْبَةُ(2) قَدْ عَلِمْتَ أَنَا أَهْلُ بَیْتِ الْکَرامَةِ وَ مَعْدِنُ الرِّسالَةِ، وَ أَعْلامُ الْحَقِّ الَّذینَ اَوْدَعَهُ اللّهُ عَزَّ وَ جَلَّ قُلُوبَنا، وَ اَنْطَقَ بِهِ أَلْسِنَتَنا، فَنَطَقَتْ بِاِذْنِ اللّهِ عَزَّ وَ جَلَّ، وَ لَقَدْ سَمِعْتُ جَدّی رَسُولَ اللّهِ(صلى الله علیه وآله) یَقُولُ: «اِنَّ الْخِلاَفَةُ مُحَرَّمَةٌ عَلى وُلْدِ أَبی سُفْیانَ» وَ کَیْفَ أُبایِعُ أَهْلَ بَیْت قَدْ قالَ فیهِمْ رَسُولُ اللّهِ(صلى الله علیه وآله)هذا».

«اى پسر عُتبه! تو مى دانى که ما اهل بیت کرامت و بزرگوارى و معدن رسالتیم، و ماییم آن نشانه هاى حق که خدا به دل هایمان سپرده و زبان ما را بدان گویا ساخته که به اذن خداوند گویا است. سپس فرمود: از جدّم رسول خدا(صلى الله علیه وآله) شنیدم که مى فرمود: «خلافت بر فرزندان ابوسفیان حرام است!» اکنون من چگونه با خاندانى که رسول خدا درباره آنان چنین فرمود، بیعت نمایم؟!».(3)

* * *

این سخن صریح از یک سو با دلیل عقلى، یزید را محکوم مى کرد، چرا که یک فرد آلوده به فسق و فجور و قتل بیگناهان هرگز سزاوار خلافت و حکومت بر مردم نیست، و از سوى دیگر با دلیل نقل ; زیرا پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) با صراحت فرمود خلافت بر دودمان ابوسفیان حرام است.

این سخنان همچون پتکى بر سر ولید فرود آمد، و فهمید با کسى روبرو است که آشیانه اش بسیار بلند است و در این دامها هرگز نمى افتد.


1 . فتوح ابن اعثم، ج 5، ص 18-19 ; مقتل الحسین خوارزمى، ج 1، ص 184 (با مختصر تفاوت) و بحارالانوار، ج 44، ص 325.
2 . با توجّه به این که والى مدینه در آن زمان ولید بن عتبه بود، عبارت «یابن عتبة» صحیح مى باشد.
3 . امالى صدوق، ص 130 و بحارالانوار، ج 44، ص 312.
20 ـ پاسخ نهایى: خلافت بر آل ابوسفیان حرام است!18 ـ پاسخ کوبنده امام(علیه السلام)
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma