104 ـ به خدا سوگند بر عمویت دشوار است!

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی

صفحه کاربران ویژه - خروج
مرتب سازی بر اساس
 
عاشورا: ریشه ها، انگیزه ها، رویدادها، پیامدها
105 ـ شهداى خاندان عقیل103 ـ خدایا شاهد باش

پس از شهادت حضرت على اکبر(علیه السلام) حضرت عبدالله بن حسن که بر اساس برخى از روایات همان قاسم بن حسن است آماده پیکار شد. او نوجوانى بود که هنوز به سنّ بلوغ نرسیده بود. هنگامى که نزد امام(علیه السلام) آمد و نگاه آن حضرت به او افتاد وى را در آغوش گرفت، با هم چنان گریستند که از حال رفتند.

قاسم اجازه میدان رفتن خواست، ولى امام(علیه السلام) نپذیرفت، آنقدر دست و پاى امام را بوسه زد تا رضایت امام را جلب کرد و در حالى که اشک مى ریخت به میدان آمد و این رجز را مى خواند:

إِنْ تُنْکِرُونی فَأَنَا ابْنُ الْحَسَنِ *** سِبْطُ النَّبِىِّ الْمُصْطَفى وَ الْمُؤْتَمَنِ

هذا حُسَیْنٌ کَالاَْسِیرِ الْمُرْتَهَنِ *** بَیْنَ اُناس لاَسُقُوا صَوْبَ الْمُزَنِ

«اگر مرا نمى شناسید بدانید من فرزند امام حسنم!

که او فرزند پیامبر برگزیده و امین خداست!

این حسین(علیه السلام) است که همانند اسیرى است گروگان،میان گروهى که خداوند آنان را از باران رحمت خود سیراب نکند».

چهره مبارکش همانند پاره ماه مى درخشید، پیکار سختى کرد تا آنجا که با سنّ کمش سى و پنج نفر را بر زمین افکند.

حمید بن مسلم مى گوید:

من در لشکر ابن سعد بودم به این نوجوان مى نگریستم که پیراهن و لباسى بلند به تن و نعلینى به پا داشت که بند یکى پاره بود. فراموش نمى کنم که بند نعلین چپش بود. عمرو بن سعد أزْدى گفت: به خدا سوگند! من به او حمله مى کنم (تا وى را از پاى درآورم) گفتم: سبحان الله، این چه تصمیمى است؟ به خدا سوگند! اگر این نوجوان بر من حمله کند من به سوى وى دست تعدّى دراز نخواهم کرد. همان گروهى که وى را احاطه کرده اند، او را بس است.

گفت: نه، هرگز! به خدا سوگند! من بر او یورش خواهم برد، پس حمله کرد و برنگشت تا آن که با شمشیرش فرق او را شکافت. قاسم(علیه السلام) با صورت به زمین افتاد و فریاد زد: عموجان! مرا دریاب.

حمید بن مسلم مى افزاید:

امام(علیه السلام) چون باز شکارى صف ها را شکافت و مانند شیر ژیان حمله کرد و با شمشیر بر عمرو ـ قاتل قاسم ـ ضربتى زد که دستش را از بدن جدا کرد، عمرو در حالى که فریاد مى کشید گریخت، کوفیان خواستند وى را از دست امام(علیه السلام)نجات دهند، ولى بدنش زیر سم اسبان قرار گرفت و کشته شد.

هنگامى که گرد و غبار فرو نشست، دیدند امام(علیه السلام) بر بالین قاسم(علیه السلام) نشسته است و قاسم پاهایش را بر زمین مى سایید. امام(علیه السلام) فرمود:

«عَزَّ وَاللّهِ عَلى عَمِّکَ أَنْ تَدْعوُهُ فَلا یُجیبُکَ، أَوْ یُجیبُکَ فَلا یُعینُکَ، أَوْ یُعینُکَ فَلا یُغْنی عَنْکَ، بُعْداً لِقَوْم قَتَلُوکَ ; به خدا سوگند! بر عمویت ناگوار است که وى را بخوانى ولى نتواند به تو پاسخى دهد، یا پاسخى دهد ولى نتواند تو را یارى کند و یا به کمکت بشتابد ولى تو را بى نیاز نکند. دور باد (از رحمت خدا) گروهى که تو را کشتند».

در روایت دیگرى آمده است که امام(علیه السلام) فرمود:

«بُعْداً لِقَوْم قَتَلُوکَ، وَ مَنْ خَصْمَهُمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ فیکَ جَدُّکَ. عَزَّ وَ اللّهِ عَلى عَمِّکَ أَنْ تَدْعُوهُ فَلا یُجیبُکَ، أَوْ یُجیبُکَ ثُمَّ لا یَنْفَعُکَ، یَوْمٌ وَاللّهِ کَثُرَ واتِرُهُ وَ قَلَّ ناصِرُهُ ; دور باد (از رحمت خدا) گروهى که تو را کشتند و خونخواه تو از اینان در قیامت جدّ تو خواهد بود.

به خدا سوگند! بر عمویت دشوار است که وى را بخوانى ولى نتواند پاسخ دهد یا پاسخ دهد ولى به حال تو سودى نبخشد. به خدا سوگند! امروز روزى است که رنج و مظلومیّت عمویت فراوان و یاورش اندک است».

سپس امام(علیه السلام) پیکر خونین قاسم(علیه السلام) را برداشت و به سوى خیمه ها روانه شد.

راوى مى گوید: گویا هم اکنون مى بینم سینه اش به سینه امام چسبیده بود و پاهایش به زمین کشیده مى شد، با خود گفتم: امام چه مى کند؟ دیدم او را آورده کنار شهداى اهل بیت(علیه السلام) قرار داد و آنگاه عرض کرد:

«اَللّهُمَّ أَحِصَّهُمْ عَدَداً، وَ اقْتُلْهُمْ بَدَداً، وَ لا تُغادِرْ مِنْهُمْ أَحَداً، وَ لا تَغْفِرْ لَهُمْ أَبَداً; صَبْراً یا بَنی عُمُومَتی، صَبْراً یا أَهْلَ بَیْتی، لا رَأَیْتُمْ هَواناً بَعْدَ هذَا الْیَوْمِ أَبَداً ; خدایا! از تعدادشان بکاه و آنان را پراکنده ساز و به قتل برسان و هیچ کس از آنان را باقى مگذار و هرگز آنان را نیامرز! اى عموزادگانم! صبر پیشه سازید! اى اهل بیتم! صبر کنید! بعد از این روز هرگز خوارى نبینید!».(1)


1. مقتل الحسین خوارزمى، ج 2، ص 27-28 و بحارالانوار، ج 45، ص 34-36.
 

 

105 ـ شهداى خاندان عقیل103 ـ خدایا شاهد باش
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma