معراج پیامبر از نظر علوم

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی

صفحه کاربران ویژه - خروج
مرتب سازی بر اساس
 
معراج، شقّ القمر، عبادت در قطبین
چگونه پیامبر بر این موانع پیروز گردید؟این جنجال تازه نیست!

تاکنون بحثهاى لازم را درباره مسئله «معراج» از نظر مفاد آیات قرآن و روایاتى که از طرق شیعه و اهل تسنن نقل شده بطور فشرده مطرح نموده ایم.

اکنون با روشن شدن این جهات باید قسمت سوم این مسئله را که حساسترین قسمتهاى آن محسوب مى شود یعنى «معراج از نظر علوم» مورد بررسى قرار دهیم، مجدداً یادآور مى شویم قضاوت نهائى را پس از خاتمه این سلسله مقالات بفرمائید.

در این بحث براى رفع همه ایرادات باید چند سؤال را طرح کرد و به پاسخ آنها پرداخت:

1- آیا اصولا معراج یعنى سیر در آسمانها و به عبارت دیگر مسافرت دامنه دار فضائى براى یک بشر از نظر علوم امکان پذیر است؟

2- اگر امکان دارد نیاز به چه وسائلى دارد؟

3- مدت زمانى که براى چنین سفرى لازم است چه اندازه مى باشد؟

پاسخ سؤال اول از نظر علوم امروز مثبت است.

زیرا سیر فضائى بشر، نه تنها امکان دارد بلکه قسمتهاى قابل توجهى از آن تاکنون جنبه عملى به خود گرفته است، اگر در سابق ممکن بود کسانى بگویند چنین مسافرتى امکان عقلى و علمى ندارد، و یا آنطور که طرفداران هیئت کهنه «بطلمیوس» تصور مى کردند سیر انسان در آسمانها موجب خرق و التیام افلاک است(1)، امروز چنین سخنى اصلا قابل قبول نیست.

زیرا موشکهاى فضاپیما - بعضى با سرنشین و بعضى بدون سرنشین - سینه آسمان را شکافته و تا ستاره زهره که در هیئت بطلمیوس در فلک سوم قرار داشت، پیش رفته اند، نه محال عقلى روى داده، و نه خرق و التیامى پیش آمده است، و شاید آن روز که انسان رسماً در کره ماه پیاده شود چندان دور نباشد(2).

درست است که این پیشرفت و موفقیت در برابر عظمت کواکب و آسمانها و فواصل عجیب آنها بسیار ناچیز مى باشد ولى هر چه هست مطلب را از صورت یک امر محال عقلى و علمى بیرون آورده است. و همانطور که گفته اند بهترین دلیل براى امکان یک موضوع وقوع آن است... این در مورد سؤال اول.

در مورد سؤال دوم باید اعتراف کرده که «سفر فضائى» نیازمند به وسائل گوناگون است، و باید به کمک آنها بر موانع فراوانى که در این راه وجود دارد پیروز شد.

این موانع بسیار است، و از همه مهمتر شش مانع زیر مى باشد:

1- نخستین مانع بر سر راه مسافرتهاى فضائى نیروى جاذبه زمین است که باید به وسائلى بر آن پیروز شد، دانشمندان با یک محاسبه دقیق ثابت کرده اند براى شکافتن «زره جاذبه» و فرار از حوزه جاذبه زمین مرکبى لازم است که سرعت آن لااقل 40 هزار کیلومتر در ساعت، و بعبارت دیگر 2/11 کیلومتر در ثانیه باشد.

اگر چنین سرعتى به ناو فضاپیما داده شود زره جاذبه را شکافته و به سوى سیارات منظومه شمسى حرکت خواهد نمود. به دست آوردن چنین سرعتى یا بیشتر از آن کاملا ممکن است ولى ساده و آسان نیست.

2- مانع دیگر، فقدان هوا در محیط ماوراء «جو»(3) است، بلکه در جو زمین که قطر آن در حدود یکصد کیلومتر است قطع نظر از چند کیلومتر هواى مجاور زمین که به اندازه کافى اکسیژن دارد و متراکم است، بقیه به واسطه رقیق بودن قابل تنفس نیست، و اگر انسان از آن بالاتر برود بر اثر کمبود اکسیژن بزودى دچار خفقان مى گردد.

تجربه نشان مى دهد یک فرد عادى در 15 کیلومترى از سطح زمین در عرض چند ثانیه بیهوش مى شود و اگر به او نرسند هلاک خواهد شد، لذا فضاپیمایان ناچارند اکسیژن لازم را براى مسافرتهاى فضائى با خود از زمین ببرند.

3- مانع دیگر، موضوع گرماى سوزان و سرماى کشنده اى است که در فضا وجود دارد، به این معنى آن قسمتى از جسم که آفتاب بر آن مى تابد فوق العاده داغ و سوزان و آن قسمتى که آفتاب بر آن نمى تابد بى اندازه سرد خواهد بود، زیرا در آنجا هوا وجود ندارد تا از یک طرف حرارت سوزان آفتاب را تعدیل، و از طرف دیگر قسمتى از آن را در خود ذخیره کند و یک حرارت نسبتاً ملایم در اطراف جسم بوجود آورد.

4- مانع دیگر، پرتوهاى مرگبار و اشعه هاى خطرناگى است که در ماوراء جو وجود دارد مانند: «اشعه ماوراء بنفش»، «اشعه ایکس» و «اشعه کیهانى»(4). این پرتوها اگر بمقدار کم بر بدن انسان بتابد اثر زیانبخشى بر ارگانیسم بدن ندارد، اما چون در فضاى بیرون جو بمقدار فوق العاده زیاد موجود است براى انسان کشنده و مرگبار است.

در حقیقت یکى از خدمات بزرگى که جو زمین به ما مى کند این است که مقدار زیادى از آنها را در خود جذب کرده و از قدرت آنها مى کاهد، لذا آنچه در روى زمین به ما مى رسد به هیچ وجه خطرناک نیست، بلکه غالباً مفید مى باشد و جنبه حیاتى دارد.

پرتوهاى «ماوراء بنفش» اگر ضعیف نشوند پوست بدن را بسختى مى سوزانند، و براى سلامت انسان کاملا زیان آورند.

تشعشعات «ایکس» نیز به صورتى که در بیرون جو است در اعماق بدن انسان نفوذ مى کند و به ارگانیسم داخلى بدن ضایعاتى مى رساند، ترکیب خون و گلبولهاى آن را به هم مى ریزد و در کار مغز استخوانها نیز ایجاد اختلال مى کند.

اثر پرتوهاى «کیهانى» خیلى سخت تر و خطرناکتر است، آنها تأثیرى مشابه تشعشات «رادیواکتیو» دارند و نسوج مختلف بدن را از هم متلاشى مى کنند.

فضانوردان براى رهائى از خطرات این پرتوهاى کشنده لباسهاى مخصوصى در تن مى کنند که با آن مى توانند حتى از سفینه خود بیرون آیند و در برابر تابش این تشعشعات قرار گیرند.

5- مانع دیگر اجسام فراوان شهابى است که با سرعتهاى مختلف و بعضى بسیار شدید در این فضاى بیکران در حرکتند. برخورد یکى از ذرات کوچک آنها با بدن انسان ممکن است به مراتب مؤثرتر و خطرناکتر از گلوله هاى مسلسل باشد. چه این که مى دانیم هر قدر سرعت یک جسم بیشتر گردد، نفوذ و تأثیر آن زیادتر خواهد بود، و به همین جهت قدرت تأثیر انواع گلوله ها را با سرعت سیر آنها اندازه گیرى مى کنند، نه با جنس و شکل آنها.

راه مبارزه با این اجسام نیز ساختمان مخصوص بدنه ناو فضاپیما و لباسهاى مخصوص فضاپیمائى است که در موارد عادى مى تواند در برابر این اجسام مقاومت کند.

6- بلاخره مانع دیگرى که در این راه وجود دارد مسئله «بى وزنى» است.

مى دانیم که نیروى جاذبه با «مجذور فاصله» نسبت معکوس دارد، یعنى اگر فاصله جسمى از «مرکز زمین» دو برابر گردد وزن آن به یک چهارم تقلیل پیدا مى کند، زیرا «وزن» چیزى جز «تأثیر نیروى جاذبه» بر بدن انسان یا سایر اجسام نیست، و به این ترتیب به جائى مى رسیم که وزن بدن انسان به چند کیلو، و کم کم به چند گرم و سپس به صفر مى رسد و مسافر فضائى کاملا احساس بى وزنى مى کند حتى به اندازه یک پر کاه احساس وزن نمى نماید، بعلاوه خود سرعت نیز یکى از عوامل بى وزنى است.

عوارض و ناراحتى هاى حاصل از بى وزنى گرچه خطرناک نیست ولى تحمل آن براى افراد عادى مشکل و طاقت فرسا مى باشد. فضانوردان براى تحمل آثار بى وزنى ناچارند پیش از دست زدن به سفر فضائى تمرینهاى مشکل و مختلفى انجام دهند و ورزیده شوند.

اینها موانع گوناگونى است که بر سر راه مسافران فضا وجود دارد، ولى همانطور که گفته شد چنان نیست که وجود این موانع مسئله سفر فضائى را به صورت محال و لاینحل درآورد، بلکه مى توان با وسائل لازم بر آنها پیروز شد. نمونه اى از این وسائل را امروز بشر در اختیار دارد ولى بدیهى است نباید وسیله را منحصر به اینها دانست و کاملا ممکن است طرق و وسائل دیگرى نیز براى درهم شکستن این موانع وجود داشته باشد.

این در مورد سفرهاى فضائى بشر امروز، اما در مورد معراج پیامبر صلى اللّه علیه و آله به توضیحات آینده توجه فرمائید.


1. طرفداران هیئت بطلمیوس تصور مى کردند مجموعه جهان هستى عبارت از نه فلک است که مانند طبقات پوست پیاز روى هم قرار گرفته، هفت فلک آن متعلق به سیارات هفتگانه است و فلک هشتم در اختیار «ثوابت» و فلک نهم هم که اصلا ستاره ندارد; این افلاک شفاف و بلورین را چنان روى هم چیده بودند که هیچ گونه شکاف و التیامى در آن ممکن نبود!
2. آن روز که این کتاب نوشته شد هنوز بشر قدم در کره ماه نگذارده، ولى مى دانیم در 21 ژوئیه 1969 سرانجام با کوشش و تلاش فراوان نخستین انسان گام بر کره ماه نهاد و حتى از خاک آن کره مقدارى به ارمغان براى زمینیان آورد.
3. به قشرى از هوا و گازهاى دیگر که گرداگرد کره زمین را فرا گرفته «جو» زمین مى گویند و بالاتر از آن ماوراء جو و به عبارت دیگر «فضا» نامیده مى شود.
4. اشعه «ماوراء بنفش» و اشعه «ایکس» از خورشید سرچشمه مى گیرد ولى اشعه کیهانى سرچشمه آن تاکنون کاملا شناخته نشده است، آنها جریانهائى هستند از اجزاى باردار الکتریکى که به وسیله منابع ناشناخته و مجهول در فضا پراکنده مى شوند.

 

چگونه پیامبر بر این موانع پیروز گردید؟این جنجال تازه نیست!
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma