شیعیان دیگر هواى نینوا دارد حسین *** روى دل با کاروان کربلا دارد حسین
از حریم کعبه جدّش به اشکى شُست دست *** مروه پشت سر نهاد امّا صفا دارد حسین
مى برد در کربلا هفتاد و دو ذبح عظیم *** بیش از اینها حرمت کوى منا دارد حسین
پیش رو راه دیار نیستى کافیش نیست *** اشک و آه عالمى هم در قفا دارد حسین
بودن اهل حرم دستور بود و سرّ غیب *** ورنه این بى حرمتى ها کى روا دارد حسین
سروران پروانگانِ شمع رخسارش ولى *** چون سحر روشن که سر از تن جدا دارد حسین
سر به راه دل نهاده راه پیماى عراق *** مى نماید خود که عهدى با خدا دارد حسین
او وفاى عهد را با سر کند سودا ولى *** خون بدل از کوفیان بىوفا دارد حسین
دشمنانش بى امان و دوستانش بىوفا *** با کدامین سر کند؟ مشکل دو تا دارد حسین
آب خود، با دشمنان تشنه قسمت مى کند *** عزّت و آزادگى بین تا کجا دارد حسین
ساز عشق است و به دل هر زخم پیکان زخمه اى *** گوش کن عالم پر از شور و نوا دارد حسین
دست آخر کز همه بیگانه شد دیدم هنوز *** با دم خنجر نگاهى آشنا دارد حسین
رخت و دیباج حرم چون گل بتاراجش برند *** تا بجایى که کفن از بوریا دارد حسین
اشک خونین گو بیا بنشین بچشم «شهریار» *** کاندرین گوشه عزایى بى ریا دارد حسین
«شهریار»