3. عبادات عجیب آنها

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی

صفحه کاربران ویژه - خروج
مرتب سازی بر اساس
 
پیام قرآن جلد 08
4. خرافات دیگر در میان اعراب جاهلى 2. فقر شدید بر توده مردم حاکم بود

عبادت آنها نیز بسیار عجیب بود، و قرآن در برابر مشرکانى که ادعا مى کردند اگر محمد (صلى الله علیه وآله)عباداتى آورده ما خود نیز پیش از این عباداتى داشتیم و در کنار خانه کعبه نماز مى خواندیم، مى گوید: (وَمَا کَانَ صَلاَتُهُمْ عِنْدَ الْبَیْتِ إِلّا مُکَاءً وَتَصْدِیَةً): «(آنها که مدّعى بودند ما هم نماز داریم،) نمازشان نزد خانه کعبه، چیزى جز سوت کشیدن و کف زدن نبود».(1)

آرى! آنها نعره زدن هاى احمقانه و کف زدن هاى ابلهانه خود را نماز مى نامیدند.

مکاء در اصل به معناى صداى پرندگان است، و تشبیه صداى اعراب جاهلى در اطراف خانه خدا به صداى پرندگان، شاید از این جهت است که گفتار آنها مفهومى نداشت و مانند صداى پرندگان بى محتوا بود; و یا این که تمام سعیشان در آواز خوانى بود.

تصدیة به معناى کف زدن یا به معناى صدایى است که به هنگام کف زدن بر مى خیزد، و از این رو به انعکاس صوت در کوه نیز صَدْى مى گویند.

تازه مطلب به همین جا ختم نمى شد; بلکه گروهى از اعراب همان گونه که در تاریخ آمده به صورت لخت مادرزاد خانه خدا را طواف مى کردند; و این همان چیزى بود که به هنگام نزول آیات اول سوره برائت و مأموریت على (علیه السلام)براى ابلاغ آن در ماه حج، ضمن مسائل دیگر به آن اشاره شد: «لا یَطُوفَنَّ بِالبَیتِ عُریانٌ وَ لا یَحُجَّنَ البَیتَ ُمشْرِکٌ...» :«بعد از این هیچ برهنه اى نباید براى طواف خانه خدا بیاید و هیچ بت پرستى، حق شرکت در مراسم حج ندارد»(2)

مى گویند انگیزه این عمل (طواف به حالت عریان) این بود که گروهى از عرب که خود را حمس (3) مى نامیدند، معتقد بودند که باید طواف در لباس هاى مخصوص، انجام گیرد، و اگر کسى چنان لباسى نداشت و از لباس هاى دیگر استفاده مى کرد، باید پس از پایان طواف آن لباس ها را حتماً به دور افکند; نه خودش از آن استفاده کند و نه دیگران. به همین دلیل این جامه ها را لقاء، به معناى لباس هاى دور افکندنى مى نامیدند; و با توجه به این که بسیارى از آنها فقیر بودند و لباسشان منحصر به فرد بود ناچار بودند برهنه طواف کنند تا لباس هاى خود را از دست ندهند!

گاه این خرافه مورد استفاده هوسبازان قرار مى گرفت و زنان و مردان جوان، پیکر عریان خود را به این بهانه نشان مى دادند.(4)

در سیره ابن هشام آمده است که مردان بطور کامل برهنه مى شدند، اما زنان تمام لباس هاى خود را جز یک پیراهن چاکدار، که بدن آنها را نمایان مى کرد از تن بیرون مى آوردند و سپس به طواف مشغول مى شدند.

روزى زنى از عرب، در حالى که این گونه در برابر مردان چشم چران طواف مى کرد، این شعر را خواند که در تاریخ ثبت شده است:

اَلیَومَ یَبدوُ بَعضُهُ اَو کُلُّهُ *** فَما بَدا مَنهُ فَلا اُحِلُّهُ

:«امروز تمام آن، یا قسمتى از آن! آشکار مى شود، و آنچه از آن آشکار مى شود، من آن را حلال نمى کنم»!(5)

قربانى کردن آنها براى بت ها نیز داستان مفصلى دارد; از جمله مردم دَوْمَةُ الْجَنْدَل(6) هر سال شخصى را با تشریفاتى انتخاب کرده و در برابر بت هاى خود قربانى مى کردند; سپس پیکر خونین او را نزدیک قربانگاه دفن مى نمودند حتى بعضى نوشته اند: «کارى را که مصریان داشتند، که پسران و دختران زیبا را به الهه نیل تقدیم مى نمودند، براى بعضى از قبایل عرب به صورت سنتى باقى ماند، گاهى پدران نیز نذر مى کردند تا یکى از فرزندان خود را قربانى کنند»!(7)


1. سوره انفال، 35
2. تفسیر مجمع البیان، جلد 5، صفحه 4، ذیل تفسیر آیات اول سوره بقره.
3. حمس (بر وزن خمس) جمع احمس و به معناى کسى است که خود را متعصب و متصلب در آیین مى بیند; و قریش چون در آیین شرک پابرجا بودند خود را حمس مى نامیدند.
4. اسلام و عقاید و آراء بشرى، صفحه 288 .
5. سیره ابن هشام، جلد اول صفحه 215.
6. شهرى در شمال غربى نجد، در قسمت هاى کوهستانى جزیرة العرب است، و همان جایى بود که داستان حکمیت صفین در آنجا واقع شد.
7. اسلام و عقاید و آراء بشرى، صفحه 278.

 

 

4. خرافات دیگر در میان اعراب جاهلى 2. فقر شدید بر توده مردم حاکم بود
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma