فاطمه(علیها السلام) بعد از رحلت پیامبر(صلى الله علیه وآله)

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی

صفحه کاربران ویژه - خروج
مرتب سازی بر اساس
 
زهرا(علیها السلام) برترین بانوى جهان
فضایل حضرت زهرا(علیها السلام)مراسم جشن عروسى

«ما زالَتْ بَعْدَ اَبِیها مُعَصَّبَةَ الرَّأْسِ، باکِیَةَ الْعَیْنِ، مُحْتَرِقَةَ الْقَلْبِ;(1) بعد از رحلت پیامبر پیوسته شال عزا به سر بسته بود، چشمانى گریان و قلبى سوزان داشت».

دوران شیرین زندگانى بانوى اسلام فاطمه زهرا(علیها السلام) با رحلت پیامبر(صلى الله علیه وآله) به سرعت سپرى شد، هر چند به یک معنا در سراسر زندگى او، دوران شیرینى وجود نداشت، چرا که پیوسته فشارها و جنگ ها و توطئه هاى دشمنان بر ضد اسلام و پیامبر آرامش روح فاطمه(علیها السلام) را بر هم مى زد.

با رحلت پیامبر(صلى الله علیه وآله) طوفان هاى تازه اى از حوادث پیچیده و بحرانى وزیدن گرفت.

احقاد و کینه هاى بدر، خیبر و حنین که در عصر پیامبر(صلى الله علیه وآله) در زیر خاکستر پنهان بود آشکار گشت.

احزاب منافقین به جنب و جوش افتادند تا هم از اسلام انتقام بگیرند، و هم از خاندان پیامبر(صلى الله علیه وآله).

و فاطمه زهرا(علیها السلام) در مرکز این دایره بود که تیرهاى زهرآگین دشمنان از هر سو به سوى آن پرتاب مى شد.

فراق و جدایى دردناک پدر از یکسو.

مظلومیت غم انگیز و جانکاه همسرش امیرمؤمنان على(علیه السلام) از سوى دیگر.

توطئه هاى دشمنان بر ضد اسلام از دیگر سو.

و نگرانى فاطمه از آینده مسلمین و حفظ میراث قرآن، دست به دست هم داده، قلب و روح پاکش را سخت مى فشردند.

فاطمه(علیها السلام) نمى خواهد با بیان غم هاى خود روح پاک امیرمؤمنان على(علیه السلام) را که سخت از آن اوضاع ناگوار و خلاف کارى هاى امت ضربه دیده، آزرده تر سازد.

به همین دلیل به کنار قبر پیامبر(صلى الله علیه وآله) مى رفت و با او درد دل مى کرد. و سخنان جانسوزى همچون اخگر آتش که اعماق وجود انسان را مى سوزاند، بر زبان مى آورد.

«یا اَبَتاهُ بَقِیتُ والِهَةً وَ حَیْرانَةً فَرِیدَةً، قَدِ انْخَمَدَ صَوْتِی وَ انْقَطَعَ ظَهْرِى وَ تَنَغَّصَ عَیْشِی».

پدر جان! بعد از تو، یکه و تنها شدم، حیران و محروم مانده ام، صدایم به خاموشى گرایید، و پشتم شکست، و آب گواراى زندگى در کامم تلخ شد.

و گاه مى گفت:

ماذا عَلى مَنْ شَمَّ تُرْبَةَ اَحْمَد *** اَلاَّ یَشُمَّ مَدَى الزَّمانِ غَوالِیا

صُبَّتْ عَلَیَّ مَصائِبٌ لَو اَنَّها *** صُبَّتْ عَلَى الاَْیّامِ صِرْنَ لَیالِیا

کسى که خاک پاک پیامبر(صلى الله علیه وآله) را ببوید سزاوار است تا پایان عمر هیچ عطرى را نبوید.

بعد از تو اى پدر آن قدر مصائب بر من فرو ریخت که اگر بر روزهاى روشن مى ریخت به صورت شب هاى تیره و تار در مى آمد.

چرا فاطمه(علیها السلام) این گونه اشک مى ریزد؟

چرا این همه بى تابى مى کند؟

چرا همچون اسپند بر آتش، قرار ندارد؟

آخر چرا؟...

جواب این چراها را باید از زبان خود او بشنویم.

امّ سلمه مى گوید: هنگامى که بعد از وفات پیامبر(صلى الله علیه وآله) به دیدن بانوى اسلام فاطمه(علیها السلام) رفتم و جویاى حال او شدم، در پاسخ این جمله هاى پر معنا را بیان کرد:

اَصْبَحْتُ بَیْنَ کَمَد وَ کَرْب،

فَقْدِ النَّبِىِّ(صلى الله علیه وآله) وَ ظُلْمِ الْوَصِیِّ،

هُتِکَ وَاللهِ حِجابُهْ...،

وَ لکِنَّها اَحْقادٌ بَدْرِیَّةٌ،

وَ تِراتٌ اُحُدِیَّةٌ،

کانَتْ عَلَیْها قُلُوبُ النِّفاقِ مُکْتَمَنَةً.(2)

از حالم چه مى پرسى اى امّ سلمه،

من در میان اندوه و رنج بسیار بسر مى برم،

از یکسو پدرم پیامبر(صلى الله علیه وآله) را از دست داده ام، و از سوى دیگر [با چشم خود مى بینم که]  به جانشینش [علىّ بن ابى طالب]ستم شده است،

بخدا سوگند که پرده حرمتش را دریدند...،

ولى من مى دانم اینها کینه هاى بدر،

و انتقام هاى اُحُد است،

که در قلوب منافقان پنهان و پوشیده بود.

ولى با این همه دفاع او از حریم قدس علوى و حمایتش از امیرمؤمنان على(علیه السلام) در این دوران پر درد و رنج بر کسى پوشیده نیست.

گرچه حیاتش بعد از پدر همان گونه که خود از خدایش تقاضا کرد طولانى نشد و چندین روز بیشتر نگذشت که به جوار قرب خدا و دیدار پدر شتافت، ولى در همین مدت از بذل هر گونه فداکارى و ایثار در حق امیرمؤمنان على(علیه السلام) و دفاع از اسلام فروگذارى نکرد.

صَلَّى اللهُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ رَسُولِ اللهِ وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُهُ.


1 . مناقب، جلد 3، صفحه 362 .
2 . مناقب ابن شهر آشوب، جلد 2، صفحه 225 .

 

 
 
 

 

 

فضایل حضرت زهرا(علیها السلام)مراسم جشن عروسى
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma