زیارت حضرت حمزه(علیه السلام)

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی

صفحه کاربران ویژه - خروج
مرتب سازی بر اساس
 
مفاتیح نوین
زیارت سایر شهداى اُحُد:زیارت مشاهد و مساجد مدینه:

فضیلت زیارت حضرت حمزه(علیه السلام):

1ـ «فخرالمحقّقین» در رساله «النیّة» روایتى را از رسول اکرم(صلى الله علیه وآله) نقل مى کند که فرمود: هر که مرا زیارت کند، ولى به زیارت عمویم حمزه نرود در حقّ من جفا کرده است!(1)

2ـ و نیز «محدّث قمى» در «بیت الاحزان» روایت کرده که حضرت فاطمه(علیها السلام) بعد از وفات پدر بزرگوار خود هر هفته، روزهاى دوشنبه و پنج شنبه به زیارت حمزه و شهداى اُحد مى رفت و نماز مى خواند و در آن جا دعا مى کرد و تا زمان وفاتش آن را ترک نفرمود و بعضى از راویان گفته اند که آن سیّده جلیله سر قبر حمزه مى رفت و گریه مى کرد و من در یکى از روزها به زیارت حمزه مشرّف شدم دیدم که آن مظلومه نزد قبر حمزه مشغول به گریه است، من صبر کردم تا گریه اش فرو نشست، نزدیک رفتم و سلام کردم و گفتم: یا سیِّدَةَ النِّسْوانِ به خدا سوگند که با گریه ات رگهاى دلم را قطع کردى. فرمود: براى من گریستن سزاوار است چرا که داغدار بهترین پدر هستم. سپس گفت: واشَوْقاهُ اِلى رَسُولِ الله(صلى الله علیه وآله) آنگاه این بیت را زمزمه کرد:

اِذا ماتَ یَوْماً مَیِّتٌ قَلَّ ذِکرُهُ / وَذِکْرُ اَبى مُذْ ماتَ وَاللهِ اَکْثَرُ(2)

هر کس مى میرد یاد و ذکر او کم مى شود / غیر از پدرم که به خدا قسم پس از مرگش یادش بیشتر شده است (و روز به روز هم فزونتر مى شود)

3ـ «شیخ مفید» مى نویسد: رسول الله(صلى الله علیه وآله) در زمان حیاتش امر فرمود که به زیارت قبر حمزه بروند و حضرتش خود نیز به زیارت حمزه و سایر شهدا مى رفت و حضرت فاطمه(علیها السلام) نیز پس از وفات پدر بزرگوارش هر صبح و هر شام (براى تسلّى خاطر) به زیارت قبر حمزه مى رفت و مسلمانان هم پى در پى به زیارت قبرش مى رفتند.(3)

«علاّمه مجلسى» از «شیخ مفید» و «سیّد بن طاووس» و «شهید اوّل» رضوان الله تعالى علیهم نقل کرده که براى زیارت قبر حمزه (در اُحد) مى گویى:

اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا عَمَّ رَسُولِ اللهِ، صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ،السَّلامُ عَلَیْکَ یا

سلام بر تو اى عموى گرامى رسول خدا که درود خدا بر او و آلش باد سلام بر تو اى

خَیْرَ الشُّهَدآءِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَسَدَ اللهِ وَاَسَدَ رَسُولِهِ، اَشْهَدُ اَنَّکَ قَدْ

بهترین شهیدان سلام بر تو اى شیر خدا وشیر رسول خدا گواهى دهم که تو براستى

جاهَدْتَ فِى اللهِ عَزَّوَجَلَّ، وَجُدْتَ بِنَفْسِکَ، وَنَصَحْتَ رَسُولَ اللهِ، وَکُنْتَ

جهاد کردى در راه خداى عزوجل و جان خود را در این راه بذل کردى و براى رسول خدا خیرخواهى کردى و مشتاق بودى

فیما عِنْدَاللهِ سُبْحانَهُ راغِباً، بِاَبى اَنْتَ وَاُمّى، اَتَیْتُکَ مُتَقَرِّباً اِلى رَسُولِ

آنچه را نزد خداى سبحان بود پدر و مادرم به فدایت من در این جا به نزد شما آمدم تابدینوسیله به رسول

اللهِ، صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ، بِذلِکَ راغِباً اِلَیْکَ فِى الشَّفاعَةِ، اَبْتَغى بِزِیارَتِکَ

خدا صلى الله علیه و آله تقرّب جویم و اشتیاق به تو در شفاعت دارم جوینده ام بوسیله زیارتت

خَلاصَ نَفْسى، مُتَعَوِّذاً بِکَ مِنْ نار اسْتَحَقَّها مِثْلى بِما جَنَیْتُ عَلى

خلاص کردن جانم را پناهنده ام به تو از آتشى که امثال من بواسطه جنایتى که کرده ایم

نَفْسى، هارِباً مِنْ ذُنُوبِىَ الَّتِى احْتَطَبْتُها عَلى ظَهْرى، فَزِعاً اِلَیْکَ رَجآءَ

مستحق آن گشته ایم گریزانم از گناهانى که برپشت خویش بار کرده ام پناهنده ام به تو به امید

رَحْمَةِ رَبّى، اَتَیْتُکَ مِنْ شُقَّة بَعیدَة، طالِباً فَکاکَ رَقَبَـتى مِنَ النّارِ، وَقَدْ

رحمت پروردگارم به زیارتت آمده ام از راهى پررنج و دور و خواهان آزادى خویش از دوزخم و براستى

اَوْقَرَتْ ظَهْرى ذُنُوبى، وَاَتَیْتُ ما اَسْخَطَ رَبّى، وَلَمْ اَجِدْ اَحَدًا اَفْزَعُ اِلَیْهِ

که خم کرده پشتم را سنگینى بار گناهانم و به کارى که موجب خشم پروردگار من است دست زده ام و نیافتم کسى را که به او پناه برم

خَیْراً لى مِنْکُمْ اَهْلَ بَیْتِ الرَّحْمَةِ، فَکُنْ لى شَفیعاً یَوْمَ فَقْرى وَحاجَتى،

بهتر از شما خاندان رحمت پس تو (اى سرور بزرگوار) شفیعم باش در روز ندارى و نیازم

فَقَدْ سِرْتُ اِلَیْکَ مَحْزُوناً، وَاَتَیْتُکَ مَکْرُوباً، وَسَکَبْتُ عَبْرَتى عِنْدَکَ باکِیاً،

که راه پیمودم به سویت غمناک و آمده ام به نزدت در حال محنت زدگى و ریختم اشکم را در پیشت گریان

وَصِرْتُ اِلَیْکَ مُفْرَداً، وَاَنْتَ مِمَّنْ اَمَرَنِىَ اللهُ بِصِلَتِهِ، وَ حَثَّنى عَلى بِرِّهِ،

و به درگاهت آمده ام تک و تنها و تو از کسانى هستى که خداوند به من دستور پیوند او را داده و به نیکى به او وادارم کرده

وَدَلَّنى عَلى فَضْلِهِ، وَهَدانى لِحُبِّهِ، وَ رَغَّبَنى فِى الْوِفادَةِ اِلَیْهِ، وَاَلْهَمَنى

و بر فضل و برتریش راهنماییم کرده و به محبتش هدایت نموده و به رفتن سَرِ خوانِ کرمش ترغیبم کرده و به من الهام کرده

طَلَبَ الْحَوائِجِ عِنْدَهُ، اَنْتُمْ اَهْلُ بَیْت لا یَشْقى مَنْ تَوَلاّکُمْ، وَلا یَخیبُ مَنْ

که حاجاتم رادر پیش او بخواهم شما خاندانى هستید که بدبخت نشود هر که دوستتان دارد و نومید نگردد هر که

اَتاکُمْ، وَلا یَخْسَرُ مَنْ یَهْویکُمْ، وَلا یَسْعَدُ مَنْ عاداکُمْ *

به درگاهتان آید وزیانکار نشود هر که هواى شما در سر دارد و روى سعادت نبیند هر که شما را دشمن دارد

آنگاه رو به قبله مى کنى و دو رکعت نماز زیارت بجا مى آورى و پس از آن (در صورت امکان) خود را به قبر مى چسبانى و مى گویى:

اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدوَ آلِ مُحَمَّد، اَللّهُمَّ اِنّى تَعَرَّضْتُ لِرَحْمَتِکَ بِلُزُومى

خدایا درود فرست بر محمّد و آل محمّد خدایا من خود را در گذرگاه مهرت قرار دادم بدان که ملازم

لِقَبْرِ عَمِّ نَبِیِّکَ، صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ، لِتُجیرَنى مِنْ نِقْمَتِکَ فى یَوْم تَکْثُرُ

قبر عموى پیغمبرت صلى الله علیه و آله گشتم تا مرا در پناه خود گیرد از انتقام تو در روزى که صداها

فیهِ الاَْصْواتُ، وَتَشْغَلُ کُلُّ نَفْس بِما قَدَّمَتْ، وَتُجادِلُ عَنْ نَفْسِها، فَاِنْ

در آن روز بسیار گردد و هرکس سرگرم شود بدانچه از پیش فرستاده و از خویشتن دفاع کند پس اگر

تَرْحَمْنِى الْیَوْمَ فَلا خَوْفٌ عَلَىَّ وَلا حُزْنٌ، وَاِنْ تُعاقِبْ فَمَوْلىً لَهُ الْقُدْرَةُ

در آن روز به من رحم کنى که ترس و اندوهى ندارم و اگر کیفرم کنى پس تو مولایى هستى که قدرت دارى

عَلى عَبْدِهِ، وَلا تُخَیِّبْنى بَعْدَ الْیَوْمِ، وَلا تَصْرِفْنى بِغَیْرِ حاجَتى، فَقَدْ

بر بنده خود ولى ناامیدم مکن پس از این روز و بازم مگردان (از این جا) بدون حاجتم چون که

لَصِقْتُ بِقَبْرِ عَمِّ نَبِیِّکَ، وَتَقَرَّبْتُ بِهِ اِلَیْکَ ابْتِغآءَ مَرْضاتِکَ، وَ رَجآءَ

خود را به قبر عموى پیغمبرت چسبانده و بوسیله او به درگاه تو تقرّب جویم به آرزوى

رَحْمَتِکَ، فَتَقَبَّلْ مِنّى، وَعُدْ بِحِلْمِکَ عَلى جَهْلى، وَبِرَاْفَتِکَ عَلى جِنایَةِ

دست رسى به خشنودیهایت و به امید دریافت رحمتت پس بپذیر از من و بازگرد به بردباریت بر نادانى من و به مهرت بر جنایتى که

نَفْسى، فَقَدْ عَظُمَ جُرْمى، وَما اَخافُ اَنْ تَظْلِمَنى، وَلکِنْ اَخافُ سُوءَ

بر خود کردم چون که گناهم بزرگ است و ترس از آن ندارم که به من ستم کنى ولى از بدى حساب

الْحِسابِ، فَانْظُرِ الْیَوْمَ تَقَلُّبى عَلى قَبْرِ عَمِّ نَبِیِّکَ، صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ،

ترس دارم پس بنگر امروز پناه آوردنم را به قبر عموى پیغمبرت که درود خداوند بر او و آلش باد

فَبِهِما فُکَّنى مِنَ النّارِ، وَلا تُخَیِّبْ سَعْیى، وَلا یَهوُنَنَّ عَلَیْکَ ابْتِهالى، وَلا

پس به حق هر دوى آنها که آزادم کن از آتش و نومید مکن کوششم را و مبادا زارى من نزد تو ناچیز و خوار قرار گیرد و

تَحْجُبَنَّ عَنْکَ صَوْتى، وَلا تَقْلِبْنى بِغَیْرِ حَوائِجى، یا غِیاثَ کُلِّ مَکْرُوب

صداى من از تو محجوب گردد وبدون حاجاتم مرا باز نگردان اى فریادرس هر محنت زده

وَ مَحْزُون، وَیا مُفَرِّجاً عَنِ الْمَلْهُوفِ الْحَیْرانِ الْغَریقِ الْمُشْرِفِ عَلَى

و غمناک و اى گشاینده (اندوه) از اندوهگین سرگردان و غریقى که مشرف بر

الْهَلَکَةِ، فَصَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد، وَانْظُرْ اِلَىَّ نَظْرَةً لا اَشْقى بَعْدَها

هلاکت است پس درود فرست بر محمّد و آل محمّد و بنگر به من نگریستنى که هرگز پس از آن بدبخت نشوم

اَبَداً، وَارْحَمْ تَضَرُّعى وَعَبْرَتى وَانْفِرادى، فَقَدْ رَجَوْتُ رِضاکَ،

و رحم کن به زارى و اشک و تنهاییم چونکه من به خشنودیت امیدوارم

وَتَحَرَّیْتُ الْخَیْرَ الَّذى لا یُعْطیهِ اَحَدٌ سِواکَ، فَلا تَرُدَّ اَمَلى، اَللّـهُمَّ اِنْ

و جویایم آن خیرى را که عطا نکند آن را احدى جز تو پس آرزویم را باز مگردان خدایا اگر

تُعاقِبْ فَمَوْلىً لَهُ الْقُدْرَةُ عَلى عَبْدِهِ، وَجَزآئِهِ بِسُوءِ فِعْلِهِ، فَلا اَخیبَنَّ

کیفر کنى پس مولایى هستى که بر بنده ات قدرت دارى و پاداش عمل بدش بوده پس نومیدم مساز

الْیَوْمَ، وَلا تَصْرِفْنى بِغَیْرِ حاجَتى، وَلا تُخَیِّبَنَّ شُخُوصى وَوِفادَتى، فَقَدْ

امروز و بازم مگردان بدون روا شدن حاجتم و ناامید مکن حرکت کردن و آمدنم را چون که

اَنْفَدْتُ نَفَقَتى، وَاَتْعَبْتُ بَدَنى، وَقَطَعْتُ الْمَفازاتِ، وَخَلَّفْتُ الاَْهْلَ وَالْمالَ

پولم را خرج کرده ام و بدنم را به تعب افکندم و بیابانهاى بسیارى را پشت سر گذاردم و زن و فرزند و مال و منالم

وَ ما خَوَّلْتَنى، وَآثَرْتُ ما عِنْدَکَ عَلى نَفْسى، وَلُذْتُ بِقَبْرِ عَمِّ نَبِیِّکَ، صَلَّى

و آنچه را به من دادى همه را بجاى گذاردمو آنچه را پیش توست براى خود اختیار کردم و به قبر عموى پیغمبرت صلى

اللهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ، وَتَقَرَّبْتُ بِهِ ابْتِغآءَ مَرْضاتِکَ، فَعُدْ بِحِلْمِکَ عَلى جَهْلى،

الله علیه و آله پناه آوردم و بوسیله او براى جستن خشنودیت تقرّب جستم پس بازگرد با بردباریت بر نادانیم

وَبِرَاْفَتِکَ عَلى ذَنْبى، فَقَدْ عَظُمَ جُرْمى، بِرَحْمَتِکَ یا کَریمُ یا کَریمُ.(4)

و با مهرت بر گناهم که براستى گناهانم بزرگ گشته به مهرت اى بزرگوار اى بزرگوار.

 

 


1 مستدرک الوسائل، جلد 10، صفحه 198، حدیث 2.
2. بیت الاحزان، صفحه 168.
3. فصول المختارة، صفحه 131.
4. بحار الانوار، جلد 97، صفحه 220، حدیث 18.
زیارت سایر شهداى اُحُد:زیارت مشاهد و مساجد مدینه:
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma