79 ـ به سوى خیمه ها برگرد (که بر زنان جهاد نیست)

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی

صفحه کاربران ویژه - خروج
مرتب سازی بر اساس
 
عاشورا: ریشه ها، انگیزه ها، رویدادها، پیامدها
80 ـ شما با جانتان یاریم کردید78 ـ شهداى پرافتخار حمله اوّل

«عبدالله بن عمیر کلبى» از جوانان شجاع و دلاور کوفه بود. روزى در نُخَیله ـ لشکرگاه کوفه ـ سپاه عظیمى را که عازم کربلا بود مشاهده کرد، با خود گفت: به خدا سوگند من مشتاق جهاد با مشرکان هستم و امیدوارم که جنگ با این سپاه که با پسر پیامبرشان عزم جنگ دارند، کمتر از جهاد با مشرکان نباشد، تصمیمش را با همسرش «امّ وهب» در میان گذاشت. وى نیز نظرش را تأیید کرد و به اتفاق همسرش شبانه به سوى کربلا شتافت.

در روز عاشورا چون یسار (غلام زیاد بن ابیه) و سالم (غلام عبیدالله بن زیاد) به میدان آمدند و مبارز طلبیدند، ابتدا حبیب بن مظاهر و بریر بن خضیر عزم میدان کردند ولى امام حسین(علیه السلام) مانع شد، آنگاه عبدالله بن عمیر برخاست و از امام اذن طلبید، امام(علیه السلام)اجازه داد و فرمود:

«گمان دارم که حریفان خود را از پاى درآورى، اگر مى خواهى به جانب آنها برو».

وى به میدان شتافت و با آن دو جنگید و آنها را از پاى درآورد و در حالى که انگشتان دست چپش قطع شده بود به سوى امام برگشت و این رجز را خواند:

إنْ تُنْکِرونِی فَأَنَا بْنُ کَلْبِ *** حَسْبِی بِبَیْتِی فِی عُلَیْم حَسْبی

إنّی امْرَءٌ ذُو مِرَّة وَعَصْب *** وَلَسْتُ بِالْخوّارِ عَنْدَ الْحَرْبِ

إنّی زَعِیمٌ لَکِ أُمَّ وَهْب *** بِالطَّعْنِ فِیهِمْ مَقْدَماً وَالضَّرْبِ(1)

امّ وهب (همسر عبدالله بن عمیر) که شاهد ماجرا بود، عمود خیمه را گرفت و به سوى همسرش رفت و گفت: پدر و مادرم به فدایت، در برابر این ذریه رسول خدا مبارزه کن.

امام حسین(علیه السلام) جلو آمد و فرمود: «جُزیتُمْ مِن أَهْلِ بَیْتِی خَیْراً، إرْجِعِی إلَى النِّساءِ رَحِمَکِ اللهُ فَقَدْ وُضِعَ عَنْکِ الْجِهادُ; خدا به شما در برابر دفاع از اهل بیتم خیر دهد، به سوى زنان برگرد، خدا تو را رحمت کند، جهاد از تو برداشته شد».(2)

سپاه دشمن به راست و چپ حمله برد و جنگ سختى درگرفت و عبدالله بن عمیر همانند شیر مى جنگید تا آنکه به شرف شهادت نایل آمد، همسرش در کنار پیکر قطعه قطعه اش حاضر شد و گفت: «هَنیئاً لَکَ الْجَنَّةُ أَسْأَلُ اللهَ الَّذِی رَزَقَکَ الْجَنَّةَ أَنْ یَصْحَبَنی مَعَکَ; بهشت بر تو گوارا باد، از خدایى که بهشت را بر تو ارزانى داشت مى خواهم که مرا نیز در کنار تو قرار دهد».

چیزى نگذشت که غلام شمر با فرود آوردن عمود خویش بر فرق ام وهب او را در کنار همسرش به شهادت رساند و بدین ترتیب دعاى او به هدف اجابت رسید.

این تنها زنى بود که در کربلا به افتخار شهادت نایل آمد.(3)

* * *

فداکارى این زن تنها در آن نبود که با عمود خیمه به مبارزه با دشمن برخاست و تنها به این نبود که در این راه شربت شهادت نوشید، بلکه از آن مهمتر این بود که وقتى پیکر

پاره پاره همسرش را دید، گفت: «گوارا باد بر تو بهشتى که خدا نصیب تو کرد، از او مى خواهم مرا به تو ملحق کند». این سخن حکایت از بالاترین درجه ایمان آمیخته با شجاعت بى نظیر او مى کرد، چیزى که مى تواند الگو براى همه نسل ها باشد.


1. اگر مرا نمى شناسید پس من فرزند قبیله کلب هستم، این افتخار مرا کافى است که من از قبیله بنى عُلَیم هستم، من مردى نیرومند و قوى پنجه ام و در میدان جنگ ناتوان نیستم، اى ام وهب (همسرم) من تعهد مى کنم که با نیزه و شمشیر زدن رو به سوى دشمن کنم.
2. رجوع کنید به: انساب الاشراف، ج 3، ص 398; مقتل الحسین خوارزمى، ج 2، ص 22 و بحارالانوار، ج 45، ص 27 .
3. رجوع شود به: ابصار العین، ص 106 ; تاریخ طبرى، ج 4، ص 327; کامل ابن اثیر، ج 4، ص 69; بحارالانوار، ج 45، ص 17 و اعیان الشیعة، ج 1، ص 603-604.
80 ـ شما با جانتان یاریم کردید78 ـ شهداى پرافتخار حمله اوّل
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma