4 ـ خطبه عجیب دیگرى از فاطمه صغرى(1)

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی

صفحه کاربران ویژه - خروج
مرتب سازی بر اساس
 
عاشورا: ریشه ها، انگیزه ها، رویدادها، پیامدها
5 ـ خطبه اى دیگر!3 ـ خطبه تاریخى زینب کبرى(علیها السلام)در کوفه

یکى از فرزندان موسى بن جعفر(علیه السلام) از آن حضرت نقل مى کند که او از پدر بزرگوارش، از پدرانش نقل کرده است که فاطمه صغرى پس از خروج از کربلا (در کوفه) این خطبه را ایراد کرد:

أَلْحَمْدُللهِِ عَدَدَ الرَّمْلِ وَالْحَصى، وَزِنَةَ الْعَرْشِ اِلَى الثَّرى، أَحْمَدُهُ وَاُؤْمِنُ بِهِ وَأَتَوَکَّلُ عَلَیْهِ، وَأَشْهَدُ اَنْ لا إِلهَ اِلاَّ اللهُ وَحْدَهُ لا شَرِیکَ لَهُ، وَأَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ، وَأَنَّ أَوْلادَهُ ذُبِحُوا بِشَطِّ الْفُراتِ مِنْ غَیْرِ ذَحْل وَلا تِرات.

أَللّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ أَنْ أَفْتَرِیَ عَلَیْکَ الْکَذِبَ، وَأَنْ أَقُولَ خِلافَ ما أَنْزَلْتَ عَلَیْهِ مِنْ أَخْذِ الْعُهُودِ لِوَصِیِّهِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طالِب(علیه السلام) ، ألْمَسْلُوبِ حَقَّهُ، ألمَقْتُولِ مِنْ غَیْرِ ذَنْب، ـ کَما قُتِلَ وَلَدُهُ بِالاَْمْسِ ـ فِی بَیْت مِنْ بُیُوتِ اللهِ، وَبِها مَعْشَرٌ مُسْلِمَةٌ بِأَلْسِنَتِهِمْ، تَعْساً لِرُؤُوسِهِمْ! ما دَفَعَتْ عَنْهُ ضَیْماً فِی حَیاتِهِ وَلا عِنْدَ مَماتِهِ، حَتّى قَبَضْتَهُ إِلَیْکَ مَحْمُودَ النَّقِیبَةِ، طَیِّبَ الضَّرِیبَةِ، مَعْرُوفَ الْمَناقِبِ، مَشْهُورَ الْمَذاهِبِ، لَمْ تَأْخُذْهُ فِیکَ لَوْمَةُ لائِم، وَلا عَذْلُ عاذِل، هَدَیْتَهُ یا رَبِّ لِلإِسْلامِ صَغِیراً، وَحَمِدْتَ مَناقِبَهُ کَبِیراً، وَلَمْ یَزَلْ ناصِحاً لَکَ وَلِرَسُولِکَ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَآلِهِ حَتّى قَبَضْتَهُ إِلَیْکَ زاهِداً فِی الدُّنْیا غَیْرَ حَرِیص عَلَیْها، راغِباً فِی الآخِرَةِ مُجاهِداً لَکَ فِی سَبیلِکَ، رَضَیْتَهُ فَاخْتَرْتَهُ، وَهَدَیْتَهُ إِلى طَریق مُسْتَقیم.

أَمّا بَعْدُ یا أَهْلَ الکُوفَةِ! یا أَهْلَ الْمَکْرِ وَالْغَدْرِ وَالْخُیَلاءِ، إِنّا أَهْلُ بَیْت ابْتَلانَا اللهُ بِکُمْ، وَابْتَلاکُمْ بِنا، فَجَعَلَ بَلاءَنا حَسَناً، وَجَعَلَ عِلْمَهُ عِنْدَنا وَفَهْمَهُ لَدَیْنا، فَنَحْنُ عَیْبَةُ عِلْمِهِ، وَوِعاءُ فَهْمِهِ وَحِکْمَتِهِ، وَحُجَّتُهُ فِی الأَرْضِ فِی بِلادِهِ لِعبادِهِ، أَکْرَمَنَا اللهُ بِکَرامَتِهِ، وَفَضَّلَنا بِنَبِیِّهِ(صلى الله علیه وآله) عَلى کَثیر مِنْ خَلْقِهِ تَفْضِیلا، فَکَذَّبْتُمُونا وَکَفَّرْتُمُونا، وَرَأَیْتُمْ قِتالَنا حَلالا، وَأَموالَنا نَهْباً، کَأَنّا أَوْلادُ التُّرْکِ أَوْ کابُل، کَما قَتَلْتُمْ جَدَّنا بِالأَمْسِ، وَسُیُوفُکُمْ تَقْطُرُ مِنْ دِمائِنا أَهْلَ الْبَیْتِ لِحِقْد مُتَقَدِّم، قَرَّتْ بِذلِکَ عُیُونُکُمْ، وَفَرِحَتْ بِهِ قُلُوبُکُم، اجْتِراءً مِنْکُمْ عَلَى اللهِ، وَمَکْراً مَکَرْتُمْ وَاللهُ خَیْرُ الْماکِرینَ، فَلا تَدْعُوَنَّکُمْ أَنْفُسُکُمْ إِلَى الْجَذَلِ بِما أَصَبْتُمْ مِنْ دِمائِنا، وَنالَتْ أَیْدِیکُمْ مِنْ أَمْوالِنا، فَإِنَّ ما أَصابَنا مِنَ المَصائِبِ الجَلِیلَةِ، وَالرَّزایا الْعَظِیمَةِ (فِی کِتاب مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَها إِنَّ ذلِکَ عَلَى اللهِ یَسِیرٌ، لِکَیْلا تَأْسَوْا عَلى ما فاتَکُمْ وَلاتَفْرَحُوا بِما آتاکُمْ وَاللهُ لایُحِبُّ کُلَّ مُخْتال فَخُور).

تَبّاً لَکُمْ! فَانْظُرُوا اللَّعْنَةَ وَالْعَذابَ، فَکَأَنّما قَدْ حَلَّتْ بِکُمْ، وَتوَاتَرَتْ مِنَ السَّماءِ نَقِماتٌ فَیُسْحِتَکُمْ بِما کَسَبْتُمْ، وَیُذِیقَ بَعْضَکُمْ بَأْسَ بَعْض، ثُمَّ تُخَلَّدُونَ فِی العَذابِ الأَلِیمِ یَوْمَ الْقِیامَةِ بِما ظَلَمْتُمُونا، أَلا لَعْنَةُ اللهِ عَلَى الظّالِمِینَ، وَیْلَکُمْ! أَتَدْرُونَ أَیَّةَ یَد طاعَنَتْنا مِنْکُمْ، أَوْ أَیَّةَ نَفْس نَزَعَتْ إِلى قِتالِنا، أَمْ بِأَیَّةِ رِجْل مَشَیْتُمْ إِلَیْنا؟ تَبْغُونَ مُحارَبَتَنا؟! قَسَتْ قُلُوبُکُمْ، وَغَلُظَتْ أَکْبادُکُمْ، وَطُبِعَ عَلى أَفْئِدَتِکُمْ، وَخُتِمَ عَلى سَمْعِکُمْ وَبَصَرِکُمْ، وَسَوَّلَ لَکُمُ الشَّیْطانُ، وَأَمْلى لَکُمْ، وَجَعَلَ عَلى بَصَرِکُمْ غِشاوَةً فَأَنْتُمْ لاتَهْتَدُونَ.

تَبّاً لَکُمْ یا أَهْلَ الکُوفَةِ! کَمْ تِرات لِرَسُولِ اللهِ(صلى الله علیه وآله) قِبَلَکُمْ، وَذُحُولِهِ لَدَیْکُمْ، ثُمَّ غَدَرْتُمْ بِأَخِیهِ عَلِیٍّ بْنِ أَبِی طالِب(علیه السلام)جَدِّی، وَبَنِیهِ عِتْرَةِ النَّبِیِّ الطَّیِّبِینَ الاَخْیارِ، وَافْتَخَرَ بِذلِکَ مُفْتَخِرٌ فَقالَ:

نَحْنُ قَتَلْنا عَلِیّاً وَبَنِی عَلِىٍّ *** بِسُیُوف هِنْدِیَّة وَرِماح

وَسَبَیْنا نِساءَهُمْ سَبْیَ تُرْک *** وَنَطَحْناهُمْ فَأَیَّ نِطاح

فقالت: بِفِیکَ أَیُّهَا القائِلُ الکَثْکَثُ، وَلَکَ الأَثْلَبُ، إفْتَخَرْتَ بِقَتْلِ قَوْم زَکّاهُمُ اللهُ وَطَهَّرَهُمْ، وَأَذْهَبَ عَنْهُمُ الرِّجْسَ، فَاکْظِمْ وَأَقْعِ کَما أَقْعى أَبُوکَ، وَإِنَّما لِکُلِّ امْرِىء ما قَدَّمَتْ یَداهُ، حَسَدْتُمُونا وَیْلا لَکُمْ عَلى ما فَضَّلَنَا اللهُ.

فَما ذَنْبُنا أَنْ جاشَ دَهْراً بُحورُنا *** وَبَحْرُکَ ساج لایُوارِی الدَّعامِصا

(ذلِکَ فَضْلُ اللهِ یُؤْتِیهِ مَنْ یَشاءُ، وَمَنْ لَمْ یَجْعَلِ اللهُ لَهُ نُوراً فَما لَهُ مِنْ نُور).

«خداى را سپاس مى گویم به شماره ریگها و شنها، و به سنگینى آنچه در عرش تا زمین است; به او ایمان آورده ام و بر او توکل مى کنم و گواهى مى دهم که معبودى جز خداوند نیست، یکتاست و شریکى ندارد و گواهى مى دهم که محمد بنده و فرستاده اوست و فرزندانش بدون هیچ جرمى که شایسته خونخواهى و قصاص باشند، کنار شطّ فرات سر بریده شدند.

خدایا! من به تو پناه مى برم از اینکه بر تو دروغ و افترا ببندم و برخلاف آنچه را که بر پیامبرت نازل کرده اى، سخنى بگویم. از (جمله امورى که بر پیامبرت نازل کرده اى) پیمان گرفتن (از مردم) براى وصىّ آن حضرت على بن ابى طالب(علیه السلام) است. همو که حقّش را غصب کردند و بدون هیچ جرمى وى را به شهادت رساندند، همانگونه که دیروز فرزندش را شهید کردند; آرى، على(علیه السلام) را در خانه اى از خانه هاى خدا شهید کردند(2)، در حالى که آنجا گروهى بودند که به زبان اظهار مسلمانى مى کردند (ولى در حقیقت بویى از اسلام نبرده بودند) نابود باد این گروه از مسلمانان!

(خدایا، این مردم) نه در زمان حیات على(علیه السلام) و نه به هنگام مرگش به یارى اش نشتافتند تا آنکه او را به نزد خود فرا خوانده اى، در حالى که اخلاقى پسندیده، نهادى پاک، فضایلى شناخته شده و راه و روشى روشن داشت. هرگز در راه تو از سرزنش سرزنش کنندگان و نکوهش نکوهش گران نمى هراسید.

پروردگارا! تو او را از کودکى به سوى اسلام هدایت کردى و خلق و خوى او را در بزرگسالى اش ستودى. او پیوسته خیرخواه (دین) تو و پیامبرت بود، تا آنگاه که او را به نزد خود فرا خوانده اى در حالى آن حضرت نسبت به دنیا بى اعتنا و نسبت به آخرت دلبسته و در راه تو مجاهد و تلاشگر بود. از او خشنود بودى و در نتیجه او را برگزیدى و به راه مستقیم هدایتش نمودى.

اما بعد! اى کوفیان! اى حیله گران و پیمان شکنان و خودخواهان! ما خاندانى هستیم که خداوند ما را مبتلاى شما ساخت و شما را مورد آزمون ما قرار داد، ولى امتحان ما را نیکو قرار داد (ما از عهده این آزمون به خوبى برآمدیم از این رو) دانش و فهم خویش را به نزد ما و ویژه ما قرار داد. و ما را در زمین در میان شهرهایش، براى مردم حجت قرار داد. ما را به کرامتش، گرامى داشت و به عظمت پیامبرش ما را بر بسیارى از مردم برترى داد، ولى شما ما را تکذیب کردید و در حق ما ناسپاسى روا داشتید، کشتن ما را حلال دانستید و اموال ما را به غارت بردید، گویا ما مسلمان نیستیم، همانگونه که دیروز (در همین کوفه) جدّ ما (على(علیه السلام)) را به شهادت رساندید. خون ما اهل بیت(علیهم السلام) از شمشیرهایتان ـ به سبب کینه هاى پیشین ـ مى چکد. (به خاطر این همه جنایت در حق ما) چشمانتان روشن و قلبتان شادمان شد و این همه را به سبب جرأت و جسارتتان در برابر خدا و مکر و نیرنگ (با احکام او) انجام دادید، ولى خداوند بهتر از هر کسى، نیرنگهاى شما را باطل خواهد ساخت!

هرگز به خاطر خونى که از ما بر زمین ریختید و اموالى که از ما به غارت بردید، شادمان نباشید; چرا که مصیبت هاى بزرگ و ضررهاى سنگینى که به ما رسیده، سرنوشتى بود که در کتاب (تقدیر الهى براى احیاى دین و رسوایى ظالمان) پیش از آفرینش ما، مقدّر شده بود; به یقین این کار براى خداوند آسان است، تا نسبت به آنچه که از دست شما رفته، اندوهگین نشوید و نسبت به آنچه که به شما رسیده، شادمان (و مغرور) نگردید و خداوند هیچ متکبّر مغرورى را دوست ندارد.

خدا نابودتان کند! در انتظار لعنت و عذاب الهى باشید، گویا نزدیک است که بر شما فرود آید و بلاهاى آسمانى به شما برسد و شما را به خاطر اعمالتان نابود نماید و (به کیفر اعمالتان) در همین دنیا به جان یکدیگر بیفتید، سپس در قیامت به خاطر ستمى که به ما کردید، در عذاب دردناک الهى جاودانه خواهید بود. لعنت خدا بر ستمگران باد!

واى بر شما! آیا مى دانید با چه دستى به ما ضربه زدید و با چه افرادى به جنگ با ما برخاستید و با چه پایى به نبرد ما آمدید؟ شما (در تمام این تکاپوها) به انگیزه جنگ با ما برخاستید! قلبهایتان سخت و خشن باد. بر دلها و گوشها و چشمهایتان مهر (عدم هدایت) زده شده و شیطان، زشتى ها (و گناهان) را براى شما زینت داده و شما را با آرزوهاى طولانى فریفته و بر چشمهایتان پرده اى افکنده، که دیگر هدایت نخواهید شد.

اى کوفیان! خدا نابودتان کند! چقدر کینه و دشمنى با رسول خدا دارید که درصدد انتقام برآمدید و (شما همان کسانى هستید که) با برادر رسول خدا، على بن ابى طالب ـ جدّ من ـ و نیز با فرزندانش که عترت پیامبر و از پاکان و خوبانند، از درِ پیمان شکنى و بىوفایى وارد شدید (و آنها را به شهادت رساندید) تا آنجا که کسى از شما با افتخار گفت:

ما کسانى هستیم که على و فرزندان على را با شمشیرهاى هندى و با نیزه ها کشتیم و زنان آنها را همانند زنان غیر مسلمان به اسارت گرفتیم و با آنها به شدت به جنگ و ستیز برخاستیم».

* * *

فاطمه صغرى(علیها السلام) پس از خواندن این دو بیت، در حالى که شاعرِ این ابیات را مورد خطاب قرار مى داد، ادامه داد:

«اى گوینده، خاک بر دهانت باد! آیا به کشتن گروهى افتخار مى کنى که خداوند آنان را پاک و پاکیزه قرار داد و هر نوع پلیدى را از آنان مرتفع ساخت، پس خاموش باش و مانند پدرت همچون سگ بنشین (و آرام بگیر). (بدانید که) براى هر کس آن چیزى است که از پیش فرستاده (و نتیجه آن را خواهد دید) واى بر شما! که به سبب برترى هایى که خداوند به ما عنایت کرد، نسبت به ما حسادت ورزیدید».

سپس این بیت شعر را خواند:

«گناه ما چیست اگر دریاى (دانش و فضایل) ما به خروش آمد و سراسر گیتى را در بر گرفت; ولى دریاى تو چنان آرام و بى تحرک (و کوچک) است که حتى یک حیوان کوچک دریایى را در بر نمى گیرد».

آنگاه سخنش را با این جمله به پایان برد:

«همه این برترى ها، فضل و لطف الهى است که به هر کس بخواهد (و شایسته بداند) عطا مى کند، ولى آن کس که خداوند براى او نورى قرار نداد، هرگز نورى نخواهد داشت».

راوى این خبر مى گوید: با این خطبه، صداى گریه مردم بلند شد و خطاب به آن حضرت گفتند: «اى دختر پاکان! بس است! قلب ما را آتش زدى و سینه هاى ما را سوزاندى و به درون ما آتش افکندى».

فاطمه صغرى(علیها السلام) آرام گرفت و ساکت شد. درود بر او و بر پدر و جدش باد.(3)

* * *

خطبه دختر امام حسین(علیه السلام) همچون خطبه عمّه اش زینب(علیها السلام) یادآور خطبه هاى آتشین على(علیه السلام) در برابر دشمنان است.

الفاظ، پرمعنى و هیجان انگیز، حملاتْ کوبنده، و تعبیراتْ تکان دهنده است و هرگز به سخنان یک مصیبت زده داغدیده اسیر نمى ماند!

این خطبه ها، مشتمل بر بیان یک سلسله حقایق تاریخى است که پرونده تاریک دشمنان اهل بیت(علیهم السلام)و بىوفایى مدّعیان دوستى را ورق مى زند و همه را رسوا مى کند.

این خطبه ها پرده ها را کنار مى زند و تبلیغات چندین ساله بنى امیه را خنثى مى سازد و اسلام را از خطر بزرگى که از سوى آنان و اعوان و انصارشان تهدید مى شد، رهایى مى بخشد.

در مجموع، این خطبه ها نهال شهادت شهداى کربلا را آبیارى کرده و به ثمر مى نشاند و اگر این خطبه ها نبود، به یقین وضع به گونه دیگرى بود.


1. ظاهراً این فاطمه، همان فاطمه بنت الحسین است که همسر حسن مثنّى (فرزند امام حسن(علیه السلام)) بوده است و تعبیر به «کَما قَتَلْتُمْ جَدَّنا بِالاَْمْسِ» در خطبه وى که مراد از آن امیرمؤمنان(علیه السلام) است، نیز شاهد این سخن است; اما تعبیر به «فاطمه صغرى» شاید نشانگر آن باشد که امام حسین(علیه السلام)دختر دیگرى به نام فاطمه داشته، که از او بزرگتر بوده است; ولى دلیل تاریخى بر این احتمال نداریم. بنابراین، بعید نیست که این نام گذارى به خاطر شباهتى باشد که فاطمه بنت الحسین به حضرت فاطمه زهرا(علیها السلام) داشت. همانگونه که شیخ مفید در ارشاد، ص 366 نقل مى کند که امام حسین(علیه السلام)به برادرزاده اش حسن که براى خواستگارى یکى از دخترانش سکینه یا فاطمه آمده بود، فرمود: من فاطمه را براى تو بر مى گزینم، چرا که شباهت فراوانى به مادرم فاطمه(علیها السلام) دارد. بنابراین وى را با مقایسه به آن بانوى بزرگ اسلام فاطمه صغرى(علیها السلام) نامیدند.
2. باید توجه داشت که جمله «کَما قُتِلَ وَلَدُهُ بِالاَْمْسِ» جمله معترضه و اشاره به شهادت امام حسین(علیه السلام)است و جمله «فی بَیْت مِنْ بُیُوتِ اللهِ» و جمله هاى بعد از آن، مربوط به حضرت امیرمؤمنان على(علیه السلام)است.
3. احتجاج طبرسى، ص 104-108 همچنین رجوع کنید به: ملهوف (لهوف)، ص 194-197 و بحارالانوار، ج 45، ص 110-111.

 

5 ـ خطبه اى دیگر!3 ـ خطبه تاریخى زینب کبرى(علیها السلام)در کوفه
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma