5 تخلف از شرط

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی

صفحه کاربران ویژه - خروج
مرتب سازی بر اساس
 
احکام خانواده در پرتو فقه اسلامى
1. کفر2. تدلیس زن

سؤال 463. زوج در موقع ازدواج، با اشتغال زوجه در خارج از منزل موافقت کرده و متعهّد شده که ممانعت نکند، حال پس از گذشت چند سال از ازدواج و اشتغال زوجه، مانع ادامه کار او شده است، آیا زن در اینجا حقّ فسخ دارد؟

جواب: آرى، اگر شوهر از شرط تخلّف کند، زوجه مى تواند نکاح را فسخ کند.

سؤال 464. در صورتى که داماد بخاطر عدم بکارت، نکاح را فسخ کند، چه مقدار از مهریه را باید بپردازد؟ در صورت تدلیس از چه کسى مى تواند بگیرد؟

جواب: در صورت شرط بکارت، یا هر شرط کمال و عدم نقص خواه به صورت ذکر در عقد باشد، یا قبل از آن چنانچه خلاف آن ثابت شود حقّ فسخ دارد. و هر گاه دخول حاصل نشده باشد، مهریه بکلّى ساقط است، و اگر حاصل شده باشد، مهر المسمّى پرداخته مى شود، سپس از کسى که تدلیس کرده مى گیرد.

سؤال 465. پسرم از دخترى با تأکید بر باکره بودن وى خواستگارى کرده، و صیغه عقد شرعى و دائمى زوجیت با شرط باکره بودن زوجه جارى گردیده است. پس از گذشت ده ماه از اجراى صیغه دائمى عقد، و قبل از برگزارى مراسم ازدواج، زوجه اعلام مى دارد که پرده بکارت وى توسّط زوج ازاله گردیده، امّا زوج با اتیان سوگند شرعى منکر ادّعاى زوجه مى باشد. لطفاً در این مورد به سؤالات زیر پاسخ فرمایید:

الف) آیا پسرم، حقّ فسخ نکاح را دارد؟

جواب: در صورتى که زوج و زوجه قبل از عروسى با هم رفت و آمد داشته و خلوت مى کرده اند، ادّعاى پسر پذیرفته نیست.

ب) آیا زوج باید اثبات کند که اقدامى نکرده است؟

جواب: آرى تا ثابت نکند، در فرضى که در بالا گفتیم، ادّعاى او پذیرفته نیست.

ج) در صورت فسخ نکاح، آیا زوجه حقّ دریافت مهرالمسمّى دارد یا مهرالمثل؟

جواب: در فرض بالا زوج حقّ فسخ ندارد.

سؤال 466. یک سال پیش با دخترى آشنا شدم، که توسّط فرد دیگرى به طور نامشروع بکارت خود را از دست داده بود. با پرسش از دفتر بعضى مراجع، و رؤیت استفتائات ایشان، مبنى بر این که این جانب مى توانم بدون اذن پدر، دختر را به صیغه موقّت خود درآورم، با ایشان ازدواج موقّت کردم. حال پس از گذشت یک سال، خواستگارى براى او آمده است. آیا این خانم، که مى خواهد به عنوان دختر باکره با آن مرد ازدواج کند، لازم است بگوید باکره نیست؟

جواب: بر دختر لازم نیست وضع خود را به شوهر بگوید; امّا اگر بعداً بر شوهر ثابت شد که دختر باکره نیست، حقّ فسخ نکاح را دارد.

سؤال 467. جوانى دختر باکره اى را، مشروط بر صحّت کامل طرفین، به عقد ازدوج دائمى خود درآورده است. در اوّلین فرصت بعد از ازدواج، که زوجین با هم تنها شده اند، زوجه متوجّه مى شود که ناحیه فوقانى بدن شوهر دچار ناراحتى مادرزادى، قیفى شکل، ناموزون و غیر طبیعى است. بدین جهت مواقعه اى صورت نگرفت. در این صورت:

الف) آیا زوجه اختیار فسخ نکاح را دارد؟

ب) در فرض جواز فسخ نکاح، و با توجّه به این که زوجه مدخول بها نیست، آیا مى تواند نصف مهریه و دیگر خسارات، از قبیل هزینه میهمانى و مانند آن، را از زوج مطالبه کند؟

جواب: این عیب از عیوب فسخ نکاح نیست; مگر این که قبلاً شرط صحّت کامل کرده باشند. در این صورت زن حقّ فسخ از باب خیار تدلیس دارد، ولى در فرض مسأله که مُواقعه صورت نگرفته مهر به او تعلّق نمى گیرد. امّا اگر خساراتى متحمّل شده، مى تواند آن را از زوج بگیرد.

سؤال 468. براى ازدواج این جانب، دوشیزه اى را از اقارب نسبى معرّفى نمودند. على رغم قرابت، چون از کودکى ایشان در خارج از کشور زندگى مى کردند، هیچ نوع آشنایى قبلى از یکدیگر نداشتیم. از آن جا که شغل این جانب پزشکى است، از ابتداى تحصیلات وحشت زیادى از انواع بیمارى ها، بویژه بیمارى هاى ارثى که به فرزند منتقل مى شود داشته ام. مطابق توصیه هاى علمى، بویژه در مورد ازدواج با اقارب نسبى، پس از تفهیم موضوع بیمارى ها و لزوم معاینات پزشکى و شرط صحّت کامل به دوشیزه خانم که او نیز خود را پزشک معرّفى نموده، با استقبال او و خانواده اش، دو بار به پزشک متخصّص مراجعه نمودیم و هر دو نفر مورد معاینه پزشکى قرار گرفتیم. خوشبختانه این جانب کاملاً سالم بودم و دوشیزه خانم و مادرشان هم از بیمارى خود صحبتى نکردند و پزشک متخصّص بر مبناى سلامت کامل طرفین، توصیه به اجراى عقد نمود، سپس با خیال راحت از سلامتى کامل دوشیزه خانم و فرزندان آینده، عقد ازدواج دائم را منعقد نمودیم. پس از مدّتى از وقوع عقد و قبل از عروسى و دخول، دوشیزه خانم گفتند که بیمارى خاصّى داشته اند، ولى نمى خواستند قبل از عقد بگویند و نیت داشته اند که پس از عقد بگویند و به پزشک مربوطه هم چیزى نگفته اند. با فهمیدن نوع بیمارى و مراجعه دوباره به پزشکان مربوطه، معلوم شد که بیمارى دوشیزه خانم معالجه ندارد و این که بیمارى مذکور قابل انتقال به فرزندانش هم مى باشد. با توجّه به مقدّمه فوق به سؤالات ذیل پاسخ فرمایید:

الف) آیا این جانب مى توانم عقد ازدواج دائم فوق الذکر را به دلیل عدم وجود شرایط ذکر شده از قبل، مبنى بر سلامت کامل زوجه و فرزندان آتى، فسخ نمایم؟

جواب: در فرض مسأله که نوشته اید شرایط مفقود بوده، مى توانید عقد را فسخ کنید و در فرض مسأله، مهر واجب نیست.

ب) خساراتى در جریان عقد، از قبیل خرید هدایا و هزینه مراسمات و نفقه و مهریه و مانند آن به این جانب وارد شده، آیا دوشیزه خانم ضامن آن خسارت ها هستند؟ والدینش که معرّف و شاهد عقد بوده و از ابتدا از بیمارى فرزندشان اطّلاع کامل داشته و از شرایط این جانب مبنى بر سلامت دوشیزه خانم، مطّلع بوده و پذیرفته بودند چطور؟

جواب: کلیه اشیا و هدایایى که به اعتقاد صحّت عقد یعنى واجد بودن شرایط ردّ و بدل شده به صاحبش برمى گردد و خسارات باید جبران شود; ولى عفو و گذشت در این گونه موارد بهتر است.

سؤال 469. اگر حال شوهر بعد از عقد بر خلاف آنچه ادّعا کرده بود و عقد بر مبناى آن حال و شرایط اجرا گردیده بود، ظاهر گردد، آیا باز هم طلاق و فسخ به دست شوهر است؟ و اگر زن مهریه را گرفته و بخواهد عقد را قبل از دخول فسخ کند، حکم مهریه چیست؟

جواب: اگر زن شرایطى را بر مرد شرط کرده باشد و مرد از آن شرایط تخلّف کند، یا در بعضى صفات زن را فریفته باشد و خلاف آن ثابت شود، زن حقّ فسخ عقد را دارد و اگر قبل از دخول فسخ کند مستحقّ مهریه نیست.

سؤال 470. زوج در موقع ازدواج، با اشتغال زوجه (که معلّم است) در خارج از منزل، موافقت کرده و متعهّد شده که مانع ادامه کار زوجه نشود. حال بعد از گذشت چند سال از زندگى و اشتغال زوجه، مانع از ادامه کار او گشته است، و چون در سند ازدواج، ضمانتى براى تخلّف از شرط قید نشده، زوجه تقاضاى طلاق خود را به علّت تخلّف از شرط، به دادگاه تقدیم نموده است. آیا این خواسته زوجه در طلاق و جدایى از شوهر براى دادگاه قابل قبول مى باشد؟

جواب: آرى، اگر شوهر تخلّف از شرط کند، زوجه مى تواند نکاح را فسخ کند.

سؤال 471. عقدى بدون شرط باکره بودن، ولى مبتنى بر این وصف منعقد شده است، شب زفاف، چه در اثر دخول و چه بدون دخول، بر اساس اقرار زوجه معلوم مى شود که وى باکره نیست، در این صورت اگر مرد تقاضاى فسخ نکاح نماید، آیا باید نصف مهر را بدهد، یا هیچ چیزى به زن تعلّق نمى گیرد؟

جواب: در هر صورت مرد حقّ فسخ دارد، اگر خود آن زن تدلیس کرده حقّ مهر ندارد و اگر شخص دیگرى، مانند پدرش، تدلیس نموده و دخول حاصل شده حقّ مهر دارد; ولى مرد بعد از پرداختن مهریه مى تواند به کسى که تدلیس کرده رجوع کند و آن را از او بگیرد.

سؤال 472. هرگاه در عقد شرط کند که زن باکره باشد و بعد معلوم شود که باکره نبوده مى تواند ازدواج را به هم زند؟

جواب: آرى مى توان ازدواج را برهم زد.

 

 

1. کفر2. تدلیس زن
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma