ریشه سخنان صوفیه

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی

صفحه کاربران ویژه - خروج
مرتب سازی بر اساس
 
جلوه حق
راه وصول به اسرار ناگفتنى!انشعابات زیاد و انحطاط تصوف

اصول گفتار و ریشه عقادى این جمعیت را مى توان در چهار چیز خلاصه کرد:

تعلیماتى که از مؤسسین این مسلک هندوها، یا شامیها یا غیر آنها دست به دست به آنها رسیده است.

قمستى از مطالب و معارف یونان قدیم که پس از ترجمه کتب آنها به زبان عربى و نشر آن در میان مسلمین به آن ممزوج شده است، از «سر جان ملکم انگلیسى» نقل شده که در کتاب تاریخ خود مى نویسد: «اعاظم این سلسله»، «صوفیه» با اقوال ارسطو و افلاطون آشنایى تمام دارند، و در کتب معروفه ایشان نقل قول افلاطون بسیار است ـ تا آنجا که مى گوید: اگر شرح حال و آراء فیثاغورث به فارسى ترجمه شود به عینه شرح حال و عقاید یکى از اولیاء صوفیه به خرج خواهد رفت افسانه دخول وى در اسرارالوهیت، و استغراق وى در افکار و خوارق عادت، و میل کلى خاطر او به موسیقى، و وضع آموختنش مریدان را، و تحمل مشاقى که کرد و نوعى که فوتش اتفاق افتاد، همه بدون کم و بیش شرح حال یکى از اعاظم متصوفه است»... .

این سخن اگرچه درباره هر یک از متصوفه و هر کدام از حکماء یونان صادق نیست ولى به طور اجمال آمیزش افکار یونانیان را به عقاید صوفیه تأیید مى کند، مخصوصاً فلسفه اشراق ارتباط و تناسب بیشترى با افکار آنها دارد.

یک رشته ذوقیات و شعریات که به مرور زمان از طرف صاحبان ذوق شعرى و عرفانى ابداع و با دو قسمت سابق آمیخته شده است و به همین جهت است که بسیارى اوقات مدرک پاره اى از سخنان ایشان فقط یک مطلب شعرى (به اصطلاح اهل منطق) و یا یک بیت شعر است!

قسمتى از معارف و حقائق اسلامى که تا حدى با اصول سه گانه سابقه نزدیک و یا قابل نزدیک کردن و تأویل کردن بوده است.

روشن است که در اثر این موضوع (یعنى گردآورى عقاید صوفیه از منابع گوناگون) بسیارى اوقات تناقضاتى پیش مى آید که ناچار باید به وسیله تأویلات رفو شود و همین است که اصل «تأویل و توجیه» یا به تعبیر آنها پرداختن به «مغز و معنى» را یکى از پایه هاى تصوف اسلامى قرار داده است.(1)

 


1.. درباره پیدایش تصوف در جامعه اسلامى و اینکه این طریقت از کجا به محیط اسلامى راه یافته، سخن بسیار گفته شده است: گروهى از محققین تصوف را در اسلام مولود افکار مذاهب هندى شمرده اند، و عده اى آنرا زائیده فلسفه یونان، خصوصاً افلاطون جدید تصور کرده اند، بعضى دیگر آنرا مأخوذ از آیین مسیحیت و رهبانیت و زهد انجیل دانسته اند، و جمعى هم گفته اند مولود عکس العمل فکر آریایى در مقابل افکار عربى است.
مؤلف کتاب «ارزش میراث صوفیه» در این باره مى نویسد: جستجوى یک منشأ غیر اسلامى براى تصوف اسلامیان قرنهاى دراز معماى جالب و سرگرم کننده اى براى چند نسل از محققان اروپا شده است، و از این رو فرضیه هاى گوناگون در بیان اصل و منشأ تصوف اظهار گشته است و از آن جمله «ثالوک» از قدماى قوم، مدعى شده است که منشأ عمده آن آیین مجوس بوده است و حتى برخى از مشایخ صوفیه نیز مجوسى نژاد بوده اند. «دوزى» هم که ازنام آوران قوم است همین نظر را تأیید کرده است «ماکس هورتن» تأثیر آراء هندوان و مذاهب برهمنان را مخصوصاً در سخنان حلاج و بعضى دیگر از متصوفه ـ چون بایزید و جنید ـ قوى یافته است.
«هارتمان» بیشتر به نفوذ هندوان ـ به علاوه بعضى عوامل دیگر ـ توجه بسیار کرده است و این نظریه را به کمک پاره اى قرائن دیگر نیز تأیید نموده است «فون کرمر» از تأثیر عنصر هندى و بودایى که به عقیده وى مظهرش «جنید» و «یزید» است، سخن گفته است، و عنصر دیگرى را هم نشان داده است که عبارت باشد از رهبانیت مسیحى، او مخصوصاً «حارث محاسبى» و «ذوالنون مصرى» را از مظاهر آن برشمرده است.
وجود این عنصر مسیحى را خیلى از محققان دیگر نیز تأیید کرده اند و در بیان منشأ تصوف بدان توجه خاصى ورزیده اند. از آن جمله «آسین پالاسیوس» و «نسینگ» و «تورآندرا»، تأثیر عقاید مسیحى را در تصوف اسلامى نشان داده اند، بعضى محققان هم در بیان منشأ تصوف راههاى دورتر رفته اند و به تأثیر عقاید و عبادى ایرانى اشارات کرده اند و «کارادور» منشأ تصوف را در آیین مسیح، در حکمت یونان، در ادیان هند و ایران و حتى در آئین یهود سراغ مى دهد. (همان کتاب، صفحه 13 ـ 12).

 

 

 

 

راه وصول به اسرار ناگفتنى!انشعابات زیاد و انحطاط تصوف
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma