از جمله در مورد گوشت هاى حلال و حرام، احکام و قوانین زشت و بى معنایى براى خود درست کرده بودند; چنانکه قرآن مى گوید: (وَقَالُوا هَذِهِ أَنْعَامٌ وَحَرْثٌ حِجْرٌ لاَ یَطْعَمُهَا إِلاَّ مَنْ نَّشَاءُ بِزَعْمِهِمْ وَأَنْعَامٌ حُرِّمَتْ ظُهُورُهَا): «و گفتند: این چهارپایان و زراعت (که مخصوص بتها است، براى همه) ممنوع است; و جز کسانى که ما بخواهیم (به گمان آنها) نباید از آن بخورند. و (اینها) چهارپایانى است که سوار شدن بر آنها حرام شده است.»(1) ظاهراً به خاطر این که آن را هم مخصوص بت ها کرده بودند.
و در آیه بعد از آن مى خوانیم: (وَقَالُوا مَا فِى بُطُونِ هَذِهِ الاَْنْعَامِ خَالِصَةٌ لِّذُکُورِنَا وَمُحَرَّمٌ عَلَى أَزْوَاجِنَا وَإِنْ یَکُنْ مَیْتَةً فَهُمْ فِیهِ شُرَکَاءُ): «و گفتند: بچه هایى که در شکم این حیوانات است، مخصوص مردان ماست; و بر همسران ما حرام است; امّا اگر مرده باشد ]= مرده متولّد شود[، همه در آن شریکند.»(2)
قرآن در ذیل این آیات، آنها را به خاطر این بدعت هاى زشت به عذاب الهى تهدید کرده، و مى گوید: (قَدْ خَسِرَ الَّذِینَ قَتَلُوا أَوْلاَدَهُمْ سَفَهاً بِغَیْرِ عِلْم وَحَرَّمُوا مَا رَزَقَهُمُ اللهُ افْتِرَاءً عَلَى اللهِ قَدْ ضَلُّوا وَمَا کَانُوا مُهْتَدِینَ): «به یقین کسانى که فرزندان خود را از روى سفاهت و نادانى کشتند، گرفتار خسران شدند; (زیرا) آنچه را خدا به آنها روزى داده بود، برخود حرام کردند; و بر خدا افترا بستند. آنها گمراه شدند; و هدایت نیافتند»(3)
حتى بعضى از سنّت هاى باقى مانده از انبیاء را چنان تحریف مى کردند که عملا بى اثر مى شد; مانند سنّت تحریم جنگ در ماه هاى حرام (ذى القعده، ذى الحجه، محرم و رجب) که عامل باز دارنده اى در برابر جنگ و خونریزى بى حساب آنان بود که به وسیله سنّت خرافى «نسیئ» بى اثر نمودند; به این معنا که هر وقت مى خواستند احترام ماههاى حرام را بشکنند، مى گفتند: مانعى ندارد، یک ماه دیگر را به جاى آن مى نهیم، که قرآن سخت، این عمل زشت را مذمت کرده و مى گوید: (إِنَّمَا النَّسِىءُ زِیَادَةٌ فِى الْکُفْرِ): «تأخیر ماه هاى حرام (و جا به جا کردن آنها) فقط، افزایشى در کفر (مشرکان) است».(1) حج و زیارت خانه خدا که از سنن ابراهیم(علیه السلام) و عاملى براى وحدت و تقرّب به خدا بود، آنچنان آلوده به خرافات شده بود که نه تنها مایه تقرّب به خدا نمى گشت، بلکه مردم را از خدا دور مى کرد و از یکدیگر نیز پراکنده مى ساخت; چون مسائل قومى و شرک و بت پرستى بر آن حاکم بود.