زیارت دوم (زیارت جامعه کبیره):

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی

صفحه کاربران ویژه - خروج
مرتب سازی بر اساس
 
مفاتیح نوین
زیارت سوم (زیارت جامعه دیگرى از امام صادق(علیه السلام)):زیارت اوّل (زیارت منقول از امام رضا(علیه السلام)):

«شیخ صدوق» در کتاب «من لا یحضره الفقیه» از یکى از یاران حضرت هادى(علیه السلام) روایت کرده که گفت: خدمت آن حضرت(علیه السلام) عرض کردم: یابن رسول الله! زیارتى به من تعلیم فرما که از حیث بلاغت کامل باشد و با آن، هر کدام از شما را که خواستم زیارت کنم، فرمود: پس از غسل زیارت، هرگاه به درگاه حرم رسیدى بایست و بگو:

اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ، وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ، وَ اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ

گواهى دهم که معبودى نیست جز خداى یگانه اى که شریک ندارد و گواهى دهم که محمّد که درودهاى خدا بر او و آلش باد بنده و رسول اوست

و چون وارد حرم شدى و نگاهت به قبر افتاد، مى ایستى و سى مرتبه اَللهُ اکْبَرُ مى گویى. سپس اندکى با آرامش دل و آرامش تن و کوتاه گرفتن گام ها راه مى روى، آنگاه مى ایستى و بار دیگر سى مرتبه اَللهُ اکْبَرُ مى گویى، سپس نزدیک قبر مطهّر مى روى و چهل مرتبه اَللهُ اکْبَرُ مى گویى (تا صد مرتبه کامل شود)(1) آنگاه مى گویى:

اَلسَّلامُ عَلَیْکُمْ یا اَهْلَ بَیْتِ النُّبُوَّةِ، وَمَوْضِعَ الرِّسالَةِ، وَمُخْتَلَفَ الْمَلائِکَةِ،

سلام بر شما اى خاندان نبوت و جایگاه رسالت و مرکز رفت و آمد فرشتگان

وَمَهْبِطَ الْوَحْىِ، وَمَعْدِنَ الرَّحْمَةِ، وَخُزّانَ الْعِلْمِ، وَمُنْتَهَى الْحِلْمِ، وَاُصُولَ

و جاى فرود آمدن وحى (الهى) و معدن رحمت (حق) و گنجینه داران دانش و سرحد نهایى بردبارى و اصول و اساس

الْکَرَمِ، وَقادَةَ الاُْمَمِ، وَاَوْلِیآءَ النِّعَمِ، وَعَناصِرَ الاَْبْرارِ، وَدَعآئِمَ الاَْخْیارِ،

کرم و بزرگوارى و پیشوایان ملّتها و در اختیار دارندگان نعمتها و ریشه و اصول نیکان و استوانه هاى خوبان

وَساسَةَ الْعِبادِ، وَاَرْکانَ الْبِلادِ، وَاَبْوابَ الاْیمانِ، وَاُمَنآءَ الرَّحْمنِ،

و زمامداران بندگان و پایه ها و ستونهاى شهرها و بلاد و درهاى ایمان و امینهاى خداى رحمان

وَسُلالَةَ النَّبِیّینَ، وَصَفْوَةَ الْمُرْسَلینَ، وَعِتْرَةَ خِیَرَةِ رَبِّ الْعالَمینَ، وَ رَحْمَةُ

و نژاد پیمبران و زبده (اولاد) رسولان و عترت انتخاب شدگان پروردگار جهانیان، و رحمت

اللهِ وَ بَرَکاتُهُ، اَلسَّلامُ عَلى اَئِمَّةِ الْهُدى، وَ مَصابیحِ الدُّجى، وَاَعْلامِ التُّقى،

خدا و برکاتش (نیز بر آنها باد) سلام بر پیشوایان هدایت و چراغهاى تاریکى و نشانه هاى پرهیزکارى

وَ ذَوِى النُّهى، وَاُولِى الْحِجى، وَ کَهْفِ الْوَرى، وَوَرَثَةِ الاَْنْبِیآءِ، وَالْمَثَلِ

و صاحبان خرد و دارندگان عقل و فطانت و پناهگاه مردمان و وارثان پیمبران و نمونه

الاَْعْلى، وَالدَّعْوَةِ الْحُسْنى، وَ حُجَجِ اللهِ عَلى اَهْلِ الدُّنْیا وَالاْخِرَةِ

اعلاى (الهى) و اهل دعوت نیکو (که مردم را به خدا مى خوانند) و حجّت هاى خدا بر اهل دنیا و آخرت

وَالاُْولى، وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُهُ، اَلسَّلامُ عَلى مَحآلِّ مَعْرِفَةِ اللهِ، وَمَساکِنِ

و این جهان و رحمت خدا و برکاتش (نیز بر ایشان باد) سلام بر جایگاههاى شناسایى خدا و مسکنهاى

بَرَکَةِ اللهِ، وَمَعادِنِ حِکْمَةِ اللهِ، وَحَفَظَةِ سِرِّاللهِ، وَحَمَلَةِ کِتابِ اللهِ، وَاَوْصِیآءِ

برکت خدا و کانهاى حکمت و فرزانگى خدا و نگهبانان راز خدا و حاملان کتاب خدا و اوصیاى

نَبِىِّ اللهِ، وَذُرِّیَّةِ رَسُولِ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ، وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَکاتُهُ،

پیامبر خدا و فرزندان رسول خدا صلى الله علیه و آله، و رحمت خدا و برکاتش (نیز بر ایشان باد)

اَلسَّـلامُ عَلَى الدُّعاةِ اِلَى اللهِ، وَالاَْدِلاّءِ عَلى مَرْضاتِ اللهِ، وَالْمُسْتَقِرّینَ

سلام بر خوانندگان بسوى خدا و رهنمایان بسوى موجبات خشنودى خدا و استقرار یافتگان

فى اَمْرِ اللهِ، وَالتّآمّینَ فى مَحَبَّةِ اللهِ، وَالْمُخْلِصینَ فـى تَوْحیدِ اللهِ،

در فرمان خدا و کاملان در دوستى و محبّت خدا و مخلصان در یگانه پرستى خدا

وَالْمُظْهِرینَ لاَِمْرِ اللهِ وَنَهْیِهِ، وَعِبادِهِ الْمُکْرَمینَ الَّذینَ لا یَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ،

و آشکار کنندگان امر و نهى خدا و بندگان گرامى خدا آنان که پیشى نگیرند بر خداوند در گفتار

وَهُمْ بِاَمْرِهِ یَعْمَلُونَ، وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَکاتُهُ، اَلسَّلامُ عَلَى الاَْئِمَّةِ الدُّعاةِ،

و آنان که بدستورش عمل کنند، و رحمت خدا و برکاتش (بر ایشان باد) سلام بر امامان دعوت کننده (بحق)

وَالْقادَةِ الْهُداةِ، وَالسّادَةِ الْوُلاةِ، وَالذّادَةِ الْحُماةِ، وَاَهْلِ الذِّکْرِ، وَاُولِى

و پیشوایان راهنما و آقایان سرپرست و دفاع کنندگان و حامیان (از دین خدا) و اهل ذکر و فرمانداران

الاَْمْرِ، وَبَقِیَّةِ اللهِ، وَخِیَرَتِهِ وَحِزْبِهِ، وَعَیْبَةِ عِلْمِهِ، وَحُجَّتِهِ وَصِراطِهِ،

و نمایندگان خدا و برگزیدگان او و گروه او و گنجینه دانشش و حجّت او و راه او

وَنُورِهِ وَبُرْهانِهِ(1)، وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَکاتُهُ، اَشْهَدُ اَنْ لا اِلـهَ اِلاَّ اللهُ وَحْدَهُ لا

و نور او و دلیل روشن او، و رحمت خدا و برکاتش (بر ایشان باد) گواهى دهم که نیست معبودى جز خداى یگانه

شَریکَ لَهُ، کَما شَهِدَ اللهُ لِنَفْسِهِ، وَشَهِدَتْ لَهُ مَلائِکَتُهُ وَاُولُوا الْعِلْمِ مِنْ

که شریک ندارد چنانچه گواهى داده خدا براى خودش و گواهى دادند براى او فرشتگانش و دانشمندان از

خَلْقِهِ، لا اِلـهَ اِلاَّ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکیمُ، وَاَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ الْمُنْتَجَبُ،

خلق او معبودى نیست جز او که نیرومند و فرزانه است و گواهى دهم که محمّد بنده انتخاب شده اوست

وَرَسُولُهُ الْمُرْتَضى، اَرْسَلَهُ بِالْهُدى وَدینِ الْحَقِّ، لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ

و رسول پسندیده اوست که فرستاد او را با هدایت و آیین حق تا پیروزش کند بر همه آیین ها

وَلَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ، وَاَشْهَدُ اَنَّکُمُ الاَْئِمَّةُ الرّاشِدُونَ الْـمَهْدِیُّونَ،

و گرچه خوش نداشته باشند مشرکان و گواهى دهم که شمایید پیشوایان راهبر راه یافته

اَلْمَعْصُومُونَ الْمُکَرَّمُونَ، اَلْمُقَرَّبُونَ الْمُتَّقُونَ، اَلصّادِقُونَ الْمُصْطَفَوْنَ،

معصوم گرامى مقرّب پرهیزکار راستگوى زبده

اَلْمُطیعُونَ للهِِ، اَلْقَوّامُونَ بِاَمْرِهِ، اَلْعامِلُونَ بِاِرادَتِهِ، اَلْفآئِزُونَ بِکَرامَتِهِ،

فرمانبرداران خدا و قیام کنندگان به فرمانش و انجام دهندگان خواسته اش و آنان که به مقام کرامت او رسیدند،

اِصْطَفاکُمْ بِعِلْمِهِ، وَارْتَضاکُمْ لِغَیْبِهِ، وَاخْتارَکُمْ لِسِرِّهِ، وَاجْتَبیکُمْ بِقُدْرَتِهِ،

برگزیدتان به علم خود وپسندیدتان براى جریانات غیب (وپس پرده) خود وانتخابتان کرد براى راز خود و اختیارتان کرد به قدرتش

وَ اَعَزَّکُمْ بِهُداهُ، وَ خَصَّکُمْ بِبُرْهانِهِ، وَ انْتَجَبَکُمْ لِنُورِهِ، وَ اَیَّدَکُمْ بِرُوحِهِ،

و عزیزتان کرد به راهنمایى خود و مخصوصتان داشت به دلیل روشنش و برگزید شما را براى نور خود و تأیید کرد شما را به روح خود و

وَرَضِیَکُمْ خُلَفآءَ فى اَرْضِهِ، وَحُجَجاً عَلى بَرِیَّتِهِ، وَاَنْصاراً لِدینِهِ،

پسندید شما را براى جانشینى در زمینش و تا که حجّت هایى باشید بر مخلوقش و یاورانى براى دینش و

وَحَفَظَةً لِسِرِّهِ، وَخَزَنَةً لِعِلْمِهِ، وَ مُسْتَوْدَعاً لِحِکْمَتِهِ، وَ تَراجِمَةً لِوَحْیِهِ،

نگهبانانى براى رازش و گنجینه دارانى براى دانشش و سپردگان حکمتش و مفسران وحیش و

وَاَرْکاناً لِتَوْحیدِهِ،وَشُهَدآءَ عَلى خَلْقِهِ، وَاَعْلاماً لِعِبادِهِ، وَ مَناراً فى بِلادِهِ،

پایه هاى یگانه شناسیش و گواهانى بر خلقش و نشانه هایى براى بندگانش و مشعل هایى در شهرهاو بلادش

وَ اَدِلاّءَ عَلى صِراطِهِ، عَصَمَکُمُ اللهُ مِنَ الزَّلَلِ، وَآمَنَکُمْ مِنَ الْفِتَنِ، وَ

و راهنمایانى بر راهش، خداوند نگهداشت شما را از لغزش و ایمن داشت شما را از فتنه ها و آزمایشات

طَهَّرَکُمْ مِنَ الدَّنَسِ، وَ اَذْهَبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ(2)، وَطَهَّرَکُمْ تَطْهیراً، فَعَظَّمْتُمْ

و پاکتان کرد از چرکى و دور کرد از شما پلیدى را و بخوبى پاکیزه تان کرد، شما نیز (در برابر) عظیم شمردید

جَلالَهُ، وَ اَکْبَرْتُمْ شَأْنَهُ، وَ مَجَّدْتُمْ کَرَمَهُ، وَاَدَمْتُمْ ذِکْرَهُ(3)، وَ وَکَّدْتُمْ میثاقَهُ،

شوکتش را و مقامش را بزرگ دانستید و کرمش را ستودید و به ذکر او ادامه دادید و پیمانش را محکم کردید

وَاَحْکَمْتُمْ عَقْدَ طـاعَتِهِ، وَنَصَحْتُمْ لَهُ فِى السِّرِّ وَ الْعَلانِیَةِ، وَ دَعَوْتُمْ اِلى

و آن عهدى را که در فرمانبرداریش داشتید سخت استوار کردید و در پنهانى و آشکار براى او خیرخواهى کردید و مردم را با

سَبیلِهِ بِالْحِکْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ، وَبَذَلْتُمْ اَنْفُسَکُمْ فى مَرْضاتِهِ،

حکمت و پند نیکو به راهش دعوت کردید و در راه خشنودى او بذل جان کردید

وَصَبَرْتُمْ عَلى ما اَصابَکُمْ فى جَنْبِهِ، وَاَقَمْتُمُ الصَّلاةَ، وَآتَیْتُمُ الزَّکاةَ،

و در مقابل پیش آمدهاى ناگوار بخاطر او بردبارى کردید، و نماز را بپا داشتید و زکات را پرداختید

وَاَمَرْتُمْ بِالْمَعْرُوفِ، وَنَهَیْتُمْ عَنِ الْمُنْکَرِ، وَجاهَدْتُمْ فِى اللهِ حَقَّ جِهادِهِ،

و امر به معروف و نهى از منکر کردید و در راه خدا آن طور که باید جهاد و مبارزه کردید

حَتّى اَعْلَنْتُمْ دَعْوَتَهُ، وَ بَیَّنْتُمْ فَرآئِضَهُ، وَ اَقَمْتُمْ حُدُودَهُ، وَ نَشَرْتُمْ شَرایِعَ

تا بالاخره دعوت حق را آشکار و واجبات او را بیان داشتید و حدود و مقرراتش را برپا داشتید و دستورات و احکامش

اَحْکامِهِ، وَ سَنَنْتُمْ سُنَّتَهُ، وَ صِرْتُمْ فى ذلِکَ مِنْهُ اِلَى الرِّضا، وَ سَلَّمْتُمْ لَهُ

را منتشر ساختید و روش او را مقرّر داشتید و در راه رضاى او گام برداشتید و تسلیم

الْقَضآءَ، وَ صَدَّقْتُمْ مِنْ رُسُلِهِ مَنْ مَضى، فَالرّاغِبُ عَنْکُمْ مارِقٌ، وَاللاّزِمُ

قضا و قدر او شدید و پیمبران گذشته او را تصدیق کردید پس آن که از شما رو گرداند از دین خارج گشته و آن که ملازم

لَکُمْ لاحِقٌ، وَ الْمُقَصِّرُ فى حَقِّکُمْ زاهِقٌ، وَالْحَقُّ مَعَکُمْ وَ فیکُمْ وَ مِنْکُمْ

شما بود به حق رسیده وآنکه کوتاهى کرد در حق شما نابود گردید، و حق همراه شما و در میان شما خاندان و از جانب شماست

وَاِلَیْکُمْ، وَاَنْتُمْ اَهْلُهُ وَ مَعْدِنُهُ، وَمیراثُ النُّبُوَّةِ عِنْدَکُمْ، وَ اِیابُ الْخَلْقِ

و بسوى شما بازگردد و شمایید اهل حق ومعدن آن، و میراث نبوت نزد شماست و بازگشت خلق خدا

اِلَیْکُمْ، وَحِسابُهُمْ عَلَیْکُمْ، وَفَصْلُ الْخِطابِ عِنْدَکُمْ، وَ آیاتُ اللهِ لَدَیْکُمْ،

بسوى شماست و حسابشان با شماست و سخنى که حق و باطل را جدا کند نزد شماست و آیات خدا پیش شماست

وَ عَزآئِمُهُ فیکُمْ، وَ نُورُهُ وَ بُرْهانُهُ عِنْدَکُمْ، وَ اَمْرُهُ اِلَیْکُمْ، مَنْ والاکُمْ فَقَدْ

و تصمیمات قطعى او درباره شماست و نور و دلیل روشنش نزد شما است و امر امامتش محول به شما است، هر که شما را دوست دارد

والَى اللهَ، وَ مَنْ عاداکُمْ فَقَدْ عادَ اللهَ، وَ مَنْ اَحَبَّکُمْ فَقَدْ اَحَبَّ اللهَ، وَمَنْ

خداى را دوست داشته و هر که شما را دشمن دارد خداى را دشمن داشته و هرکس به شما محبّت داشته باشد به خدا محبّت داشته و هرکس

اَبْغَضَکُمْ فَقَدْ اَبْغَضَ اللهَ، وَ مَنِ اعْتَصَمَ بِکُمْ فَقَدِ اعْتَصَمَ بِاللهِ، اَنْتُمُ الصِّراطُ

با شما کینه توزد با خدا کینه توزى کرده و هرکه به شما چنگ زند به خدا چنگ زده شمایید شاهراه

الاَْقْوَمُ، وَشُهَدآءُ دارِ الْفَنآءِ، وَشُفَعآءُ دارِ الْبَقآءِ، وَالرَّحْمَةُ الْمَوْصُولَةُ،

و راه راست و گواهان در این دار فانى (دنیا) و شفیعان در خانه پایدار (قیامت) و رحمت پیوسته (حق)

وَالاْیَةُ الْمَخْزُونَةُ، وَالاَْمانَةُ الْمُحْفُوظَةُ، وَالْبابُ الْمُبْتَلى بِهِ النّاسُ، مَنْ

و آن نشانه پنهان در گنجینه و آن امانتى که نگهدارى شده (یا حفظش بر مردم واجب است) و آن درگاهى که مردم بدان آزمایش شوند هرکه

اَتیکُمْ نَجى، وَمَنْ لَمْ یَاْتِکُمْ هَلَکَ، اِلَى اللهِ تَدْعُونَ، وَعَلَیْهِ تَدُلُّونَ، وَبِهِ

به نزد شما آمد نجات یافت و هر کس نیامد هلاک شد (شما مردم را) بسوى خدا مى خوانید و بر او راهنمایى کنید و به او

تُؤْمِنُونَ، وَلَهُ تُسَلِّمُونَ، وَبِاَمْرِهِ تَعْمَلُونَ، وَاِلى سَبیلِهِ تُرْشِدُونَ، وَبِقَوْلِهِ

ایمان دارید و تسلیم اوهستید و بدستورش عمل کنید و بسوى راه او (مردم را) ارشاد کنید و به گفتار او

تَحْکُمُونَ، سَعِدَ مَنْ والاکُمْ، وَ هَلَکَ مَنْ عاداکُمْ، وَ خابَ مَنْ جَحَدَکُمْ،

حکم کنید، نیک بخت شد هر که شما را دوست دارد و به هلاکت رسید هر که شما را دشمن داشت و زیانکار شد منکر شما

وَضَلَّ مَنْ فارَقَکُمْ، وَ فازَ مَنْ تَمَسَّکَ بِکُمْ، وَ اَمِنَ مَنْ لَجَاَ اِلَیْکُمْ، وَسَلِمَ

و گمراه شد آن که از شما جدا گشت و رستگار شد آنکه به شما چنگ زد و ایمن گشت آنکه بدرگاه شما پناه آورد و سلامت یافت

مَنْ صَدَّقَکُمْ، وَهُدِىَ مَنِ اعْتَصَمَ بِکُمْ، مَنِ اتَّبَعَکُمْ فَالْجَنَّةُ مَاْویهُ، وَ مَنْ

هر که شما را تصدیق کرد و هدایت شد هر که به شما چنگ زد، هر که پیروى شما را کرد بهشت مأواى اوست و هر که

خالَفَکُمْ فَالنّارُ مَثْویهُ، وَ مَنْ جَحَدَکُمْ کافِرٌ، وَ مَنْ حارَبَکُمْ مُشْرِکٌ، وَ مَنْ

مخالفت شما را کرد دوزخ جایگاه اوست، و هر که منکر شما شد کافر و هر که با شما جنگ کرد مشرک است و هر کس

رَدَّ عَلَیْکُمْ فى اَسْفَلِ دَرَک مِنَ الْجَحیمِ، اَشْهَدُ اَنَّ هذا سابِقٌ لَکُمْ فیما

شما را رد کرد در ته جهنم جاى دارد گواهى دهم که این مقام و منزلت در زمان

مَضى، وَ جار لَکُمْ فیما بَقِىَ، وَ اَنَّ اَرْواحَکُمْ وَ نُورَکُمْ وَ طینَتَکُمْ واحِدَةٌ،

گذشته براى شما ثابت بوده و در آینده زمان نیز براى شما جارى است و همانا روانهاى شما ونورتان وسرشتتان یکى است

طابَتْ وَ طَهُرَتْ بَعْضُها مِنْ بَعْض، خَلَقَکُمُ اللهُ اَنْواراً، فَجَعَلَکُمْ بِعَرْشِهِ

همگى پاک و پاکیزه است و برخى از برخى دیگر گرفته شده خداوند شما را بصورت نورهایى آفرید و گرداگرد عرش

مُحْدِقینَ، حَتّى مَنَّ عَلَیْنا بِکُمْ، فَجَعَلَکُمْ فى بُیُوت اَذِنَ اللهُ اَنْ تُرْفَعَ

خود قرارتان داد تا آنگاه که با آوردنتان در این جهان بر ما منّت گذارد و قرارتان داد در خانه هایى که اجازه داد بلند گردند

وَیُذْکَرَ فیهَا اسْمُهُ، وَجَعَلَ صَلَواتَنا عَلَیْکُمْ،وَما خَصَّنا بِهِ مِنْ وِلایَتِکُمْ

و نام او در آنها برده شود و مقرّر داشت که درودهاى ما بر شما و هم چنین آنچه را از دوستى شما براى ما مخصوص داشته همه اینها موجب

طیباً لِخَُلْقِنا، وَ طَهارَةً لاَِنْفُسِنا، وَ تَزْکِیَةً لَنا، وَ کَفّارَةً لِذُنُوبِنا، فَکُنّا عِنْدَهُ

پاکى اخلاق ما و پاک شدن خود ما و تزکیه ما و کفاره گناهان ما باشد و ما در نزد خدا از زمره

مُسَلِّمینَ بِفَضْلِکُمْ، وَمَعْرُوفینَ بِتَصْدیقِنا اِیّاکُمْ، فَبَلَغَ اللهُ بِکُمْ اَشْرَفَ

تسلیم شدگان برترى شما و شناخته شدگان به تصدیق مقام شما بودیم پس خداوند برساند شما را به شریفترین

مَحَلِّ الْمُکَرَّمینَ، وَ اَعْلى مَنازِلِ الْمُقَرَّبینَ، وَاَرْفَعَ دَرَجاتِ الْمُرْسَلینَ،

جایگاه گرامیان و بلندترین منازل مقرّبان و بالاترین درجات رسولان

حَیْثُ لا یَلْحَقُهُ لاحِقٌ، وَ لا یَفُوقُهُ فآئِقٌ، وَ لا یَسْبِقُهُ سابِقٌ، وَ لا یَطْمَعُ

آن جا که کسى بدان نرسد و فوق آن جایگاه کسى راه نیابد و پیش روى بر آن پیشى نگیرد و براى رسیدن

فى اِدْراکِهِ طامِعٌ، حَتّى لا یَبْقى مَلَکٌ مُقَرَّبٌ، وَلا نَبِىٌّ مُرْسَلٌ، وَ لا

بدانجا کسى طمع نبندد، تا این که بجاى نماند فرشته مقرّبى و نه پیامبر مرسلى و نه

صِدّیقٌ وَ لا شَهیدٌ، وَ لا عالِمٌ وَ لا جاهِلٌ، وَ لادَنِىٌّ وَ لا فاضِلٌ، وَ لا

صدّیق و نه شهیدى و نه عالم و نه جاهلى و نه پست و نه برترى و نه

مُؤْمِنٌ صالِحٌ، وَ لا فاجِرٌ طالِحٌ، وَ لا جَبّارٌ عَنیدٌ، وَ لا شَیْطانٌ مَریدٌ، وَ لا

مؤمن نیک کردار و نه تبهکار بدکارى و نه گردنکش ستیزه جو و نه اهریمن متمرّدى و نه

خَلْقٌ فیما بَیْنَ ذلِکَ شَهیدٌ، اِلاَّ عَرَّفَهُمْ جَلالَةَ اَمْرِکُمْ، وَ عِظَمَ خَطَرِکُمْ،

خلق دیگرى که در این میان گواه باشد جز آن که بشناساند به او خداوند جلالت و قدر و عظمت مقام و

وَکِبَرَ شَاْنِکُمْ، وَتَمامَ نُورِکُمْ، وَصِدْقَ مَقاعِدِکُمْ، وَثَباتَ مَقامِکُمْ، وَشَرَفَ

بزرگى منزلت و کامل بودن نورتان را و درستى منصبها و پابرجا بودنتان را (در اطاعت حق) و شرافت

مَحَلِّکُمْ وَ مَنْزِلَتِکُمْ عِنْدَهُ، وَ کَرامَتَکُمْ عَلَیْهِ، وَ خاصَّتَکُمْ لَدَیْهِ، وَ قُرْبَ

همگان و منزلت شما را در پیش خود و مقام گرامى شما را و خصوصیتى که در نزد او دارید و جایگاه

مَنْزِلَتِکُمْ مِنْهُ، بِاَبى اَنْتُمْ وَاُمّى وَ اَهْلى وَ مالى وَ اُسْرَتى، اُشْهِدُ اللهَ

نزدیکى که نسبت به او دارید پدر و مادر و خاندان و مال و فامیلم فداى شما گواه گیرم خدا را و

وَاُشْهِدُکُمْ، اَنّى مُؤْمِنٌ بِکُمْ وَبِما آمَنْتُمْ بِهِ، کافِرٌ بِعَدُوِّکُمْ وَ بِما کَفَرْتُمْ بِهِ،

گواه گیرم شما را که من ایمان دارم به شما و بدانچه شما بدان ایمان دارید و کافرم نسبت به دشمن شما و بدانچه شما انکار آن را کردید

مُسْتَبْصِرٌ بِشَاْنِکُمْ وَبِضَلالَةِ مَنْ خالَفَکُمْ، مُوال لَکُمْ وَ لاَِوْلِیآئِکُمْ، مُبْغِضٌ

بینایم به مقام شما و به گمراهى آن که با شما مخالفت کرد دوست دار شما و (دوستدار) دوستان شمایم و بغض

لاَِعْدآئِکُمْ وَ مُعاد لَهُمْ، سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَکُمْ، وَ حَرْبٌ لِمَنْ حارَبَکُمْ، مُحَقِّقٌ

دشمنانتان را در دل دارم و دشمن آنهایم صلحم با هر که با شما صلح کند و در جنگم با هرکس که با شما در جنگ است حق مى دانم

لِما حَقَّقْتُمْ، مُبْطِلٌ لِما اَبْطَلْتُمْ، مُطیعٌ لَکُمْ، عارِفٌ بِحَقِّکُمْ، مُقِرٌّ بِفَضْلِکُمْ،

آنچه را شما حق دانستید و باطل دانم آنچه را شما باطل دانستید پیرو شمایم عارف به حق شمایم اقرار به برترى شما دارم

مُحْتَمِلٌ لِعِلْمِکُمْ، مُحْتَجِبٌ بِذِمَّتِکُمْ، مُعْتَرِفٌ بِکُمْ، مُؤْمِنٌ بِاِیابِکُمْ،

بار علم دانش شما را تحمل کنم و از مهالک در پرده عهد و امان شما روم به شما (وحقّتان) اعتراف دارم و به بازگشتتان ایمان دارم

مُصَدِّقٌ بِرَجْعَتِکُمْ، مُنْتَظِرٌ لاَِمْرِکُمْ، مُرْتَقِبٌ لِدَوْلَتِکُمْ، آخِذٌ بِقَوْلِکُمْ،

و رجعت شما را تصدیق دارم و چشم براه فرمان شما و منتظر دولت شمایم گفتارتان را بگیرم

عامِلٌ بِاَمْرِکُمْ، مُسْتَجیرٌ بِکُمْ، زآئِرٌ لَکُمْ، لائِذٌ عآئِذٌ بِقُبُورِکُمْ، مُسْتَشْفِعٌ

و دستورتان را انجام دهم و به شما پناه جویم و شما را زیارت کنم و به قبرهاى شما پناه آرم و شما را بدرگاه

اِلَى اللهِ عَزَّوَجَلَّ بِکُمْ، وَ مُتَقَرِّبٌ بِکُمْ اِلَیْهِ، وَ مُقَدِّمُکُمْ اَمامَ طَلِبَتى،

خداى عزوجل شفیع آرم و بوسیله شما به پیشگاهش تقرّب جویم و شما را در پیش روى خواسته و

وَحَوآئِجى وَ اِرادَتى فى کُلِّ اَحْوالى وَ اُمُورى، مُؤْمِنٌ بِسِرِّکُمْ

حاجات و اراده ام قرار دهم در همه حالات و کارهایم، ایمان دارم به نهان شما و

وَعَلانِیَتِکُمْ، وَشاهِدِکُمْ وَ غآئِبِکُمْ، وَ اَوَّلِکُمْ وَ آخِرِکُمْ، وَ مُفَوِّضٌ فى ذلِکَ

آشکارتان و حاضرتان و غایبتان و اوّل و آخرتان و در این باره کار را به خودتان وامى گذارم

کُلِّهِ اِلَیْکُمْ، وَ مُسَلِّمٌ فیهِ مَعَکُمْ، وَ قَلْبى لَکُمْ مُسَلِّمٌ(5)، وَ رَاْیى لَکُمْ تَبَعٌ،

(ایرادى به شما ندارم) و تسلیم شمایم و دلم نیز تسلیم شماست و رأى من نیز تابع (راى) شماست

وَنُصْرَتى لَکُمْ مُعَدَّةٌ، حَتّى یُحْیِىَ اللهُ تَعالى دینَهُ بِکُمْ، وَ یَرُدَّکُمْ فى اَیّامِهِ،

و یاریم برایتان آماده است تا آن که خداى تعالى دینش را بوسیله شما زنده کند و دوباره بازگرداند شما را در روزها (ى حکومت) خود

وَ یُظْهِرَکُمْ لِعَدْلِهِ، وَ یُمَکِّنَکُمْ فى اَرْضِهِ، فَمَعَکُمْ مَعَکُمْ لامَعَ غَیْرِکُمْ(5)،

و آشکارتان سازد براى عدل خود و پابرجایتان کند در روى زمینش، پس با شما باشم با شما نه با غیر شما

آمَنْتُ بِکُمْ، وَتَوَلَّیْتُ آخِرَکُمْ بِما تَوَلَّیْتُ بِهِ اَوَّلَکُمْ، وَبَرِئْتُ اِلَى اللهِ

و ایمان دارم به شما و دوست دارم آخرین فرد شما را به همان دلیل که دوست دارم اوّلین شخص شما را و بیزارى جویم به پیشگاه خداى

عَزَّوَجَلَّ مِنْ اَعْدآئِکُمْ، وَ مِنَ الْجِبْتِ وَ الطّاغُوتِ وَ الشَّیاطینِ وَ حِزْبِهِمُ

عزوجل از دشمنانتان و از جبت و طاغوت (خلفاى ناحق) و شیاطین و پیروانشان

الظّالِمینَ لَکُمْ، وَ الْجاحِدینَ لِحَقِّکُمْ، وَ الْمارِقینَ مِنْ وِلایَتِکُمْ،

(سایر غاصبین) آن ستمکاران بر شما و منکران حق شما و بیرون روندگان از زیر بار ولایت و زمامدارى شما

وَالْغاصِبینَ لاِِرْثِکُمْ، وَالشّآکّینَ فیکُمْ، وَالْمُنْحَرِفینَ عَنْکُمْ، وَمِنْ کُلِّ

و غصب کنندگان میراث شما و شک کنندگان درباره شما و منحرف شدگان از طریقه شما و از هر

وَلیجَة دُونَکُمْ، وَکُلِّ مُطاع سِواکُمْ، وَمِنَ الاَْئِمَّةِ الَّذینَ یَدْعُونَ اِلَى النّارِ،

همدم و وسیله اى غیر از شما و هر فرمانروایى جز شما و از پیشوایانى که مردم را به دوزخ مى خوانند

فَثَبَّتَنِىَ اللهُ اَبَداً ما حَییتُ عَلى مُوالاتِکُمْ وَمَحَبَّتِکُمْ وَدینِکُمْ، وَوَفَّقَنى

پس خداوند پابرجایم بدارد همیشه تا زنده ام بر موالات و دوستى و دین و آیین شما و موفقم دارد

لِطاعَتِکُمْ، وَ رَزَقَنى شَفاعَتَکُمْ، وَ جَعَلَنى مِنْ خِیارِ مَوالیکُمُ، اَلتّابِعینَ

براى فرمانبردارى شما و روزیم گرداند شفاعت شما را و قرارم دهد از برگزیدگان دوستانتان آنان که تابع

لِما دَعَوْتُمْ اِلَیْهِ، وَ جَعَلَنى مِمَّنْ یَقْتَصُّ آثارَکُمْ، وَ یَسْلُکُ سَبیلَکُمْ،

دعوت شما هستند و بگرداند مرا از کسانى که پیروى کند از آثار شما و مى رود به راه شما

وَیَهْتَدى بِهُدیکُمْ، وَ یُحْشَرُ فى زُمْرَتِکُمْ، وَ یُکَرُّ فى رَجْعَتِکُمْ، وَیُمَلَّکُ

و راهنمایى جوید به راهنمایى شما و محشور گردد در گروه شما و بازگردد در دوران رجعت و بازگشت شما و به فرمانروایى رسد

فى دَوْلَتِکُمْ، وَیُشَرَّفُ فى عافِیَتِکُمْ، وَ یُمَکَّنُ فى اَیّامِکُمْ، وَ تَقِرُّ عَیْنُهُ

در دوران حکومت شما و مفتخر گردد به عافیت (و حسن عاقبت) از شما و مقتدر گردد در روزهاى (حکومت) شما و روشن گردد دیده اش

غَداً بِرُؤْیَتِکُمْ، بِاَبى اَنْتُمْ وَ اُمّى وَ نَفْسى وَ اَهْلى وَمالى، مَنْ اَرادَ اللهَ بَدَءَ

فرداى قیامت بدیدار شما پدر و مادرم و خودم و خاندان و داراییم به فداى شما هر که آهنگ خدا کند

بِکُمْ، وَ مَنْ وَحَّدَهُ قَبِلَ عَنْکُمْ، وَمَنْ قَصَدَهُ تَوَجَّهَ بِکُمْ، مَوالِىَّ لااُحْصـى

از شما شروع کند و آن کس که خدا را به یکتایى شناسد از شما پذیرد و هر که قصد او کند به شما رو کند سروران من

ثَنآئَکُمْ، وَلا اَبْلُغُ مِنَ الْمَدْحِ کُنْهَکُمْ، وَمِنَ الْوَصْفِ قَدْرَکُمْ، وَ اَنْتُمْ نُورُ

ثناى شما را نتوانم کرد و با مدح به کنه و حقیقت شما نرسم و با توصیف قدر و منزلت شما را بیان نتوانم که شمایید روشنى

الاَْخْیارِ، وَ هُداةُ الاَْبْرارِ، وَ حُجَجُ الْجَبّارِ، بِکُمْ فَتَحَ اللهُ وَ بِکُمْ یَخْتِمُ،

خوبان و راهنماى نیکان و حجّت هاى خداى جبار، خداوند (عالم وجود را) به شما آغاز کرد و به شما نیز ختم کند

وَبِکُمْ یُنَزِّلُ الْغَیْثَ، وَ بِکُمْ یُمْسِکُ السَّمآءَ اَنْ تَقَعَ عَلَى الاَْرْضِ اِلاَّ بِاِذْنِهِ،

و بخاطر شما فرو ریزد باران را و بخاطر شماست که نگهدارد آسمان را از این که بر زمین افتد جز به اذن او

وَبِکُمْ یُنَفِّسُ الْهَمَّ، وَیَکْشِفُ الضُّرَّ، وَ عِنْدَکُمْ ما نَزَلَتْ بِهِ رُسُلُهُ، وَ هَبَطَتْ

و بخاطر شما بگشاید اندوه را و برطرف کند سختى را و در پیش شماست آنچه را پیمبرانش فرود آورده و

بِهِ مَلائِکَتُهُ، وَ اِلى جَـدِّکُمْ بُعِثَ الـرُّوحُ الاَْمینُ.

فرشتگانش به زمین آوردند و بسوى جدّ شما برادرت روح الامین (جبرئیل) نازل گردید.

(در صورتى که مخاطب در این زیارت، امیرمؤمنان(علیه السلام) باشد به جاى «وَاِلى جَدِّکُمْ» «وَاِلى أخیکَ» مى گویى).

آتاکُمُ اللهُ ما لَمْ یُؤْتِ اَحَداً مِنَ الْعالَمینَ، طَاْطَاَ کُلُّ شَریف

به شما داده است خداوند آنچه را به هیچ یک از مردم جهانیان نداده سر (فروتنى) بزیر آورده هر شخص شریفى

لِشَرَفِکُمْ، وَبَخَعَ کُلُّ مُتَکَبِّر لِطاعَتِکُمْ، وَخَضَعَ کُلُّ جَبّار لِفَضْلِکُمْ، وَذَلَّ

در برابر شرف شما و گردن نهاده هر متکبرى به فرمانبردارى شما و فروتن گشته هر گردنکشى در برابر فضل شما

کُلُّ شَىْء لَکُمْ، وَاَشْرَقَتِ الاَْرْضُ بِنُورِکُمْ، وَفازَ الْفآئِزُونَ بِوِلایَتِکُمْ،

و خوار شده هر چیزى براى شما و روشن شد زمین به پرتو نور شما و رستگار شدند مردمان رستگار بوسیله ولایت و دوستى شما،

بِکُمْ یُسْلَکُ اِلَى الرِّضْوانِ، وَعَلى مَنْ جَحَدَ وِلایَتَکُمْ غَضَبُ الرَّحْمنِ،

بوسیله شما به بهشت رضوان توان رسید و بر آن کس که منکر فرمانروایى شماست خشم خداى رحمان است،

بِاَبى اَنْتُمْ وَاُمّى وَنَفسى وَاَهْلى وَمالى، ذِکْرُکُمْ فِى الذّاکِرینَ، وَاَسْمآؤُکُمْ

پدر و مادرم و خودم و خاندان و داراییم فداى شما باد، (اى سروران من گرچه) ذکر شما در (زبان) ذکرکنندگان است و نامهایتان

فِى الاَْسْمآءِ، وَاَجْسادُکُمْ فِى الاَْجْسادِ، وَاَرْواحُکُمْ فِى اْلأَرْواحِ،

در میان نامها و پیکرتان با سایر پیکرها و روانتان در میان سایر روانها

وَاَنْفُسُکُمْ فِى النُّفُوسِ، وَآثارُکُمْ فِى الاْثارِ، وَقُبُورُکُمْ فِى الْقُبُورِ، فَما

و جانهاتان در (عداد) سایر جانها و آثارتان در میان آثار (دیگران) و قبرهاتان در (شمار) سایر قبرهاست ولى (شما را چه نسبت با دیگران)

اَحْلى اَسْمآئَکُمْ، وَاَکْرَمَ اَنْفُسَکُمْ، وَاَعْظَمَ شَاْنَکُمْ، وَاَجَلَّ خَطَرَکُمْ، وَاَوْفى

چه شیرین است نامهایتان و بزرگوار است جانهاتان و بزرگ است مقامتان و برجسته است منزلت و موقعیتتان و با وفاست

عَهْدَکُمْ، وَاَصْدَقَ وَعْدَکُمْ(7)، کَلامُکُمْ نُورٌ، وَاَمْرُکُمْ رُشْدٌ، وَوَصِیَّتُکُمُ

عهدتان و راست است وعده تان سخنتان نور و دستورتان یکپارچه رشد و رستگارى است، سفارشتان

التَّقْوى، وَفِعْلُکُمُ الْخَیْرُ، وَعادَتُکُمُ الاِْحْسانُ، وَسَجِیَّتُکُمُ الْکَرَمُ،

پرهیزکارى و کارتان خیر و خوبى و عادت شما احسان و نیکى و شیوه شما کرم

وَشَاْنُکُمُ الْحَقُّ وَالصِّدْقُ وَالرِّفْقُ، وَقَوْلُکُمْ حُکْمٌ وَحَتْمٌ، وَرَاْیُکُمْ عِلْمٌ

و بزرگوارى و رفتارتان حق و راستى و مدارایى است و گفتارتان مسلم و حتمى است و رأى شما دانش

وَحِلْمٌ وَحَزْمٌ، اِنْ ذُکِرَ الْخَیْرُ کُنْتُمْ اَوَّلَهُ، وَاَصْلَهُ وَفَرْعَهُ، وَمَعْدِنَهُ وَمَاْویهُ

و بردبارى و دوراندیشى است اگر از خیر و خوبى ذکرى به میان آید آغاز و ریشه و شاخه و مرکز و جایگاه

وَمُنْتَهاهُ، بِاَبى اَنْتُمْ وَاُمّى وَنَفْسى، کَیْفَ اَصِفُ حُسْنَ ثَنآئِکُمْ، وَاُحْصى

و پایانش شمایید پدر و مادرم و خودم به فداى شما چگونه توصیف کنم ثناى نیکوى شما را و چگونه شماره کنم

جَمیلَ بَلائِکُمْ، وَبِکُمْ اَخْرَجَنَا اللهُ مِنَ الذُّلِّ، وَفَرَّجَ عَنّا غَمَراتِ

آزمایشهاى خوبى که دادید و بوسیله شما بود که خدا ما را از ذلت بیرون آورد و گشایش داد به گرفتاریهاى

الْکُرُوبِ، وَاَنْقَذَنا مِنْ شَفا جُرُفِ الْهَلَکاتِ وَمِنَ النّارِ، بِاَبى اَنْتُمْ وَاُمّى

سخت ما و نجاتمان داد از پرتگاه هلاکت و نابودى و هم از آتش دوزخ، پدر و مادرم

وَنَفْسى، بِمُوالاتِکُمْ عَلَّمَنَا اللهُ مَعالِمَ دِینِنا، وَاَصْلَحَ ماکانَ فَسَدَ مِنْ

و خودم به فداى شما که بوسیله دوستى شما خداوند به ما یاد داد دستورات دینمان را و اصلاح کرد آنچه را که از دنیاى ما تباه گشته بود

دُنْیانا، وَبِمُوالاتِکُمْ تَمَّتِ الْکَلِمَةُ، وَعَظُمَتِ النِّعْمَةُ، وَائْتَلَفَتِ الْفُرْقَةُ،

و بوسیله شما کلمه (توحید و معارف دین) کامل شد و نعمت بزرگ گشت و جدایى و اختلاف مبدّل به الفت و اتحاد گردید

وَبِمُوالاتِکُمْ تُقْبَلُ الطّاعَةُ الْمُفْتَرَضَةُ، وَلَکُمُ الْمَوَدَّةُ الْواجِبَةُ، وَالدَّرَجاتُ

و بوسیله موالات شما پذیرفته گردد فرمانبردارى واجب و (تنها) دوستى شماست که بر خلق لازم و فرض است و از آن شماست درجات

الرَّفیعَةُ، وَالْمَقامُ الْمَحْمُودُ، وَالْمَکانُ(8) الْمَعْلُومُ عِنْدَ اللهِ عَزَّوَجَلَّ، وَالْجاهُ

بلند و مقام شایسته و جایگاه معین و معلوم در نزد خداى عزوجل و منزلت

الْعَظیمُ، وَالشَّاْنُ الْکَبیرُ، وَالشَّفاعَةُ الْمَقْبُولَةُ، رَبَّنا آمَنّا بِما اَنْزَلْتَ وَاتَّبَعْنَا

عظیم و رتبه بزرگ و شفاعت پذیرفته، پروردگارا ما ایمان داریم بدانچه نازل فرمودى و پیروى کردیم

الرَّسُولَ، فَاکْتُبْنا مَعَ الشّاهِدینَ، رَبَّنا لا تُزِغْ قُلُوبَنا بَعْدَ اِذْ هَدَیْتَنا، وَهَبْ

از پیامبرت پس نام ما را با گواهان (به این حقایق) ثبت فرما، پروردگارا منحرف مکن دلهاى ما را پس از آن که راهنماییمان کردى و ببخش

لَنا مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَةً، اِنَّکَ اَنْتَ الْوَهّابُ، سُبْحانَ رَبِّنا اِنْ کانَ وَعْدُ رَبِّنا

به ما از نزد خویش رحمتى که براستى تویى بخشایشگر منزه است پروردگار ما که

لَمَفْعُولاً، یا وَلِىَّ اللهِ

براستى وعده او انجام شدنى است اى ولى خدا

(و اگر همه امامان را قصد کرده باشد مى گوید: «یا اَوْلِیاءَ اللهِ»)

اِنَّ بَیـْنى وَبیْنَ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ ذُنُوباً لا یَاْتى عَلَیْها اِلاَّ رِضاکُمْ، فَبِحَقِّ مَنِ ائْتَمَنَکُمْ

همانا میان من و خداى عزوجل گناهانى است که محو و پاک نکند آنها را جز رضایت شما پس به حق آن خدایى که شما را امین

عَلى سِرِّهِ، وَاسْتَرْعاکُمْ اَمْرَ خَلْقِهِ، وَقَرَنَ طاعَتَکُمْ بِطاعَتِهِ، لَمَّا اسْتَوْهَبْتُمْ

به راز خود کرده و سرپرستى کار خلق خود را به شما واگذارده و فرمانبردارى شما را به فرمانبردارى خود که شما بخشش گناهانم را (از خدا) بخواهید

ذُنُوبى، وَکُنْتُمْ شُفَعآئى، فَاِنّى لَکُمْ مُطیعٌ، مَنْ اَطاعَکُمْ فَقَدْ اَطـاعَ اللهَ،

و شفیعان من گردید زیرا که من فرمانبردار شمایم، هر که از شما فرمانبردارى کند خداى را فرمانبردارى کرده و

وَمَنْ عَصاکُمْ فَقَدْ عَصَى اللهَ، وَ مَنْ اَحَبَّکُمْ فَقَدْ اَحَبَّ اللهَ، وَ مَنْ اَبْغَضَکُمْ

هر که نافرمانى شما کند خداى را نافرمانى کرده و هر که شما را دوست دارد خداى را دوست داشته و هر که شما را دشمن دارد

فَقَدْ اَبْغَضَ اللهَ، اَللّـهُمَّ اِنّى لَوْ وَجَدْتُ شُفَعآءَ اَقْرَبَ اِلَیْکَ مِنْ مُحَمِّد

خداى را دشمن داشته، خدایا اگر من شفیعانى را مى یافتم که نزدیکتر باشند بدرگاهت از محمّد

وَ اَهْلِ بَیْتِهِ الاَْخْیارِ، اَلاَْئِمَّةِ الاَْبْرارِ، لَجَعَلْتُهُمْ شُفَعآئى، فَبِحَقِّهِمُ الَّذى

و خاندان نیکویش آن پیشوایان نیکوکار بطور مسلّم آنها را شفیعان خود قرار مى دادم پس از تو مى خواهم بدان حقى که براى

اَوْجَبْتَ لَهُمْ عَلَیْکَ، اَسْئَلُکَ اَنْ تُدْخِلَنى فى جُمْلَةِ الْعارِفینَ بِهِمْ وَبِحَقِّهِمْ،

ایشان بر خود واجب کردى که مرا در زمره عارفان به مقام آنها و به حق آنها قرارم ده

وَ فى زُمْرَةِ الْمَرْحُومینَ بِشَفاعَتِهِمْ،اِنَّکَ اَرْحَمُ الرّاحِمینَ،وَصَلَّى اللهُ عَلى

و نیز در زمره کسانى که بوسیله شفاعت آنها مورد مهر قرار گرفته اند که تو مهربانترین مهربانانى و درود خدا بر

مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرینَ، وَسَلَّمَ تَسْلیماً کَثیراً، وَحَسْبُنَا اللهُ وَنِعْـمَ الْوَکیلُ.(9)

محمّد و آل پاکش و سلام مخصوص و بسیارى بر آنها باد و بس است ما را خدا و نیکو وکیلى است.

یادآورى: «علاّمه مجلسى» پس از نقل و شرح این زیارت مى گوید: اگر در شرح این زیارت کمى بسط کلام دادم - اگرچه براى رعایت اختصار هنوز هم حقّ آن را ادا ننمودم - به این جهت است که این زیارت از جهت سند، صحیح ترین، و از جهت موارد شمولش نسبت به ائمّه(علیهم السلام) شامل ترین و عام ترین زیارات، و از جهت لفظ، روشن ترین و فصیح ترین، و از جهت معنا و محتوا بلیغ ترین، و از جهت شأن و مقام، عالى ترین زیارات است.(10)

«مجلسى اوّل» (پدر بزرگوار علاّمه مجلسى) نیز در شرح «من لا یحضره الفقیه» (یعنى در کتاب روضة المتّقین) مى فرماید: این زیارت احسن و اکمل زیارات است و من تا زمانى که در عتبات عالیات بودم زیارت نکردم ائمّه(علیهم السلام) را مگر به این زیارت.(11)

از حکایتى که مرحوم «حاجى نورى» (قدّس الله نفسه) در کتاب «نجم الثاقب» نقل مى کند به دست مى آید که باید بر این زیارت مواظبت و مداومت داشت و از آن غافل نبود.(12)

 


1 چنان که مجلسى اوّل گفته: شاید علت گفتن صد مرتبه تکبیر این باشد که مبادا زائرى - با توجّه به عبارات بلند این زیارتنامه درباره ائمّه: - دچار غلوّ شود و یا از عظمت خداوند متعال (و این که آنچه آنها دارند از جانب خدا و به اذن خداست) غافل گردد (روضة المتقین، جلد 5، صفحه 453).
2. در کتاب فقیه عبارت «و برهانه» نیامده است.
3. فقیه: «اذهب عنکم الرجس اهل البیت».
4. فقیه: «ادمنتم ذکره».
5. فقیه: «و قلبى لکم سلم».
6. فقیه: «لا مع عدوّکم».
7. «و اصدق وعدکم» در فقیه نیامده است.
8. در فقیه به جاى والمکان المعلوم، «و المقام المعلوم...» آمده است.
9. فقیه، جلد 2، صفحه 609، حدیث 3213 و عیون الاخبار، جلد 2، صفحه 272، حدیث 1 و بحارالانوار، جلد 99، صفحه 127 (با اندکى تفاوت).
10. بحارالانوار، جلد 99، صفحه 144.
11. روضة المتّقین، جلد 5، صفحه 452.
12. نجم الثاقب، صفحه 603.
زیارت سوم (زیارت جامعه دیگرى از امام صادق(علیه السلام)):زیارت اوّل (زیارت منقول از امام رضا(علیه السلام)):
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma