سؤال 401. دختر باکره اى که عقل و شعور کافى دارد و به سنّ بلوغ رسیده، آیا مى تواند بدون اذن پدر، خود را به عقد دائم و یا موقّت مردى درآورد؟
جواب: جایز نیست، باید با اجازه پدر باشد، و تفاوتى بین ازدواج موقّت و دائم نیست.
سؤال 402. اگر در نکاح منقطع باکره بالغه رشیده، بنا بر دخول نداشته باشد، یا زن شرط عدم دخول نماید، اذن ولى شرط است؟
جواب: اذن ولیّ در تمام موارد شرط است.
سؤال 403. مى خواهیم دخترى را به عقد موقّت درآوریم; ولى نمى دانیم پدر او راضى است یا نه؟ اگر دختر بگوید: «پدرم راضى است» حرف او قابل قبول است؟
جواب: باید خودتان از پدر دختر اجازه بگیرید.
سؤال 404. اجازه پدر در ازدواج دختر تا چه حدّى لازم است؟ اگر پدر مانع ازدواج دختر شود، در حالى که دختر در اثر ترک ازدواج به گناه مى افتد، چه حکمى دارد؟
جواب: در صورتى که به تایید بزرگان فامیل همسر مناسب شرعى و عرفى پیدا شود و پدر بى جهت مخالفت کند رضایت او شرط نیست.
سؤال 405. در یک حادثه رانندگى بکارت دخترى زایل شده، و با مراجعه به پزشک جرّاح ترمیم گردیده است. آیا چنین فردى حکم باکره را دارد، و براى ازدواج اذن پدر شرط مى باشد؟ اگر بر اثر تجاوز ازاله بکارت شود چطور ؟
جواب: در هر دو صورت اجازه پدر شرط است.
سؤال 406. آیا دختر باکره اى که پدر و جدّ پدرى ندارد، به هنگام ازدواج باید از برادر، یا عمو، یا دایى، یا مادرش اجازه بگیرد، یا اصلاً نیازى به اجازه ندارد؟
جواب: احتیاط این است که از بعضى بزرگ ترهاى فامیل اجازه بگیرد; مخصوصاً برادر بزرگ تر.
سؤال 407. آیا پدر مى تواند حقّ ولایت خود را بر دختر در مقابل وجهى به داماد منتقل کند؟
جواب: حقّ ولایت پدر قابل انتقال نیست نه در برابر پول و نه بدون آن.